شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
من....
چو موسی
مانده‌ام
اندر غم دیدار تو
.

هیچ دانی
تا علاج لن ترانی
چون کنم؟

#سنایی
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ

تکاملِ شعرِ فارسی





▪️وسه‌لوسکی گفته است « تاریخ ادبیات عبارت است از تاریخ اندیشه‌های اجتماعی در تجربهٔ تصاویرِ شاعرانه و صورت‌هایی که آن را بیان می‌دارد.»
از همین سخنِ او به‌خوبی می‌توان درکِ صورتگرایان روس را از مسألهٔ تکاملِ ادبیات به نوعی استنباط کرد.

وقتی ما به تاریخ تحولات و به یک معنی تکاملِ شعرِ فارسی می‌نگریم آنچه در شاهنامهٔ #فردوسی آینگی می‌شود، صف‌آرایی آرزوهایِ ایرانی است در برابر نیروهای بیگانه که در زبانِ تصاویر و اسطوره‌ها خود را نشان می‌دهد و دیوان #ناصرخسرو، تبلور یک
تکاملِ شعرِ فارسی است که این صف‌آرایی را آشکارتر و دقیق‌تر برای آیندگان تصویر می‌کند، شعرِ #سنایی و #عطار همان چشم‌انداز را با تحولات ایدئولوژیک جامعه نشان می‌دهد و تمام این مراحلِ آینگی، در زبانِ تصویر‌ها بیان می‌شود.

#مولانا و شعر او، همان مرحله را با تکامُلِ بیشتری در تصاویر خود انعکاس می‌دهد و اگر عصر ایلخانی را در زبانِ تصاویرِ شعری بخواهیم بنگریم بهتر از دیوان #حافظ آینه‌ای نمی‌توانیم بیابیم. این سلسلهٔ تصویر‌ها، با اُفت و خیزِ ادوارِ ادبیِ ایران، همه جا قابل ملاحظه است. شعرِ مشروطیت و شعر مدرن ایران نیز همین وظیفه را بر عهده داشته است و به خوبی آن را به سامان رسانیده است.

شاید آخرین مرحلهٔ این آینگیِ تصویر‌ها را بتوان در شعرِ #فروغ_فرخ‌زاد و نوعِ « وَصف»‌های او مشاهده کرد.





محمدرضا شفیعی کدکنی
رستاخیز کلمات، انتشارات سخن، تهران: ۱۳۹۱، صص ۱۶۴-۱۶۳

https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
Forwarded from آن (Morteza.khani)
دهقانِ عقل و جان منم امروز و دیگران
هرکس که هست، خوشه‌چنِ خرمنِ منند

فرزندِ شعرِ من همه و خصمِ شعرِ من
گویی نه‌مردمند همه ریم آهنند

#سنایی
(دیوان/مصفا/ص۹۷)




یادآورِ #خاقانی است:

شاعرِ مفلق منم، خوانِ معانی مراست
ریزه‌خورِ خوانِ من عنصری و رودکی

یا:

زاده‌ی طبعِ منند اینان که خصمانِ منند
آری آری گربه هست از عطسه‌ی شیر ژیان

@alefnuun
هرکجا ذکر او بود تو که‌ای
جمله تسلیم کن بدو تو چه‌ای

#سنایی
@PoemAndLiterature
از ما و خدمت ما چیزی نخیزد ای جان
هم تو بنا نهادی، هم تو تمام گردان

#سنایی
@PoemAndLiterature
هر چه اسباب است آتش در زن و خرم نشین
رندی و ناداشتی بِه روز رستاخیز را

#سنایی
@PoemAndLiterature
دوست چنان باید کان من است
عشق نهانی چه نهان من است

عاشق و معشوق، چو ما، در جهان
نیست دگر آن‌چه گمان من است

*جان و جهان خواند مرا آن صنم
تا بزیَم جان و جهان من است*

کیست در این عالم کو را دگر
یار وفادار چنانِ من است

دوش مرا گفت که «آنِ توام»
آنِ من است ارچه نه آنِ من است!

#سنایی
@PoemAndLiterature
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست
یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن!

#سنایی
@PoemAndLiterature
همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه، بنشين كنار جویی

#فصیح‌الزمان_شیرازی

آن‌جا که جمال دوستان است
والله که میان خانه صحراست

#سنایی

ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا که تویی تفرج آن‌جاست

#سعدی

@PoemAndLiterature
دل به عشق است زنده در تن مَرد
مرده باشد دلی که عاشق نیست

#سنایی

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

#حافظ

@PoemAndLiterature
به حرص ار شربتی خوردم، مگیر از من که بد کردم
بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا

#سنایی
@PoemAndLiterature
👍1