خوب به صورت تک تکشان نگاه کنید، سهم شان از زندگی در ایران زندان است چون حامی و صدای کارگران بودند.
احکام صادره برای بازداشتشدگان #هفت_تپه به شرح درد است:
#اسماعیل_بخشی ، ۱۴سال، #سپیده_قلیان ، ۱۹ سال و ۶ ماه، #امیرحسین_محمدی_فرد ، ۱۸ سال، #عسل_محمدی ، ۱۸ سال، #ساناز_الهیاری ، ۱۸ سال، #امیر_امیرقلی ، ۱۸ سال و #محمد_خنیفر ، ۶ سال حبس تعزیری
مطالبهی نان، کار، آزادی پاسخش زندان است. اینجا ایران است.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
احکام صادره برای بازداشتشدگان #هفت_تپه به شرح درد است:
#اسماعیل_بخشی ، ۱۴سال، #سپیده_قلیان ، ۱۹ سال و ۶ ماه، #امیرحسین_محمدی_فرد ، ۱۸ سال، #عسل_محمدی ، ۱۸ سال، #ساناز_الهیاری ، ۱۸ سال، #امیر_امیرقلی ، ۱۸ سال و #محمد_خنیفر ، ۶ سال حبس تعزیری
مطالبهی نان، کار، آزادی پاسخش زندان است. اینجا ایران است.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
برادر #سپیده_قلیان در پستی اینستاگرامی از هجوم بیش از ۳۰ مامور زن و مرد به خانه قلیان و بازداشت و انتقال او به مکانی نامعلوم خبر داد.
وی همچنین اعلام کرده، ماموران همه تلفن های همراه خانواده را ضبط کرده و با خود برده اند.
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
برادر #سپیده_قلیان در پستی اینستاگرامی از هجوم بیش از ۳۰ مامور زن و مرد به خانه قلیان و بازداشت و انتقال او به مکانی نامعلوم خبر داد.
وی همچنین اعلام کرده، ماموران همه تلفن های همراه خانواده را ضبط کرده و با خود برده اند.
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
🤬4👍2
سپیده قلیان : امروز اطلاع دادند دادگاه رسبدگی به شکایت آمنه سادات ذبیح پور علنی برگزار میشود من ترسی از گفتن واقعیت ندارم و در دادگاه علنی شرکت میکنم
🌻🌴🌻🌴
حکایت اعترافات اجباری دختر جوانی که به اتهام همراهی با مطالبات کارگران هفت تپه دستگیر شد را همه شنیده اید
"سپیده قلیان "!.!.!
سالهاست از زندانی به زندان دیگر میرود
و شجانه آنچه میبیند را در معرض اطلاع و قضاوت مردم میگذارد .
شاید قوه قضاییه فراموش کرده ، اما ما بیاد داریم درخواست برگزاری دادگاه علنی در سال ۹۸ از طرف سپیده و برخی فعالین مطرح شد .و شما امروز بدون اشاره به درخواست او تلاش میکنید بر ستمی که سالها بر او رفته سرپوش بگذارید و خود را شفاف و عادل معرفی کنید؟
سالهاست هر فعالیت مدنی وصنفی را به اسم امنیتی محکوم میکنید
اعتراف اجباری میگیرید ، تقطیع میکنید، وارد حریم خصوصی مردم میشود
و منشر میکنید
تا حقانیت خود را با بی اخلاقی ترین شکل ممکن اثبات کنید
فردا محک خوبی برای قضاوت همه خواهد بود
اگر بدون نیرنگ باشید
اگر بعلاوه آمنه سادات ذبیح پور و تیم بازجو خبرنگاران همراهش اجازه ورود خبرنگاران وکلا و حقوقدانان مستقل و بیطرف را بدهید
بزرگترین خدمت به قوه قضاییه که سالهاست زنگار سیاست را بر عدالت کشیده خواهد بود
یکبار برای همیشه جسارت داشته باشید و خود را درمعرض قضاوت مردم بگذارید
نمیدانم چرا نمیتوانم باور کنم
انجام دادگاه علنی ؟ آنهم با سپیده قلیان دختر شجاع و نجیب که بهترین سالهای عمرش قربانی حمایت شما از چپاولگران و ظالمان شد .
حرفهای و خاطرات سپیده را باید شنید
تا برگی سیاه و آلوده از تاریخ امنیت وقضاوت این حکومت دیده شود
خاطرات سپیده را از دیدار با آمنه ساواک ذبح پور بقدری تلخ است که باید از پیش اعلام کرد که
قلبهای حساس و پاک از شنیدنش باز میایستد.
دیدار دو زن جوان در دو مسیر و با اعتقاد مخالف
یکی بیدفاع و تنها به جرم بالا بردن بیرق دفاع از کارگران
و یکی با ابزار شکنجه نوین با اعتماد به حمایت همان شکنجه گران
زنان در مقابل زنان ،برای بزرگ نشان دادن تفاوتهایشان بهترین کار بود
آمنه ساواک ذبح پور
بعد از افشاگری سپیده نوشته بود:
"تو از من به حقوق بشر غربی شکایت کردی ، من اما از تو به خدا شکایت میبرم
و بهتر است دیدارمان به قیامت باشد"
آمنه به حرفش عمل کرد و شکایت به خدایش برد .
و در پی شروع قیامتی است
که رسیدگی اش بر عهده کسی است که (بقول دادستان خراسان) اختیارش تنها یک بند انگشت کمتر از
خداوند است ( اما میزان تفاوت عدالت دادستان و خداوند را مشخص نکردند)
سپیده قلیان را حمایت میکنیم
زیرا سپیده اکنون
شفایت است
دادخواه است
شکنجه شده
به حریم خصوصی اش وارد شدند
اعتراف اجباری گرفتند
و....
در تلاش برای ساختن داستان جدید هستند
#سپیده_قلیان_تنها_نیست
#دادگاه_علنی_حق_متهم_است
پوران ناظمی ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
🌻🌴🌻🌴
حکایت اعترافات اجباری دختر جوانی که به اتهام همراهی با مطالبات کارگران هفت تپه دستگیر شد را همه شنیده اید
"سپیده قلیان "!.!.!
سالهاست از زندانی به زندان دیگر میرود
و شجانه آنچه میبیند را در معرض اطلاع و قضاوت مردم میگذارد .
شاید قوه قضاییه فراموش کرده ، اما ما بیاد داریم درخواست برگزاری دادگاه علنی در سال ۹۸ از طرف سپیده و برخی فعالین مطرح شد .و شما امروز بدون اشاره به درخواست او تلاش میکنید بر ستمی که سالها بر او رفته سرپوش بگذارید و خود را شفاف و عادل معرفی کنید؟
سالهاست هر فعالیت مدنی وصنفی را به اسم امنیتی محکوم میکنید
اعتراف اجباری میگیرید ، تقطیع میکنید، وارد حریم خصوصی مردم میشود
و منشر میکنید
تا حقانیت خود را با بی اخلاقی ترین شکل ممکن اثبات کنید
فردا محک خوبی برای قضاوت همه خواهد بود
اگر بدون نیرنگ باشید
اگر بعلاوه آمنه سادات ذبیح پور و تیم بازجو خبرنگاران همراهش اجازه ورود خبرنگاران وکلا و حقوقدانان مستقل و بیطرف را بدهید
بزرگترین خدمت به قوه قضاییه که سالهاست زنگار سیاست را بر عدالت کشیده خواهد بود
یکبار برای همیشه جسارت داشته باشید و خود را درمعرض قضاوت مردم بگذارید
نمیدانم چرا نمیتوانم باور کنم
انجام دادگاه علنی ؟ آنهم با سپیده قلیان دختر شجاع و نجیب که بهترین سالهای عمرش قربانی حمایت شما از چپاولگران و ظالمان شد .
حرفهای و خاطرات سپیده را باید شنید
تا برگی سیاه و آلوده از تاریخ امنیت وقضاوت این حکومت دیده شود
خاطرات سپیده را از دیدار با آمنه ساواک ذبح پور بقدری تلخ است که باید از پیش اعلام کرد که
قلبهای حساس و پاک از شنیدنش باز میایستد.
دیدار دو زن جوان در دو مسیر و با اعتقاد مخالف
یکی بیدفاع و تنها به جرم بالا بردن بیرق دفاع از کارگران
و یکی با ابزار شکنجه نوین با اعتماد به حمایت همان شکنجه گران
زنان در مقابل زنان ،برای بزرگ نشان دادن تفاوتهایشان بهترین کار بود
آمنه ساواک ذبح پور
بعد از افشاگری سپیده نوشته بود:
"تو از من به حقوق بشر غربی شکایت کردی ، من اما از تو به خدا شکایت میبرم
و بهتر است دیدارمان به قیامت باشد"
آمنه به حرفش عمل کرد و شکایت به خدایش برد .
و در پی شروع قیامتی است
که رسیدگی اش بر عهده کسی است که (بقول دادستان خراسان) اختیارش تنها یک بند انگشت کمتر از
خداوند است ( اما میزان تفاوت عدالت دادستان و خداوند را مشخص نکردند)
سپیده قلیان را حمایت میکنیم
زیرا سپیده اکنون
شفایت است
دادخواه است
شکنجه شده
به حریم خصوصی اش وارد شدند
اعتراف اجباری گرفتند
و....
در تلاش برای ساختن داستان جدید هستند
#سپیده_قلیان_تنها_نیست
#دادگاه_علنی_حق_متهم_است
پوران ناظمی ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
❤135👍58🔥6💯4👏3👎1
سپیده قلیان فعال آزادیخواه و مبارز ، که چندین سال در زندانهای مختلف رژیم در اسارت دژخیمان بوده است در صفحه اینستاگرامش پستی درج نموده است که آنرا می توان بازگویی بخشی از تجربه زیسته اش و مشاهداتش در جامعه امروز ایران تلقی نمود .
سپیده در متن جدیدا انتشار یافته خود وفتی چنین میگوید:*«…برای مقاومت دیگر بس است. این بار فقط مقاومت نمیکنیم؛ قدمها را جلوتر برمیداریم.»*
با زبانی ساده اما بسیار آشکار علاوه بر مرزبندی همیشگی که با نظاره گران و نظریه پردازان داشته است بصراحت ضرورت فراتر گام برداشتن علیه جنایتکاران حاکم بر ایران را مطرح و آنرا به همه کنشگران عرصه های مختلف اجتماعی یاد اوری می کند!
زنده باشی سپیده جان و رزمت پایدار باد!
عظیم
🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
متن کامل یادداشت این تلاشگر آزادیخواه به شرح زیر است:
«مدتیست است که آزاد شدهام، اما نمیدانم این چندمین بار است که در خیابان با مأمور و لباسشخصی درگیر میشوم؛ حسابش از دستم دررفته. هر بار که در اتاقم را میبندم، پدر و مادرم با نگاهشان چنان بدرقهام میکنند که انگار قرار نیست برگردم. گاهی هم واقعاً قرار نیست برگردیم. گاهی در را میبندی و به مادرت میگویی: «باشه، برای ناهار ماهی دریا میآرم.» اما بدقولی میکنی، دریا برایت خاطره میشود و خاطرهاش دیوانهات میکند و چهرهی پاک عزیزی انعکاس دریا میشود . بگذریم. هفتهی پیش در را بستم و به مدرسهی طهورا رفتم. از صبح با قطعی برق، آب و اینترنت کلنجار رفته بودم. انگار دیگر چیزی به نام زندگی نمانده است. ما پسماندههای چیزی را در لابهلای زمان پیدا میکنیم و در جیبهایمان میگذاریم که هرچه باشد، انصافاً زندگی نیست. این را هم من میدانم، هم رانندهی اسنپ. وقتی به مدرسه رسیدم، باورم نمیشد در این اوضاع اسفناک که سایهی جنگ، فقر و قحطی بالای سرمان است، مدیر مدرسه بهخاطر تار مویی با بد و بیراه به طهورا، پای کلانتری و مأمور را به مدرسه باز کند و کار به شکایت بکشد. جرم؟ فقط تار مو. همین. باشگاهی که به آن میرفتم هم بهخاطر چند تار مو پلمب شده است. کافه چاپلین، جایی که گاهی با بچهها برای فراموشی شرایط فاجعهبارمان در جامعه به آن پناه میبردیم، بعد از رفع پلمب، حالا یک پلاکارد ، حتما به اجبار، جلوی درش نصب کرده: «لطفاً شئونات اسلامی را رعایت کنید.» خب، واضح است: من نمیخواهم شئونات اسلامی شما را رعایت کنم. فکر میکنم با اینهمه دزدی و آدمکشی، اصلاً در جایگاهی نیستید که بخواهید بهخاطر تار مو کسبوکار آدمها را پلمب کنید. بخواهید برای ما امر و نهی کنید . این عکسها هم از پیش محکوم است. بودنِ ما محکوم است. هرکس در این راه ذرهای در برابر این محکومیت قد علم کند، با تمام نیرو به هستیاش هجوم میآورند. با این حال، من در این شهر، میان تمام خطوط و آزارهایی که به سمتم میآیند، هنوز قدم برمیدارم. گاهی مثل گذشته با خودم میگویم: «سپیده، اولین اقدام جنگیات چیست؟» و خودم جواب میدهم: «تماسی با خورشید.» سرم را از پنجره بیرون میآورم، اما خورشیدی در کار نیست؛ آسمان سیاه و کبود است. ولی من تصمیمم را گرفتهام. تصمیم گرفتهام بمانم. از همینجا که هستم، با همین اندوه، با تمام جدلها، بمانم. اینکه بمانم و چه کنم، البته مسئله است. مسئلهای که حل شده است. برای مقاومت دیگر بس است. این بار فقط مقاومت نمیکنیم؛ قدمها را جلوتر برمیداریم.»
#سپیده_قلیان #مقاومت_زندگیست #برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
سپیده در متن جدیدا انتشار یافته خود وفتی چنین میگوید:*«…برای مقاومت دیگر بس است. این بار فقط مقاومت نمیکنیم؛ قدمها را جلوتر برمیداریم.»*
با زبانی ساده اما بسیار آشکار علاوه بر مرزبندی همیشگی که با نظاره گران و نظریه پردازان داشته است بصراحت ضرورت فراتر گام برداشتن علیه جنایتکاران حاکم بر ایران را مطرح و آنرا به همه کنشگران عرصه های مختلف اجتماعی یاد اوری می کند!
زنده باشی سپیده جان و رزمت پایدار باد!
عظیم
🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
متن کامل یادداشت این تلاشگر آزادیخواه به شرح زیر است:
«مدتیست است که آزاد شدهام، اما نمیدانم این چندمین بار است که در خیابان با مأمور و لباسشخصی درگیر میشوم؛ حسابش از دستم دررفته. هر بار که در اتاقم را میبندم، پدر و مادرم با نگاهشان چنان بدرقهام میکنند که انگار قرار نیست برگردم. گاهی هم واقعاً قرار نیست برگردیم. گاهی در را میبندی و به مادرت میگویی: «باشه، برای ناهار ماهی دریا میآرم.» اما بدقولی میکنی، دریا برایت خاطره میشود و خاطرهاش دیوانهات میکند و چهرهی پاک عزیزی انعکاس دریا میشود . بگذریم. هفتهی پیش در را بستم و به مدرسهی طهورا رفتم. از صبح با قطعی برق، آب و اینترنت کلنجار رفته بودم. انگار دیگر چیزی به نام زندگی نمانده است. ما پسماندههای چیزی را در لابهلای زمان پیدا میکنیم و در جیبهایمان میگذاریم که هرچه باشد، انصافاً زندگی نیست. این را هم من میدانم، هم رانندهی اسنپ. وقتی به مدرسه رسیدم، باورم نمیشد در این اوضاع اسفناک که سایهی جنگ، فقر و قحطی بالای سرمان است، مدیر مدرسه بهخاطر تار مویی با بد و بیراه به طهورا، پای کلانتری و مأمور را به مدرسه باز کند و کار به شکایت بکشد. جرم؟ فقط تار مو. همین. باشگاهی که به آن میرفتم هم بهخاطر چند تار مو پلمب شده است. کافه چاپلین، جایی که گاهی با بچهها برای فراموشی شرایط فاجعهبارمان در جامعه به آن پناه میبردیم، بعد از رفع پلمب، حالا یک پلاکارد ، حتما به اجبار، جلوی درش نصب کرده: «لطفاً شئونات اسلامی را رعایت کنید.» خب، واضح است: من نمیخواهم شئونات اسلامی شما را رعایت کنم. فکر میکنم با اینهمه دزدی و آدمکشی، اصلاً در جایگاهی نیستید که بخواهید بهخاطر تار مو کسبوکار آدمها را پلمب کنید. بخواهید برای ما امر و نهی کنید . این عکسها هم از پیش محکوم است. بودنِ ما محکوم است. هرکس در این راه ذرهای در برابر این محکومیت قد علم کند، با تمام نیرو به هستیاش هجوم میآورند. با این حال، من در این شهر، میان تمام خطوط و آزارهایی که به سمتم میآیند، هنوز قدم برمیدارم. گاهی مثل گذشته با خودم میگویم: «سپیده، اولین اقدام جنگیات چیست؟» و خودم جواب میدهم: «تماسی با خورشید.» سرم را از پنجره بیرون میآورم، اما خورشیدی در کار نیست؛ آسمان سیاه و کبود است. ولی من تصمیمم را گرفتهام. تصمیم گرفتهام بمانم. از همینجا که هستم، با همین اندوه، با تمام جدلها، بمانم. اینکه بمانم و چه کنم، البته مسئله است. مسئلهای که حل شده است. برای مقاومت دیگر بس است. این بار فقط مقاومت نمیکنیم؛ قدمها را جلوتر برمیداریم.»
#سپیده_قلیان #مقاومت_زندگیست #برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
❤102👍11👏8👎4😁2💯1💔1