👁🗨 «مش قاسمیسم»؛
رفقای جلیلی
◽️بیشک یکی از برترین رمانهای فارسی «دایی جان ناپلئون» نوشته ایرج پزشکزاد است. این رمان دو نکته مهم را به جامعه ایران معرفی کرد: توهمات دایی جان ناپلئونی و توطئه انگلیسیها در هر موردی! هرچند باید اعتراف کرد که «مش قاسم» در بخش سیاسی ایرانیان مغفول مانده است!
◽️«مش قاسم» سرایدار بی سواد دایی جان بود که چند سالی در خانه اش مشغول فعالیت بود و پس از آنکه متوجه شد دایی جان درگیر توهماتش است به تدریج خود را وارد دنیای ذهنی دایی جان کرد و اندکی بعد بدل به «مصدر» دایی جان در جنگ های مختلف شد و برای آنکه بیشتر خود را به دایی جان نزدیک کند، با جعل روایات مختلف از جنگ های خیالی مبدل به شخص مورد اعتماد و دست راست دایی جان شد که برای هرکاری از او مشورت می گرفت. «مش قاسم» توانست تفکرات خود را به آهستگی وارد ذهن دایی جان کرده و بسیاری از حرفهای دایی جان، حرفهای «مش قاسم» بود.
◽️«مش قاسمیسم» مکتبی است که پس از انقلاب ۵۷ در ایران رواج یافت. بعد از آنکه تسویه حسابها انجام شد و نیروهای انقلابی مشغول فعالیت شدند، «مش قاسم»هایی شکل گرفتند که بدون سواد و تخصص وارد حکومت داری شده و بسیاری از آنها عقدههایی که از حکومت قبل داشتند را سر مردم خالی کردند. مردمی که مستحق تر از آنها برای گرفتن پست و مقام بودند اما بلد نبودند چگونه به بدنه حاکمیت ورود کنند.
◽️مصداق بارز «مش قاسمیسم» دنیای امروز را باید انجمن حجیته های سابق یا همان پایدارچی های امروز دانست. سیاسیونی که سالها در بخشهای پایین حکومت بودند و با ظهور معجزه هزاره سوم بدل به وزیر و نماینده مجلس شدند.
◽️آنها که پیش از این تنها در نقش «مش قاسم» در گوش روسا حرف زده و تفکرات به اصطلاح انقلابی خودشان را به دیگران دیکته می کردند، یکباره صاحب قدرت و حکومت شده و با همان تفکرات حکومتی ساختند که نتیجه اش را امروز از اقتصاد تا فرهنگ مشاهده می کنیم.
◽️سعید جلیلی که کارمند ساده وزارت خارجه بود پس از ریاست جمهوری احمدی نژاد به خاطر انقلابی گری (!) به معاونت اروپا و آمریکای وزارت خارجه دست یافت و اندکی بعد بدون هیچ تجربه خاصی دبیر شورای امنیت ملی و رییس تیم مذاکره هسته ای ایران شد. قطعنامه هایی که اقتصاد ایران را فلج و صنعت کشور را قلع و قمع کرد در زمان او در سازمان ملل تصویب شد که هنوز هم پابرجاست.
◽️جلیلی دوبار کاندیدای انتخابات مجلس شد که رای نیاورد و بعدتر خود را شایسته ریاست جمهوری دانست چراکه خود «مش قاسم» دهه هفتاد و هشتاد، توسط «مش قاسم»های دهه نود محاصره شده بود و توهم نجات کشور داشت.
◽️در سال ۹۲ و ۱۴۰۳ نیز در انتخابات ریاست جمهوری از رقبا شکست خورد و در مناظره ها مشخص شد سطح اندیشه و برنامه های کشورداری او شاید از یک فرماندار شهرستان کوچک هم پایین تر است.
◽️امثال «مش قاسم»هایی مانند سعید جلیلی در عرصه سیاست ایران کم نیست. مداحی که مدیرعامل پتروشیمی شد، روحانی که به خاطر حضور در تلویزیون چهره و بعدتر نماینده مجلس شد. به قول عبدالرضا داوری وزیری که به خاطر «عقب ماندگی ذهنی» معافیت از سربازی گرفته بود.
◽️افراد فراوانی که به خاطر ارتباط فامیلی و «مش قاسم»گری قویشان فرماندار و شهردار و استاندار شده و حتی محمود احمدی نژادی که در بهترین حالت ممکن می توانست شهردار قرچک ورامین شود بدل به رییس جمهور ایران شد.
◽️«مش قاسم» خود را مذهبی و اهل دین میدانست و همیشه برای اثبات اینکه حرفش درست است میگفت:«دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ آ...» یعنی تا قبر چهار انگشت بیشتر فاصله نیست و نباید دروغ گفت اما به عنوان یک انسان مذهبی(نما) تمام قسم هایش دروغ بود و هرجایی که به نفعش بود به سادگی دروغ می گفت. اتفاقی که در جناح اصولگرایی (هنوز مشخص نیست به کدام اصول پایبند هستند) بسیار دیده شده و دروغگویی بدل به یک «اصل» برای این جناح شده است. «مش قاسم»های امروز به «ماکیاولی» ایمان داشته و حاضرند برای رسیدن به اهداف خود، همه چیز را فدا کنند.
◽️اشکال از «مش قاسم»ها نیست بلکه مشکل اصلی از «دایی جان ناپلئون»هایی است که اجازه می دهند این افراد گرد آنها جمع شده و به توهماتشان دامن می زنند. اگر «دایی جان» های امروز کمی از توهم فاصله بگیرند و با واقعیت زندگی روبرو شده و دنبال دشمنان فرضی نباشند به طور حتم «مش قاسم»ها را دیگر در کشور نخواهیم دید و زندگی مردم دستخوش تغییر فراوان خواهد شد. هرچند تا بوده «مش قاسم»ها بودند و خواهند بود...
#علی_کیانی_موحد
#انقلاب۵۷
#ایرج_پزشکزاد
#دایی_جان_ناپلئون.
#توماج_صالحی
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
رفقای جلیلی
◽️بیشک یکی از برترین رمانهای فارسی «دایی جان ناپلئون» نوشته ایرج پزشکزاد است. این رمان دو نکته مهم را به جامعه ایران معرفی کرد: توهمات دایی جان ناپلئونی و توطئه انگلیسیها در هر موردی! هرچند باید اعتراف کرد که «مش قاسم» در بخش سیاسی ایرانیان مغفول مانده است!
◽️«مش قاسم» سرایدار بی سواد دایی جان بود که چند سالی در خانه اش مشغول فعالیت بود و پس از آنکه متوجه شد دایی جان درگیر توهماتش است به تدریج خود را وارد دنیای ذهنی دایی جان کرد و اندکی بعد بدل به «مصدر» دایی جان در جنگ های مختلف شد و برای آنکه بیشتر خود را به دایی جان نزدیک کند، با جعل روایات مختلف از جنگ های خیالی مبدل به شخص مورد اعتماد و دست راست دایی جان شد که برای هرکاری از او مشورت می گرفت. «مش قاسم» توانست تفکرات خود را به آهستگی وارد ذهن دایی جان کرده و بسیاری از حرفهای دایی جان، حرفهای «مش قاسم» بود.
◽️«مش قاسمیسم» مکتبی است که پس از انقلاب ۵۷ در ایران رواج یافت. بعد از آنکه تسویه حسابها انجام شد و نیروهای انقلابی مشغول فعالیت شدند، «مش قاسم»هایی شکل گرفتند که بدون سواد و تخصص وارد حکومت داری شده و بسیاری از آنها عقدههایی که از حکومت قبل داشتند را سر مردم خالی کردند. مردمی که مستحق تر از آنها برای گرفتن پست و مقام بودند اما بلد نبودند چگونه به بدنه حاکمیت ورود کنند.
◽️مصداق بارز «مش قاسمیسم» دنیای امروز را باید انجمن حجیته های سابق یا همان پایدارچی های امروز دانست. سیاسیونی که سالها در بخشهای پایین حکومت بودند و با ظهور معجزه هزاره سوم بدل به وزیر و نماینده مجلس شدند.
◽️آنها که پیش از این تنها در نقش «مش قاسم» در گوش روسا حرف زده و تفکرات به اصطلاح انقلابی خودشان را به دیگران دیکته می کردند، یکباره صاحب قدرت و حکومت شده و با همان تفکرات حکومتی ساختند که نتیجه اش را امروز از اقتصاد تا فرهنگ مشاهده می کنیم.
◽️سعید جلیلی که کارمند ساده وزارت خارجه بود پس از ریاست جمهوری احمدی نژاد به خاطر انقلابی گری (!) به معاونت اروپا و آمریکای وزارت خارجه دست یافت و اندکی بعد بدون هیچ تجربه خاصی دبیر شورای امنیت ملی و رییس تیم مذاکره هسته ای ایران شد. قطعنامه هایی که اقتصاد ایران را فلج و صنعت کشور را قلع و قمع کرد در زمان او در سازمان ملل تصویب شد که هنوز هم پابرجاست.
◽️جلیلی دوبار کاندیدای انتخابات مجلس شد که رای نیاورد و بعدتر خود را شایسته ریاست جمهوری دانست چراکه خود «مش قاسم» دهه هفتاد و هشتاد، توسط «مش قاسم»های دهه نود محاصره شده بود و توهم نجات کشور داشت.
◽️در سال ۹۲ و ۱۴۰۳ نیز در انتخابات ریاست جمهوری از رقبا شکست خورد و در مناظره ها مشخص شد سطح اندیشه و برنامه های کشورداری او شاید از یک فرماندار شهرستان کوچک هم پایین تر است.
◽️امثال «مش قاسم»هایی مانند سعید جلیلی در عرصه سیاست ایران کم نیست. مداحی که مدیرعامل پتروشیمی شد، روحانی که به خاطر حضور در تلویزیون چهره و بعدتر نماینده مجلس شد. به قول عبدالرضا داوری وزیری که به خاطر «عقب ماندگی ذهنی» معافیت از سربازی گرفته بود.
◽️افراد فراوانی که به خاطر ارتباط فامیلی و «مش قاسم»گری قویشان فرماندار و شهردار و استاندار شده و حتی محمود احمدی نژادی که در بهترین حالت ممکن می توانست شهردار قرچک ورامین شود بدل به رییس جمهور ایران شد.
◽️«مش قاسم» خود را مذهبی و اهل دین میدانست و همیشه برای اثبات اینکه حرفش درست است میگفت:«دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ آ...» یعنی تا قبر چهار انگشت بیشتر فاصله نیست و نباید دروغ گفت اما به عنوان یک انسان مذهبی(نما) تمام قسم هایش دروغ بود و هرجایی که به نفعش بود به سادگی دروغ می گفت. اتفاقی که در جناح اصولگرایی (هنوز مشخص نیست به کدام اصول پایبند هستند) بسیار دیده شده و دروغگویی بدل به یک «اصل» برای این جناح شده است. «مش قاسم»های امروز به «ماکیاولی» ایمان داشته و حاضرند برای رسیدن به اهداف خود، همه چیز را فدا کنند.
◽️اشکال از «مش قاسم»ها نیست بلکه مشکل اصلی از «دایی جان ناپلئون»هایی است که اجازه می دهند این افراد گرد آنها جمع شده و به توهماتشان دامن می زنند. اگر «دایی جان» های امروز کمی از توهم فاصله بگیرند و با واقعیت زندگی روبرو شده و دنبال دشمنان فرضی نباشند به طور حتم «مش قاسم»ها را دیگر در کشور نخواهیم دید و زندگی مردم دستخوش تغییر فراوان خواهد شد. هرچند تا بوده «مش قاسم»ها بودند و خواهند بود...
#علی_کیانی_موحد
#انقلاب۵۷
#ایرج_پزشکزاد
#دایی_جان_ناپلئون.
#توماج_صالحی
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
👍127❤9👏1💯1