...:
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
دامپینگ چیست؟!
خیانت بزرگی بنام دامپینگ در جامعه در حال وقوع است . هوشیار باشید .
یک فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله، زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.
خوشحالید نه؟
فروشگاه شروع به کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ! جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟ چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده. الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت سالیان را از دلش در می آورد.
چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت. ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند.
دو سال گذشته. عباس آقا در شرف ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند. او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود.
چهار سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش.
سال پنجم دیگر محله مردمانی از طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر استخدام کرده است.
سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین فروشگاه باکلاسی را ندارند!
این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!
از خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟ جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت آزاد هم می شود.
نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد!
اگر چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کشورتان می کند و ارزانتر از باغدار شما ميفروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد. اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد 5000 تومن و شما برای دوختن همان پیراهن باید 10 هزار تومن مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است .
این قضیه متاسفانه دلیل اصلی تعطیلی کارخانجات اخیر است.
✍️برگرفته از پژوهش استاد جامعه شناسی دکتر جمالی👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
دامپینگ چیست؟!
خیانت بزرگی بنام دامپینگ در جامعه در حال وقوع است . هوشیار باشید .
یک فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله، زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.
خوشحالید نه؟
فروشگاه شروع به کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ! جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟ چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده. الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت سالیان را از دلش در می آورد.
چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت. ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند.
دو سال گذشته. عباس آقا در شرف ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند. او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود.
چهار سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش.
سال پنجم دیگر محله مردمانی از طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر استخدام کرده است.
سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین فروشگاه باکلاسی را ندارند!
این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!
از خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟ جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت آزاد هم می شود.
نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد!
اگر چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کشورتان می کند و ارزانتر از باغدار شما ميفروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد. اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد 5000 تومن و شما برای دوختن همان پیراهن باید 10 هزار تومن مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است .
این قضیه متاسفانه دلیل اصلی تعطیلی کارخانجات اخیر است.
✍️برگرفته از پژوهش استاد جامعه شناسی دکتر جمالی👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👍1
#یک_دقیقه_مطالعه...
عبرت گرفتن از تاریخ....
دیکتاتورها هیچ وقت عبرت نمیگيرند ، نه از تاريخ و نه از سرنوشت همتايان خود ..
نه معمر قذافی از سرنوشت صدام حسین درس گرفت و نه رابرت موگابه از سرنوشت چائوشسکو ...
برای اینکه آنها هميشه کردار خود و رسالت خود را متفاوت میپندارند..
ممکن است از بلایی که بر سر دیکتاتور دیگری آمده بترسند اما قادرند این ترس را بهگونهای مهار کنند که بعد از مدتی فراموششان شود ...
قذافی یک نمونه از قبیلۀ کوچک خدایگانی بود که آنقدر بر ماندن در قدرت اصرار کرد و آن قدر ذلت به جان خرید که هم خودش با حقارت کامل کشته شد و هم کشورش از هم پاشید..
در حالی که اگر وقتی قدرت را در اختیار داشت و لیبی هنوز به آشوب کشیده نشده بود به توصیهها گوش میکرد و امور را به دست فرد دیگری حتی از نزدیکانش میداد یا حداقل انتخاباتی موجه و مردمپسند برگزار میکرد سرانجام لیبی به اینجا نمی رسید...
او پیشتر رنگ همین تحقیر را در چهرۀ صدام حسین بعد از بیرون کشیدنش از یک سوراخ موش توسط آمریکاییها ..
یا در چهرۀ حسنی مبارک در دادگاه انقلابیون مصر دیده بود...
اما خود را تافتۀ جدا بافته می دید ولی در دقایقی که با حقارت بر روی زمین کشیده می شد و با التماس خواستار زنده ماندن بود هیچ تفاوتی با با سایر ديکتاتورهای تاریخ که سرانجام کارشان به زندان و اعدام و فرار و مرگ انجاميد نداشت ...
نقطه اشتراک همۀ دیکتاتورها در این بود که یا صدای معترضان را نشنیدند و یا دیر شنیدند..
البته همگی در طول چند دهه حکمرانی هر انتقاد و اعتراضی را به تئوری توطئه و دخالت خارجی نسبت دادند..
اما سقوط نظام دیکتاتوری هرگز خودبهخود باعث باز شدن دروازههای کشور به بهشت متمدن جامعه پسا – دیکتاتوری نمیشود ..
زیرا مردم لیبی هم مانند بسیاری از کشورهایی که بعد از دههها از دست یک دیکتاتور رها می شوند تصور کرده بودند هدف پایان دادن به حکومت 42 ساله «معمر قذافی» ست..
اما خیلی زود مشخص شد که انقلابیون تنها در همان موضوع با هم توافق نظر داشتند و جز این بر سر هیچ موضوع دیگری بین آنها توافق نظری وجود نداشت...
و از فردای سرنگونی قذافی دعوا بر سر قدرت شروع شد و امروز پس از سه جنگ داخلی کشور ثروتمند لیبی با بیشترین منابع نفت در قارۀ آفریقا در آستانۀ فروپاشی کامل قرار دارد ...
براندازی دیکتاتورها تنها زمانی مفید خواهد بود که انقلابیون و مردم پیش از وقوع انقلاب به توافق کامل روی ساختار سیاسی جدید در فردای براندازی رسیده باشند در غیر این صورت حاصلی جز ویرانی به بار نمیآورد...
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
عبرت گرفتن از تاریخ....
دیکتاتورها هیچ وقت عبرت نمیگيرند ، نه از تاريخ و نه از سرنوشت همتايان خود ..
نه معمر قذافی از سرنوشت صدام حسین درس گرفت و نه رابرت موگابه از سرنوشت چائوشسکو ...
برای اینکه آنها هميشه کردار خود و رسالت خود را متفاوت میپندارند..
ممکن است از بلایی که بر سر دیکتاتور دیگری آمده بترسند اما قادرند این ترس را بهگونهای مهار کنند که بعد از مدتی فراموششان شود ...
قذافی یک نمونه از قبیلۀ کوچک خدایگانی بود که آنقدر بر ماندن در قدرت اصرار کرد و آن قدر ذلت به جان خرید که هم خودش با حقارت کامل کشته شد و هم کشورش از هم پاشید..
در حالی که اگر وقتی قدرت را در اختیار داشت و لیبی هنوز به آشوب کشیده نشده بود به توصیهها گوش میکرد و امور را به دست فرد دیگری حتی از نزدیکانش میداد یا حداقل انتخاباتی موجه و مردمپسند برگزار میکرد سرانجام لیبی به اینجا نمی رسید...
او پیشتر رنگ همین تحقیر را در چهرۀ صدام حسین بعد از بیرون کشیدنش از یک سوراخ موش توسط آمریکاییها ..
یا در چهرۀ حسنی مبارک در دادگاه انقلابیون مصر دیده بود...
اما خود را تافتۀ جدا بافته می دید ولی در دقایقی که با حقارت بر روی زمین کشیده می شد و با التماس خواستار زنده ماندن بود هیچ تفاوتی با با سایر ديکتاتورهای تاریخ که سرانجام کارشان به زندان و اعدام و فرار و مرگ انجاميد نداشت ...
نقطه اشتراک همۀ دیکتاتورها در این بود که یا صدای معترضان را نشنیدند و یا دیر شنیدند..
البته همگی در طول چند دهه حکمرانی هر انتقاد و اعتراضی را به تئوری توطئه و دخالت خارجی نسبت دادند..
اما سقوط نظام دیکتاتوری هرگز خودبهخود باعث باز شدن دروازههای کشور به بهشت متمدن جامعه پسا – دیکتاتوری نمیشود ..
زیرا مردم لیبی هم مانند بسیاری از کشورهایی که بعد از دههها از دست یک دیکتاتور رها می شوند تصور کرده بودند هدف پایان دادن به حکومت 42 ساله «معمر قذافی» ست..
اما خیلی زود مشخص شد که انقلابیون تنها در همان موضوع با هم توافق نظر داشتند و جز این بر سر هیچ موضوع دیگری بین آنها توافق نظری وجود نداشت...
و از فردای سرنگونی قذافی دعوا بر سر قدرت شروع شد و امروز پس از سه جنگ داخلی کشور ثروتمند لیبی با بیشترین منابع نفت در قارۀ آفریقا در آستانۀ فروپاشی کامل قرار دارد ...
براندازی دیکتاتورها تنها زمانی مفید خواهد بود که انقلابیون و مردم پیش از وقوع انقلاب به توافق کامل روی ساختار سیاسی جدید در فردای براندازی رسیده باشند در غیر این صورت حاصلی جز ویرانی به بار نمیآورد...
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Forwarded from اتاق کار
بادرود
تقویم تاریخ
#یک_فنجان_تفکر...
برگرفته از کتاب نفیس و تاریخی : «جهلمقدس»
نویسنده : اولیویه روآ ...
420سال پیش در چنین روزی
"جوردانو برونو" فيلسوف ايتاليايی پس از گذراندن ۸ ســـال در سياهچالهای خوفناك دادگاه تفتيش عقايد در ميدان كامپودی فيوری شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد
برونو كسی بود كه از حق تمام انسانها برای انديشيدن بدانگونه كه دلشان میخواست دفاع میکرد
نوشتهاند كه وقتی برونو را به يك ستون آهنين بسته بودند و انبوهی از هيزم برای سوزاندن او جمع كرده بودند او هم ساكت بود و تسليم شده بود و چيزی نمیگفت ولی اتفاقی افتاد كه يك جمله گفت كه در تاريخ ماندگار شد
آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد و تكه هيزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب آنرا روی هيزمها انداخت
برونو سكوتش را شكست و گويی عمل اين پيرزن مغز استخوانش را سوزانده بود گفت: «لعنت بر اين جهل_مقدست..»
مهمترين و يا لااقل يكی از اهم آفتهای اجتماعی نهتنها در منطقهی اسلامی بلكه شايد بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دينی از آن رنج میبرند جهلمقدس است....
در چنين جهلی شخص جاهل در جهل میسوزد ولی برای خدا میسوزد..
گرسنگی، فقر، فلاكت، بيماری، جنگ و دشمنی، جنايت، آدمكشی، ايذا و آزار به همنوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند و جالب اينست كه از هرگونه روشنگری هم میهراسد آنهم برای خدا...
در جهل قدسی شخص جاهل با نهادی همراه میشود بنام «اعتقاد» یعنی براي چنين انسانی اعتقاد بجای تفكر مینشيند..
اعتقاد از ريشه «عقد» یعنی بستن است شخصی كه به امری معتقد میشود فكرش را گره زده و معتقداتش را خط قرمز خويش میسازد..
كسانی كه به جهلمقدس گرفتار میشوند جاهلانه برای خويشتن خدا میسازند خدايی كه ناخودآگاه مجموعهای از خواستههای خود آنان است..
جهلمقدس همراه با اعتقادهاي دينی است ولی دينی كه نه براساس تعقل، بلكه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد میشود و بالاترين جنايت را ممكن است مرتكب شود درحاليكه خيال میکند براي خداست و متقرب الیالله میشود
جهلی كه قهرمانانش دست به مهمترين جنايات میزنند به خيال آنكه كاری كه میکنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش میکنند.
در يونان باستان جنگ ميان خدايان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ اديان شكل گرفت در تاريخ اسلام جنايات و خونريزیهايی كه ببار آمد عموما معلول همين نوع جهل است
امروز در جامعه ايران نيز جهل مقدس گاه منشأ فاجعه میشود كه به ذكر يك نمونه بسنده میکنیم
در دادنامهی ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پروندهی كلاسـهی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی كرمان، از قول متهمين قتلهای محفلی كرمان مكرراً اين مطلب آمده است كه در مورد برخی مقتولين با تسبيح استخاره گرفتيم و چون عدد ۶ آمد و عدد ۶ به معنای لزوم تعجيل در عمل است تصميم گرفتيم كه او را بكشيم و كشتيم!
گاهی اوقات جهل كه لباس تقدس میپوشد يك ملت را در تاريكی و جهنم ابدی فرو میبرد نمونهاش در عصر حاضر مردم كرهشمالی هستند
در كشور كره شمالی مردمی زندگي میکنند كه از حداقل شرایط حيات يك انسان برخوردار نيستند ولی تبليغات حاكميت فكر آنان را چنان ساخته كه خيال میکنند در بهشت بريناند!
اين افراد در تاريكی هستند ولي قدرت مشت آهنين اجازه روشنگری به هيچ فردی نمیدهد در كره شمالی تنها كسی كه حق فكر كردن دارد رهبر حكومت است كه فرمانده بزرگ ناميده میشود وقتی فرمانده بزرگ درباره مسئلهای حرفی زد ديگر هيچكس حق ندارد در آن زمينه اظهارنظر كند!!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
تقویم تاریخ
#یک_فنجان_تفکر...
برگرفته از کتاب نفیس و تاریخی : «جهلمقدس»
نویسنده : اولیویه روآ ...
420سال پیش در چنین روزی
"جوردانو برونو" فيلسوف ايتاليايی پس از گذراندن ۸ ســـال در سياهچالهای خوفناك دادگاه تفتيش عقايد در ميدان كامپودی فيوری شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد
برونو كسی بود كه از حق تمام انسانها برای انديشيدن بدانگونه كه دلشان میخواست دفاع میکرد
نوشتهاند كه وقتی برونو را به يك ستون آهنين بسته بودند و انبوهی از هيزم برای سوزاندن او جمع كرده بودند او هم ساكت بود و تسليم شده بود و چيزی نمیگفت ولی اتفاقی افتاد كه يك جمله گفت كه در تاريخ ماندگار شد
آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد و تكه هيزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب آنرا روی هيزمها انداخت
برونو سكوتش را شكست و گويی عمل اين پيرزن مغز استخوانش را سوزانده بود گفت: «لعنت بر اين جهل_مقدست..»
مهمترين و يا لااقل يكی از اهم آفتهای اجتماعی نهتنها در منطقهی اسلامی بلكه شايد بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دينی از آن رنج میبرند جهلمقدس است....
در چنين جهلی شخص جاهل در جهل میسوزد ولی برای خدا میسوزد..
گرسنگی، فقر، فلاكت، بيماری، جنگ و دشمنی، جنايت، آدمكشی، ايذا و آزار به همنوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند و جالب اينست كه از هرگونه روشنگری هم میهراسد آنهم برای خدا...
در جهل قدسی شخص جاهل با نهادی همراه میشود بنام «اعتقاد» یعنی براي چنين انسانی اعتقاد بجای تفكر مینشيند..
اعتقاد از ريشه «عقد» یعنی بستن است شخصی كه به امری معتقد میشود فكرش را گره زده و معتقداتش را خط قرمز خويش میسازد..
كسانی كه به جهلمقدس گرفتار میشوند جاهلانه برای خويشتن خدا میسازند خدايی كه ناخودآگاه مجموعهای از خواستههای خود آنان است..
جهلمقدس همراه با اعتقادهاي دينی است ولی دينی كه نه براساس تعقل، بلكه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد میشود و بالاترين جنايت را ممكن است مرتكب شود درحاليكه خيال میکند براي خداست و متقرب الیالله میشود
جهلی كه قهرمانانش دست به مهمترين جنايات میزنند به خيال آنكه كاری كه میکنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش میکنند.
در يونان باستان جنگ ميان خدايان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ اديان شكل گرفت در تاريخ اسلام جنايات و خونريزیهايی كه ببار آمد عموما معلول همين نوع جهل است
امروز در جامعه ايران نيز جهل مقدس گاه منشأ فاجعه میشود كه به ذكر يك نمونه بسنده میکنیم
در دادنامهی ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پروندهی كلاسـهی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی كرمان، از قول متهمين قتلهای محفلی كرمان مكرراً اين مطلب آمده است كه در مورد برخی مقتولين با تسبيح استخاره گرفتيم و چون عدد ۶ آمد و عدد ۶ به معنای لزوم تعجيل در عمل است تصميم گرفتيم كه او را بكشيم و كشتيم!
گاهی اوقات جهل كه لباس تقدس میپوشد يك ملت را در تاريكی و جهنم ابدی فرو میبرد نمونهاش در عصر حاضر مردم كرهشمالی هستند
در كشور كره شمالی مردمی زندگي میکنند كه از حداقل شرایط حيات يك انسان برخوردار نيستند ولی تبليغات حاكميت فكر آنان را چنان ساخته كه خيال میکنند در بهشت بريناند!
اين افراد در تاريكی هستند ولي قدرت مشت آهنين اجازه روشنگری به هيچ فردی نمیدهد در كره شمالی تنها كسی كه حق فكر كردن دارد رهبر حكومت است كه فرمانده بزرگ ناميده میشود وقتی فرمانده بزرگ درباره مسئلهای حرفی زد ديگر هيچكس حق ندارد در آن زمينه اظهارنظر كند!!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#یک_فنجان_تفکر...
چرا دیگر رفراندوم قانون اساسی برگزار نمی شود ؟؟
« قانون اساسی نتیجه ناآگاهی، غفلت، بی تجربگی و تعصب بود! »
یادداشتی از : جلال پورالعجل...
تدوین، تصویب و بازنگری قانون اساسی
آمارها نشان می دهند که در فروردین 58 بیش از 20 میلیون نفر یعنی 99% شرکت کنندگان به استقرار "جمهوری اسلامی" رأی مثبت دادند.
با این وجود، پس از تدوین قانون اساسی، در آذر 58 حدود 5 میلیون نفر یعنی 25% از افرادی که به استقرار جمهوری اسلامی رأی مثبت داده بودند، به قانون اساسی رأی ندادند...
احتمالاً آن را مغایر با اساس جمهوریت و در تضاد با آرمانهای انقلاب یافته بودند...
جالبتر این که پس از اصلاح قانون اساسی در مرداد 68؛ حدود 14 میلیون نفر یعنی 45% افراد واجد شرایط در همه پرسی بازنگری قانون اساسی شرکت نکردند....
این نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمر 10 ساله خود بسیاری از طرفداران اولیه خود را از دست داده است...
حال تصور کنید اگر در حال حاضر قانون اساسی به رأی گذاشته شود چند درصد مردم به آن رأی مثبت خواهند داد؟!
به همین دلیل است که اجرای اصل 177 مبنی بر بازنگری و اصلاح قانون اساسی و برگزاری همه پرسی برای مسئولین نظام به یک کابوس دهشتناک تبدیل شده است!!!
جالب است بدانید که از مجموع 73 عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، 53 نفر (73%) از روحانیون بودند و فقط 5 نفر دارای درجه دکترای دانشگاهی بودند!
شاید این ترکیب برای تدوین "رساله عملیه" مناسب باشد ولی برای تدوین "قانون اساسی" یک کشور به هیچوجه ترکیب مناسبی نبوده است.
متأسفانه غایب بزرگ مجلس خبرگان قانون اساسی دانشگاهیان، حقوقدانان و جامعه شناسان و نخبگان کشور بودند.
ترکیب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی باعث شد تا روحانیون حداکثر بهره برداری را از تدوین قانون اساسی ببرند و تمام پستهای کلیدی و حساس را به نفع خود مصادره نمایند.
قانون اساسی به گونه ای تدوین شده که شاهرگ اصلی تمام قوانین و امور اجرایی کشور در اختیار و انحصار روحانیون قرار داشته باشد!
به نحوی که بدون اجازه آنها هیچ قانونی در کشور تصویب نخواهد شد و هیچ اقدامی، چه در حوزه سیاست داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی بدون اذن آنها صورت نخواهد گرفت!
در واقع، ثمره اصلی این شیوه قانون نگاری مرگ "جمهوریت" و سلب "اراده مردم" و استیلای بلامنازع روحانیون بر تمام مقدرات و امور کشور به شیوه قرون وسطایی بود.
با توجه به محدودیت دسترسی به رسانه ها در سال 58 و غفلت ناشی از شور و اشتیاق بعد از پیروزی انقلاب به نظر می رسد که بخش عظیمی از رأی دهندگان حتی از محتوای قانون اساسی بی اطلاع بوده اند و به صرف اعتمادی که به مسئولین و بویژه روحانیون داشتند به این قانون رأی مثبت داده اند و حتی کسانی هم که آن را مطالعه کرده بودند، یا در رأی گیری شرکت نکردند (5 میلیون نفر) یا هرگز تصور نمیکردند که قانون اساسی به شیوه کنونی تفسیر و اجرا شود.
جای بسی تأسف است که در حال حاضر، بسیاری از طرفداران جمهوری اسلامی حتی یک بار هم قانون اساسی را مطالعه نکرده اند و از محتوی و نواقص آن بی خبرند!
هیچیک از تدوین کنندگان قانون اساسی ،سیاستمدار نبودند و سابقه کار اجرایی و کشورداری نداشتند...
اجرایی ترین فرد در بین انقلابیون مهندس بازرگان بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 برای مدتی رییس شرکت آب و فاضلاب تهران بود!
تصور کنید ترکیبی ازافراد فاقد تجربه با چاشنی تعصبات دینی و انقلابی به تدوین قانون اساسی مبادرت نمایند چه فاجعه ای خواهد شد که اکنون شاهد آن هستیم!
تدوین کنندگان قانون اساسی حتی نمی دانستند که باید اصلی را برای بازنگری واصلاح قانون اساسی درنظر بگیرند وبازنگری قانون اساسی درسال 68 بادستور بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت.
در حال حاضر، بر اساس اصل 177، بازنگری درقانون اساسی در "موارد ضروری" صرفاً با اذن رهبری امکانپذیر است.
مع الأسف، درذیل همین اصل، بندی آورده شده که عملاً امکان اصلاحات بنیادین در قانون اساسی که امروز موضوعات اصلی موردمناقشه ومخالفت آحادمردم است را غیرممکن واصلاح ناپذیر نموده است.
در ذیل اصل 177 چنین آمده است: "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین ومقررات براساس موازین اسلامی وپایههای ایمانی واهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت ونیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی ودین ومذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است."
این بندحاوی این پیام است که حتی اگرهمه کسانی که قانون اساسی را تدوین نموده اند یابه آن رأی مثبت داده اند فوت کنندبازهم این قانون قابل اصلاح نیست وبه نسلهای بعدی تسری خواهد یافت!
در واقع جمود وتغییرناپذیری قانون اساسی نه تنها کمکی به بقای جمهوری اسلامی نمیکند بلکه آن را شکننده تر هم ساخته است..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
چرا دیگر رفراندوم قانون اساسی برگزار نمی شود ؟؟
« قانون اساسی نتیجه ناآگاهی، غفلت، بی تجربگی و تعصب بود! »
یادداشتی از : جلال پورالعجل...
تدوین، تصویب و بازنگری قانون اساسی
آمارها نشان می دهند که در فروردین 58 بیش از 20 میلیون نفر یعنی 99% شرکت کنندگان به استقرار "جمهوری اسلامی" رأی مثبت دادند.
با این وجود، پس از تدوین قانون اساسی، در آذر 58 حدود 5 میلیون نفر یعنی 25% از افرادی که به استقرار جمهوری اسلامی رأی مثبت داده بودند، به قانون اساسی رأی ندادند...
احتمالاً آن را مغایر با اساس جمهوریت و در تضاد با آرمانهای انقلاب یافته بودند...
جالبتر این که پس از اصلاح قانون اساسی در مرداد 68؛ حدود 14 میلیون نفر یعنی 45% افراد واجد شرایط در همه پرسی بازنگری قانون اساسی شرکت نکردند....
این نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمر 10 ساله خود بسیاری از طرفداران اولیه خود را از دست داده است...
حال تصور کنید اگر در حال حاضر قانون اساسی به رأی گذاشته شود چند درصد مردم به آن رأی مثبت خواهند داد؟!
به همین دلیل است که اجرای اصل 177 مبنی بر بازنگری و اصلاح قانون اساسی و برگزاری همه پرسی برای مسئولین نظام به یک کابوس دهشتناک تبدیل شده است!!!
جالب است بدانید که از مجموع 73 عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، 53 نفر (73%) از روحانیون بودند و فقط 5 نفر دارای درجه دکترای دانشگاهی بودند!
شاید این ترکیب برای تدوین "رساله عملیه" مناسب باشد ولی برای تدوین "قانون اساسی" یک کشور به هیچوجه ترکیب مناسبی نبوده است.
متأسفانه غایب بزرگ مجلس خبرگان قانون اساسی دانشگاهیان، حقوقدانان و جامعه شناسان و نخبگان کشور بودند.
ترکیب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی باعث شد تا روحانیون حداکثر بهره برداری را از تدوین قانون اساسی ببرند و تمام پستهای کلیدی و حساس را به نفع خود مصادره نمایند.
قانون اساسی به گونه ای تدوین شده که شاهرگ اصلی تمام قوانین و امور اجرایی کشور در اختیار و انحصار روحانیون قرار داشته باشد!
به نحوی که بدون اجازه آنها هیچ قانونی در کشور تصویب نخواهد شد و هیچ اقدامی، چه در حوزه سیاست داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی بدون اذن آنها صورت نخواهد گرفت!
در واقع، ثمره اصلی این شیوه قانون نگاری مرگ "جمهوریت" و سلب "اراده مردم" و استیلای بلامنازع روحانیون بر تمام مقدرات و امور کشور به شیوه قرون وسطایی بود.
با توجه به محدودیت دسترسی به رسانه ها در سال 58 و غفلت ناشی از شور و اشتیاق بعد از پیروزی انقلاب به نظر می رسد که بخش عظیمی از رأی دهندگان حتی از محتوای قانون اساسی بی اطلاع بوده اند و به صرف اعتمادی که به مسئولین و بویژه روحانیون داشتند به این قانون رأی مثبت داده اند و حتی کسانی هم که آن را مطالعه کرده بودند، یا در رأی گیری شرکت نکردند (5 میلیون نفر) یا هرگز تصور نمیکردند که قانون اساسی به شیوه کنونی تفسیر و اجرا شود.
جای بسی تأسف است که در حال حاضر، بسیاری از طرفداران جمهوری اسلامی حتی یک بار هم قانون اساسی را مطالعه نکرده اند و از محتوی و نواقص آن بی خبرند!
هیچیک از تدوین کنندگان قانون اساسی ،سیاستمدار نبودند و سابقه کار اجرایی و کشورداری نداشتند...
اجرایی ترین فرد در بین انقلابیون مهندس بازرگان بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 برای مدتی رییس شرکت آب و فاضلاب تهران بود!
تصور کنید ترکیبی ازافراد فاقد تجربه با چاشنی تعصبات دینی و انقلابی به تدوین قانون اساسی مبادرت نمایند چه فاجعه ای خواهد شد که اکنون شاهد آن هستیم!
تدوین کنندگان قانون اساسی حتی نمی دانستند که باید اصلی را برای بازنگری واصلاح قانون اساسی درنظر بگیرند وبازنگری قانون اساسی درسال 68 بادستور بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت.
در حال حاضر، بر اساس اصل 177، بازنگری درقانون اساسی در "موارد ضروری" صرفاً با اذن رهبری امکانپذیر است.
مع الأسف، درذیل همین اصل، بندی آورده شده که عملاً امکان اصلاحات بنیادین در قانون اساسی که امروز موضوعات اصلی موردمناقشه ومخالفت آحادمردم است را غیرممکن واصلاح ناپذیر نموده است.
در ذیل اصل 177 چنین آمده است: "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین ومقررات براساس موازین اسلامی وپایههای ایمانی واهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت ونیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی ودین ومذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است."
این بندحاوی این پیام است که حتی اگرهمه کسانی که قانون اساسی را تدوین نموده اند یابه آن رأی مثبت داده اند فوت کنندبازهم این قانون قابل اصلاح نیست وبه نسلهای بعدی تسری خواهد یافت!
در واقع جمود وتغییرناپذیری قانون اساسی نه تنها کمکی به بقای جمهوری اسلامی نمیکند بلکه آن را شکننده تر هم ساخته است..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم
#یک_قدم_کوچک
با کفش سروکاردارد و با رفتن، رفتن تا ستارهها تا ماه.
در تعبیر خواب معمولا کفش را سمبل مسیر و راه میدانند، و کار فیلم و قصه هم گاه مانند خواب، با سمبل است.
مهر و عشق پدران، نسل بشر را تا به ماه و سیارات دیگر خواهد رساند. پدر سمبل پدرهائی است که مسیر (کفش) را با عشق برای نسل بعد هموار میکنند، و دختر سمبل همکاری و همیاری فرزندانی که در طول تاریخ پشت به پشت هم دادهاند تا به نیروی عشقی لطیف و ملایم که از سلطهگری و تحکم، و تحمیل عقیده دور است، ما را به تمدن امروزی برسانند، که در کائنات شناخته شده، و در تاریخ بشر بی نظیر است
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#یک_قدم_کوچک
با کفش سروکاردارد و با رفتن، رفتن تا ستارهها تا ماه.
در تعبیر خواب معمولا کفش را سمبل مسیر و راه میدانند، و کار فیلم و قصه هم گاه مانند خواب، با سمبل است.
مهر و عشق پدران، نسل بشر را تا به ماه و سیارات دیگر خواهد رساند. پدر سمبل پدرهائی است که مسیر (کفش) را با عشق برای نسل بعد هموار میکنند، و دختر سمبل همکاری و همیاری فرزندانی که در طول تاریخ پشت به پشت هم دادهاند تا به نیروی عشقی لطیف و ملایم که از سلطهگری و تحکم، و تحمیل عقیده دور است، ما را به تمدن امروزی برسانند، که در کائنات شناخته شده، و در تاریخ بشر بی نظیر است
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Vol. 1 Ch. 1
T.me/mrhallo
#حاجی_بابا_در_لندن
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
▶️ بیست و پنج قسمت
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#یک
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
▶️ بیست و پنج قسمت
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#یک
بعضی از دوستان حساس یه چالشی راه انداختند با عنوان #یک_هفته_بدون_اخبار_بد...خب که چی؟ چرخش اخبار و اطلاعات رو متوقف کنیم که خیلی ها راحت تر به کارشون برسن؟ اعصاب بعضی ها بهم نریزه؟ بعضی ها استرس نگیرن؟ اصلا مگه میشه جلوی انتشار اخبار رو گرفت، حالا چه بد چه خوب...درهمه...حالا شانس ما بیشتر اخبارمون بده چه باید بکنیم؟
چه با ما چه بی ما دنیای آزاد اطلاعات در حال گردشه...بهتره به جای چالش خاموشی و الکی خوشی و نه ما حالمون خوبه بگردیم دنبال راه حلی که واقعا حالمون خوب بشه...با خاموش کردن لامپ اتاقت دنیا تاریک نمیشه فقط خودت تو تاریکی نشستی و ... بگذریم.باور کنید "
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
چه با ما چه بی ما دنیای آزاد اطلاعات در حال گردشه...بهتره به جای چالش خاموشی و الکی خوشی و نه ما حالمون خوبه بگردیم دنبال راه حلی که واقعا حالمون خوب بشه...با خاموش کردن لامپ اتاقت دنیا تاریک نمیشه فقط خودت تو تاریکی نشستی و ... بگذریم.باور کنید "
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
لطفا یک پاتو بردار!
توی سال هایی که "روایت فتح" شبهای جمعه پخش می شد، یه خاطره از یه رزمنده پخش شد که داستان اینجوری بود :
دو تا قایق کنار هم ایستاده بودن که یکی پشت جبهه می رفت یکی سمت عملیاتی بی بازگشت !!
راوی می گفت : دو دل بودم؛ یه پام تو این قایق بود یه پام تو اون قایق
شهید (که اسم اش خاطرم نیست) به راوی می گه : یه پا تو بردار!..
حالا هم یکی باید پیدا بشه تا به بعضی از ما بگه : یه پاتو بردار ...
بگه :
تویی که پیش از ماه رمضون یخچالت رو از گوشت و مرغ پر کردی !! از طرفی به هیچ مرجعی هم اعتقاد نداری !! ولی روز عید فطر منتظری ببینی مراجع چی تصمیم می گیرن تا بفهمی چند کیلو گندم باید فطریه بدی!...یه پا تو بردار !!
تویی که میگی اسلام مال ۱۴۰۰ سال پیشه، ولی ارثیه خواهرت رو نصف دادی، یه پاتو بردار ...
آهای خانم ! تویی که هم میخوای امتیاز زن شرقی رو داشته باشی و مهریهات رو بگیری و هم از مزایای زن غربی بهره مند باشی؛ ولی به جای مشارکت در تولید، هفتهای یه بار فیس بوک شوهرت رو چک میکنی، یه پا تو بردار ...
داداشم ... نمی تونی یه زن باربی بگیری و هر روز برات (میزان پلی) کنه و در عین حال بوی قرمه سبزی تو راهروی خونهات بپیچه و بدون اجازهات خرید نره و ... ولی با هم بشینید اندر وصف سکوت سمفونی بتهون صحبت کنید ...یه پاتو بردار ...
روشنفکر امروز ! دانشجوی دیروز ! نمیتونی برای رسیدن به دورهی تحصیلی بالاتر، جزوه هات رو از هم اتاقیت قایم کنی و الان تو شبکه های اجتماعی اندر وصف خساست ایرانی ها و open بودن خارجی ها سر به فیس بوک بکوبی!
تو هم یه پاتو بردار ...
استاد گرامی، پژوهشگر ارجمند ! شما هم نمی تونی تابلوی جمله( قلم علما افضل من دما شهدا) رو روی دیوار خونه ۴۰۰ متریت بکوبی، در حالی که افزایش حقوق استاد تمومیت، از مقالات دانشجوآت بدست اومده، با عرض پوزش شما هم یه پاتو بردار ...
حاجی بازاری دیروز و بیزینس من امروز، تویی که عمرا بتونی رادیکال ۴/۲ رو حساب کنی، اینکه بخوای از احترام یه دانشگاهی برخوردار بشی ...شما حتما یه پاتو بردار ...
نماینده عزیز ! تویی که پول تبلیغات میلیاردیتو "هِبِه" گرفتی؛ نمیتونی بعدا رانت ندی و عضو کمیته حقیقت یاب اختلاس باشی ! اگه بهت بر نمیخوره شما هم یه پاتو بردار ....
آدم هایی که میخوان تو هر دو تا قایق باشن، کارشون مثل راننده خودرویی می مونه که هم راهنما به چپ می زنه هم به راست ! و پشت سریه حتما میفهمه حال راننده خوب نیست ....
ما خیلی وقتا حالمون خوب نیست!
ما هم گاهی باید یه پامون رو برداریم.
✍️سعید رب دوست مطلق
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
لطفا یک پاتو بردار!
توی سال هایی که "روایت فتح" شبهای جمعه پخش می شد، یه خاطره از یه رزمنده پخش شد که داستان اینجوری بود :
دو تا قایق کنار هم ایستاده بودن که یکی پشت جبهه می رفت یکی سمت عملیاتی بی بازگشت !!
راوی می گفت : دو دل بودم؛ یه پام تو این قایق بود یه پام تو اون قایق
شهید (که اسم اش خاطرم نیست) به راوی می گه : یه پا تو بردار!..
حالا هم یکی باید پیدا بشه تا به بعضی از ما بگه : یه پاتو بردار ...
بگه :
تویی که پیش از ماه رمضون یخچالت رو از گوشت و مرغ پر کردی !! از طرفی به هیچ مرجعی هم اعتقاد نداری !! ولی روز عید فطر منتظری ببینی مراجع چی تصمیم می گیرن تا بفهمی چند کیلو گندم باید فطریه بدی!...یه پا تو بردار !!
تویی که میگی اسلام مال ۱۴۰۰ سال پیشه، ولی ارثیه خواهرت رو نصف دادی، یه پاتو بردار ...
آهای خانم ! تویی که هم میخوای امتیاز زن شرقی رو داشته باشی و مهریهات رو بگیری و هم از مزایای زن غربی بهره مند باشی؛ ولی به جای مشارکت در تولید، هفتهای یه بار فیس بوک شوهرت رو چک میکنی، یه پا تو بردار ...
داداشم ... نمی تونی یه زن باربی بگیری و هر روز برات (میزان پلی) کنه و در عین حال بوی قرمه سبزی تو راهروی خونهات بپیچه و بدون اجازهات خرید نره و ... ولی با هم بشینید اندر وصف سکوت سمفونی بتهون صحبت کنید ...یه پاتو بردار ...
روشنفکر امروز ! دانشجوی دیروز ! نمیتونی برای رسیدن به دورهی تحصیلی بالاتر، جزوه هات رو از هم اتاقیت قایم کنی و الان تو شبکه های اجتماعی اندر وصف خساست ایرانی ها و open بودن خارجی ها سر به فیس بوک بکوبی!
تو هم یه پاتو بردار ...
استاد گرامی، پژوهشگر ارجمند ! شما هم نمی تونی تابلوی جمله( قلم علما افضل من دما شهدا) رو روی دیوار خونه ۴۰۰ متریت بکوبی، در حالی که افزایش حقوق استاد تمومیت، از مقالات دانشجوآت بدست اومده، با عرض پوزش شما هم یه پاتو بردار ...
حاجی بازاری دیروز و بیزینس من امروز، تویی که عمرا بتونی رادیکال ۴/۲ رو حساب کنی، اینکه بخوای از احترام یه دانشگاهی برخوردار بشی ...شما حتما یه پاتو بردار ...
نماینده عزیز ! تویی که پول تبلیغات میلیاردیتو "هِبِه" گرفتی؛ نمیتونی بعدا رانت ندی و عضو کمیته حقیقت یاب اختلاس باشی ! اگه بهت بر نمیخوره شما هم یه پاتو بردار ....
آدم هایی که میخوان تو هر دو تا قایق باشن، کارشون مثل راننده خودرویی می مونه که هم راهنما به چپ می زنه هم به راست ! و پشت سریه حتما میفهمه حال راننده خوب نیست ....
ما خیلی وقتا حالمون خوب نیست!
ما هم گاهی باید یه پامون رو برداریم.
✍️سعید رب دوست مطلق
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
👍74👏2
.
در واکنش به اظهارات جنجالی فریدریش مرتس، پرستو فروهر، هنرمند دادخواه ایرانی و دهها شهروند ایرانی-آلمانی از او به دادگاه فدرال آلمان شکایت کردند.
مرتس درباره جنگ اسرائیل علیه ایران گفته بود این حمله "کار کثیفیست که برای همه ما انجام شده" و از ارتش اسرائیل قدردانی کرده بود.
فروهر در گفتوگو با دویچهوله گفت: «در این اظهارات مردم ایران هیچ محلی از اعراب ندارند. ایران فقط به حکومتش تقلیل داده شده و انسانهای واقعی کاملاً نادیده گرفته شدهاند.»
او تأکید کرد که چنین مواضعی، تبعیض و دشمنسازی علیه ایرانیتبارهای ساکن آلمان را دامن میزند و کرامت آنها را زیر پا میگذارد.
شاکیان میگویند حتی اگر این شکایت به نتیجه نرسد، برایشان مهم بود که سکوت نکنند و به عنوان یک وظیفه شهروندی، اعتراض خود را ثبت کنند.
فروهر میگوید: «این شکایت تلاشی است برای ایستادن در برابر روندهای مهاجرستیز، جنگطلب و انسانزدا؛ و همبستگی با مردم ایران که میان استبداد داخلی و تهدید خارجی گرفتار شدهاند.»
#ایرانی #ایرانیان #شکایت #آلمان #جنگ #ایران #اسرائیل #جمهوری_اسلامی #پرستو_فروهر #دولت #سیاست #یک_کلمه #حقوق_بین_الملل #حقوق_بشردوستانه #جنایت_جنگی #سپر_انسانی #نتانیاهو #عدالت #صلح #دفاع_مشروع #هفته_کانادا
🔗 Hafteh Canada | تورنتو-هفته کانادا
.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
در واکنش به اظهارات جنجالی فریدریش مرتس، پرستو فروهر، هنرمند دادخواه ایرانی و دهها شهروند ایرانی-آلمانی از او به دادگاه فدرال آلمان شکایت کردند.
مرتس درباره جنگ اسرائیل علیه ایران گفته بود این حمله "کار کثیفیست که برای همه ما انجام شده" و از ارتش اسرائیل قدردانی کرده بود.
فروهر در گفتوگو با دویچهوله گفت: «در این اظهارات مردم ایران هیچ محلی از اعراب ندارند. ایران فقط به حکومتش تقلیل داده شده و انسانهای واقعی کاملاً نادیده گرفته شدهاند.»
او تأکید کرد که چنین مواضعی، تبعیض و دشمنسازی علیه ایرانیتبارهای ساکن آلمان را دامن میزند و کرامت آنها را زیر پا میگذارد.
شاکیان میگویند حتی اگر این شکایت به نتیجه نرسد، برایشان مهم بود که سکوت نکنند و به عنوان یک وظیفه شهروندی، اعتراض خود را ثبت کنند.
فروهر میگوید: «این شکایت تلاشی است برای ایستادن در برابر روندهای مهاجرستیز، جنگطلب و انسانزدا؛ و همبستگی با مردم ایران که میان استبداد داخلی و تهدید خارجی گرفتار شدهاند.»
#ایرانی #ایرانیان #شکایت #آلمان #جنگ #ایران #اسرائیل #جمهوری_اسلامی #پرستو_فروهر #دولت #سیاست #یک_کلمه #حقوق_بین_الملل #حقوق_بشردوستانه #جنایت_جنگی #سپر_انسانی #نتانیاهو #عدالت #صلح #دفاع_مشروع #هفته_کانادا
🔗 Hafteh Canada | تورنتو-هفته کانادا
.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
❤43👎19🥴14👍11👏8