This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهرداد محمدنژاد، همبندی پیشین امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی سه معترض #آبان ۹۸ میگوید: اقرار یکی از معترضان به آتش زدن بانک تحت #شکنجه و در شرایط بیماری حاد این زندانی بوده و پس از بازجویی اعترافات خود را رد کرده است.
IranIntl
توضیحات مهرداد محمدنژاد، همبندی سه معترض آبانماه: بعد از بازداشت امیرحسین مرادی «سعید و محمد به ترکیه میروند و درخواست پناهندگی میکنند. ۲۴ ساعت بعد از سفر روحانی به ترکیه سعید تمجیدی و محمد رجبی از ترکیه دیپورت میشوند.»
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
IranIntl
توضیحات مهرداد محمدنژاد، همبندی سه معترض آبانماه: بعد از بازداشت امیرحسین مرادی «سعید و محمد به ترکیه میروند و درخواست پناهندگی میکنند. ۲۴ ساعت بعد از سفر روحانی به ترکیه سعید تمجیدی و محمد رجبی از ترکیه دیپورت میشوند.»
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔴سلام سیدِ بازجو
✍ مجتبی لطفی/ از شاگردان و مسوولان دفتر مرحوم آیت الله منتظری
🔹️نمیدانم الان کجا هستی و به چه کاری مشغولی ولی میخواهم داستانی را برایت تعریف کنم.
🔹️در پاییز ۷۷ تجمعی توسط دفتر تحکیم وحدت در محل درب شرقی دانشگاه تهران برگزار شد. در آن تجمع شرکت کردم و اعلامیهای با امضای جمعی از روحانیون را که از مسئولان میخواست به حصر آیت الله منتظری پایان دهند را پخش کردم. آن برهه از زمان فضای مجازی نبود و روزنامهها جرأت چاپ چنین درخواستی را نداشتند.
🔹️پس از پایان مراسم توسط نیروهای لباس شخصی شناسایی، دستگیر شده و به مقر نیروی انتظامی در میدان توپخانه برده شدم و تو شخصاً مرا از آنها تحویل گرفته و به زندان مخوف کمیته مشترک با نام جدید توحید بردی و داخل سلول انفرادی محبوس شدم. نمیدانم ماه دوم بود یا سوم که در سلول بودم. بارها از من خواستی جلو دوربین حاضر شده و به آنچه که روی کاغذ نوشته بودی اعتراف کنم و آیت الله منتظری را مورد حمله قرار دهم. من با اینکه بار اولم بود و سختی سلول، فشار زیادی وارد میکرد زیر بار نمیرفتم.
🔹️ یکی از آن روزهای سخت و دلگیر، زندان بان با شدت و غلاظ با چشم بند مرا به طبقه بالا که اتاق کارت بود آورد. از بدو ورود شروع به توهین و فحاشی کردی و میگفتی احمق! به پدرت هم رحم نکردی و او را روانه بیمارستان کردی! حرف بزن! بعد تلفن را برداشته زنگ زدی و شماره تختی را نام بردی و نام پدرم، صمد لطفی!
🔹️بعد گوشی را به من دادی و خودت با گوشی دیگر گوش میکردی. پدرم پس از سلام و علیک با شدت گفت: از دستت راضی نیستم! دست از کارهای ضد انقلابی بردار! من اگر مُردم از تو راضی نیستم…! و تلفن را قطع کرد.
بعد کلی بازجویی دیگر و مرا روانه سلول کردی. تمام تنهاییها به یک طرف، مشتهایی که به صورتم با انگشتر عقیق زدی، بیخوابیها، و ایستاده نگه داشتن تا صبح روی یک موازییک و کتک خوردن با نوک کفش بر روی ماهیچههای لرزان به یک طرف، فشارهایی که همسر و فرزندانم تحمل کردند … و این برخورد به یک طرف. من که مواضع پدرم را میدانستم، داشتم از تعجب قالب تهی میکردم. آخر، پدرم از پرونده چه خبری دارد که این گونه قضاوت میکند؟!
🔹️القصه ۴ ماه انفرادی گذشت و با وثیقه آزاد شدم و در انتظار دادگاه. چند روز بعد به نجفآبادمان رفتم برای دیدار پدر و مادرم. وقتی زنگ خانه را زدم، پدرم نفس زنان و پای برهنه آمد به استقبال و مرا در آغوش کشید.
🔹️ از نگاهش خجالت میبارید و همان دم در گفت: به خدا روز قبلش من را از روی تخت بیمارستان با حالی بد، سرم به دست پای تلفن بردند و کسی پشت گوشی گفت: اگر میخواهی فرزندت آزاد شود، اینها را بگو! بعد سرش را پایین انداخت. و تا چند سال بعد که از دنیا رفت، من که یادش نمیآوردم اما او با نگاهش هنوز دلشکسته بود، خجل بود.
سید ِبازجو!
🔹️تمام شگردها اعم از تهدید و تطمیع، شکنجه سفیدی به نام سلول انفرادی و کتک را سخت نگذشت و تازه منت میگذاشتی که تو چون جانبازی، رعایت حالت را میکنم و اگر از گروههای سیاسی و گروهکها، کسی را بیاوریم بی رحمانه میزنیم، شلاق میزنیم، به سر و صورت هم میزنیم. ولی آنچه تا همین الان هم که پدرم از دنیا رفته فراموش نمیکنم، خرد کردن شخصیت یک پدر زحمت کش و بی رنگ نزد کوچکترین فرزندنش میباشد!
🔹️به خدا! از تو کینهای ندارم تو میخواستی با این شگردها، از نظامی که در ساختار ذهنیات بود دفاع کنی و عقیدهات این بود.
🔹️اما از تو میخواهم، به جدّ میخواهم برای ماندن دیگران، دیگر یک پدر را نزد فرزندش خرد نکن
#نظام
#شکنجه
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhalloنکن! نشکن!
📣
✍ مجتبی لطفی/ از شاگردان و مسوولان دفتر مرحوم آیت الله منتظری
🔹️نمیدانم الان کجا هستی و به چه کاری مشغولی ولی میخواهم داستانی را برایت تعریف کنم.
🔹️در پاییز ۷۷ تجمعی توسط دفتر تحکیم وحدت در محل درب شرقی دانشگاه تهران برگزار شد. در آن تجمع شرکت کردم و اعلامیهای با امضای جمعی از روحانیون را که از مسئولان میخواست به حصر آیت الله منتظری پایان دهند را پخش کردم. آن برهه از زمان فضای مجازی نبود و روزنامهها جرأت چاپ چنین درخواستی را نداشتند.
🔹️پس از پایان مراسم توسط نیروهای لباس شخصی شناسایی، دستگیر شده و به مقر نیروی انتظامی در میدان توپخانه برده شدم و تو شخصاً مرا از آنها تحویل گرفته و به زندان مخوف کمیته مشترک با نام جدید توحید بردی و داخل سلول انفرادی محبوس شدم. نمیدانم ماه دوم بود یا سوم که در سلول بودم. بارها از من خواستی جلو دوربین حاضر شده و به آنچه که روی کاغذ نوشته بودی اعتراف کنم و آیت الله منتظری را مورد حمله قرار دهم. من با اینکه بار اولم بود و سختی سلول، فشار زیادی وارد میکرد زیر بار نمیرفتم.
🔹️ یکی از آن روزهای سخت و دلگیر، زندان بان با شدت و غلاظ با چشم بند مرا به طبقه بالا که اتاق کارت بود آورد. از بدو ورود شروع به توهین و فحاشی کردی و میگفتی احمق! به پدرت هم رحم نکردی و او را روانه بیمارستان کردی! حرف بزن! بعد تلفن را برداشته زنگ زدی و شماره تختی را نام بردی و نام پدرم، صمد لطفی!
🔹️بعد گوشی را به من دادی و خودت با گوشی دیگر گوش میکردی. پدرم پس از سلام و علیک با شدت گفت: از دستت راضی نیستم! دست از کارهای ضد انقلابی بردار! من اگر مُردم از تو راضی نیستم…! و تلفن را قطع کرد.
بعد کلی بازجویی دیگر و مرا روانه سلول کردی. تمام تنهاییها به یک طرف، مشتهایی که به صورتم با انگشتر عقیق زدی، بیخوابیها، و ایستاده نگه داشتن تا صبح روی یک موازییک و کتک خوردن با نوک کفش بر روی ماهیچههای لرزان به یک طرف، فشارهایی که همسر و فرزندانم تحمل کردند … و این برخورد به یک طرف. من که مواضع پدرم را میدانستم، داشتم از تعجب قالب تهی میکردم. آخر، پدرم از پرونده چه خبری دارد که این گونه قضاوت میکند؟!
🔹️القصه ۴ ماه انفرادی گذشت و با وثیقه آزاد شدم و در انتظار دادگاه. چند روز بعد به نجفآبادمان رفتم برای دیدار پدر و مادرم. وقتی زنگ خانه را زدم، پدرم نفس زنان و پای برهنه آمد به استقبال و مرا در آغوش کشید.
🔹️ از نگاهش خجالت میبارید و همان دم در گفت: به خدا روز قبلش من را از روی تخت بیمارستان با حالی بد، سرم به دست پای تلفن بردند و کسی پشت گوشی گفت: اگر میخواهی فرزندت آزاد شود، اینها را بگو! بعد سرش را پایین انداخت. و تا چند سال بعد که از دنیا رفت، من که یادش نمیآوردم اما او با نگاهش هنوز دلشکسته بود، خجل بود.
سید ِبازجو!
🔹️تمام شگردها اعم از تهدید و تطمیع، شکنجه سفیدی به نام سلول انفرادی و کتک را سخت نگذشت و تازه منت میگذاشتی که تو چون جانبازی، رعایت حالت را میکنم و اگر از گروههای سیاسی و گروهکها، کسی را بیاوریم بی رحمانه میزنیم، شلاق میزنیم، به سر و صورت هم میزنیم. ولی آنچه تا همین الان هم که پدرم از دنیا رفته فراموش نمیکنم، خرد کردن شخصیت یک پدر زحمت کش و بی رنگ نزد کوچکترین فرزندنش میباشد!
🔹️به خدا! از تو کینهای ندارم تو میخواستی با این شگردها، از نظامی که در ساختار ذهنیات بود دفاع کنی و عقیدهات این بود.
🔹️اما از تو میخواهم، به جدّ میخواهم برای ماندن دیگران، دیگر یک پدر را نزد فرزندش خرد نکن
#نظام
#شکنجه
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhalloنکن! نشکن!
📣
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«۱۴ مرداد ۱۴۰۰ روزی بود که ابراهیم رئیسی به عنوان رئیسجمهور نظام ولایی، در مقابل دیدگان طرفداران جمهوری اسلامی ادعای دفاع از حقوق بشر در عالم سر داد
سوگندخوردن و ادعای دفاع از حقوق بشر توسط کسی که همزمان ماموران زندانهای تحت مدیریتش مشغول شکنجه و کتکزدن زندانیان بودند!
