#من_و_سانسورچی
در کتاب سایه ها یک داستان وجود دارد که شوهر سابق راوی پنجاه ساله، بعد از سالها به خاطر ازدواج دخترشان، به دیدار زن می آید، شوهر سابق در یک صحنه دست زن را می گیرد و زن دستش را پس می کشد، #سانسورچی وزارت ارشاد از این صحنه مورمورش شده بود وفرمودند صحنه حذف شود، من صحنه را اینجور اصلاح کردم: « دستش را به سمت دستم آورد، دستم را پس کشیدم.»
باز فرمودند که حذف شود.
به دیدارش رفتم، گفتم چرا حذف شود؟ اینجا که برخوردی صورت نگرفته!!! گفت قصد تماس با نامحرم که داشته!
صحنه را اینجور نوشتم: «ظرف میوه را جلوی او گذاشتم و سرم را پایین انداختم و شروع کردم به بازی کردن با دانه های نمکی که روی میز ریخته بود، دستش به سمت دستم آمد، دستم را پس کشیدم. نمکها را با پشت در روی زمین ریخت.»
باز نوشته بودند که این صحنه حذف شود، دوباره به ارشاد رفتم و گفتم چرا باز می گویید که باید حذف شود؟ گفت خب این که همان جمله قبلی است، گفتم نه، اینجا قصد لمس نامحرم مشهود نیست، ممکن است فقط می خواسته نمکها را از روی میز روی زمین بریزد که راوی نگاهش کند و حواسش را به او بدهد!
بالاخره بررس راضی شد! 😐😐😐
خنده دارترین گیر سانسورچی، به رمان پلیسی یک خانم عزیز بوده که گفته بوده تمهیدی بتراش که مرد، زن را بدون تماس بدن با بدن بکشد! گفته بوده یک قاتل در یک کشور اسلامی زن نامحرم را با دستهایش خفه نمی کند یا از طناب استفاده کند یا چاقوی دسته بلند!
پی نوشت: استوری آخرم یک ماچ و موچ سانسور نشده از صدا و سیماست، خداییش چقدر هم بدشانس و بدبختند این سانسورچی ها! 😂😂😂😂
#ارغوان_اشترانی
#من_و_سانسورچي
#میترا_حجار
#امیرمهدی_ژوله
#کتاب_سایه_ها_ارغوان_اشترانی
https://www.instagram.com/p/BnHs1cCBfM3/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1m1a1m7uhmf1u
در کتاب سایه ها یک داستان وجود دارد که شوهر سابق راوی پنجاه ساله، بعد از سالها به خاطر ازدواج دخترشان، به دیدار زن می آید، شوهر سابق در یک صحنه دست زن را می گیرد و زن دستش را پس می کشد، #سانسورچی وزارت ارشاد از این صحنه مورمورش شده بود وفرمودند صحنه حذف شود، من صحنه را اینجور اصلاح کردم: « دستش را به سمت دستم آورد، دستم را پس کشیدم.»
باز فرمودند که حذف شود.
به دیدارش رفتم، گفتم چرا حذف شود؟ اینجا که برخوردی صورت نگرفته!!! گفت قصد تماس با نامحرم که داشته!
صحنه را اینجور نوشتم: «ظرف میوه را جلوی او گذاشتم و سرم را پایین انداختم و شروع کردم به بازی کردن با دانه های نمکی که روی میز ریخته بود، دستش به سمت دستم آمد، دستم را پس کشیدم. نمکها را با پشت در روی زمین ریخت.»
باز نوشته بودند که این صحنه حذف شود، دوباره به ارشاد رفتم و گفتم چرا باز می گویید که باید حذف شود؟ گفت خب این که همان جمله قبلی است، گفتم نه، اینجا قصد لمس نامحرم مشهود نیست، ممکن است فقط می خواسته نمکها را از روی میز روی زمین بریزد که راوی نگاهش کند و حواسش را به او بدهد!
بالاخره بررس راضی شد! 😐😐😐
خنده دارترین گیر سانسورچی، به رمان پلیسی یک خانم عزیز بوده که گفته بوده تمهیدی بتراش که مرد، زن را بدون تماس بدن با بدن بکشد! گفته بوده یک قاتل در یک کشور اسلامی زن نامحرم را با دستهایش خفه نمی کند یا از طناب استفاده کند یا چاقوی دسته بلند!
پی نوشت: استوری آخرم یک ماچ و موچ سانسور نشده از صدا و سیماست، خداییش چقدر هم بدشانس و بدبختند این سانسورچی ها! 😂😂😂😂
#ارغوان_اشترانی
#من_و_سانسورچي
#میترا_حجار
#امیرمهدی_ژوله
#کتاب_سایه_ها_ارغوان_اشترانی
https://www.instagram.com/p/BnHs1cCBfM3/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1m1a1m7uhmf1u
Instagram
Arghavan Ashtarani📚🖋
#من_و_سانسورچی ١ در کتاب سایه ها یک داستان وجود دارد که شوهر سابق راوی پنجاه ساله، بعد از سالها به خاطر ازدواج دخترشان، به دیدار زن می آید، شوهر سابق در یک صحنه دست زن را می گیرد و زن دستش را پس می کشد، #سانسورچی وزارت ارشاد از این صحنه مورمورش شده بود وفرمودند…