شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
کاش فردا راهی شوم تا تولدی دیگر بیابم، تا از میان مردگان برخیزم !
باید نشانشان بدهم.
بگذار پولینا ببیند که هنوز می توانم مرد باشم.
چیزی نمیخواهم جز ...
دیگر امروز دیر شده ولی فردا ... به دلم برات شده است! مگر میشود جز این باشد؟ دارایی ام پانزده سکه ی لویی است. اوقاتی بود که با پانزده گولدن ناقابل شروع کرده ام!
اگر بازی را به دقت شروع کنم... میبینی این قدر بچه شده ام که این را باور کنم؟ نکند هنوز هم ابا دارم که اقرار کنم از دست رفته ام و دیگر امیدی نیست؟
ولی خب اگر از دست رفته باشم مگر نمیشود که دوباره برخیزم؟
چرا! چاره در این است که در مدت عمرت یک بار هم که شده حسابگر و شکیبا باشی، همین!
چاره در این است که یکبار هم که شده عنان اختیار از کف ندهی، آن وقت در یک ساعت کل زندگی ات دگر گون میشود!

قمار باز
#فئودور_داستایوفسکی
اول آشنایی ما بود
آشنایی ميان برکه و ماه
عشق اهسته گفت میخواهی ؟
برکه آهسته گفت بسم الله !

نقش بستی میان قلب من و
عشق با هردومان تعامل کرد
آنقدر روضه توی گوشت خواند
آرزوی شهادتت گل کرد

هی برایم از آسمان گفتی
بارها بین گریه جان دادی
نیمه شب بین شور هیئت ها
پرچم یا علی تکان دادی

روزهای جهاد می آمد
دل تو راهی سفر میشد
آه اگر وقت رفتن تو نبود ...
قفس خانه تنگ تر میشد

آنقدر بال و پر زدي آخر
در و دیوار آسمانت شد
تا که در این مسیر گم نشوی
دُرّ یا فاطمه نشانت شد

گفتی از رفتن و نپرسیدم
وقت برگشتن تو را حتی ...
شرط کردی که برنگردانند
بوی پیراهن تو را حتی ...

گفته بودی که وقت دلتنگي
"برو بنشین شبانه گوشه ی بام
چادرت را بکش به روی سر و
زیر لب ناله کن امان از شام

من که رفتم اگر زبانم لال
دلت از ترس بی کسی لرزید
یاد زینب بیفت و نذرش کن
اگر اشکی به گونه ات بارید ..."

تا که آخر رسید تصویرت
به تماشای خیس چشمانم
با صلابت میان زنجیری !
صحنه اي آشناست...میدانم...

های و هوی سخیف دشمن را
به تمسخر گرفته چشمانت
ترس از دورتر کمین کرده
تا کند بلکه تیر بارانت

تن بی سر به ما نشان دادند
تا دل خانه را بلرزانند
خنده دار است. بی صفت ها از
سر و عشق و جنون چه می دانند

از تو تصویر جاودانگی ات
سهم فرزند کوچکت باشد
محسنم! نذرمان ادا شده است...
تن بی سر مبارکت باشد

#رضوان_ابوترابي

#شهید_محسن_حججی
غم فرستاده ی عشق است عزیزش دارید
که غریب است از اقلیم وفا می آید

#طالب_آملی
از اصولِ معتبر زندگی "لنی" این بود که هر وقت با چیزی مخالف بود بگوید موافقم. چون کسانی که عقاید احمقانه شان را ابراز میکنند اغلب بسیار حساسند. هر قدر عقاید کسی احمقانه تر باشد کمتر باید با او مخالفت کرد.
"باگ" میگفت حماقت بزرگ ترین نیروی روحانی ِ تمامِ تاریخ بشر است. میگفت باید در برابر ِ آن سر تعظیم فرود آورد، چون همه جور معجزه ای از آن ساخته ست.

خداحافظ گاری کوپر
#رومن_گاری
در حسرتِ زندگیِ دیگران بودن
برای این است که از بیرون که نگاه می‌کنی،
زندگیِ دیگران یک کل است که وحدت دارد
اما زندگیِ خودمان، که از درون نگاهش می‌کنیم،
همه‌اش تکه‌تکه و پاره‌پاره به نظر می‌آید
و ما هنوز هم در پیِ سرابِ وحدت می‌دویم...


#یادداشت‌ها
#آلبر_کامو
جرأت کنید راست و حقیقی باشید.
جرأت کنید زشت باشید!
اگر موسیقی بد را دوست دارید، رک و راست بگویید.
خود را همان که هستید نشان بدهید.
این بزک تهوع انگیز دوروئی و دو پهلویی را از چهره روح خود بزدایید، با آب فراوان بشوئید.

رومن رولان
از کودکی دیوانه بودم، مادرم می گفت:
از شانه ام هر روز می چیده ست شب بویی

نام تو را می کَند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی

بیچاره آهویی که صید پنجه ی شیری است
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

اکنون ز تو با نا امیدی چشم می پوشم
اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی

آیینه خیلی هم نباید راست گو باشد
من مایه رنج تو هستم، راست می گویی

#فاضل_نظری
اگر نامه ای می نویسی به باران
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا، از دل کاهدود و غباران

اگر نامه ای می نویسی به #خورشید
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا، زین شب سرد نومید

اگر نامه ای می نویسی به دریا
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا،
با "اگر"، "آه" ، "آیا"

به مرغان صحرا، در آن جست و جوها
سلام مرا نیز بنویس
اگر نامه ای می نویسی
سلامی پر از شوق پرواز
از روزن آرزوها

#شفیعی_کدکنی
آنچه انسان در میان بلایا می آموزد،
این است که در درون افراد بشر،
ستودنی ها بیشتر از تحقیر کردنی هاست ...

#آلبر_کامو
طاعون
انسان کسی را می تواند نجات دهد
که اصرار به سقوط نداشته باشد
ولی وقتی سرشت کسی چنان فاسد شد که سقوط در نظرش نجات جلوه کرد، چه می شود کرد؟!

#لئو_تولستوی
واقعا چه چیزی بهتر از اینکه #شب، درحالیکه باد به شیشه ها می کوبد و چراغ هم روشن است آدم بنشیند و #کتابی بخواند.
آدم هیچ دغدغه ای ندارد، ساعت ها می گذرد، بی حرکت در سرزمین هایی که جلوی چشمت ظاهر می شوند، میگردی، فکرت با خیال آکنده می شود و ماجراها را دنبال می کنی یا حتی وارد جزئیاتشان می شوی... فکرت با ماجراها هم یکی می شود، انگار تویی که لباس آنها را به تن داری.

#گوستاو_فلوبر
مادام بوواری
ادبیات دشمن همه‌ دیکتاتوری ‌هاست...
نارضایتی را در جهان رشد می‌دهد و میل درونی برای تغییر دادن و ایستادن مقابل سلطه را که از گهواره تا گور سعی در کنترل ما دارد بیدار می‌کند!

#ماریو_بارگاس_یوسا
کرم شبتاب گفت: رفیق خرگوش، من همیشه می‌کوشم مجلس تاریک دیگران را روشن کنم، جنگل را روشن کنم، اگرچه بعضی از جانوران مسخره‌ام می‌کنند و می‌گویند "با یک گل بهار نمی‌شود، تو بیهوده می‌کوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن کنی."
خرگوش گفت: این حرف مال قدیمی‌هاست. ما هم می‌گوییم "هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است."

اولدوز و عروسک سخنگو
#صمد_بهرنگی
وقتی ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺍﺯ ﻏﺰﻝ ﻣﻦ سخنی ﻫﺴﺖ
یعنی ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺗﻮ؛همه ﺟﺎ ﺗﻮ؛همه ﺟﺎ ﺗﻮ

ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺨﻠﻮﻕ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ؟!
ﺗﺎ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﻢ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ی ﺧﻠﻖ ﭼﺮﺍ ﺗﻮ...

#محمدعلی_بهمنی
‏بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
‏خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست

‏⁧ #حافظ
همه چیزهایی که از دست رفته
یک روز برمی گردند !
اما درست وقتی که یاد می‌گیریم بدون آنها زندگی کنیم !

#ژوژه_ساراماگو
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت


#حافظ