رئیسی در رقابتهای نمایشی انتخابات هدف از تصاحب کرسی ریاست جمهوری را اجرای عدالت عنوان کرده بود! در حالی که خود رئیس قوه قضاییه بود
راستی از فقهای شورای نگهبان چه خبر؟! هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که فیلمهای منتشر شده از زندان اوین برای رد صلاحیت ابراهیم رییسی از ادامه ریاست جمهوری کافیست؟! یا دلایل بیشتری لازم دارند؟؟»
#ابراهیم_رئیسی #حقوق_بشر #حقوق_زندانی #شکنجه #زندان_اوین"
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
«۱۴ مرداد ۱۴۰۰ روزی بود که ابراهیم رئیسی به عنوان رئیسجمهور نظام ولایی، در مقابل دیدگان طرفداران جمهوری اسلامی ادعای دفاع از حقوق بشر در عالم سر داد
سوگندخوردن و ادعای دفاع از حقوق بشر توسط کسی که همزمان ماموران زندانهای تحت مدیریتش مشغول شکنجه و کتکزدن زندانیان بودند!
رئیسی در رقابتهای نمایشی انتخابات هدف از تصاحب کرسی ریاست جمهوری را اجرای عدالت عنوان کرده بود! در حالی که خود رئیس قوه قضاییه بود
راستی از فقهای شورای نگهبان چه خبر؟! هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که فیلمهای منتشر شده از زندان اوین برای رد صلاحیت ابراهیم رییسی از ادامه ریاست جمهوری کافیست؟! یا دلایل بیشتری لازم دارند؟؟»
#ابراهیم_رئیسی #حقوق_بشر #حقوق_زندانی #شکنجه #زندان_اوین"
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
روایت #رضا_ذوقی از آنچه در بازداشتگاه #کهریزک بر او و سایر زندانیان گذشت را بخوانیدآنچه به عنوان هک دوربینهای #زندان_اوین منتشر شده است، گویای واقعیت زندانهای جمهوری اسلامی و #شکنجه زندانیان نیست
«همه شما از دیدن تصاویر هک شده از زندان اوین شوکه شدید. حق دارید چون توقع دیدن بدرفتاری با زندانیان و شرایط بد بهداشتی را نداشتید. تصاویر کفخوابی باعث ناراحتی همه شما شده است. ولی لازم است تا مروری کنم بر آنچه که در بازداشتگاه کهریزک بر من گذشت
در آنجا اصلا تختخوابی وجود نداشت. همه ما در یک زیر زمین کوچک بودیم. فضا بسیار کوچک و تعداد ما بسیار زیاد بود. ما اصلا فضای کافی نداشتیم تا حتی پایمان را دراز کنیم چه برسد به خوابیدن. از امکانات بهداشتی همین را بگویم که تنها در انتهای سالن دوتا توالت فاقد درب وجود داشت. من ۵ شبانه روز را در آنجا گذراندم
در طول این ۵ روز ما فقط روزی یک وعده غذا داشتیم. غذای ما یک تکه سیب زمینی با یک کف دست نان بود. آب آشامیدنی تمیز نبود ولی همان آب غیر بهداشتی هم کم بود. ما از بطریهای پلاستیکی خالی نوشابه برای آشامیدن آب استفاده میکردیم به طوری که دست به دست میکردیم و هر نفر یکی دو قلپ مینوشید
به همه اینها ضربات سنگین افسر نگهبانان با لولههای پیویسی به سر و صورت و بدن ما را هم اضافه کنید. داستان به اینجا ختم نمیشود؛ آنها شکنجه های دیگری هم برای ما داشتند: همون موقعی که وارد شدیم همه ما او مجبور کردند در حیاط لخت مادرزاد بشیم و لباسهایمان را به سطل آشغال بیندازیم و وسایلمان را هم و تحویل بدیم
همان شب در جواب اعتراض ما به فضای بسیار کم آنجا حدود سی نفر از زندانیان سابقهدار و خطرناک را به ما اضافه کردند. روز دوم از دریچه نزدیک به سقف دود گازوئیل وارد آن محیط میکردند که تنفس برای ما مشکل بود. روز سوم به بهانه وجود شپش در آنجا ما را به حیاط بردند و شروع کردند به سمپاشی کردن و بلافاصله ما را برگردندند داخل آنجا. روز چهارم شروع کردند با یک ماشین دستی اصلاح موی سرهای ما را تراشیدند یا بهتر بگویم کندند! تبدیل شده بودیم به یک زامبی. در تمام این مدت بخاطر فضای کم ما فقط عرق میریختیم و کتک میخوردیم. تمام بدنهایمان عفونت کرده بود
روز پنجم قرار شد ما را به زندان اوین منتقل کنند. بیش از پنج ساعت با پاهای برهنه زیر آفتاب سوزان تیر ماه توی حیاط بودیم و کتک میخوردیم. باورم نمیشد که هنوز زنده هستم. زندان اوین برای ما مثل آزادی بود. در بین راه امیر جوادیفر را از دست دادیم. او با دستان بسته و لب تشنه کف خیابان جان داد
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
روایت #رضا_ذوقی از آنچه در بازداشتگاه #کهریزک بر او و سایر زندانیان گذشت را بخوانیدآنچه به عنوان هک دوربینهای #زندان_اوین منتشر شده است، گویای واقعیت زندانهای جمهوری اسلامی و #شکنجه زندانیان نیست
«همه شما از دیدن تصاویر هک شده از زندان اوین شوکه شدید. حق دارید چون توقع دیدن بدرفتاری با زندانیان و شرایط بد بهداشتی را نداشتید. تصاویر کفخوابی باعث ناراحتی همه شما شده است. ولی لازم است تا مروری کنم بر آنچه که در بازداشتگاه کهریزک بر من گذشت
در آنجا اصلا تختخوابی وجود نداشت. همه ما در یک زیر زمین کوچک بودیم. فضا بسیار کوچک و تعداد ما بسیار زیاد بود. ما اصلا فضای کافی نداشتیم تا حتی پایمان را دراز کنیم چه برسد به خوابیدن. از امکانات بهداشتی همین را بگویم که تنها در انتهای سالن دوتا توالت فاقد درب وجود داشت. من ۵ شبانه روز را در آنجا گذراندم
در طول این ۵ روز ما فقط روزی یک وعده غذا داشتیم. غذای ما یک تکه سیب زمینی با یک کف دست نان بود. آب آشامیدنی تمیز نبود ولی همان آب غیر بهداشتی هم کم بود. ما از بطریهای پلاستیکی خالی نوشابه برای آشامیدن آب استفاده میکردیم به طوری که دست به دست میکردیم و هر نفر یکی دو قلپ مینوشید
به همه اینها ضربات سنگین افسر نگهبانان با لولههای پیویسی به سر و صورت و بدن ما را هم اضافه کنید. داستان به اینجا ختم نمیشود؛ آنها شکنجه های دیگری هم برای ما داشتند: همون موقعی که وارد شدیم همه ما او مجبور کردند در حیاط لخت مادرزاد بشیم و لباسهایمان را به سطل آشغال بیندازیم و وسایلمان را هم و تحویل بدیم
همان شب در جواب اعتراض ما به فضای بسیار کم آنجا حدود سی نفر از زندانیان سابقهدار و خطرناک را به ما اضافه کردند. روز دوم از دریچه نزدیک به سقف دود گازوئیل وارد آن محیط میکردند که تنفس برای ما مشکل بود. روز سوم به بهانه وجود شپش در آنجا ما را به حیاط بردند و شروع کردند به سمپاشی کردن و بلافاصله ما را برگردندند داخل آنجا. روز چهارم شروع کردند با یک ماشین دستی اصلاح موی سرهای ما را تراشیدند یا بهتر بگویم کندند! تبدیل شده بودیم به یک زامبی. در تمام این مدت بخاطر فضای کم ما فقط عرق میریختیم و کتک میخوردیم. تمام بدنهایمان عفونت کرده بود
روز پنجم قرار شد ما را به زندان اوین منتقل کنند. بیش از پنج ساعت با پاهای برهنه زیر آفتاب سوزان تیر ماه توی حیاط بودیم و کتک میخوردیم. باورم نمیشد که هنوز زنده هستم. زندان اوین برای ما مثل آزادی بود. در بین راه امیر جوادیفر را از دست دادیم. او با دستان بسته و لب تشنه کف خیابان جان داد
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
مازیار ابراهیمی را یادتان هست؟ همان کسی که با شکنجه او را وادار به اعتراف دروغین کردند که بگوید در ترور دانشمندان هستهای نقش داشته، او را در زندان چندین بار برای اعدام نمایشی بردند، طناب دار را بر گردن او انداختند و وانمود کردند که قرار است اعدام شود. او ماهها در سلول انفرادی نگهداری شد.
در خانههای امن نهادهای امنیتی آنقدر شلاق زدند تا او حرفهایی علیه خودش بزند، سرانجام در جریان رقابت نهادهای موازی اطلاعاتی او توانست جان به در ببرد... اما یک نفر در آن پرونده اعدام شد...
مازیار پاسخ دبیر ستاد حقوق بشر اسلامی را داده است که دیروز گفت که «هرکس ادعا دارد شکنجه شده است، به ما مراجعه کند تا پیگیری کنیم»
از قضا مازیار قبلا شکایت کرده بود، اما نتیجهای جز تهدیدشدن نصیبش نشد.
آیا شکنجهگر به شکایت علیه خودش رسیدگی خواهد کرد؟
#مازیار_ابراهیمی #شکنجه
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
در خانههای امن نهادهای امنیتی آنقدر شلاق زدند تا او حرفهایی علیه خودش بزند، سرانجام در جریان رقابت نهادهای موازی اطلاعاتی او توانست جان به در ببرد... اما یک نفر در آن پرونده اعدام شد...
مازیار پاسخ دبیر ستاد حقوق بشر اسلامی را داده است که دیروز گفت که «هرکس ادعا دارد شکنجه شده است، به ما مراجعه کند تا پیگیری کنیم»
از قضا مازیار قبلا شکایت کرده بود، اما نتیجهای جز تهدیدشدن نصیبش نشد.
آیا شکنجهگر به شکایت علیه خودش رسیدگی خواهد کرد؟
#مازیار_ابراهیمی #شکنجه
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«روضه مهسا و نیکا بخوانید!
⚠️ نشر حداکثری الزامی⚠️
خامنهای در سال ۱۳۵۴ روضه خوان #فاطمیه بوده است. قاتلی در مجلس گریه برای #فاطمه_زهرا که حالا اعمالش مملو از #جنایت و #قصاوت برای سرکوب مردم ایران است.
همان سخنانی که برای مصائب #حضرت_زهرا فریاد میزد حالا هزاران برابر ظالمانه تر و ستمگرانه بر #زنان و #دختران و #مادران ایران زمین را با شلیک گلوله تحمیل کرده است.
داستان گویی از ۱۴۰۰ سال پیش اما امروز واقعیت خیابان های #ایران است. از سیلی زدن به صورت دختران و لگد به پهلوی زنان باردار تا شکنجه و کشتار مردم مملکتمان را انگار قبلا در روضه هایشان تمرین کرده اند!
حداقل #دختر_پیغمبر حق داشت برای پدرش گریه کند اما اینجا #مادران_دادخواه حتی از رفتن به محل دفن فرزندان خود محرومند!
فرزندانی که جنازه هایشان دزدیده می شود و بدون اجازه مادران و پدرانشان، شبانه دفن می شوند تا اثرات #شکنجه و #جنایات خامنهای علنی نشود.
یه زن رو کی می زنه؟!
چرا می زنن؟!
مگر اینکه ایستاده...
چرا خامنهای برای ظلم به زنان ایران روضه نمیخواند؟!»
#قاتل_روضه_خوان
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
⚠️ نشر حداکثری الزامی⚠️
خامنهای در سال ۱۳۵۴ روضه خوان #فاطمیه بوده است. قاتلی در مجلس گریه برای #فاطمه_زهرا که حالا اعمالش مملو از #جنایت و #قصاوت برای سرکوب مردم ایران است.
همان سخنانی که برای مصائب #حضرت_زهرا فریاد میزد حالا هزاران برابر ظالمانه تر و ستمگرانه بر #زنان و #دختران و #مادران ایران زمین را با شلیک گلوله تحمیل کرده است.
داستان گویی از ۱۴۰۰ سال پیش اما امروز واقعیت خیابان های #ایران است. از سیلی زدن به صورت دختران و لگد به پهلوی زنان باردار تا شکنجه و کشتار مردم مملکتمان را انگار قبلا در روضه هایشان تمرین کرده اند!
حداقل #دختر_پیغمبر حق داشت برای پدرش گریه کند اما اینجا #مادران_دادخواه حتی از رفتن به محل دفن فرزندان خود محرومند!
فرزندانی که جنازه هایشان دزدیده می شود و بدون اجازه مادران و پدرانشان، شبانه دفن می شوند تا اثرات #شکنجه و #جنایات خامنهای علنی نشود.
یه زن رو کی می زنه؟!
چرا می زنن؟!
مگر اینکه ایستاده...
چرا خامنهای برای ظلم به زنان ایران روضه نمیخواند؟!»
#قاتل_روضه_خوان
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تلویزیون برای آزادی زندانیان سیاسی
همراه با #نوشین_هدایت_نژاد، #شکنجه و #اذیت و آزار بازداشت شدگان
اجرا و تهیه: سهیلا دالوند
مسئول فنی: نگار نادری
تهیه شده توسط کمیته میارزه برای آزادی زندانیان سیاسی
۲۴ تیر ۱۴۰۲ - ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۳
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#جان_بازداشت_شدگان_در_خطر_است
#BoycottIranRegime
#IranProtests
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
همراه با #نوشین_هدایت_نژاد، #شکنجه و #اذیت و آزار بازداشت شدگان
اجرا و تهیه: سهیلا دالوند
مسئول فنی: نگار نادری
تهیه شده توسط کمیته میارزه برای آزادی زندانیان سیاسی
۲۴ تیر ۱۴۰۲ - ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۳
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#جان_بازداشت_شدگان_در_خطر_است
#BoycottIranRegime
#IranProtests
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
از سهیل عربی .
لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های پیش از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
☆
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
■■■
ما را با داستانهایی از "بهشت" و "جهنم " خواب کردند،وقتی بیدار شدیم دیدیم برای خودشان کاخ هایی بهتر از بهشت و برای ما ویرانه ای بد تر جهنم ساخته اند،یک جا را " ندامتگاه " و جای دیگر را " آسایشگاه روانی" نامیده اند ،اما در واقع هر دوی آنها"شکنجه گاه" است!
و "شکنجه" چیست؟
زجر دادن هدفمند/سیستماتیک انسان ،به قصد وادار کردن او به انجام کاری،یا منفعل کردن او ؛
و آنها مغز سامان و سامانها را نشانه گرفته اند،تا منفعلشان کنند ،تا دیگر کسی از رنج مردم کوهدشت و هرسین نگوید ،تا نپرسیم چگونه کشاورز کوهدشتی ،سارق_خونه رو _. زندانی شعبه ای ،مجرم و بزهکار شد؟
آیا از شکم مادر سارق بهدنیا آمده بود؟
یا قربانی فقر و تبعیض است؟
■■
#سامان_یاسین #سامان_صیدی #حقوق_بشر #امین_آباد #شکنجه #زندانی_سیاسی #کوهدشت #هرسین #کرمانشاه #دادخواهی #قیام_علیه_اعدام_وشکنجه
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های پیش از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
☆
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
■■■
ما را با داستانهایی از "بهشت" و "جهنم " خواب کردند،وقتی بیدار شدیم دیدیم برای خودشان کاخ هایی بهتر از بهشت و برای ما ویرانه ای بد تر جهنم ساخته اند،یک جا را " ندامتگاه " و جای دیگر را " آسایشگاه روانی" نامیده اند ،اما در واقع هر دوی آنها"شکنجه گاه" است!
و "شکنجه" چیست؟
زجر دادن هدفمند/سیستماتیک انسان ،به قصد وادار کردن او به انجام کاری،یا منفعل کردن او ؛
و آنها مغز سامان و سامانها را نشانه گرفته اند،تا منفعلشان کنند ،تا دیگر کسی از رنج مردم کوهدشت و هرسین نگوید ،تا نپرسیم چگونه کشاورز کوهدشتی ،سارق_خونه رو _. زندانی شعبه ای ،مجرم و بزهکار شد؟
آیا از شکم مادر سارق بهدنیا آمده بود؟
یا قربانی فقر و تبعیض است؟
■■
#سامان_یاسین #سامان_صیدی #حقوق_بشر #امین_آباد #شکنجه #زندانی_سیاسی #کوهدشت #هرسین #کرمانشاه #دادخواهی #قیام_علیه_اعدام_وشکنجه
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
از سهیل عربی .
لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های پیش از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
☆
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
■■■
ما را با داستانهایی از "بهشت" و "جهنم " خواب کردند،وقتی بیدار شدیم دیدیم برای خودشان کاخ هایی بهتر از بهشت و برای ما ویرانه ای بد تر جهنم ساخته اند،یک جا را " ندامتگاه " و جای دیگر را " آسایشگاه روانی" نامیده اند ،اما در واقع هر دوی آنها"شکنجه گاه" است!
و "شکنجه" چیست؟
زجر دادن هدفمند/سیستماتیک انسان ،به قصد وادار کردن او به انجام کاری،یا منفعل کردن او ؛
و آنها مغز سامان و سامانها را نشانه گرفته اند،تا منفعلشان کنند ،تا دیگر کسی از رنج مردم کوهدشت و هرسین نگوید ،تا نپرسیم چگونه کشاورز کوهدشتی ،سارق_خونه رو _. زندانی شعبه ای ،مجرم و بزهکار شد؟
آیا از شکم مادر سارق بهدنیا آمده بود؟
یا قربانی فقر و تبعیض است؟
■■
#سامان_یاسین #سامان_صیدی #حقوق_بشر #امین_آباد #شکنجه #زندانی_سیاسی #کوهدشت #هرسین #کرمانشاه #دادخواهی #قیام_علیه_اعدام_وشکنجه
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های پیش از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
☆
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
■■■
ما را با داستانهایی از "بهشت" و "جهنم " خواب کردند،وقتی بیدار شدیم دیدیم برای خودشان کاخ هایی بهتر از بهشت و برای ما ویرانه ای بد تر جهنم ساخته اند،یک جا را " ندامتگاه " و جای دیگر را " آسایشگاه روانی" نامیده اند ،اما در واقع هر دوی آنها"شکنجه گاه" است!
و "شکنجه" چیست؟
زجر دادن هدفمند/سیستماتیک انسان ،به قصد وادار کردن او به انجام کاری،یا منفعل کردن او ؛
و آنها مغز سامان و سامانها را نشانه گرفته اند،تا منفعلشان کنند ،تا دیگر کسی از رنج مردم کوهدشت و هرسین نگوید ،تا نپرسیم چگونه کشاورز کوهدشتی ،سارق_خونه رو _. زندانی شعبه ای ،مجرم و بزهکار شد؟
آیا از شکم مادر سارق بهدنیا آمده بود؟
یا قربانی فقر و تبعیض است؟
■■
#سامان_یاسین #سامان_صیدی #حقوق_بشر #امین_آباد #شکنجه #زندانی_سیاسی #کوهدشت #هرسین #کرمانشاه #دادخواهی #قیام_علیه_اعدام_وشکنجه
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo