شب نشيني هالو
30.9K subscribers
16.8K photos
29.9K videos
216 files
36.8K links
اينجا برای اشتراك مطالب جالبی‌ست كه دوستان برايم می‌فرستند
اشعار @mrhallo
اینستاگرام هالو@mrhalloo
تماس با هالو : @Mr_halloo
خرید آثار هالو(کتاب/صوتی/تصویری/محفل‌ها) وآثاردوستان در@halloo_gram
خرید آمازون
https://www.amazon.com/author/mr.halloo
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنان #بندر_عباس روسری‌های خود را می‌سوزانند .
#مهسا_امینی
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
👍627👏3🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ماشین سرکوب حکومت اسلامی لحضه ای توقف نمی کند.

#محسن_خیرخواه ⁩، شهروند ساکن ⁧ #بندر_ماهشهر ⁩ توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.یک فعال مدنی اهل ⁧ #سنندج ⁩ (سنه) به نام ⁧ #اسعد_محمدی ⁩، توسط نیروهای حکومتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.

با گذشت ١۵ روز از بازداشت ⁧ #زهرا_سعیدیان‌جو ⁩، خواهر ⁧ #میلاد_سعیدیان‌جو ⁩، از جانباختگان اعتراضات در ⁧ #ایذه ⁩ تاکنون اجازه ملاقات و تماس به او داده نشده است.یک شهروند اهل ⁧ #مهاباد ⁩ به نام ⁧ #امید_مظلوم ⁩ توسط نیروهای حکومتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل گردید.⁧ #برهان_سعیدی ⁩، از فعالان کارگری

اهل ⁧ #سنندج ⁩ (سنه) و زندانی سیاسی سابق در دهه شصت، توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به ۲ سال حبس محکوم شده است.
#مهسا_امینی
https://zil.ink/Mrhalloo

شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
🔥82👍28🤬76👎1
🗡z
🙏هموطن عزیز! این شعر رو یه‌جا ذخیره کُن، گاهی بخونش، به خودت بیا ! ؛ پیش‌تر از اینکه دیرتر بشه ... ؛ آره عزیز! قصّه‌ی تلخِ #بندر / نه بار اوّله نه بار آخر

«آسیابِ سِتَم و نوبت ما»

بذار تا داغه غم #بندرعباس
حرف دلم رو بگم: ایّها‌النّاس!
شاید نمک رو زخم‌تون بپاشم
امّا بذارید اینو گفته‌باشم

تلخه ولی گفتنش عیب نداره
بلکه به ما زخم نزنن دوباره

شاید که عبرت بگیریم ما این‌بار
بلکه نشه این ماجراها تکرار

البته قبلِ من هم اینو گفتند
اگرچه خیلیا نمی‌شنفتند؛

ایرانیا! وقتِشِه ما یکی‌شیم
وگرنه یکّی‌ یکّی کُشته می‌شیم

نه اینکه حتماً با تفنگ و باتون؛
موقع اعتراض توی خیابون
(اینکه دیگه روتین کارمونه
یه‌عُمریه این روزگارمونه)

حقیقتو ایندفه بشنو از من
هرجای دنیای که باشی هموطن!
شرّ «اینا» دومنتو می‌گیره
یه‌روز خبر می‌شی، که خِیلی دیره

چه توو هوا چه رو زمین و دریا
می‌سوزی آخر به آتیش «اینا»

یا توی سانچی یا توی پلاسکو
یا توو هواپیما و یا توو مترو

یا توی یه بی‌آرتیای تهرون
یا توو یه کمپ و یا توی یه زندون

با زلزله با سیل و باد و بوران
توو متروپُل یا توو قطار سمنان

چه تویِ کشتی باشی چه توو معدن
چه موقع تزریق چارتا واکسن

چه توی خونه باشی و چه جاده
سواره باشی تو و‌ یا پیاده

حتّی توی تشییع یه جنازه
کُشتن ما واسه «اینا» مُجازه

تا مملکت دست یه مُش اُسکُله
یِهو‌ جهنّم می‌شه یه اِسکله!

خلاصه دیدیم همه‌جورشو ما
شروعشم بود توی یه سینما !

آره عزیز! «قصّه‌ی تلخ بندر»
نه بار اوّله نه بار آخر

دعوا سرِ پوله و نون و قدرت
اونم میون چارتا بی‌کفایت

اونام که توو این جریانا مُردن
حتّی یه‌لحظه فکرشم نکردن؛
که چرخ آسیای این حکومت
وقتِ سِتم می‌گرده هی به نوبت
خُرد و خمیر می‌کنه آدما رو
بیفته پاش حتی خود خدا رو!

راحت‌تون کنم، با وضع موجود،
نوبت ما هم می‌شه، دیر یا زود

اصاً کیو سراغ داری که مُرده
صابون اینا به تنش نخورده!؟

فک نکنی چون‌که تو پاچه‌خاری!
یا چون‌که کار به کارشون نداری

یا چون سرت توو لاکِتِه همیشه
شرّ اینا دومنگیرت نمیشه

حتّی اگه از خود اونا باشی
پاش که بیفته تو باید فدا شی!

توو اتوبوس راهیانِ نوری ...
یِهویی کلّه‌پا می‌شی یه‌جوری

دس به ضریح و قفل شاچراغی ...
یهو با ضرب یه گلوله داغی

آتیش که خشک و تر سرش نمیشه
اساس کار «اینا» هم آتیشه؛

فِک می‌کنی توو کُشته‌های بندر
حراستی و حاجی و برادر،
نبود!؟، یا می‌گفت با خودش آتیشه:
این رو نمی‌سوزونم اهل ریشه!؟

این خط و این نشون؛ میاد یه‌روزی
که می‌بینی تو هم داری می‌سوزی

حکایتِ میمونِ تیره‌روزه
که داره توی آتیشا می‌سوزه
وقتی می‌بینه چاره‌ای نداره
بچّه‌شو زیر باسنش می‌ذاره!!!

تا دیرتر از این نشده هموطن!
بپا نذارن تو رو زیر باسن!

تو هم که این شعرمو برمی‌داری
تا باز یه پرونده  اَزِش دَرآری

_ آره «برادر»! خودمم توو باغم!
یه‌خُرده فک کُن ... ، بعد بیا سراغم _

برق اینا یه‌روز تورَم می‌گیره
همین حالام بفهمی اینو، دیره

فاطی‌کماندو باشی یا که حاجی
یه‌روز میاد می‌بینی لاعلاجی

حقیقی یا سایبریی، به هر حال
چه اهل ساندیسی چه اهل دستمال
دودِ «اینا» که رف توو چشم و چارت
دستمال یزدی‌ت نمیاد به کارت!

غرقی میون کلّی کیک و ساندیس
آتیش میاد سراغت‌ و می‌گه: هیس!

پشم و پیلی‌ت که کَنده شد غِلفتی
تازه می‌گی «زورو»! تو، راس می‌گفتی!

#زورو

https://www.instagram.com/bazgashtezorro
@zorro_ch
👍685💔2💯1