در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبهصفتانِ زشتخو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند
#خاقانی
روبهصفتانِ زشتخو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند
#خاقانی
طفلی هنوز، بستهی گهوارهی فنا
مرد آن زمان شوی که شوی از همه جدا
جهدی بکن چو زلزلهی صور در رسد
شاه دل تو کرده بُوَد کاخ را رها...
#خاقانی
مرد آن زمان شوی که شوی از همه جدا
جهدی بکن چو زلزلهی صور در رسد
شاه دل تو کرده بُوَد کاخ را رها...
#خاقانی
Forwarded from آن (Morteza.khani)
گفتا: تو هنوز ناتمامی
برگرد، نه مردِ این مقامی
چند از من و من سخن فزودن؟
خود قبلهی راهِ خویش بودن؟
تاریکیِ جهل، خودستاییست
«لا اعلم» عینِ روشناییست
لاف است جگرشکافِ شیران
بَغیْ است گلوبرِ دلیران
لافی که: ز آدمم به برهان
وآنگه «أنَا» رانی؟ اینْت نادان
آنکو شجره ز آدم آرَد
در نیّت انانیّت ندارد
#خاقانی
(تحفة العراقین/ بکوشش صفری آق قلعه/ ص۴۷)
فرمود:
منصور را هنوز روح تمام جمال ننموده بود، و اگر نه انالحق چگونه گوید؟ حق کجا و انا کجا؟ این انا چیست؟ حرف چیست؟ در عالم روح نیز اگر غرق بودی حرف کی گنجیدی؟ الف کی گنجیدی؟ نون کی گنجیدی؟
@alefnuun
برگرد، نه مردِ این مقامی
چند از من و من سخن فزودن؟
خود قبلهی راهِ خویش بودن؟
تاریکیِ جهل، خودستاییست
«لا اعلم» عینِ روشناییست
لاف است جگرشکافِ شیران
بَغیْ است گلوبرِ دلیران
لافی که: ز آدمم به برهان
وآنگه «أنَا» رانی؟ اینْت نادان
آنکو شجره ز آدم آرَد
در نیّت انانیّت ندارد
#خاقانی
(تحفة العراقین/ بکوشش صفری آق قلعه/ ص۴۷)
فرمود:
منصور را هنوز روح تمام جمال ننموده بود، و اگر نه انالحق چگونه گوید؟ حق کجا و انا کجا؟ این انا چیست؟ حرف چیست؟ در عالم روح نیز اگر غرق بودی حرف کی گنجیدی؟ الف کی گنجیدی؟ نون کی گنجیدی؟
@alefnuun
Forwarded from آن (Morteza.khani)
دهقانِ عقل و جان منم امروز و دیگران
هرکس که هست، خوشهچنِ خرمنِ منند
فرزندِ شعرِ من همه و خصمِ شعرِ من
گویی نهمردمند همه ریم آهنند
#سنایی
(دیوان/مصفا/ص۹۷)
یادآورِ #خاقانی است:
شاعرِ مفلق منم، خوانِ معانی مراست
ریزهخورِ خوانِ من عنصری و رودکی
یا:
زادهی طبعِ منند اینان که خصمانِ منند
آری آری گربه هست از عطسهی شیر ژیان
@alefnuun
هرکس که هست، خوشهچنِ خرمنِ منند
فرزندِ شعرِ من همه و خصمِ شعرِ من
گویی نهمردمند همه ریم آهنند
#سنایی
(دیوان/مصفا/ص۹۷)
یادآورِ #خاقانی است:
شاعرِ مفلق منم، خوانِ معانی مراست
ریزهخورِ خوانِ من عنصری و رودکی
یا:
زادهی طبعِ منند اینان که خصمانِ منند
آری آری گربه هست از عطسهی شیر ژیان
@alefnuun
هر کز ره نقص دید در خود
کاملترِ اهل دین شمارش
وآنک آیت جهل بست بر خود
فرزانهی راستین شمارش
هر کو هنری است و عیب خود گفت
با جان هنر، قرین شمارش
عالم که به جهل خود مقر شد
از جملهی صادقین شمارش
خود را چو ستودهای نکوهید
عیسیِ فلکنشین شمارش
منصف که به صدق نفس، خود را
خائن شمرد، امین شمارش
وآنکس که به خود فرو نیاید
پویندهی حقگزین شمارش
عارف که نگشت خویشتنبین
معصوم خدایبین شمارش
دشنام که خود به خود دهد مرد
سرنامهی آفرین شمارش
#خاقانی
کاملترِ اهل دین شمارش
وآنک آیت جهل بست بر خود
فرزانهی راستین شمارش
هر کو هنری است و عیب خود گفت
با جان هنر، قرین شمارش
عالم که به جهل خود مقر شد
از جملهی صادقین شمارش
خود را چو ستودهای نکوهید
عیسیِ فلکنشین شمارش
منصف که به صدق نفس، خود را
خائن شمرد، امین شمارش
وآنکس که به خود فرو نیاید
پویندهی حقگزین شمارش
عارف که نگشت خویشتنبین
معصوم خدایبین شمارش
دشنام که خود به خود دهد مرد
سرنامهی آفرین شمارش
#خاقانی
Forwarded from آن (Morteza.khani)
گفتا: تو هنوز ناتمامی
برگرد، نه مردِ این مقامی
چند از من و من سخن فزودن؟
خود قبلهی راهِ خویش بودن؟
تاریکیِ جهل، خودستاییست
«لا اعلم» عینِ روشناییست
لاف است جگرشکافِ شیران
بَغیْ است گلوبرِ دلیران
لافی که: ز آدمم به برهان
وآنگه «أنَا» رانی؟ اینْت نادان
آنکو شجره ز آدم آرَد
در نیّت انانیّت ندارد
#خاقانی
(تحفة العراقین/ بکوشش صفری آق قلعه/ ص۴۷)
فرمود:
منصور را هنوز روح تمام جمال ننموده بود، و اگر نه انالحق چگونه گوید؟ حق کجا و انا کجا؟ این انا چیست؟ حرف چیست؟ در عالم روح نیز اگر غرق بودی حرف کی گنجیدی؟ الف کی گنجیدی؟ نون کی گنجیدی؟
@alefnuun
برگرد، نه مردِ این مقامی
چند از من و من سخن فزودن؟
خود قبلهی راهِ خویش بودن؟
تاریکیِ جهل، خودستاییست
«لا اعلم» عینِ روشناییست
لاف است جگرشکافِ شیران
بَغیْ است گلوبرِ دلیران
لافی که: ز آدمم به برهان
وآنگه «أنَا» رانی؟ اینْت نادان
آنکو شجره ز آدم آرَد
در نیّت انانیّت ندارد
#خاقانی
(تحفة العراقین/ بکوشش صفری آق قلعه/ ص۴۷)
فرمود:
منصور را هنوز روح تمام جمال ننموده بود، و اگر نه انالحق چگونه گوید؟ حق کجا و انا کجا؟ این انا چیست؟ حرف چیست؟ در عالم روح نیز اگر غرق بودی حرف کی گنجیدی؟ الف کی گنجیدی؟ نون کی گنجیدی؟
@alefnuun
Forwarded from آن (Morteza.khani)
در جهان هیچ سینه بیغم نیست
غمگساری ز کیمیا کم نیست
خستگیهای سینه را نو نو
خاک پر کن که برگ مرهم نیست
دمِ سرد از دهان بر آهِ جگر
بازگردان که یار همدم نیست
هیچیک خوشهی وفا امروز
در همه کشتزارِ آدم نیست
کشتهای نیاز خشک بمانْد
کابرهای امید را نم نیست
بهنواله هزار محرم هست
به گهِ ناله نیم محرم نیست
گر بنالی به دوستی، گوید:
هان خدا عافیت دهد، غم نیست.
دانی آسوده کیست در عالم؟
آنکه مقبولِ اهلِ عالم نیست
هست سالی دو روز شادی خلق
چون ببینی دو روزشان هم نیست
زانکه یک عید نیست در عالم
که در او صدهزار ماتم نیست
خیز خاقانیا ز خوانِ جهان
که جهان میزبانِ خرّم نیست
#خاقانی
(دیوان/سجادی/ص۷۵۰)
@alefnuun
غمگساری ز کیمیا کم نیست
خستگیهای سینه را نو نو
خاک پر کن که برگ مرهم نیست
دمِ سرد از دهان بر آهِ جگر
بازگردان که یار همدم نیست
هیچیک خوشهی وفا امروز
در همه کشتزارِ آدم نیست
کشتهای نیاز خشک بمانْد
کابرهای امید را نم نیست
بهنواله هزار محرم هست
به گهِ ناله نیم محرم نیست
گر بنالی به دوستی، گوید:
هان خدا عافیت دهد، غم نیست.
دانی آسوده کیست در عالم؟
آنکه مقبولِ اهلِ عالم نیست
هست سالی دو روز شادی خلق
چون ببینی دو روزشان هم نیست
زانکه یک عید نیست در عالم
که در او صدهزار ماتم نیست
خیز خاقانیا ز خوانِ جهان
که جهان میزبانِ خرّم نیست
#خاقانی
(دیوان/سجادی/ص۷۵۰)
@alefnuun
کاشکی جز تو کسی داشتمی
یا به تو دسترسی داشتمی
یا در این غم که مرا هر دم هست
همدم خویش کسی داشتمی
کی غمم بودی اگر در غم تو
نفسی، همنفسی داشتمی
گر لبت آن مَنَستی ز جهان
کافرم گر هوسی داشتمی
خوان عیسی بر من وانگه من
باک هر خرمگسی داشتمی
سر و زر ریختمی در پایت
گر از این دست، بسی داشتمی
گرنه عشق تو بدی لعب فلک
هر رخی را فرسی داشتمی
گرنه خاقانی خاک تو شدی
کی جهان را به خسی داشتمی
#خاقانی
@PoemAndLiterature
یا به تو دسترسی داشتمی
یا در این غم که مرا هر دم هست
همدم خویش کسی داشتمی
کی غمم بودی اگر در غم تو
نفسی، همنفسی داشتمی
گر لبت آن مَنَستی ز جهان
کافرم گر هوسی داشتمی
خوان عیسی بر من وانگه من
باک هر خرمگسی داشتمی
سر و زر ریختمی در پایت
گر از این دست، بسی داشتمی
گرنه عشق تو بدی لعب فلک
هر رخی را فرسی داشتمی
گرنه خاقانی خاک تو شدی
کی جهان را به خسی داشتمی
#خاقانی
@PoemAndLiterature
سوزی که در آسمان نگنجد دارم
وآن ناله که در دهان نگنجد دارم
گفتی: «ز جهان چه غصه داری آخر؟»
«آن غصه که در جهان نگنجد دارم»
#خاقانی
@PoemAndLiterature
وآن ناله که در دهان نگنجد دارم
گفتی: «ز جهان چه غصه داری آخر؟»
«آن غصه که در جهان نگنجد دارم»
#خاقانی
@PoemAndLiterature
Forwarded from آرشیو ۱ (Afshin Shafiee افشین شفیعی)
#ویل_دورانت جایی میگوید خانه و خزانههای ما خالی میشوند، از انسانها به سبب مرگ آنها و از بههدر رفتن ثروتهایمان. اما عمیقتر از این فقدان، قلبهای ماست که تهی میشوند، از محبت و عطوفت.
راست میگوید. من این را خوب درک میکنم.
تن سپر کردیم پیش تیرباران جفا
هرچه زخم آید ببوسیم و زِ مرهم فارغیم
#خاقانی
#افشین_شفیعی
راست میگوید. من این را خوب درک میکنم.
تن سپر کردیم پیش تیرباران جفا
هرچه زخم آید ببوسیم و زِ مرهم فارغیم
#خاقانی
#افشین_شفیعی
👍1
سوزی که در آسمان نگنجد دارم
وآن ناله که در دهان نگنجد دارم
گفتی: «ز جهان چه غصه داری آخر؟»
«آن غصه که در جهان نگنجد دارم»
#خاقانی
@PoemAndLiterature
وآن ناله که در دهان نگنجد دارم
گفتی: «ز جهان چه غصه داری آخر؟»
«آن غصه که در جهان نگنجد دارم»
#خاقانی
@PoemAndLiterature
❤1👍1
سوزی که در آسمان نگنجد دارم
وآن ناله که در دهان نگنجد دارم
گفتی: «ز جهان چه غصه داری آخر؟»
«آن غصه که در جهان نگنجد دارم»
#خاقانی
@PoemAndLiterature
وآن ناله که در دهان نگنجد دارم
گفتی: «ز جهان چه غصه داری آخر؟»
«آن غصه که در جهان نگنجد دارم»
#خاقانی
@PoemAndLiterature
❤2
گردون یهودیانه به کتف کبود خویش
آن زردپاره بین که چه پیدا برافکند
#خاقانی
معنی: آسمان مانند یهودیانی که پارچهی زردرنگی روی لباس داشتند تا از مسلمانان تمییز داده شوند، گویی خورشیدِ طلایی را روی لباس کبود خویش پوشیده است.
@PoemAndLiterature
آن زردپاره بین که چه پیدا برافکند
#خاقانی
معنی: آسمان مانند یهودیانی که پارچهی زردرنگی روی لباس داشتند تا از مسلمانان تمییز داده شوند، گویی خورشیدِ طلایی را روی لباس کبود خویش پوشیده است.
@PoemAndLiterature
❤2👍2