شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
احمق‌ به کسانی گفته میشود که برای اثبات گفته‌هایشان هیچ مدرکی ارائه نمی‌کنند
اما برای زیر سوال بردن گفتۀ دیگران از آنها مدرک طلب می‌کنند

#آنتوان_چخوف
مرگ، یک بار رخ نمی‌دهد؛
زیرا همه‌ ما هر روز چند بار می‌میریم.
هر بار که با آرزوها، علایق و پیوندهای خود وداع می‌کنیم،می‌میریم.

#مارسل_پروست
Forwarded from کانون کوثر دانشگاه شریف (Mjavad Ghasemi)
خمینی سن عشق را پایین آورده...

@kanoonkosarsharif
Forwarded from کانون کوثر دانشگاه شریف (Mjavad Ghasemi)
🔸🔸🔸

رزمنده ۱۴ ساله را به اسارت گرفته بودند.
فرمانده‌ ی عراقی وقتی او را دید و متوجه سنش شد،پرسید:
مگر سن سربازی ۱۸ سال نیست؟ خمینی سن سربازی را پایین آورده؟

رزمنده در جواب عراقی گفت نه،
سن سربازی همان ۱۸ سال است،
خمینی سن عشق را پایین آورده...


#قرار_شبانه
#صلواتی_برای_شهدا
@kanoonkosarsharif
البعد أحيانا لا يؤلم
‌‎ولكن المؤلم أن يبعد عنك شخص أفصحت له يوما بأن البعد هو الشي الوحيد الذي يكسرك!

#نزار_قباني

‌‎دوری، گاهی دردآور نیست
‌‎اما دردآور آن است که شخصی از تو فاصله بگیرد که روزی برایش آشكارا گفتی که دوری، تنها چیزی است که تو را می شکند!
شب
با گلوی خونین
خوانده‌ست دیرگاه
دریا
نشسته سرد
یک‌ شاخه
در سیاهی جنگل
به سوی نور
فریاد می‌کشد...

#احمد_شاملو
از #باغ_آینه
شیشه ی صبرِ مرا سنگِ غمت زود شکست
من تنک‌حوصله و نازِ تو بی‌پروا بود !

#طالب_آملی
ما فقط آن چیزی را می دانیم
که ساختار فکری یک عصر اجازه ی فکر کردنش را به ما میدهد...

#میشل_فوکو
آفتابا چه خبر ؟
این همه راه آمده‌ای
که به این خاکِ غریبی برسی

ارغوانم را دیدی سر راه؟
مثل من پیر شده‌ست؟
چه به او گفتی ؟ او با تو چه گفت ؟
نه ، چرا می‌پرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهی‌ست که او خاموش است
آشنایانِ زبانش رفته‌ند
ارغوان ویران است
هر دومان ویرانیم


#هوشنگ_ابتهاج
شعر جدید جناب "سایه"
اﺯ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ
ﺍﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﯿﺲ!
ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻢ

ﮐﺎﻧﺪﺭﺍﻥ ﺻﺒﺢ ﺑﻬﺸﺘﯽ،
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺁﯾﺎ،
ﻟﺬﺕ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻓﺸﺮﺩﻥ ﺭﻭﯼ
ﻃﻌﻢ ﺳﯿﺐ
ﯾﺎ ﮔﻨﺪﻡ،
ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥِ "ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ" ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ
ﯾﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﻮﺵِ "ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻦ"؟
ﯾﺎ ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺁﻥ
ﺍﺯ ﺷﻮﻕِ "ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ"؟

#ﺷﻔﯿﻌﯽ_کدکنی
إجلسي حتى نرى
أينَ حدودُ عينَيْكِ؟
وأينَ حدودُ أحزاني؟
أين تبتديءُ مياهُكِ الإقليميَهْ؟
وأين ينتهي دمي؟
إجلسي حتى نتفاهَمْ
على أيِّ جزءٍ من أجزاء جَسَدي
ستتوقّفُ فتوحاتُكْ
وفي أيِّ ساعةٍ من ساعات الليلْ
ستبدأ غَزَوَاتُكْ..؟

#نزار_قباني

بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمان توست؟
تا کجاها مرز غم های من است؟
آبهای ساحلی تو کجا آغاز میشود؟
و خون من کجا پایان میگیرد؟
بنشین تا به تفاهم برسیم
که بر کدام پاره از اجزای پیکر من
فتوحات تو خاتمه خواهد گرفت
و در کدام ساعت از ساعات شب
شبیخون های تو آغاز خواهد شد...
با خیال تو که شب، سر بنهم بر خارا
بستر خویش به خواب، از پرِ قو می بینم

#شهریار
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

می روم تا که به صاحب نظری بازرسم
محرم ما نبود دیده ی کوته نظران

دلِ چون آینه ی اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بی خبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه ی شوریده سران

گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبتِ کارِ جهانِ گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

#شهريار


Forwarded from  دریای عاشقی 🌊 (Mh gh)
هر چه از دست میرود،
بگذار برود..!!!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمیخواهم
هرچه باشد حتی زندگی !

#ارنستو_چه‌گوارا
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی ...
شعر و دستخط جناب شهریار