Forwarded from محمد رضا عالی پيام - هالو
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
#هواپیما_اکراینی #پرواز۷۵۲ #flight752
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شبنشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هواپیما_اکراینی #پرواز۷۵۲ #flight752
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شبنشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
#هواپیما_اکراینی #پرواز۷۵۲ #flight752
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خرید آثار هالو
@halloo_gram
#هواپیما_اکراینی #پرواز۷۵۲ #flight752
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خرید آثار هالو
@halloo_gram
کودکانی که در هواپیمای اوکراینی کشته شدند
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
فرض کنید آتشفشانِ لاپالما، موجوداتِ زندهی دستوپاداری را از جهنمیترین لایهی زمین استفراغ کند بیرون، که نه انسان باشند، نه حیوان! جماعتِ زیستشناس تا برای چنین موجوداتِ ناشناختهای اسمِ درستی پیدا کند که بتواند معرّفِ ماهیتشان باشد، ناچار است فقط عکسشان را نشان دهد.
پدیدههای جدید، «اسم جدید» میخواهند. اسمی که بتواند درست تعریفشان کند؛ کامل و دقیق.
یکزمانی بشر فکر کرد تمام صفات سَعد و نحسِ آدمیزاد را در بالاترین مراتبش شناخته است و دیگر نه به رذالتش چیزی اضافه میشود، نه به شرافتش. این شد که مثلن برای نهایتِ فرومایگی و پَستی نوشت: «رذالت»، و به اوجِ برآشفتگی گفت: «خشم»، و پروندهی فرهنگ لغات را بست و برد زیر چاپ.
در زمان و جغرافیایی که ما زیست میکنیم، واژهها نارسا شدهاند. («زیست» را در مفهومِ فیزیولوژیکش میگویم، نه معنای «زندگی». میبینی؟ واژهی دقیقی برای اینگونه زیستن سراغ ندارم؛ مجبورم توضیح بدهم: «زیستِ فیزیولوژیک!»).
یکسال است که ساکتم و دارم واژهنامهها را شخم میزنم! نیست! تو بگو حتی یک کلمه! خایهی واژهها را کشیدهاند انگار! اَخته شدهاند و تهی از معنا! نمیشود باهاشان جملهای ساخت که روشن کند ما چهقدر خشمگینیم و شما چهقدر رذل. این است که فعلن تهِ کتابِ دهخدا دوتا برگهی سفید میچسبانم، در معنای «مراتبِ مادونِ پَستی» عکس «شما» را میچسبانم، و زیرِ «آنچه از خشم و اندوه سوزندهتر است»، عکس «ایران» را.
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
✍#محمدجواد_اسعدی
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
پدیدههای جدید، «اسم جدید» میخواهند. اسمی که بتواند درست تعریفشان کند؛ کامل و دقیق.
یکزمانی بشر فکر کرد تمام صفات سَعد و نحسِ آدمیزاد را در بالاترین مراتبش شناخته است و دیگر نه به رذالتش چیزی اضافه میشود، نه به شرافتش. این شد که مثلن برای نهایتِ فرومایگی و پَستی نوشت: «رذالت»، و به اوجِ برآشفتگی گفت: «خشم»، و پروندهی فرهنگ لغات را بست و برد زیر چاپ.
در زمان و جغرافیایی که ما زیست میکنیم، واژهها نارسا شدهاند. («زیست» را در مفهومِ فیزیولوژیکش میگویم، نه معنای «زندگی». میبینی؟ واژهی دقیقی برای اینگونه زیستن سراغ ندارم؛ مجبورم توضیح بدهم: «زیستِ فیزیولوژیک!»).
یکسال است که ساکتم و دارم واژهنامهها را شخم میزنم! نیست! تو بگو حتی یک کلمه! خایهی واژهها را کشیدهاند انگار! اَخته شدهاند و تهی از معنا! نمیشود باهاشان جملهای ساخت که روشن کند ما چهقدر خشمگینیم و شما چهقدر رذل. این است که فعلن تهِ کتابِ دهخدا دوتا برگهی سفید میچسبانم، در معنای «مراتبِ مادونِ پَستی» عکس «شما» را میچسبانم، و زیرِ «آنچه از خشم و اندوه سوزندهتر است»، عکس «ایران» را.
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
✍#محمدجواد_اسعدی
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
👍1
فرض کنید آتشفشانِ لاپالما، موجوداتِ زندهی دستوپاداری را از جهنمیترین لایهی زمین استفراغ کند بیرون، که نه انسان باشند، نه حیوان! جماعتِ زیستشناس تا برای چنین موجوداتِ ناشناختهای اسمِ درستی پیدا کند که بتواند معرّفِ ماهیتشان باشد، ناچار است فقط عکسشان را نشان دهد.
پدیدههای جدید، «اسم جدید» میخواهند. اسمی که بتواند درست تعریفشان کند؛ کامل و دقیق.
یکزمانی بشر فکر کرد تمام صفات سَعد و نحسِ آدمیزاد را در بالاترین مراتبش شناخته است و دیگر نه به رذالتش چیزی اضافه میشود، نه به شرافتش. این شد که مثلن برای نهایتِ فرومایگی و پَستی نوشت: «رذالت»، و به اوجِ برآشفتگی گفت: «خشم»، و پروندهی فرهنگ لغات را بست و برد زیر چاپ.
در زمان و جغرافیایی که ما زیست میکنیم، واژهها نارسا شدهاند. («زیست» را در مفهومِ فیزیولوژیکش میگویم، نه معنای «زندگی». میبینی؟ واژهی دقیقی برای اینگونه زیستن سراغ ندارم؛ مجبورم توضیح بدهم: «زیستِ فیزیولوژیک!»).
یکسال است که ساکتم و دارم واژهنامهها را شخم میزنم! نیست! تو بگو حتی یک کلمه! خایهی واژهها را کشیدهاند انگار! اَخته شدهاند و تهی از معنا! نمیشود باهاشان جملهای ساخت که روشن کند ما چهقدر خشمگینیم و شما چهقدر رذل. این است که فعلن تهِ کتابِ دهخدا دوتا برگهی سفید میچسبانم، در معنای «مراتبِ مادونِ پَستی» عکس «شما» را میچسبانم، و زیرِ «آنچه از خشم و اندوه سوزندهتر است»، عکس «ایران» را.
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
✍#محمدجواد_اسعدی
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
پدیدههای جدید، «اسم جدید» میخواهند. اسمی که بتواند درست تعریفشان کند؛ کامل و دقیق.
یکزمانی بشر فکر کرد تمام صفات سَعد و نحسِ آدمیزاد را در بالاترین مراتبش شناخته است و دیگر نه به رذالتش چیزی اضافه میشود، نه به شرافتش. این شد که مثلن برای نهایتِ فرومایگی و پَستی نوشت: «رذالت»، و به اوجِ برآشفتگی گفت: «خشم»، و پروندهی فرهنگ لغات را بست و برد زیر چاپ.
در زمان و جغرافیایی که ما زیست میکنیم، واژهها نارسا شدهاند. («زیست» را در مفهومِ فیزیولوژیکش میگویم، نه معنای «زندگی». میبینی؟ واژهی دقیقی برای اینگونه زیستن سراغ ندارم؛ مجبورم توضیح بدهم: «زیستِ فیزیولوژیک!»).
یکسال است که ساکتم و دارم واژهنامهها را شخم میزنم! نیست! تو بگو حتی یک کلمه! خایهی واژهها را کشیدهاند انگار! اَخته شدهاند و تهی از معنا! نمیشود باهاشان جملهای ساخت که روشن کند ما چهقدر خشمگینیم و شما چهقدر رذل. این است که فعلن تهِ کتابِ دهخدا دوتا برگهی سفید میچسبانم، در معنای «مراتبِ مادونِ پَستی» عکس «شما» را میچسبانم، و زیرِ «آنچه از خشم و اندوه سوزندهتر است»، عکس «ایران» را.
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
✍#محمدجواد_اسعدی
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز