Forwarded from اتاق کار
بادرود
تقویم تاریخ
#یک_فنجان_تفکر...
برگرفته از کتاب نفیس و تاریخی : «جهلمقدس»
نویسنده : اولیویه روآ ...
420سال پیش در چنین روزی
"جوردانو برونو" فيلسوف ايتاليايی پس از گذراندن ۸ ســـال در سياهچالهای خوفناك دادگاه تفتيش عقايد در ميدان كامپودی فيوری شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد
برونو كسی بود كه از حق تمام انسانها برای انديشيدن بدانگونه كه دلشان میخواست دفاع میکرد
نوشتهاند كه وقتی برونو را به يك ستون آهنين بسته بودند و انبوهی از هيزم برای سوزاندن او جمع كرده بودند او هم ساكت بود و تسليم شده بود و چيزی نمیگفت ولی اتفاقی افتاد كه يك جمله گفت كه در تاريخ ماندگار شد
آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد و تكه هيزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب آنرا روی هيزمها انداخت
برونو سكوتش را شكست و گويی عمل اين پيرزن مغز استخوانش را سوزانده بود گفت: «لعنت بر اين جهل_مقدست..»
مهمترين و يا لااقل يكی از اهم آفتهای اجتماعی نهتنها در منطقهی اسلامی بلكه شايد بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دينی از آن رنج میبرند جهلمقدس است....
در چنين جهلی شخص جاهل در جهل میسوزد ولی برای خدا میسوزد..
گرسنگی، فقر، فلاكت، بيماری، جنگ و دشمنی، جنايت، آدمكشی، ايذا و آزار به همنوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند و جالب اينست كه از هرگونه روشنگری هم میهراسد آنهم برای خدا...
در جهل قدسی شخص جاهل با نهادی همراه میشود بنام «اعتقاد» یعنی براي چنين انسانی اعتقاد بجای تفكر مینشيند..
اعتقاد از ريشه «عقد» یعنی بستن است شخصی كه به امری معتقد میشود فكرش را گره زده و معتقداتش را خط قرمز خويش میسازد..
كسانی كه به جهلمقدس گرفتار میشوند جاهلانه برای خويشتن خدا میسازند خدايی كه ناخودآگاه مجموعهای از خواستههای خود آنان است..
جهلمقدس همراه با اعتقادهاي دينی است ولی دينی كه نه براساس تعقل، بلكه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد میشود و بالاترين جنايت را ممكن است مرتكب شود درحاليكه خيال میکند براي خداست و متقرب الیالله میشود
جهلی كه قهرمانانش دست به مهمترين جنايات میزنند به خيال آنكه كاری كه میکنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش میکنند.
در يونان باستان جنگ ميان خدايان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ اديان شكل گرفت در تاريخ اسلام جنايات و خونريزیهايی كه ببار آمد عموما معلول همين نوع جهل است
امروز در جامعه ايران نيز جهل مقدس گاه منشأ فاجعه میشود كه به ذكر يك نمونه بسنده میکنیم
در دادنامهی ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پروندهی كلاسـهی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی كرمان، از قول متهمين قتلهای محفلی كرمان مكرراً اين مطلب آمده است كه در مورد برخی مقتولين با تسبيح استخاره گرفتيم و چون عدد ۶ آمد و عدد ۶ به معنای لزوم تعجيل در عمل است تصميم گرفتيم كه او را بكشيم و كشتيم!
گاهی اوقات جهل كه لباس تقدس میپوشد يك ملت را در تاريكی و جهنم ابدی فرو میبرد نمونهاش در عصر حاضر مردم كرهشمالی هستند
در كشور كره شمالی مردمی زندگي میکنند كه از حداقل شرایط حيات يك انسان برخوردار نيستند ولی تبليغات حاكميت فكر آنان را چنان ساخته كه خيال میکنند در بهشت بريناند!
اين افراد در تاريكی هستند ولي قدرت مشت آهنين اجازه روشنگری به هيچ فردی نمیدهد در كره شمالی تنها كسی كه حق فكر كردن دارد رهبر حكومت است كه فرمانده بزرگ ناميده میشود وقتی فرمانده بزرگ درباره مسئلهای حرفی زد ديگر هيچكس حق ندارد در آن زمينه اظهارنظر كند!!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
تقویم تاریخ
#یک_فنجان_تفکر...
برگرفته از کتاب نفیس و تاریخی : «جهلمقدس»
نویسنده : اولیویه روآ ...
420سال پیش در چنین روزی
"جوردانو برونو" فيلسوف ايتاليايی پس از گذراندن ۸ ســـال در سياهچالهای خوفناك دادگاه تفتيش عقايد در ميدان كامپودی فيوری شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد
برونو كسی بود كه از حق تمام انسانها برای انديشيدن بدانگونه كه دلشان میخواست دفاع میکرد
نوشتهاند كه وقتی برونو را به يك ستون آهنين بسته بودند و انبوهی از هيزم برای سوزاندن او جمع كرده بودند او هم ساكت بود و تسليم شده بود و چيزی نمیگفت ولی اتفاقی افتاد كه يك جمله گفت كه در تاريخ ماندگار شد
آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد و تكه هيزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب آنرا روی هيزمها انداخت
برونو سكوتش را شكست و گويی عمل اين پيرزن مغز استخوانش را سوزانده بود گفت: «لعنت بر اين جهل_مقدست..»
مهمترين و يا لااقل يكی از اهم آفتهای اجتماعی نهتنها در منطقهی اسلامی بلكه شايد بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دينی از آن رنج میبرند جهلمقدس است....
در چنين جهلی شخص جاهل در جهل میسوزد ولی برای خدا میسوزد..
گرسنگی، فقر، فلاكت، بيماری، جنگ و دشمنی، جنايت، آدمكشی، ايذا و آزار به همنوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند و جالب اينست كه از هرگونه روشنگری هم میهراسد آنهم برای خدا...
در جهل قدسی شخص جاهل با نهادی همراه میشود بنام «اعتقاد» یعنی براي چنين انسانی اعتقاد بجای تفكر مینشيند..
اعتقاد از ريشه «عقد» یعنی بستن است شخصی كه به امری معتقد میشود فكرش را گره زده و معتقداتش را خط قرمز خويش میسازد..
كسانی كه به جهلمقدس گرفتار میشوند جاهلانه برای خويشتن خدا میسازند خدايی كه ناخودآگاه مجموعهای از خواستههای خود آنان است..
جهلمقدس همراه با اعتقادهاي دينی است ولی دينی كه نه براساس تعقل، بلكه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد میشود و بالاترين جنايت را ممكن است مرتكب شود درحاليكه خيال میکند براي خداست و متقرب الیالله میشود
جهلی كه قهرمانانش دست به مهمترين جنايات میزنند به خيال آنكه كاری كه میکنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش میکنند.
در يونان باستان جنگ ميان خدايان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ اديان شكل گرفت در تاريخ اسلام جنايات و خونريزیهايی كه ببار آمد عموما معلول همين نوع جهل است
امروز در جامعه ايران نيز جهل مقدس گاه منشأ فاجعه میشود كه به ذكر يك نمونه بسنده میکنیم
در دادنامهی ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پروندهی كلاسـهی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی كرمان، از قول متهمين قتلهای محفلی كرمان مكرراً اين مطلب آمده است كه در مورد برخی مقتولين با تسبيح استخاره گرفتيم و چون عدد ۶ آمد و عدد ۶ به معنای لزوم تعجيل در عمل است تصميم گرفتيم كه او را بكشيم و كشتيم!
گاهی اوقات جهل كه لباس تقدس میپوشد يك ملت را در تاريكی و جهنم ابدی فرو میبرد نمونهاش در عصر حاضر مردم كرهشمالی هستند
در كشور كره شمالی مردمی زندگي میکنند كه از حداقل شرایط حيات يك انسان برخوردار نيستند ولی تبليغات حاكميت فكر آنان را چنان ساخته كه خيال میکنند در بهشت بريناند!
اين افراد در تاريكی هستند ولي قدرت مشت آهنين اجازه روشنگری به هيچ فردی نمیدهد در كره شمالی تنها كسی كه حق فكر كردن دارد رهبر حكومت است كه فرمانده بزرگ ناميده میشود وقتی فرمانده بزرگ درباره مسئلهای حرفی زد ديگر هيچكس حق ندارد در آن زمينه اظهارنظر كند!!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#یک_فنجان_تفکر...
چرا دیگر رفراندوم قانون اساسی برگزار نمی شود ؟؟
« قانون اساسی نتیجه ناآگاهی، غفلت، بی تجربگی و تعصب بود! »
یادداشتی از : جلال پورالعجل...
تدوین، تصویب و بازنگری قانون اساسی
آمارها نشان می دهند که در فروردین 58 بیش از 20 میلیون نفر یعنی 99% شرکت کنندگان به استقرار "جمهوری اسلامی" رأی مثبت دادند.
با این وجود، پس از تدوین قانون اساسی، در آذر 58 حدود 5 میلیون نفر یعنی 25% از افرادی که به استقرار جمهوری اسلامی رأی مثبت داده بودند، به قانون اساسی رأی ندادند...
احتمالاً آن را مغایر با اساس جمهوریت و در تضاد با آرمانهای انقلاب یافته بودند...
جالبتر این که پس از اصلاح قانون اساسی در مرداد 68؛ حدود 14 میلیون نفر یعنی 45% افراد واجد شرایط در همه پرسی بازنگری قانون اساسی شرکت نکردند....
این نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمر 10 ساله خود بسیاری از طرفداران اولیه خود را از دست داده است...
حال تصور کنید اگر در حال حاضر قانون اساسی به رأی گذاشته شود چند درصد مردم به آن رأی مثبت خواهند داد؟!
به همین دلیل است که اجرای اصل 177 مبنی بر بازنگری و اصلاح قانون اساسی و برگزاری همه پرسی برای مسئولین نظام به یک کابوس دهشتناک تبدیل شده است!!!
جالب است بدانید که از مجموع 73 عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، 53 نفر (73%) از روحانیون بودند و فقط 5 نفر دارای درجه دکترای دانشگاهی بودند!
شاید این ترکیب برای تدوین "رساله عملیه" مناسب باشد ولی برای تدوین "قانون اساسی" یک کشور به هیچوجه ترکیب مناسبی نبوده است.
متأسفانه غایب بزرگ مجلس خبرگان قانون اساسی دانشگاهیان، حقوقدانان و جامعه شناسان و نخبگان کشور بودند.
ترکیب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی باعث شد تا روحانیون حداکثر بهره برداری را از تدوین قانون اساسی ببرند و تمام پستهای کلیدی و حساس را به نفع خود مصادره نمایند.
قانون اساسی به گونه ای تدوین شده که شاهرگ اصلی تمام قوانین و امور اجرایی کشور در اختیار و انحصار روحانیون قرار داشته باشد!
به نحوی که بدون اجازه آنها هیچ قانونی در کشور تصویب نخواهد شد و هیچ اقدامی، چه در حوزه سیاست داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی بدون اذن آنها صورت نخواهد گرفت!
در واقع، ثمره اصلی این شیوه قانون نگاری مرگ "جمهوریت" و سلب "اراده مردم" و استیلای بلامنازع روحانیون بر تمام مقدرات و امور کشور به شیوه قرون وسطایی بود.
با توجه به محدودیت دسترسی به رسانه ها در سال 58 و غفلت ناشی از شور و اشتیاق بعد از پیروزی انقلاب به نظر می رسد که بخش عظیمی از رأی دهندگان حتی از محتوای قانون اساسی بی اطلاع بوده اند و به صرف اعتمادی که به مسئولین و بویژه روحانیون داشتند به این قانون رأی مثبت داده اند و حتی کسانی هم که آن را مطالعه کرده بودند، یا در رأی گیری شرکت نکردند (5 میلیون نفر) یا هرگز تصور نمیکردند که قانون اساسی به شیوه کنونی تفسیر و اجرا شود.
جای بسی تأسف است که در حال حاضر، بسیاری از طرفداران جمهوری اسلامی حتی یک بار هم قانون اساسی را مطالعه نکرده اند و از محتوی و نواقص آن بی خبرند!
هیچیک از تدوین کنندگان قانون اساسی ،سیاستمدار نبودند و سابقه کار اجرایی و کشورداری نداشتند...
اجرایی ترین فرد در بین انقلابیون مهندس بازرگان بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 برای مدتی رییس شرکت آب و فاضلاب تهران بود!
تصور کنید ترکیبی ازافراد فاقد تجربه با چاشنی تعصبات دینی و انقلابی به تدوین قانون اساسی مبادرت نمایند چه فاجعه ای خواهد شد که اکنون شاهد آن هستیم!
تدوین کنندگان قانون اساسی حتی نمی دانستند که باید اصلی را برای بازنگری واصلاح قانون اساسی درنظر بگیرند وبازنگری قانون اساسی درسال 68 بادستور بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت.
در حال حاضر، بر اساس اصل 177، بازنگری درقانون اساسی در "موارد ضروری" صرفاً با اذن رهبری امکانپذیر است.
مع الأسف، درذیل همین اصل، بندی آورده شده که عملاً امکان اصلاحات بنیادین در قانون اساسی که امروز موضوعات اصلی موردمناقشه ومخالفت آحادمردم است را غیرممکن واصلاح ناپذیر نموده است.
در ذیل اصل 177 چنین آمده است: "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین ومقررات براساس موازین اسلامی وپایههای ایمانی واهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت ونیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی ودین ومذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است."
این بندحاوی این پیام است که حتی اگرهمه کسانی که قانون اساسی را تدوین نموده اند یابه آن رأی مثبت داده اند فوت کنندبازهم این قانون قابل اصلاح نیست وبه نسلهای بعدی تسری خواهد یافت!
در واقع جمود وتغییرناپذیری قانون اساسی نه تنها کمکی به بقای جمهوری اسلامی نمیکند بلکه آن را شکننده تر هم ساخته است..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
چرا دیگر رفراندوم قانون اساسی برگزار نمی شود ؟؟
« قانون اساسی نتیجه ناآگاهی، غفلت، بی تجربگی و تعصب بود! »
یادداشتی از : جلال پورالعجل...
تدوین، تصویب و بازنگری قانون اساسی
آمارها نشان می دهند که در فروردین 58 بیش از 20 میلیون نفر یعنی 99% شرکت کنندگان به استقرار "جمهوری اسلامی" رأی مثبت دادند.
با این وجود، پس از تدوین قانون اساسی، در آذر 58 حدود 5 میلیون نفر یعنی 25% از افرادی که به استقرار جمهوری اسلامی رأی مثبت داده بودند، به قانون اساسی رأی ندادند...
احتمالاً آن را مغایر با اساس جمهوریت و در تضاد با آرمانهای انقلاب یافته بودند...
جالبتر این که پس از اصلاح قانون اساسی در مرداد 68؛ حدود 14 میلیون نفر یعنی 45% افراد واجد شرایط در همه پرسی بازنگری قانون اساسی شرکت نکردند....
این نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمر 10 ساله خود بسیاری از طرفداران اولیه خود را از دست داده است...
حال تصور کنید اگر در حال حاضر قانون اساسی به رأی گذاشته شود چند درصد مردم به آن رأی مثبت خواهند داد؟!
به همین دلیل است که اجرای اصل 177 مبنی بر بازنگری و اصلاح قانون اساسی و برگزاری همه پرسی برای مسئولین نظام به یک کابوس دهشتناک تبدیل شده است!!!
جالب است بدانید که از مجموع 73 عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، 53 نفر (73%) از روحانیون بودند و فقط 5 نفر دارای درجه دکترای دانشگاهی بودند!
شاید این ترکیب برای تدوین "رساله عملیه" مناسب باشد ولی برای تدوین "قانون اساسی" یک کشور به هیچوجه ترکیب مناسبی نبوده است.
متأسفانه غایب بزرگ مجلس خبرگان قانون اساسی دانشگاهیان، حقوقدانان و جامعه شناسان و نخبگان کشور بودند.
ترکیب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی باعث شد تا روحانیون حداکثر بهره برداری را از تدوین قانون اساسی ببرند و تمام پستهای کلیدی و حساس را به نفع خود مصادره نمایند.
قانون اساسی به گونه ای تدوین شده که شاهرگ اصلی تمام قوانین و امور اجرایی کشور در اختیار و انحصار روحانیون قرار داشته باشد!
به نحوی که بدون اجازه آنها هیچ قانونی در کشور تصویب نخواهد شد و هیچ اقدامی، چه در حوزه سیاست داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی بدون اذن آنها صورت نخواهد گرفت!
در واقع، ثمره اصلی این شیوه قانون نگاری مرگ "جمهوریت" و سلب "اراده مردم" و استیلای بلامنازع روحانیون بر تمام مقدرات و امور کشور به شیوه قرون وسطایی بود.
با توجه به محدودیت دسترسی به رسانه ها در سال 58 و غفلت ناشی از شور و اشتیاق بعد از پیروزی انقلاب به نظر می رسد که بخش عظیمی از رأی دهندگان حتی از محتوای قانون اساسی بی اطلاع بوده اند و به صرف اعتمادی که به مسئولین و بویژه روحانیون داشتند به این قانون رأی مثبت داده اند و حتی کسانی هم که آن را مطالعه کرده بودند، یا در رأی گیری شرکت نکردند (5 میلیون نفر) یا هرگز تصور نمیکردند که قانون اساسی به شیوه کنونی تفسیر و اجرا شود.
جای بسی تأسف است که در حال حاضر، بسیاری از طرفداران جمهوری اسلامی حتی یک بار هم قانون اساسی را مطالعه نکرده اند و از محتوی و نواقص آن بی خبرند!
هیچیک از تدوین کنندگان قانون اساسی ،سیاستمدار نبودند و سابقه کار اجرایی و کشورداری نداشتند...
اجرایی ترین فرد در بین انقلابیون مهندس بازرگان بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 برای مدتی رییس شرکت آب و فاضلاب تهران بود!
تصور کنید ترکیبی ازافراد فاقد تجربه با چاشنی تعصبات دینی و انقلابی به تدوین قانون اساسی مبادرت نمایند چه فاجعه ای خواهد شد که اکنون شاهد آن هستیم!
تدوین کنندگان قانون اساسی حتی نمی دانستند که باید اصلی را برای بازنگری واصلاح قانون اساسی درنظر بگیرند وبازنگری قانون اساسی درسال 68 بادستور بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت.
در حال حاضر، بر اساس اصل 177، بازنگری درقانون اساسی در "موارد ضروری" صرفاً با اذن رهبری امکانپذیر است.
مع الأسف، درذیل همین اصل، بندی آورده شده که عملاً امکان اصلاحات بنیادین در قانون اساسی که امروز موضوعات اصلی موردمناقشه ومخالفت آحادمردم است را غیرممکن واصلاح ناپذیر نموده است.
در ذیل اصل 177 چنین آمده است: "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین ومقررات براساس موازین اسلامی وپایههای ایمانی واهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت ونیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی ودین ومذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است."
این بندحاوی این پیام است که حتی اگرهمه کسانی که قانون اساسی را تدوین نموده اند یابه آن رأی مثبت داده اند فوت کنندبازهم این قانون قابل اصلاح نیست وبه نسلهای بعدی تسری خواهد یافت!
در واقع جمود وتغییرناپذیری قانون اساسی نه تنها کمکی به بقای جمهوری اسلامی نمیکند بلکه آن را شکننده تر هم ساخته است..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg