This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از صدای نوید، تا صدای وحید...
نوید افکاری هشت ماه پیش به همه ما مردم ایران هشدار داد: این جنایتکاران برای طناب هایشان دنبال گردن میگردند...
.
همه ایران یکصدا، صدای نوید شدیم ولی چشم و گوش خود را بستند و جان نوید قهرمانمان را گرفتند...
.
حال رژیم جمهوری اسلامی، هشت ماه است برادران نوید ،وحید و حبیب را به جرم دادخواهی برادرشان گروگان گرفته اند...
.
اینبار رساتر از قبل فریاد میزنیم تا صدای خانواده افکاری، صدای بهیه نامجو و صدای ملت ایران را به جامعه جهانی برسانیم و از جوامع بینالمللی حقوق بشری بخواهیم در برابر قتل و آدم کشی رژیم جمهوری اسلامی سکوت نکنند...
.
صدای برادران افکاری باشیم که بیش از هشت ماه است در انفرادی به سر میبرند...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
.
ارتباط با ادمین👇
@sepidehdamTvAdmin
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
توییترتلویزیون سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
کانال یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
نوید افکاری هشت ماه پیش به همه ما مردم ایران هشدار داد: این جنایتکاران برای طناب هایشان دنبال گردن میگردند...
.
همه ایران یکصدا، صدای نوید شدیم ولی چشم و گوش خود را بستند و جان نوید قهرمانمان را گرفتند...
.
حال رژیم جمهوری اسلامی، هشت ماه است برادران نوید ،وحید و حبیب را به جرم دادخواهی برادرشان گروگان گرفته اند...
.
اینبار رساتر از قبل فریاد میزنیم تا صدای خانواده افکاری، صدای بهیه نامجو و صدای ملت ایران را به جامعه جهانی برسانیم و از جوامع بینالمللی حقوق بشری بخواهیم در برابر قتل و آدم کشی رژیم جمهوری اسلامی سکوت نکنند...
.
صدای برادران افکاری باشیم که بیش از هشت ماه است در انفرادی به سر میبرند...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
.
ارتباط با ادمین👇
@sepidehdamTvAdmin
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
توییترتلویزیون سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
کانال یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به یاد اسماعیل خویی
.
برای همه چشم انتظارانِ خفته در خاک...
برای ایرانیان غربت نشین که هرگز هیچ خاکی برایشان خانه نشد...
برای همه دلهایِ تنگ، برای همه حسرت ها، برای اسماعیل خویی نازنین که در آرزوی برگشت به مام وطن چشم از دنیا فرو بست...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#اسماعیل_خویی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#رای_بی_رای
ارتباط با ادمین تلویزیون سپیده دم👇
@sepidehdamTvAdmin
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
توییترتلویزیون سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
کانال یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
.
برای همه چشم انتظارانِ خفته در خاک...
برای ایرانیان غربت نشین که هرگز هیچ خاکی برایشان خانه نشد...
برای همه دلهایِ تنگ، برای همه حسرت ها، برای اسماعیل خویی نازنین که در آرزوی برگشت به مام وطن چشم از دنیا فرو بست...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#اسماعیل_خویی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#رای_بی_رای
ارتباط با ادمین تلویزیون سپیده دم👇
@sepidehdamTvAdmin
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
توییترتلویزیون سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
کانال یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
https://www.instagram.com/p/CPfqUFJnMg1/?utm_medium=copy_link
...گزارشی از یک فاجعه
.یک منبع آگاه از زندان رجایی شهر کرج، گزارشی از وضعیت بهداری این زندان برای تلویزیون سپیده دم ارسال کرده است...متن گزارش را به شرح ذیل بخوانید:
.
هنگامی که ارزش ها عوض شود...
.
سید مهیار مرتضوی، پزشک یا جلاد؟؟!!
.
شنبه ۸ خرداد، علی اسحاق زندانی سالخورده ای که بدلیل گرما ناشی از نبود کولر در سلول های زندان رجایی شهر، دچار گرمازدگی و عارضه های پوستی شد، به کمک یک زندانی جوان بنام رضا محمدحسینی به بهداری زندان مراجعه میکند، اما سید مهیار مرتضوی که بعنوان پزشک در این زندان مشغول به کار است، از معاینه بیمار خودداری میکند چون در آن لحظه مشغول تماشای مسابقه فوتبال و سیگار کشیدن بوده و دوست نداشته وقتش را صرف معاینه بیمار کند...
سید مهیار مرتضوی، همین روند را در زندان های تهران بزرگ و اوین هم داشته، و به دلیل کم کاری و شکایت زندانیان بیمار، بارها از او شکایت شده تا به زندان رجایی شهر تبعید شده است... در این زندان به دلیل دوری از مرکز، نظارت کمتری به اعمال اوست، بدرفتاری هایش با زندانیان بیشتر شده، تا حدی که وقتی رضا محمدحسینی از او میخواهد که علی اسحاق را معاینه کند ، مرتضوی به او فحاشی میکند، او را هل میدهد و از اتاق بیرون می اندازد و فریاد میزند: «برو گمشو...»
و با قلدری میگوید: « دلش نمیخواد بیمار را معاینه کند...!!»
این نخستین تخلف و بدرفتاری سید مهیار مرتضوی با بیماران نبوده، او بارها از اعزام زندانیانی که به درمان در بیمارستان نیاز داشتند،خودداری کرده و در بعضی مواقع باعث مرگ زندانی بیمار شده...
هنگامی که علیرضا شیرمحمدعلی و چند زندانی سیاسی دیگر در زندان تهران بزرگ اقدام به اعتصاب غذا کرده بودند، گزارش های دروغی درباره آنها مینوشت، برای مثال علامت حیاتی آنها را برخلاف واقعیت ثبت میکرد، اگر فشار خون زندانی پایین بود آن را نرمال گزارش میکرد، تا به بیمارستان اعزام نشود و آبروی نظام محبوبش نرود...
مرتضوی که به لطف اقوامش که در سپاه پاسداران کار میکنند، در سازمان زندانها بعنوان پزشک استخدام شده، طی ۱۲ سال اخیر، بارها با کوتاهی و عدم تعهد به سوگند پزشکی باعث مرگ زندانیان شده است، او تعداد زیادی از زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار داده و سابقه بسیاری در فحاشی به زندانیان بیمار دارد...
.
نکته مهم: اسم افرادی مانند «سید مهیار مرتضوی» که در جنایات جمهوری اسلامی شریک هستند و دستشان به خون جوانان آزادی خواه آلوده ست، در حافظه مردمان ایران زمین ثبت میشود...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان_رجایی_شهر
#سید_مهیار_مرتضوی
.
ارتباط با ادمین👇
@sepidehdamTvAdmin
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
توییترتلویزیون سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
کانال یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
...گزارشی از یک فاجعه
.یک منبع آگاه از زندان رجایی شهر کرج، گزارشی از وضعیت بهداری این زندان برای تلویزیون سپیده دم ارسال کرده است...متن گزارش را به شرح ذیل بخوانید:
.
هنگامی که ارزش ها عوض شود...
.
سید مهیار مرتضوی، پزشک یا جلاد؟؟!!
.
شنبه ۸ خرداد، علی اسحاق زندانی سالخورده ای که بدلیل گرما ناشی از نبود کولر در سلول های زندان رجایی شهر، دچار گرمازدگی و عارضه های پوستی شد، به کمک یک زندانی جوان بنام رضا محمدحسینی به بهداری زندان مراجعه میکند، اما سید مهیار مرتضوی که بعنوان پزشک در این زندان مشغول به کار است، از معاینه بیمار خودداری میکند چون در آن لحظه مشغول تماشای مسابقه فوتبال و سیگار کشیدن بوده و دوست نداشته وقتش را صرف معاینه بیمار کند...
سید مهیار مرتضوی، همین روند را در زندان های تهران بزرگ و اوین هم داشته، و به دلیل کم کاری و شکایت زندانیان بیمار، بارها از او شکایت شده تا به زندان رجایی شهر تبعید شده است... در این زندان به دلیل دوری از مرکز، نظارت کمتری به اعمال اوست، بدرفتاری هایش با زندانیان بیشتر شده، تا حدی که وقتی رضا محمدحسینی از او میخواهد که علی اسحاق را معاینه کند ، مرتضوی به او فحاشی میکند، او را هل میدهد و از اتاق بیرون می اندازد و فریاد میزند: «برو گمشو...»
و با قلدری میگوید: « دلش نمیخواد بیمار را معاینه کند...!!»
این نخستین تخلف و بدرفتاری سید مهیار مرتضوی با بیماران نبوده، او بارها از اعزام زندانیانی که به درمان در بیمارستان نیاز داشتند،خودداری کرده و در بعضی مواقع باعث مرگ زندانی بیمار شده...
هنگامی که علیرضا شیرمحمدعلی و چند زندانی سیاسی دیگر در زندان تهران بزرگ اقدام به اعتصاب غذا کرده بودند، گزارش های دروغی درباره آنها مینوشت، برای مثال علامت حیاتی آنها را برخلاف واقعیت ثبت میکرد، اگر فشار خون زندانی پایین بود آن را نرمال گزارش میکرد، تا به بیمارستان اعزام نشود و آبروی نظام محبوبش نرود...
مرتضوی که به لطف اقوامش که در سپاه پاسداران کار میکنند، در سازمان زندانها بعنوان پزشک استخدام شده، طی ۱۲ سال اخیر، بارها با کوتاهی و عدم تعهد به سوگند پزشکی باعث مرگ زندانیان شده است، او تعداد زیادی از زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار داده و سابقه بسیاری در فحاشی به زندانیان بیمار دارد...
.
نکته مهم: اسم افرادی مانند «سید مهیار مرتضوی» که در جنایات جمهوری اسلامی شریک هستند و دستشان به خون جوانان آزادی خواه آلوده ست، در حافظه مردمان ایران زمین ثبت میشود...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان_رجایی_شهر
#سید_مهیار_مرتضوی
.
ارتباط با ادمین👇
@sepidehdamTvAdmin
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
توییترتلویزیون سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
کانال یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
Instagram
امروز تصاویر برخی از ایرانیان در گوشه و کنار دنیا در حال شرکت در سیرک انتخابات جمهوری اسلامی منتشر شد...
تصویر مرضیه ابراهیمی اما، فراموش نشدنی ست...
این چهرهی نیم سوخته، با شناسنامهای در دست ، خنجری ست بر قلب، نمکی ست بر زخم...
مرضیه ابراهیمی کامنتهای این عکسش را در هنگام رای دادن بسته است، او با اینکار همچون یک دیکتاتور راه گفتگو را بسته و یک طرفه حرف زده...
مرضیه ابراهیمی، زنی که یکی از صدها قربانی اسیدپاشی ست، تصویر خود را در هنگام رای دادن، «انتخابات آینده» نامیده...
ای کاش مرضیه ابراهیمی این نوشته را بخواند و به این سوال پاسخ دهد، زنی که در حکومت جمهوری اسلامی حق حضانت فرزند ندارد، حق انتخاب پوشش ندارد، حق رفتن به ورزشگاه ندارد، حق دوچرخه سواری ندارد، حق خروج از کشور بدون اجازه همسر ندارد، حق برابر در ارث ندارد و... چه آیندهای دارد؟؟؟
براساس چه تفکری شرکت در سیرک انتخابات جمهوری اسلامی و مشروعیت بخشیدن به این حکومت را انتخاب آینده نام نهادی؟؟؟؟
هنگامی که انگشت در خون میزدی به مادران دادخواه، به بازماندگان پرواز ۷۵۲، به کشته شدگان آبان سیاه ۹۸، به نوید افکاری، وحید و حبیب که بیش از ۳۰۰ روز است در انفرادی حبساند، به زندانیان سیاسی و عقیدتی فکر نکردی؟
مرضیه ابراهیمی هنگام رای دادن به چه چیزی فکر کردی؟؟؟
ای کاش همه ایرانیانی که امروز تصویر آنها را دیدیم که با وقاحت چشم در چشم هموطنان خود، پای مشروعیت جمهوری اسلامی مُهر تایید زدند، به این سوال پاسخ دهند که به چه چیزی فکر کردند و این تصمیم را گرفتند؟ قیمت انگشت در خون زدن چقدر بود؟ قیمت فروختن شرافت، وجدان و انسانیت چقدر بود؟
هیچ پاسخی برای سوالات نمییابم و نمیتوانم تصور کنم در ذهن افرادی که امروز در سیرک انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کردند چه میگذرد..
اینکه ایرانیانی اینگونه خیانت کار وجود دارند، باعث میشود خشمگین شوم و دنبال پاسخی باشم برای آرام کردن روح و روان خود...
تنها چیزی که به ذهنم میرسد پدیده روانشناختی «سندرم استکهلم» است، زمانی که فرد نسبت به گروگانگیر و آزاردهندهی خود احساس همدلی و وابستگی میکند، در روانشناسی این حالت را «سندرم استکهلم» مینامند.
امید که مرضیه ابراهیمی و همه ایرانیانی که امروز در سیرک انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کردند دچار سندرم استکهلم باشند، چرا که این ناهنجاری روانی، درمان دارد، ولی بیشرفی و بیوجدانی درمان ندارد.
.
متن: #سپیده_حجامی
#تلویزیون_سپیده_دم
تصویر مرضیه ابراهیمی اما، فراموش نشدنی ست...
این چهرهی نیم سوخته، با شناسنامهای در دست ، خنجری ست بر قلب، نمکی ست بر زخم...
مرضیه ابراهیمی کامنتهای این عکسش را در هنگام رای دادن بسته است، او با اینکار همچون یک دیکتاتور راه گفتگو را بسته و یک طرفه حرف زده...
مرضیه ابراهیمی، زنی که یکی از صدها قربانی اسیدپاشی ست، تصویر خود را در هنگام رای دادن، «انتخابات آینده» نامیده...
ای کاش مرضیه ابراهیمی این نوشته را بخواند و به این سوال پاسخ دهد، زنی که در حکومت جمهوری اسلامی حق حضانت فرزند ندارد، حق انتخاب پوشش ندارد، حق رفتن به ورزشگاه ندارد، حق دوچرخه سواری ندارد، حق خروج از کشور بدون اجازه همسر ندارد، حق برابر در ارث ندارد و... چه آیندهای دارد؟؟؟
براساس چه تفکری شرکت در سیرک انتخابات جمهوری اسلامی و مشروعیت بخشیدن به این حکومت را انتخاب آینده نام نهادی؟؟؟؟
هنگامی که انگشت در خون میزدی به مادران دادخواه، به بازماندگان پرواز ۷۵۲، به کشته شدگان آبان سیاه ۹۸، به نوید افکاری، وحید و حبیب که بیش از ۳۰۰ روز است در انفرادی حبساند، به زندانیان سیاسی و عقیدتی فکر نکردی؟
مرضیه ابراهیمی هنگام رای دادن به چه چیزی فکر کردی؟؟؟
ای کاش همه ایرانیانی که امروز تصویر آنها را دیدیم که با وقاحت چشم در چشم هموطنان خود، پای مشروعیت جمهوری اسلامی مُهر تایید زدند، به این سوال پاسخ دهند که به چه چیزی فکر کردند و این تصمیم را گرفتند؟ قیمت انگشت در خون زدن چقدر بود؟ قیمت فروختن شرافت، وجدان و انسانیت چقدر بود؟
هیچ پاسخی برای سوالات نمییابم و نمیتوانم تصور کنم در ذهن افرادی که امروز در سیرک انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کردند چه میگذرد..
اینکه ایرانیانی اینگونه خیانت کار وجود دارند، باعث میشود خشمگین شوم و دنبال پاسخی باشم برای آرام کردن روح و روان خود...
تنها چیزی که به ذهنم میرسد پدیده روانشناختی «سندرم استکهلم» است، زمانی که فرد نسبت به گروگانگیر و آزاردهندهی خود احساس همدلی و وابستگی میکند، در روانشناسی این حالت را «سندرم استکهلم» مینامند.
امید که مرضیه ابراهیمی و همه ایرانیانی که امروز در سیرک انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کردند دچار سندرم استکهلم باشند، چرا که این ناهنجاری روانی، درمان دارد، ولی بیشرفی و بیوجدانی درمان ندارد.
.
متن: #سپیده_حجامی
#تلویزیون_سپیده_دم
.
https://t.me/sepidehdamTv
برایِ هلیا که خیلی چیزها برای دیدن داشت، اما فقط قمهاش دیده شد ...
برای دخترانگی هلیا که دیده نشد، برای خواستههایش که شنیده نشد ...
هلیا یکی از میلیونها دختریست که حاصل آموزش و پرورش حکومت جمهوری اسلامیست، آموزش و پرورشی که هزاران ورق کتاب دینی و آموزههای اسلامی به خورد فرزندان این خاک میدهد، اما دریغ از ۱۰ صفحه روانشناسی، جامعهشناسی و خودشناسی.
هلیا نتیجه پارادوکس عجیب جامعه و مدرسه ست. او حاصل دروغی چهل و دو ساله به نام صدا و سیماست که جامعه را در قابی قلابی به تصویر میکشد.
هلیا، ترانهی رسول صدرعاملی ست، اما فیلم نیست، کاراکتر قصه نیست، او واقعیست، نفس میکشد و بیانگر واقعیتی تلخ است.
تصور کنید هلیا را که چند بار در مدرسه توبیخ شده، چند بار معلم پرورشی به خاطر یک تار موی ابرو او را سرزنش کرده، چند بار از او خواستند با «ولی» به مدرسه بیاید؟
پدر و مادر هلیا را تصور کنید ... آیا آنها از اینکه تصویر جگرگوشهشان، به این شکل، دست به دست میگردد، خوشحالند؟ بیشک آنها هم مانند میلیونها پدر و مادر دیگر زیر بار فشار اقتصادی کمر خم کرده و لاجرم فراموش کردهاند کمبودها و خواستههای هلیا را دریابند ...
هلیا یک قربانیست، همه خشم، بغض، حسرت، کمبودها و خواستههایش تبدیل به یک قمه شده، او حاصل جامعهای نابرابر است، جامعهای مردسالار که در آن دختران برای اثبات توانایی خود قمهکشی میکنند.
همانطور که در حال تماشای هلیا هستید، دستی بکشید بروی مانیتور، غبار را کنار بزنید و واقعیت تلخِ پنهان شده را ببینید.
آیا همچنان میتوانید به این فیلم بخندید و درباره آن شوخی کنید و جوک بسازید؟
فیلم هلیا را دست به دست نکنید، آن را از گوشی خود حذف کرده و در چرخه تکثیر آن قرار نگیرید، چرا که همین حرف، حدیث و جوکها میتواند پدر هلیا را بر اساس عرف غلط جامعه، غیرتی کند و فراموش نکنید پدر هلیا میتواند با همان قمه سر او را از تن جدا کند و آب از آب تکان نخورد چرا که در قانون حکومت جمهوری اسلامی که بر پایه اصول ایدئولوژیک نوشته شده است، پدر صاحب و مالک فرزند است.
فراموش نکنید زیر آسمان همین کشور، هلیاهای بسیاری وجود دارند که فیلمی از آنها در دست نیست اما نیازمند کمک هستند، فراموش نکنید سن فحشا و اعتیاد در ایران به زیر ۱۳ سال رسیده، قانون منع کودک همسری همچنان بلاتکلیف است و...
هلیا در این حکومت معلول است نه علت.
راه حل دستگیری نیست، این جامعه بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد به روانکاوی، مدارا و آرامش.
هلیا یک دختر عصبانیست، او یکی از هزاران ایرانیِ عصبانیست.
متن: #سپیده_حجامی
#تلویزیون_سپیده_دم
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
https://t.me/sepidehdamTv
برایِ هلیا که خیلی چیزها برای دیدن داشت، اما فقط قمهاش دیده شد ...
برای دخترانگی هلیا که دیده نشد، برای خواستههایش که شنیده نشد ...
هلیا یکی از میلیونها دختریست که حاصل آموزش و پرورش حکومت جمهوری اسلامیست، آموزش و پرورشی که هزاران ورق کتاب دینی و آموزههای اسلامی به خورد فرزندان این خاک میدهد، اما دریغ از ۱۰ صفحه روانشناسی، جامعهشناسی و خودشناسی.
هلیا نتیجه پارادوکس عجیب جامعه و مدرسه ست. او حاصل دروغی چهل و دو ساله به نام صدا و سیماست که جامعه را در قابی قلابی به تصویر میکشد.
هلیا، ترانهی رسول صدرعاملی ست، اما فیلم نیست، کاراکتر قصه نیست، او واقعیست، نفس میکشد و بیانگر واقعیتی تلخ است.
تصور کنید هلیا را که چند بار در مدرسه توبیخ شده، چند بار معلم پرورشی به خاطر یک تار موی ابرو او را سرزنش کرده، چند بار از او خواستند با «ولی» به مدرسه بیاید؟
پدر و مادر هلیا را تصور کنید ... آیا آنها از اینکه تصویر جگرگوشهشان، به این شکل، دست به دست میگردد، خوشحالند؟ بیشک آنها هم مانند میلیونها پدر و مادر دیگر زیر بار فشار اقتصادی کمر خم کرده و لاجرم فراموش کردهاند کمبودها و خواستههای هلیا را دریابند ...
هلیا یک قربانیست، همه خشم، بغض، حسرت، کمبودها و خواستههایش تبدیل به یک قمه شده، او حاصل جامعهای نابرابر است، جامعهای مردسالار که در آن دختران برای اثبات توانایی خود قمهکشی میکنند.
همانطور که در حال تماشای هلیا هستید، دستی بکشید بروی مانیتور، غبار را کنار بزنید و واقعیت تلخِ پنهان شده را ببینید.
آیا همچنان میتوانید به این فیلم بخندید و درباره آن شوخی کنید و جوک بسازید؟
فیلم هلیا را دست به دست نکنید، آن را از گوشی خود حذف کرده و در چرخه تکثیر آن قرار نگیرید، چرا که همین حرف، حدیث و جوکها میتواند پدر هلیا را بر اساس عرف غلط جامعه، غیرتی کند و فراموش نکنید پدر هلیا میتواند با همان قمه سر او را از تن جدا کند و آب از آب تکان نخورد چرا که در قانون حکومت جمهوری اسلامی که بر پایه اصول ایدئولوژیک نوشته شده است، پدر صاحب و مالک فرزند است.
فراموش نکنید زیر آسمان همین کشور، هلیاهای بسیاری وجود دارند که فیلمی از آنها در دست نیست اما نیازمند کمک هستند، فراموش نکنید سن فحشا و اعتیاد در ایران به زیر ۱۳ سال رسیده، قانون منع کودک همسری همچنان بلاتکلیف است و...
هلیا در این حکومت معلول است نه علت.
راه حل دستگیری نیست، این جامعه بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد به روانکاوی، مدارا و آرامش.
هلیا یک دختر عصبانیست، او یکی از هزاران ایرانیِ عصبانیست.
متن: #سپیده_حجامی
#تلویزیون_سپیده_دم
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
Telegram
رسانه سپیده دم
ارتباط با ادمین سپیدهدم 👇
T.me/sepidehdam_media_Admin
اینستاگرام سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.media?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
کانال یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
T.me/sepidehdam_media_Admin
اینستاگرام سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.media?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
کانال یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
Forwarded from اتچ بات
.
ابوالفضل جلیلی، فیلمساز ایرانی در اینستاگرام خود نوشته:
.
جنگ که تازه شروع شده بود همچون شیری غران همراه تنی چند از دوستان تلویزیونی راهی خوزستان شدم.
قصد ما ساخت فیلمی بود درخصوص رشادتهای مردم خوزستان، و من در حکم صدابردار.
_ نزدیک ظهر جلوی پالایشگاه آبادان دختر جوان عربی خوزستانی باچادر سیاهی بر سر، همچون عقابی بلند بالا در برابر دوربین ما ایستاده بود و سخن میراند،
_ که ما ایستاده ایم و از وجب به وجب خوزستان ایران مان دفاع میکنیم و از هیچ دشمنی هراس در دل نداریم ...!
اما من هراس داشتم . گوشم به صدای دختر جوان بود و چشمم مدام به آسمان .
که جنگنده ای بی محابا از پس پالایشگاه سر برآورد و در چشم برهم زدنی دنیا را به آتش کشید .
من گریختم، طوریکه سیم میکروفنی که در دست دختر جوان بود از میکروفن کنده شد و با من همراه .
لحظاتی سراسیمه دویدم ، و چون آتش، زبان در هم کشید، به محل فیلمبرداری بازگشتم . دختر جوان خوزستانی بی خبر از آنکه بداند من صدای مقاومتش را بریده ام همچنان سخن میراند و ایستادگی اش زیر بمباران دشمن در آن لحظه حساس را با غرور، به شهادت میگرفت .
خجالت زده و شرمگین سیم را به میکروفن وصل کردم . اما دیگر دیر شده بود....
اعتراف میکنم که در تمام طول هشت سال جنگ هرچه کردم باز شرمساری آن لحظه حساس، رهایم نکرد و نکرد و نکرد .
_چند روزیست صدای آن دختر خوزستانی که حالا شیرزنی سپیدموی گشته با لبانی تشنه و دستانی خاکی را می شنوم که فریاد میزند .
_ آقا.... گوش کن... تظاهرات ما ،،سلمیه،،
چرا تیر میندازی . نزن ... ما آب میخواهیم .
زمینمونو میخواهیم.... نزن .....!
_ به حرمت خون هزاران هزار شهیدت در همان خوزستان، اینبار نمی گریزم ، تو را تنها نمی گذارم ، و باتو همصدا میشوم...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#خوزستان
#آب_مثل_آبان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_جلیلی
#خوزستان_در_خون
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#هنرمند_مسئول
.
https://t.me/sepidehdamTv
ابوالفضل جلیلی، فیلمساز ایرانی در اینستاگرام خود نوشته:
.
جنگ که تازه شروع شده بود همچون شیری غران همراه تنی چند از دوستان تلویزیونی راهی خوزستان شدم.
قصد ما ساخت فیلمی بود درخصوص رشادتهای مردم خوزستان، و من در حکم صدابردار.
_ نزدیک ظهر جلوی پالایشگاه آبادان دختر جوان عربی خوزستانی باچادر سیاهی بر سر، همچون عقابی بلند بالا در برابر دوربین ما ایستاده بود و سخن میراند،
_ که ما ایستاده ایم و از وجب به وجب خوزستان ایران مان دفاع میکنیم و از هیچ دشمنی هراس در دل نداریم ...!
اما من هراس داشتم . گوشم به صدای دختر جوان بود و چشمم مدام به آسمان .
که جنگنده ای بی محابا از پس پالایشگاه سر برآورد و در چشم برهم زدنی دنیا را به آتش کشید .
من گریختم، طوریکه سیم میکروفنی که در دست دختر جوان بود از میکروفن کنده شد و با من همراه .
لحظاتی سراسیمه دویدم ، و چون آتش، زبان در هم کشید، به محل فیلمبرداری بازگشتم . دختر جوان خوزستانی بی خبر از آنکه بداند من صدای مقاومتش را بریده ام همچنان سخن میراند و ایستادگی اش زیر بمباران دشمن در آن لحظه حساس را با غرور، به شهادت میگرفت .
خجالت زده و شرمگین سیم را به میکروفن وصل کردم . اما دیگر دیر شده بود....
اعتراف میکنم که در تمام طول هشت سال جنگ هرچه کردم باز شرمساری آن لحظه حساس، رهایم نکرد و نکرد و نکرد .
_چند روزیست صدای آن دختر خوزستانی که حالا شیرزنی سپیدموی گشته با لبانی تشنه و دستانی خاکی را می شنوم که فریاد میزند .
_ آقا.... گوش کن... تظاهرات ما ،،سلمیه،،
چرا تیر میندازی . نزن ... ما آب میخواهیم .
زمینمونو میخواهیم.... نزن .....!
_ به حرمت خون هزاران هزار شهیدت در همان خوزستان، اینبار نمی گریزم ، تو را تنها نمی گذارم ، و باتو همصدا میشوم...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#خوزستان
#آب_مثل_آبان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_جلیلی
#خوزستان_در_خون
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#هنرمند_مسئول
.
https://t.me/sepidehdamTv
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
https://instagram.com/sepidehdam.tv?utm_medium=copy_link
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم 👆
.
به یادِ
خسرو آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان
ندا آقا سلطان
نوید افکاری
پویا بختیاری
بهنام محجوبی
روح الله زم
پژمان قلی پور
فرهاد مجدم
علی سرتیپی
محمد طاهری
و همه جانباختگان راه آزادی...
.
برایِ
مادرانِ دادخواه...
بازماندگان پرواز ۷۵۲
کارگران هفت تپه
مردم شریف خوزستان
و همه ایرانیان مبارز و آزاده...
.
این درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمیشود...
.
https://t.me/sepidehdamTv
#تلویزیون_سپیده_دم
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم 👆
.
به یادِ
خسرو آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان
ندا آقا سلطان
نوید افکاری
پویا بختیاری
بهنام محجوبی
روح الله زم
پژمان قلی پور
فرهاد مجدم
علی سرتیپی
محمد طاهری
و همه جانباختگان راه آزادی...
.
برایِ
مادرانِ دادخواه...
بازماندگان پرواز ۷۵۲
کارگران هفت تپه
مردم شریف خوزستان
و همه ایرانیان مبارز و آزاده...
.
این درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمیشود...
.
https://t.me/sepidehdamTv
#تلویزیون_سپیده_دم
Forwarded from رسانه سپیده دم
@sepidehdam.tv
امجد حسین پناهی، برادر رامین حسین پناهی در توییتر از ربوده شدن پیکر پدرش که ساعاتی پیش فوت شده است، توسط مأموران اطلاعات خبر داد.
او با انتشار این عکس از پدر و مادرش تحت عنوان «آخرین دیدار دو عاشق» خبر فوت پدرش را اعلام کرد.
پدر امجد حسین پناهی در سومین سالگرد اعدام پسرش رامین درگذشت.
رامین حسین پناهی ۳سال پیش در ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ اعدام شد و هرگز نشانی محل دفن او را به خانوادهاش ندادند...
پدر و مادر او در تمام این ۳ سال در تلاش بودند نشان مزار رامین را پیدا کنند، و پدر او چشم به راه و حسرت به دل چشم از دنیا فرو بست
امجد حسین پناهی نوشته است: «جمهوری اسلامی عامل مرگ پدر من و تمام پدر و مادرهایی است که سالها در جلو زندانها، در گورستانها، در ادارههای اطلاعات و … به دنبال خبر فرزندانشان هستند، جمهوری اسلامی دردی جانفرسا و بیدرمان به جان خانوادهمان انداخت که با زبان قابل بازگو کردن نیست»
.
در اسلاید دوم توییت امجد حسین پناهی در مورد ربوده شدن پیکر پدرش دیده میشود.
#تلویزیون_سپیده_دم
امجد حسین پناهی، برادر رامین حسین پناهی در توییتر از ربوده شدن پیکر پدرش که ساعاتی پیش فوت شده است، توسط مأموران اطلاعات خبر داد.
او با انتشار این عکس از پدر و مادرش تحت عنوان «آخرین دیدار دو عاشق» خبر فوت پدرش را اعلام کرد.
پدر امجد حسین پناهی در سومین سالگرد اعدام پسرش رامین درگذشت.
رامین حسین پناهی ۳سال پیش در ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ اعدام شد و هرگز نشانی محل دفن او را به خانوادهاش ندادند...
پدر و مادر او در تمام این ۳ سال در تلاش بودند نشان مزار رامین را پیدا کنند، و پدر او چشم به راه و حسرت به دل چشم از دنیا فرو بست
امجد حسین پناهی نوشته است: «جمهوری اسلامی عامل مرگ پدر من و تمام پدر و مادرهایی است که سالها در جلو زندانها، در گورستانها، در ادارههای اطلاعات و … به دنبال خبر فرزندانشان هستند، جمهوری اسلامی دردی جانفرسا و بیدرمان به جان خانوادهمان انداخت که با زبان قابل بازگو کردن نیست»
.
در اسلاید دوم توییت امجد حسین پناهی در مورد ربوده شدن پیکر پدرش دیده میشود.
#تلویزیون_سپیده_دم
Forwarded from رسانه سپیده دم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
https://t.me/sepidehdamTv
ساعتی قبل چهار مامور وابسته به وزارت اطلاعات به منزل "پوران ناظمی" یورش برده و با توهین و فحاشی منزل او را به هم ریخته و بیش از یک کارتن مدارک و لپ تاپ و کتابها و وسایل دیگر او را با خود بردند...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
ساعتی قبل چهار مامور وابسته به وزارت اطلاعات به منزل "پوران ناظمی" یورش برده و با توهین و فحاشی منزل او را به هم ریخته و بیش از یک کارتن مدارک و لپ تاپ و کتابها و وسایل دیگر او را با خود بردند...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
Forwarded from رسانه سپیده دم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام صوتی فرهاد سلمانپور ظهیر در مورد قتل شاهین ناصری در زندان تهران بزرگ
سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۰
https://t.me/sepidehdamTv
#تلویزیون_سپیده_دم
سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۰
https://t.me/sepidehdamTv
#تلویزیون_سپیده_دم
Forwarded from رسانه سپیده دم
https://t.me/sepidehdamTv/347
«نامه بهمن قبادی به آکادمی اسکار»
.
ای کاش، آدمی وطنش را
مثل بنفشهها
- در جعبههای خاک -
يک روز میتوانست
همراه خويشتن ببرد هر کجا که خواست
رئیس و اعضای محترم آکادمی علوم و هنرهای سینمای آمریکا / اسکار
با سلام
به عنوان عضوی از خانواده آکادمی، میخواهم دربارهی وضعیتی صحبت کنم که مشکل بسیاری از فیلمسازانِ مستقل جهان است. ما سینماگرانی هستیم بدون سرزمین! در واقع، در نقاطی از جهان زندگی میکنیم که موطن اصلی ما و سرزمینی نیست که در آن به دنیا آمدهایم. در حالیکه جهان، هویت و نام ما را با نام سرزمین مادریمان میشناسد. این یعنی من با اینکه ایرانیام اما بدون نشانههای هویت جغرافیاییام، در غربت کار و زندگی میکنم؛ زیرا حکومت خودکامهی کشورم، به دلایل کاملاً واهی - و حداکثر به دلیل خواستههای برابری طلبانهام - مرا از سرزمین مادریام رانده است. این، بیتردید حکایت بسیاری دیگر از فیلمسازان مستقل جهان است که نمیتوانند به دلایل مختلف، در وطن اصلی و مادریشان زندگی کنند. در نتیجه، ناخواسته به مهاجرت و زندگی در غربت، تن دادهاند.
معنای حرف من این است با وجود اینکه عضوی از آکادمی هستم ولی در شرایط حاضر، به عنوان یک فیلمساز خارجی و به دلیل قوانین حاکم بر آکادمی، کشوری مثل ایران، ترکیه یا هر کشور دیگری، فیلم مستقل مرا به عنوان نماینده آن کشور، به آکادمی معرفی نخواهد کرد. از طرفی از یاد نبریم که بسیارند سینماگران مستقل و آزادهای که حتا در کشورهای خودشان هم زندگی میکنند اما وضعیتی مشابه ما بیخانمانها و دورافتادگان و پناهندگان دارند. آثار سینماگران شجاعی که به سانسور دولتی و فشارهای حکومتهای خودکامه خود «نه» میگویند، نه تنها در کشور مادریشان سانسور و توقیف میشود، بلکه حتا از سوی نهادهای دولتی و مرتبط نیز هرگز اجازه معرفی به آکادمی را پیدا نمیکنند. در ایران، سینماگران برجستهای همچون «جعفر پناهی» و «محمد رسولاف» را از یاد نبریم و همینطور دهها سینماگر دیگر در چین و روسیه تا هر کجای دیگر از جهان، که در پشت حصارهای نامرئی زندانی بزرگ در کشورشان کار و فعالیت میکنند. از طرفی دیگر، این وضعیت در شرایطی اتفاق میافتد که من عملاً در این لحظه، جز ملیت ایرانیام انگار که خانهای ندارم؛ همچون لاک پشتی که درون لاکش زندگی و آن را بر پشتش حمل میکند. و حتا زبان مستقلی نیز ندارم! زیرا نمیدانم باید به چه زبانی فیلم بسازم تا در کشوری غیر از سرزمین خودم به نمایش عمومی گذاشته شود و بعد، حکومتی دلش بسوزد و برای هنرم احترامی قائل شود و به عنوان یکی از راههای بیشتر دیدهشدن فیلمم، آن را به آکادمی معرفی کند!
قطعاً این داستانِ بسیاری از فیلمسازان دیگر در سراسر جهان است که در شرایط مشابهی به سر میبرند. بنابراین میخواهم از طریق این نامه، پیشنهاد کنم در کنار کشورهای مختلف که هر سال امکان معرفی یک فیلم به آکادمی را به عنوان نماینده کشورشان دارند، یک فیلم هم از سوی ما فیلمسازان در غربت (بیسرزمین) امکان معرفی به آکادمی را داشته باشد. درست همانند المپیک 2020 توکیو، که امسال در ژاپن برگزار و تیمی متشکل از ورزشکاران پناهنده در بازیها حضور داشت.
اگر فیلمسازان در غربت / بیسرزمین / پناهنده - یا هر نام دیگری که معرف ظلم و فشاری باشد که بر آنها روا داشته شده - بتوانند تحت نامِ کشور یا پرچم «پناهندهها» قراربگیرند، این فرصت را خواهند داشت که فیلمهایشان توسط هیئتی از اعضای آکادمی بازبینی شود. و درنهایت، اعضاء یکی از آنها را به عنوان نماینده پرچم یا کشور «پناهندهها» انتخاب کنند. چنین اتفاقی، این فرصت را به فیلمسازان مستقل بیسرزمین میدهد تا جهان، به آنان دقیقتر نگاه کند و بیش از گذشته، بپرسد که چرا آنان در غربتند و نه در سرزمین خودشان. این یادآوریِ مداوم درباره این گروه از فیلمسازان و آثارشان، کمک خواهد کرد تا جهان، نسبت به این موضوع و جنبههای مختلف آن کنجکاوتر و حساستر شود و وضعیتشان بهتر در یادها بماند.
از سوی دیگر، فیلمهای فیلمسازان در غربت، با معرفی به آکادمی میتواند بهتر دیده شود و در هنگام عرضه و نمایش، فرصت و حمایت بهتری به دست بیاورد.
این پیشنهاد را نه از طرف خودم، بلکه به نمایندگی معنوی از دوستان فیلمسازِ مستقلم که چه در ایران و چه در هر کجای جهان زندگی میکنند، به شما ارائه میدهم. امیدوارم نکتهدانی و فرهنگ بالایِ سینماییِ اعضای آکادمی، امسال چنین فرصتی را برای فیلمسازان درغربت، فراهم بیاورد.
با احترام
بهمن قبادی
.
#تلویزیون_سپیده_دم
«نامه بهمن قبادی به آکادمی اسکار»
.
ای کاش، آدمی وطنش را
مثل بنفشهها
- در جعبههای خاک -
يک روز میتوانست
همراه خويشتن ببرد هر کجا که خواست
رئیس و اعضای محترم آکادمی علوم و هنرهای سینمای آمریکا / اسکار
با سلام
به عنوان عضوی از خانواده آکادمی، میخواهم دربارهی وضعیتی صحبت کنم که مشکل بسیاری از فیلمسازانِ مستقل جهان است. ما سینماگرانی هستیم بدون سرزمین! در واقع، در نقاطی از جهان زندگی میکنیم که موطن اصلی ما و سرزمینی نیست که در آن به دنیا آمدهایم. در حالیکه جهان، هویت و نام ما را با نام سرزمین مادریمان میشناسد. این یعنی من با اینکه ایرانیام اما بدون نشانههای هویت جغرافیاییام، در غربت کار و زندگی میکنم؛ زیرا حکومت خودکامهی کشورم، به دلایل کاملاً واهی - و حداکثر به دلیل خواستههای برابری طلبانهام - مرا از سرزمین مادریام رانده است. این، بیتردید حکایت بسیاری دیگر از فیلمسازان مستقل جهان است که نمیتوانند به دلایل مختلف، در وطن اصلی و مادریشان زندگی کنند. در نتیجه، ناخواسته به مهاجرت و زندگی در غربت، تن دادهاند.
معنای حرف من این است با وجود اینکه عضوی از آکادمی هستم ولی در شرایط حاضر، به عنوان یک فیلمساز خارجی و به دلیل قوانین حاکم بر آکادمی، کشوری مثل ایران، ترکیه یا هر کشور دیگری، فیلم مستقل مرا به عنوان نماینده آن کشور، به آکادمی معرفی نخواهد کرد. از طرفی از یاد نبریم که بسیارند سینماگران مستقل و آزادهای که حتا در کشورهای خودشان هم زندگی میکنند اما وضعیتی مشابه ما بیخانمانها و دورافتادگان و پناهندگان دارند. آثار سینماگران شجاعی که به سانسور دولتی و فشارهای حکومتهای خودکامه خود «نه» میگویند، نه تنها در کشور مادریشان سانسور و توقیف میشود، بلکه حتا از سوی نهادهای دولتی و مرتبط نیز هرگز اجازه معرفی به آکادمی را پیدا نمیکنند. در ایران، سینماگران برجستهای همچون «جعفر پناهی» و «محمد رسولاف» را از یاد نبریم و همینطور دهها سینماگر دیگر در چین و روسیه تا هر کجای دیگر از جهان، که در پشت حصارهای نامرئی زندانی بزرگ در کشورشان کار و فعالیت میکنند. از طرفی دیگر، این وضعیت در شرایطی اتفاق میافتد که من عملاً در این لحظه، جز ملیت ایرانیام انگار که خانهای ندارم؛ همچون لاک پشتی که درون لاکش زندگی و آن را بر پشتش حمل میکند. و حتا زبان مستقلی نیز ندارم! زیرا نمیدانم باید به چه زبانی فیلم بسازم تا در کشوری غیر از سرزمین خودم به نمایش عمومی گذاشته شود و بعد، حکومتی دلش بسوزد و برای هنرم احترامی قائل شود و به عنوان یکی از راههای بیشتر دیدهشدن فیلمم، آن را به آکادمی معرفی کند!
قطعاً این داستانِ بسیاری از فیلمسازان دیگر در سراسر جهان است که در شرایط مشابهی به سر میبرند. بنابراین میخواهم از طریق این نامه، پیشنهاد کنم در کنار کشورهای مختلف که هر سال امکان معرفی یک فیلم به آکادمی را به عنوان نماینده کشورشان دارند، یک فیلم هم از سوی ما فیلمسازان در غربت (بیسرزمین) امکان معرفی به آکادمی را داشته باشد. درست همانند المپیک 2020 توکیو، که امسال در ژاپن برگزار و تیمی متشکل از ورزشکاران پناهنده در بازیها حضور داشت.
اگر فیلمسازان در غربت / بیسرزمین / پناهنده - یا هر نام دیگری که معرف ظلم و فشاری باشد که بر آنها روا داشته شده - بتوانند تحت نامِ کشور یا پرچم «پناهندهها» قراربگیرند، این فرصت را خواهند داشت که فیلمهایشان توسط هیئتی از اعضای آکادمی بازبینی شود. و درنهایت، اعضاء یکی از آنها را به عنوان نماینده پرچم یا کشور «پناهندهها» انتخاب کنند. چنین اتفاقی، این فرصت را به فیلمسازان مستقل بیسرزمین میدهد تا جهان، به آنان دقیقتر نگاه کند و بیش از گذشته، بپرسد که چرا آنان در غربتند و نه در سرزمین خودشان. این یادآوریِ مداوم درباره این گروه از فیلمسازان و آثارشان، کمک خواهد کرد تا جهان، نسبت به این موضوع و جنبههای مختلف آن کنجکاوتر و حساستر شود و وضعیتشان بهتر در یادها بماند.
از سوی دیگر، فیلمهای فیلمسازان در غربت، با معرفی به آکادمی میتواند بهتر دیده شود و در هنگام عرضه و نمایش، فرصت و حمایت بهتری به دست بیاورد.
این پیشنهاد را نه از طرف خودم، بلکه به نمایندگی معنوی از دوستان فیلمسازِ مستقلم که چه در ایران و چه در هر کجای جهان زندگی میکنند، به شما ارائه میدهم. امیدوارم نکتهدانی و فرهنگ بالایِ سینماییِ اعضای آکادمی، امسال چنین فرصتی را برای فیلمسازان درغربت، فراهم بیاورد.
با احترام
بهمن قبادی
.
#تلویزیون_سپیده_دم
Telegram
تلویزیون سپیده دم
نامه بهمن قبادی به آکادمی اسکار
.
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
@sepidehdam.tv
.
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
@sepidehdam.tv
@sepidehdam.tv
ابوالحسن بنیصدر (۱۴۰۰ - ۱۳۱۲)
گزیدهای از نظرات کاربران توییتر پیرامون مرگ ابوالحسن بنیصدر:
🔵 ساسان امجدی:
ابوالحسن بنیصدر در حالیکە تا پایان زندگی مغضوب ج.ا. بود، از تنها فصل مشترک خود با این نظام تمامیت خواە یعنی سرکوب کردستان، متعصبانە دفاع کرد. او با نقشی کە در کشتار کردستان بە جا گذاشت، نشان داد کە همسویی مقطعیاش با ج.ا. نە یک تصادف بود و نە یک قراٸت اشتباە از ذات نظام
🔵 سپیده قلیان:
بنی صدر مرد، همونی که گفته بود: من به نیروهای ارتش دستور میدهم تا پایان غائله کردستان پوتین هایشان را از پا درنیاورند.
🔵 نگین:
بنیصدر با بدهی سنگین تباه کردن زندگی چند نسل مرد و پاسخی هم بابت خطاهاش نداد. در رفاه و آسایش زندگی کرد و تا آخر عمر نشست مقابل دوربین و چرند گفت. حالا بعضیا هی میان میگن ما اعتقاد مذهبی نداریم اما به کارما اعتقاد داریم
🔵پوریا زراعتی:
خانوادهی ابوالحسن #بنی_صدر خبر مرگ او در سن ۸۸ سالگی را تأیید کردند.
هیچگاه حاضر نشد بپذیرد سال۵۷ مرتکب اشتباه شد؛ فرنگرفتههای اسلامزدهای که چند نسل را بدبخت کردند و خود نیز قربانی آخوندی شدند که عاشقانه دوستش میداشتند
🔵 کاوه قریشی:
بنیصدر سالها فرصت داشت از جنایاتش در کردستان پشیمان شود اما تا آخرین لحظه بر عقاید فاشیستی خود علیه این مردم پافشاری کرد. او آغازگر کُردستیزی در ایران بعد از انقلاب و از لحاظ بیرحمی و جنگطلبی همتراز حسنی، امامجمعه ارومیه بود.
🔵 مرتضی اسماعیل پور:
دیدگاهها و کتابهای بنیصدر بوی گندآبفاضلاب میداد! خمینی مقابل او انعطافپذیرتر بود.۲۰سال پیش کتابهای او را خواندم هنوز یادم است چگونه هر صفحه را میخواندم لعن و نفریناش میکردم!
رادیکالترین آخوندی که لباس آخوندی نداشت دیگر زنده نیست.
.
#ابوالحسن_بنی_صدر
#تلویزیون_سپیده_دم
.
هالو:
بنیصدر کتابی دارد با عنوان کیش شخصیت، به نظرم خودش مصداق کامل کیش شخصیت بود.
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
ابوالحسن بنیصدر (۱۴۰۰ - ۱۳۱۲)
گزیدهای از نظرات کاربران توییتر پیرامون مرگ ابوالحسن بنیصدر:
🔵 ساسان امجدی:
ابوالحسن بنیصدر در حالیکە تا پایان زندگی مغضوب ج.ا. بود، از تنها فصل مشترک خود با این نظام تمامیت خواە یعنی سرکوب کردستان، متعصبانە دفاع کرد. او با نقشی کە در کشتار کردستان بە جا گذاشت، نشان داد کە همسویی مقطعیاش با ج.ا. نە یک تصادف بود و نە یک قراٸت اشتباە از ذات نظام
🔵 سپیده قلیان:
بنی صدر مرد، همونی که گفته بود: من به نیروهای ارتش دستور میدهم تا پایان غائله کردستان پوتین هایشان را از پا درنیاورند.
🔵 نگین:
بنیصدر با بدهی سنگین تباه کردن زندگی چند نسل مرد و پاسخی هم بابت خطاهاش نداد. در رفاه و آسایش زندگی کرد و تا آخر عمر نشست مقابل دوربین و چرند گفت. حالا بعضیا هی میان میگن ما اعتقاد مذهبی نداریم اما به کارما اعتقاد داریم
🔵پوریا زراعتی:
خانوادهی ابوالحسن #بنی_صدر خبر مرگ او در سن ۸۸ سالگی را تأیید کردند.
هیچگاه حاضر نشد بپذیرد سال۵۷ مرتکب اشتباه شد؛ فرنگرفتههای اسلامزدهای که چند نسل را بدبخت کردند و خود نیز قربانی آخوندی شدند که عاشقانه دوستش میداشتند
🔵 کاوه قریشی:
بنیصدر سالها فرصت داشت از جنایاتش در کردستان پشیمان شود اما تا آخرین لحظه بر عقاید فاشیستی خود علیه این مردم پافشاری کرد. او آغازگر کُردستیزی در ایران بعد از انقلاب و از لحاظ بیرحمی و جنگطلبی همتراز حسنی، امامجمعه ارومیه بود.
🔵 مرتضی اسماعیل پور:
دیدگاهها و کتابهای بنیصدر بوی گندآبفاضلاب میداد! خمینی مقابل او انعطافپذیرتر بود.۲۰سال پیش کتابهای او را خواندم هنوز یادم است چگونه هر صفحه را میخواندم لعن و نفریناش میکردم!
رادیکالترین آخوندی که لباس آخوندی نداشت دیگر زنده نیست.
.
#ابوالحسن_بنی_صدر
#تلویزیون_سپیده_دم
.
هالو:
بنیصدر کتابی دارد با عنوان کیش شخصیت، به نظرم خودش مصداق کامل کیش شخصیت بود.
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo