Forwarded from ❤ دریای عاشقی 🌊 (Mh gh)
از ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺩﻫﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺗﻮ ﺑﻨﺪﻩ ﮐﯿﺴﺘﯽ؟
ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ:
" ﺍﻥ ﮐﻞ ﻣﻦ ﻓﯽ ﺍﻟﺴﻤﺎﻭﺍﺕ ﻭ ﺍﻻﺭﺽ ﺍﻻ ﺍﺗﯽ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﻋﺒﺪﺍ "
پرسیدند: ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ،
اﻭ ﺣﻖ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ من ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﺪ:
ﻣﮕﺮ ﺣﻖ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺩﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺩﻋﺎﺋﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ و ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ؟
#تذکره_الاولیاء
#دل_پاک
ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ:
" ﺍﻥ ﮐﻞ ﻣﻦ ﻓﯽ ﺍﻟﺴﻤﺎﻭﺍﺕ ﻭ ﺍﻻﺭﺽ ﺍﻻ ﺍﺗﯽ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﻋﺒﺪﺍ "
پرسیدند: ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ،
اﻭ ﺣﻖ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ من ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﺪ:
ﻣﮕﺮ ﺣﻖ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺩﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺩﻋﺎﺋﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ و ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ؟
#تذکره_الاولیاء
#دل_پاک
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب
بیمار خنده های توام، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی، گرم تر بتاب
#فریدون_مشیری
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب
بیمار خنده های توام، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی، گرم تر بتاب
#فریدون_مشیری
شعر و ادبیات
Photo
حضور گم شده ی صد هزار آدم گم
حضور وحشیِ رنگ
طنين نعره ی مسلول و خنده ی مسموم
طنين دغدغه، جنگ
يکی به عربده گفت:
درود بر آبی!
به هر کجا که رَوی رنگ آسمان آبی است
به طعنه گفت کسی با غرور و بی تابی:
ولی نبود آبی
ميان هيچ رگی خون هيچ کس هرگز
درود بر قرمز!
فضای ساده و سبز زمين آزادی
در انفجار صدای ترقهها، در دود
نود دقيقه کدورت
نود دقيقه کبود
در آستانه ی در
غريب و غمزده طفلی کنار وزنه ی پير
به فکر سنجش وزن هزار ناموزون
و پيرمردی گنگ
تکيده
تشنه
به دنبال لقمهای روزی
کدام استقلال؟!
کدام پيروزی؟!
#مرتضی_امیری_اسفندقه
حضور وحشیِ رنگ
طنين نعره ی مسلول و خنده ی مسموم
طنين دغدغه، جنگ
يکی به عربده گفت:
درود بر آبی!
به هر کجا که رَوی رنگ آسمان آبی است
به طعنه گفت کسی با غرور و بی تابی:
ولی نبود آبی
ميان هيچ رگی خون هيچ کس هرگز
درود بر قرمز!
فضای ساده و سبز زمين آزادی
در انفجار صدای ترقهها، در دود
نود دقيقه کدورت
نود دقيقه کبود
در آستانه ی در
غريب و غمزده طفلی کنار وزنه ی پير
به فکر سنجش وزن هزار ناموزون
و پيرمردی گنگ
تکيده
تشنه
به دنبال لقمهای روزی
کدام استقلال؟!
کدام پيروزی؟!
#مرتضی_امیری_اسفندقه
Forwarded from میراث عرفا
- کافکا، بیرون چه میبینی؟
از پنجره ی پشت سرش به بیرون نگاه میکنم.
+ درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم. و چند پرنده روی شاخههای درخت
- هیچ چیز غیر عادی نیست، درست؟
+ درست است
- ️ولی اگر میدانستی فردا صبح دیگر نمیتوانی اینها را ببینی،همه چیز ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟
كافكا در كرانه
#هاروکی_موراکامی
از پنجره ی پشت سرش به بیرون نگاه میکنم.
+ درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم. و چند پرنده روی شاخههای درخت
- هیچ چیز غیر عادی نیست، درست؟
+ درست است
- ️ولی اگر میدانستی فردا صبح دیگر نمیتوانی اینها را ببینی،همه چیز ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟
كافكا در كرانه
#هاروکی_موراکامی
بين منطوق لم يُقصد
و مقصود لم يُنطَق
تضيع الكثير من المحبة...
#جبران_خليل_جبران
میانِ گفتهای بدون قصد
و قصدی ناگفته
محبتی فراوان از دست میرود...
و مقصود لم يُنطَق
تضيع الكثير من المحبة...
#جبران_خليل_جبران
میانِ گفتهای بدون قصد
و قصدی ناگفته
محبتی فراوان از دست میرود...
Shekveh
Mohsen Namjoo
نخفته ام ز خیالی که می پزد دل من
خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست؟
#حافظ
🎵 محسن نامجو
شنیدنش توصیه میشه :)
خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست؟
#حافظ
🎵 محسن نامجو
شنیدنش توصیه میشه :)
دولت ها زود به زود عوض می شوند؛
وعده های توخالی می دهند،
چمدان های شان را پر می کنند و می روند پی کارشان
پابرهنه ها هم چنان مثل سابقند و با دردها و گرسنگی هاشان می سازند.
سالهای ابری
#علی_اشرف_درویشیان
وعده های توخالی می دهند،
چمدان های شان را پر می کنند و می روند پی کارشان
پابرهنه ها هم چنان مثل سابقند و با دردها و گرسنگی هاشان می سازند.
سالهای ابری
#علی_اشرف_درویشیان
قبیلهام را فدا کردم
شهرم را
نیاکانم را
دار و ندارم را...
حالا من شهید هستم
کسی که برای داشتن تو چیزی ندارد
و برای داشتن تو همه چیز دارد
حتی مرگ را
#محمود_درویش
شهرم را
نیاکانم را
دار و ندارم را...
حالا من شهید هستم
کسی که برای داشتن تو چیزی ندارد
و برای داشتن تو همه چیز دارد
حتی مرگ را
#محمود_درویش
Forwarded from میراث عرفا
من میدانستم که نومیدی هست، اما نمیدانستم یعنی چه...
من هم مثل همه خیال میکردم که نومیدی بیماری روح است، اما نه، بدن زجر میکشد!
پوست تنم، سینهام، دست و پایم درد میکند...
سرم خالی است و دلم به هم میخورد و از همه بدتر این طعمی است که در دهنم است. نه خون است، نه مرگ و نه تب، اما همهی اینها با هم!
کافی است که زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همهی موجودات نفرت کنم.
چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن!
کالیگولا
#آلبر_کامو
من هم مثل همه خیال میکردم که نومیدی بیماری روح است، اما نه، بدن زجر میکشد!
پوست تنم، سینهام، دست و پایم درد میکند...
سرم خالی است و دلم به هم میخورد و از همه بدتر این طعمی است که در دهنم است. نه خون است، نه مرگ و نه تب، اما همهی اینها با هم!
کافی است که زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همهی موجودات نفرت کنم.
چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن!
کالیگولا
#آلبر_کامو
Forwarded from میراث عرفا
گفتی ام درد تو عشق است، دوا نتوان کرد
دردم از توست،
دوا از تو،
چرا نتوان کرد!؟
👤هاتف اصفهانی🌱
@miraseorafa
دردم از توست،
دوا از تو،
چرا نتوان کرد!؟
👤هاتف اصفهانی🌱
@miraseorafa
ما نیازی به گرد باد نداریم
ما نیازی به طوفان نداریم
کارهای وحشتباری که تندبادها و طوفانها می توانند
ما خود نیز می توانیم...
گردباد سهمگین است
و طوفان سهمگین تر
اما هیچ چیزی سهمگین تر از انسان نیست.
#برتولت_برشت
ما نیازی به طوفان نداریم
کارهای وحشتباری که تندبادها و طوفانها می توانند
ما خود نیز می توانیم...
گردباد سهمگین است
و طوفان سهمگین تر
اما هیچ چیزی سهمگین تر از انسان نیست.
#برتولت_برشت