شب نشيني هالو
38.5K subscribers
14.1K photos
24.7K videos
203 files
28.2K links
اينجا برای اشتراك مطالب جالبی ست كه دوستان برايم می‌فرستند
اشعار @mrhallo
اینستاگرام هالو@mrhalloo
تماس با هالو : @Mr_halloo
خرید آثار هالو(کتاب/صوتی/تصویری/محفل‌ها) وآثاردوستان در@halloo_gram
خرید آمازون
https://www.amazon.com/author/mr.halloo
Download Telegram
های سهراب سلام
حال و اوضاع ردیف است به امّید خدا !؟

گوش کن چند خبر دارم ... داغ
توی این نامه نوشتم با شعر
میفرستم با دوست....
با یکی از رفقا
که اخیراً مُرده
نامه را کرده‌ام الصاق به بند کفنش
برساند آنجا

چیزهایی دیدم
که سرم سوت کشید..!

من کشیشی دیدم
توی دستش تسبیح
داشت آواز أنا‌الحق می‌خواند.
خواهر راهبه‌ای را دیدم
که به روحانی می‌گفت ؛ پدر..!

تاکسی‌ای دیدم
میرفت حرم
صلواتی هم بود
“و چه خالی می‌رفت”

زاهدی را دیدم
از دکان سر بازارچه اش ماست خرید
و‌کمی چیپس.... گمانم ... برای پسرش...!

سفره ای را دیدم
خالی از نان ‌‌و نمک
در کنارش مردی
فکر می‌کرد به نفت...

پُشت اندوه چراغ
حاجی‌ای را دیدم خیره بر کودکِ کار
که تقاضای کمک داشت از او
زیر لب زمزمه می‌کرد دعای فرج و
گفت با آن کودک
“شایداین جمعه بیاید ... شاید..!”

دو قدم مانده به ابر
بالُنـی را دیدم
که پر از فلسفه دینی بود
به زمین می‌خندید

مردمی را دیدم
غرق در فقر .... ولی
به غذا می‌گفتند قـدَر

بنده ای را دیدم
به خدا می‌گفت ؛ شما..!؟؟؟

دختری را دیدم
تن‌فروشی می‌کرد
و چه ارزان می‌داد

من وزیری دیدم
به پرستو می‌گفت؛ بمیر..!

ناظمی را دیدم
سر صبح
که به شاگردانش می‌گفت ؛ سکوت..!

دختری را دیدم
که به ورزشگاه می‌گفت ؛ سلام..!

پیرمردی دیدم
که به همسایه‌ی خود
مرگ تعارف می‌کرد

عارفی را دیدم
که تجارت می‌خورد
و ربا هم می‌کرد
آخر شب می‌گفت
همه از فضل خداست...!

شمر را هم دیدم
که به هیئت می‌رفت
خیره می‌شد به جماعت گهگاه
به حسینِ پسر فاطمه می‌گفت غریب

من جوانی دیدم
داخل پارک به مردم می‌گفت؛
که علف موجود است
و زنی را دیدم
مثل ماه شبِ اول ، لاغر
گُل مصرف می‌کرد...!

بیوه‌ای را دیدم بعدِ طلاق
که به محضردار می‌گفت ؛ سپاس..!

شاعری را دیدم
توی زندان می‌کرد سماع
به کتاب می‌گفت؛ چراغ ..!

کُلـفَتی را دیدم
گردگیری می‌کرد
شیشه‌ی پنجره‌ی خانه‌ی اربابش را
با ورق‌های کتاب
اسم کتاب؛
راز خوشبختی انسان ها بود

کشوری را دیدم
صلح صادر می‌کرد
خط تولیدش باروت و فشنگ

های سهراب ببین
چه خبرهای بدی
همه را داغ بنوش
راستی توی بهشت
شعر هم می‌گویی!؟
جوی را گِل نکنید
در فرودست انگار
مؤمنی هست در اندیشه‌ی زیرآبی
در همین جوی عسل ...!

#مهدی_خداپرست
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
هالو جان این شعر تو کانالت مال منه که هیچ وقت پیام های منو نمیخونی😭😭😭

درود
شرمنده ام که به خاطر شلوغی بیش از حد باکس دریافت پیامها موفق به خواندن همه پیامهای واصله نیستم. البته شعر را در گوگل سرچ کردم شاعرش را نیافتم. الان آدرس شما را برای اعضای کانال میگذارم تا جبران مافات شود

#مهدی_خداپرست
#طنز‌تلخ
#درخانه‌بمانیم
#روز‌پدر

@m_khodaparast1
VID-20200313-WA0017.mp4
18.3 MB
خدا کند که بمانید ای پرستاران
شما هنوز جوانید ای پرستاران

کنار مرگ برقصید بهتر است از این
که اِن‌یّکاد بخوانید ای پرستاران

به خاک های ترَک خورده آب می‌پاشید
که بذر عشق نشانید ای پرستاران

چه دردها که کشیدید تا مریضی را
به زندگی برسانید ای پرستاران

روا نبود که رزمندگان خطاب شوید
شما فراتر از آنید ای پرستاران

تو قصد کُشت نداری و کاملاً برعکس
سفیر صلح جهانید ای پرستاران

سفید پوشِ عزادارِ روزهای سیاه
اُمید خسته دلانید ای پرستاران

شکستِ لشکر غم با شعار ممکن نیست
مگر شما بتوانید ای پرستاران

#مهدی_خداپرست
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
گمانم کاری از دست اَطّبا برنمی‌آید
که دانش از پسِ غول کُرونا برنمی‌آید

جهان با آن همه تکنولوژی وقتی کم آورده
لذا کاری ز ناجا و زناجا برنمی‌آید

قرنطینه نکن ای شیخ ماها را که می‌بینی
خرید نان خشک از دست بابا برنمی‌آید

کنار این همه درد ‌و بلا امّا خدا را شکر
دعای مرگ بر ... هم از مصلّا بر‌نمی‌آید

مسلمان کعبه را ول کرده و‌ شخص مسیحایی
یقین دارد بخاری از کلیسا برنمی‌آید

یهودی پس تو هم بیرون بکِش از درز آن دیوار
که کاری از تو و ترسا و بودا برنمی‌آید

اخیراً شیخ هم با اعترافی تلخ فرموده
عزیزان جز دعا کاری ز ماها بر نمی‌آید

به قول ناخدا دریا که توفانی‌ست، کاری از
سبکباران ساحل های دریا برنمی‌آید

اگر چه کُفر آمیز است امّا بیخیال..! آیا
خدایا کاری از باریتعالیٰ بر نمی‌آید..!!؟؟

#مهدی_خداپرست
@m_khodaparast1

👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
یکی را می‌شناسم نان ندارد، آبرو دارد
یکی هم کار خیرش شر شد از بس های‌و‌هو دارد

بگو به سنگِ پای شهر قزوین عاقبت کم کرد
صدا سیمای ما روی تو را از بس که رو دارد

به یاد آن سلبریتیِ دور از فقر افتادم
که دلخوش بود لایْوِ زنده‌اش صد کا ویو دارد

تصوّر کن شعورِ آن فقیری را که می‌بیند
پس از در باز کردن پُشت در استودیو دارد

به ما فُرم خوداظهاری نمی‌دادند بهتر بود
مگر احوالِ این درمانده مردم پُرس‌وجو دارد!؟

از این شوآف ها ای‌کاش دیگر دست برداری
تو شاید آبرو اصلاً نداری شیخ ..، او دارد!!

سکوتِ بی‌نوایان از رضایت نیست از درد است
تصوّر کن کسی لال است و بُغضی در گلو دارد!

#مهدی_خداپرست

@m_khodaparast1
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همان طوری که یک ویروس بحران می‌شود روزی
خروج از قم وبال شهر تهران می‌شود روزی

از این‌که قم قرنطینه نشد چون روز روشن بود
تمام شهر ها مانند ووهان می‌شود روزی

من از لبخند مهماندارِ ماهان اِیر فهمیدم
که این شرکت بلای جان ایران می‌شود روزی

زمان انتخابات از صف پُرشور ، شک کردم
که حقّ، مانندِ باباطاهر عُریان می‌شود روزی

خدایی فکر می‌کردی کسی که شوق حوری داشت
به همراه زنش در کیش پنهان می‌شود روزی!؟

تصوّر کردنش هم غیر ممکن بود در تاریخ
که الکل حافظِ جانِ مسلمان می‌شود روزی

شعارِ جان فدای خاکِ لبنان نیز حاکی بود
که پول نفتِ مردم خرج لبنان می‌شود روزی

پدر بی‌ماسک رفت از خانه بیرون، زیر لب می‌گفت
اگر در خانه باشم سفره بی‌نان می‌شود روزی

خلافِ این که جایی نیست مثل خانه‌ی آدم
تمام خانه‌ها مانند زندان می‌شود روزی

کشاورزی که فرزندش زمین را شُخم می‌زد، گفت
به‌شُخم‌ت ای‌پسر! دنیا گلستان می‌شود روزی!

شعر #مهدی_خداپرست
اجرا #بابک‌رجبی

#طنزتلخ

@m_khodaparast1
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo