شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
من و #انکار شراب این چه حکایت باشد
غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد

تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم
ور نه #مستوری ما تا به چه غایت باشد

زاهد و #عجب و نماز و من و #مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که #عنایت باشد

زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
#عشق کاریست که موقوف #هدایت باشد

من که شب‌ها ره #تقوا زده‌ام با دف و چنگ
این زمان سر به #ره آرم چه حکایت باشد

بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
#پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

دوش از این غصه نخفتم که رفیقی می‌گفت
حافظ ار مست بود جای #شکایت باشد

#حافظ
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و #مستی
وآن گه برو که رستی از نیستی و هستی

گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبله‌ای که بینی بهتر ز #خودپرستی

با ضعف و ناتوانی هم‌چون نسیم خوش باش
#بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی

در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
آری طریق دولت #چالاکی است و چستی

تا فضل و عقل بینی #بی‌معرفت نشینی
یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی

در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی

خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل‌ست #تلخی می در جنب ذوق مستی

صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته‌آستینان تا کی درازدستی

#حافظ