شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
شیخ ما روزی در حمام بود. درویشی شیخ را خدمت می‌کرد و دست بر پشت شیخ می‌مالید و شوخ بر بازوی او جمع می‌کرد، چنانکه رسم قایمان باشد؛ تا آن کس ببیند که او کاری کرده است.
پس در میان این خدمت از شیخ سؤال کرد که: «ای شیخ! جوان‌مردی چیست؟»
شیخ ما حالی گفت: «آنکه شوخِ مرد به روی مرد نیاوری.»
همهٔ مشایخ و ائمهٔ نیشابوری چون این سخن شنودند، اتفاق کردند که کسی در این معنا بهتر از این نگفته است.

اسرارالتوحید
#محمد_بن_منور


بوسعید مهنه در حمام بود
قائمش کافتاد مردی خام بود

شوخ شیخ آورد تا بازوی او
جمع کرد آن جمله پیش روی او

شیخ را گفتا: «بگو ای پاک‌جان!
تا جوان‌مردی چه باشد در جهان؟»

شیخ گفتا: «شوخ پنهان کردن است
پیش چشم خلق ناآوردن است»

این جوابی بود بر بالای او
قائم افتاد آن زمان بر پای او

منطق‌الطیر
#عطار
@PoemAndLiterature
شيخ ما را گفتند كه مردان او در مسجد باشند؟
گفت: در خرابات هم باشند.

اسرار التوحید
فی مقامات الشیخ ابی‌سعید ابی‌الخیر
#محمد_بن_منور
@PoemAndLiterature
I'm still here (Piano solo Version)
Behzad Khojasteh
بوحامدِ دوستان با رفيقی می‌رفت در راهی. گفت:«مرا اين‌جا کسی‌ست؛ تو اين‌جا باش تا من دَر‌شَوَم و صِلَتِ رحِم به‌جای آرم.» بوحامد بنشست. و آن مرد دَر شُد. و آن شب وا بيرون نيامد. و برفی عظيم آمد آن شب. ديگر روز، آن مرد بيرون آمد. بوحامد میان آن برف می‌جنبيد و برف از وی می‌ريخت. آن مرد گفت:«تو هنوز اين‌جایی؟!» گفت:«نگفته بودی که اين‌جا می‌باش؟ دوستان، وفای دوستان به‌ جای‌ آرند.»

📘 #اسرارالتوحید
🖊 #محمد_بن_منور
🎵 #بهزاد_خجسته

@Nafsatolmasdur