Forwarded from کانون کوثر دانشگاه شریف (Mjavad Ghasemi)
🔸🔸🔸
رزمنده ۱۴ ساله را به اسارت گرفته بودند.
فرمانده ی عراقی وقتی او را دید و متوجه سنش شد،پرسید:
مگر سن سربازی ۱۸ سال نیست؟ خمینی سن سربازی را پایین آورده؟
رزمنده در جواب عراقی گفت نه،
سن سربازی همان ۱۸ سال است،
خمینی سن عشق را پایین آورده...
#قرار_شبانه
#صلواتی_برای_شهدا
@kanoonkosarsharif
رزمنده ۱۴ ساله را به اسارت گرفته بودند.
فرمانده ی عراقی وقتی او را دید و متوجه سنش شد،پرسید:
مگر سن سربازی ۱۸ سال نیست؟ خمینی سن سربازی را پایین آورده؟
رزمنده در جواب عراقی گفت نه،
سن سربازی همان ۱۸ سال است،
خمینی سن عشق را پایین آورده...
#قرار_شبانه
#صلواتی_برای_شهدا
@kanoonkosarsharif
Forwarded from کانون کوثر دانشگاه شریف (M Maleki)
🕊☁️🕊☁️🕊
نفیسه چشم از چشم علیرضا برنمیداشت.
علیرضا یک ریز داشت سفارش میکرد؛
اما نفیسه ساکت ساکت بود.
شاید علیرضا انتظار داشت یکی از این حرف هارا از نفیسه بشنود:
{اخه ما رو به کی میسپاری؟
کاش یه دستی به سر و روی خونه میکشیدی بعد میرفتی!
زود به زود برام نامه بنویس.
در اولین فرصت برگرد مرخصی...}
صدای سوت قطار به نشانه حرکت بلند شد
و علیرضا نگران از این همه سکوت نفیسه بود.
قطار آرام آرام حرکت میکرد.
و نفیسه تنها یک جمله گفت:
سلام مرا هم به حضرت فاطمه (س) برسان.
#قرار_شبانه
#صلواتی_برای_سلامتی_همسران_شهدا
@Kanoonkosarsharif
نفیسه چشم از چشم علیرضا برنمیداشت.
علیرضا یک ریز داشت سفارش میکرد؛
اما نفیسه ساکت ساکت بود.
شاید علیرضا انتظار داشت یکی از این حرف هارا از نفیسه بشنود:
{اخه ما رو به کی میسپاری؟
کاش یه دستی به سر و روی خونه میکشیدی بعد میرفتی!
زود به زود برام نامه بنویس.
در اولین فرصت برگرد مرخصی...}
صدای سوت قطار به نشانه حرکت بلند شد
و علیرضا نگران از این همه سکوت نفیسه بود.
قطار آرام آرام حرکت میکرد.
و نفیسه تنها یک جمله گفت:
سلام مرا هم به حضرت فاطمه (س) برسان.
#قرار_شبانه
#صلواتی_برای_سلامتی_همسران_شهدا
@Kanoonkosarsharif
خوشا به #بخت بلندم که در کنار منی
تو هم #قرار منی هم تو #بیقرار منی
گذشت فصل زمستان؛ گذشت سردی و سوز
بیا ورق بزن این فصل را، #بهار منی
به روزهای جدایی دو حالت است فقط
در انتظار توام؛ یا در انتظار منی
"خوش است خلوت اگر یار یار من باشد"
خوش است چون که شب و روز در کنار منی
بمان که عشق به حال من و تو #غبطه خورد
بمان که یار توام، عشق کن که یار منی!
بمان که مثل غزلهای عاشقانهی من
پر از #لطافت محضی و گوشوار منی
من #ابتهاجترین شاعر زمان توام
تو عاشقانهترین شعر روزگار منی
#جویا_معروفی
تو هم #قرار منی هم تو #بیقرار منی
گذشت فصل زمستان؛ گذشت سردی و سوز
بیا ورق بزن این فصل را، #بهار منی
به روزهای جدایی دو حالت است فقط
در انتظار توام؛ یا در انتظار منی
"خوش است خلوت اگر یار یار من باشد"
خوش است چون که شب و روز در کنار منی
بمان که عشق به حال من و تو #غبطه خورد
بمان که یار توام، عشق کن که یار منی!
بمان که مثل غزلهای عاشقانهی من
پر از #لطافت محضی و گوشوار منی
من #ابتهاجترین شاعر زمان توام
تو عاشقانهترین شعر روزگار منی
#جویا_معروفی