شب نشيني هالو
37.5K subscribers
14.4K photos
25.1K videos
204 files
29K links
اينجا برای اشتراك مطالب جالبی ست كه دوستان برايم می‌فرستند
اشعار @mrhallo
اینستاگرام هالو@mrhalloo
تماس با هالو : @Mr_halloo
خرید آثار هالو(کتاب/صوتی/تصویری/محفل‌ها) وآثاردوستان در@halloo_gram
خرید آمازون
https://www.amazon.com/author/mr.halloo
Download Telegram
برای چه "خواهند آمد"؟


دیشب خوابی آشفته و پریشان دیدم؛ چیزی شبیه کابوس! با خودکاوی در صدد برآمدم تا دلیلی برای آن پیدا کنم و به این نتیجه رسیدم که خواب پریشان احتمالاً نتیجۀ خواندن سخنان موسی غضنفرآبادی رئیس دادگاه‌های انقلاب تهران در جمع طلاب مدرسۀ معصومیۀ قم بوده است.
طبق گزارش برخی رسانه‌ها آقای غضنفرآبادی در سخنرانی خود گفته است: "اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثی‌های یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد."
من از دیروز تا کنون منتظر ماندم تا بلکه این سخنان از اساس و بنیان تکذیب شود و یا اینکه دست کم توضیحی در باره‌اش داده شود، اما هیچکدام از این دو اتفاق نیفتاد.
کسانی که با خط و مرزها و اصول کشورداری در دنیای معاصر آشنایند تصدیق می‌کنند که این نوع سخنان تا چه اندازه می‌تواند نگران کننده باشد.
من بویژه نگران جملۀ "خواهند آمد" در عبارتِ رئیس دادگاه‌های انقلاب هستم. آیا این کلام سهواً به زبان او جاری شده و یا اینکه از قبل در بارۀ معنا و مفهوم آن اندیشیده شده است؟
اینکه چند گروه شبه نظامی مورد حمایت ایران در خارج از کشور "خواهند آمد" تا "انقلاب را یاری دهند" مشخصاً بر چه امری دلالت دارد؟ آیا قرار است این اتباع بیگانه به عنوان شهروندان ایرانی پذیرفته شده و در خاک کشور مستقر شوند؟ اضافه بر این، آنان قرار است از چه راهی انقلاب را یاری کنند؟ از طریق حضور در انتخابات؟ تظاهرات خیابانی؟ تصدی مسئولیت‌های دولتی؟ یا مقابله با اعتراض‌های اجتماعی و اقتصادی؟
هر کدام از اینها که مورد نظر باشد با حق حاکمیت ملی و اصول زمامداری در چارچوب ملت - دولت تعارض کامل دارد. از این رو، از آقای غضنفرآبادی انتظار می‌رود که در این مورد توضیح روشنی ارائه دهد و اگر چنانچه نظرشان همین مواردی باشد که برشمرده شد، سایر مسئولان کشور موظف‌اند که در برابر این مسئله، موضع خود را مشخص کنند تا بدانیم که در کشور ما واقعاً چه خبر است؟
چندی پیش رضا پهلوی اعلام کرد که شعار او "پس گرفتن ایران" است. برخی از چهره‌های اپوزیسیون خارج از کشور حتی در میان حامیان "براندازی" به او خرده گرفتند که مگر ایران از جانب بیگانگان اشغال شده است که تو می‌خواهی آن را پس بگیری؟
آیا اکنون سخنان موسی غضنفرآبادی نمی‌تواند محملی به دست رضا پهلوی و طرفداران او دهد تا شعار خود را توجیه کنند! بنابراین از این بابت هم شفاف سازی "خواهند آمد" ضروری است.
#احمد_زیدآبادی 👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
چین در قامت تابوی جدید؟


به نوشتۀ روزنامۀ شرق، شش كشتی ایرانی حامل کالاهای مختلف، نزدیکِ دو هفته است که در بنادر چین لنگر انداخته‌اند و اجازۀ حرکت ندارند.
«رعایت‌نکردن قوانین مربوط به سوخت پاك» علت این حادثه اعلام شده است.
شرق به نقل از یک منبع ناشناس در وزارت خارجۀ ایران، از رایزنی این وزارتخانه با مقام‌های چینی برای حل مشکل خبرده داده و و از قول او نوشته است: "با توجه به اعتراضات اخیر درباره توافق ۲۵ ساله میان ایران و چین، پکن از تهران «كمی گله‌مند شده» و این ناراحتی بر این مسئله نیز سایه انداخته است."
اگر گزارش روزنامۀ شرق کاملاً صحیح و دقیق باشد، این توافق 25 سالۀ کذایی که هنوز نه به بار و نه به دار است، بدون شک کار دست ایرانی‌ها خواهد داد!
منظورم مشخصاً "گله‌مندی" پکن از اعتراضات اخیر به توافق 25 ساله است! در واقع پرسش این است که چینی‌ها دقیقاً از چه چیزی گله‌مند شده‌اند؟
با مطرح شدن بحث توافق با چین، نهادهای حاکم که که به طور یکپارچه آن هم با آب و تاب بسیار به حمایت از آن برخاستند! در این میان فقط می‌ماند اعتراض لفظی افرادی در سطح غیر رسمی و بخشی از نیروهای فعال در جامعۀ مدنی که در این باره نگرانی‌های خود را مطرح کردند.
حالا یعنی چینی‌ها از این اعتراض‌های غیررسمی دلخور و گلایه‌مند شده‌اند؟ آیا منظورشان این است که در تمام سطوح جامعۀ ایران کسی نباید معترضِ توافق احتمالی با آن کشور باشد؟ یعنی از این به بعد قرار است هر چه مربوط به رابطه با چین باشد، تمام مردم ایران چشم بسته و گوش بسته و زبان بسته در مقابل آن سمعاً و طاعتاً باشند!
اگر وضع بخواهد این طور پیش رود یعنی از این به بعد باید شاهد ظهور "تابوی" تازه‌ای در سیاست داخلی ایران به نام چین باشیم که کسی جرأت نقد آن را نداشته باشد؟
بدتر از این، لحن آن مقام ناشناس وزارت خارجه است که با چه خونسردی و ملایمتی از گله‌مندی چینی‌ها سخن به میان آورده است! او به گونه‌ای حرف زده است که گویی از مخاطب خود می‌خواهد مبادا سخنی به زبان آورد که سبب رنجش چینی‌ها شود!
با این حساب از این پس باید منتظر نصب مجسمۀ رهبران چینی در میدان‌های مختلف شهرها بود تا ایرانیان هنگام عبور از مقابل‌شان، مراتب احترام و تعظیم خود را نیزنسبت به آنان دریغ ندارند!
عجیب‌تر از همۀ اینها اما این است که عده‌ای در کشور ما هر گونه روابط عادی و متعارف و متوازن و و مضبوط با کشورهای غربی و حتی تماس دیپلماتیک معمولی با آمریکا را علامت غربزدگی و وادادگی قلمداد می‌کنند، اما حمایت پرشور و بی قید و شرط خود از هر گونه اتحاد و ارتباط استراتژیک با چین کمونیست را نشانۀ دلبستگی خود به "استقلال" ایران وانمود می‌سازند!
اگر این تعریف "استقلال" است پس وابستگی چه تعریفی دارد؟
#احمد_زیدآبادی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
چالش تازۀ احمدی‌نژاد
محمود احمدی‌نژاد در هنگام ثبت نام خود برای حضور در رقابت انتخاباتی، یکی از حساس‌ترین "تابو"های رسمی در جمهوری اسلامی را شکست.
او به صراحت اعلام کرد که اگر صلاحیتش از سوی شورای نگهبان رد شود، در انتخابات شرکت نمی‌کند.
بیان این جمله هر چند که در عموم کشورهای جهان از سوی هر مقام و گروهی امری بسیار عادی و کاملاً پیش پا افتاده است، اما تکرار آن در جمهوری اسلامی توسط فردی که پیوندهای رسمی با نظام حاکم دارد، عبور از خط قرمزِ اعلام نشده و در عین حال بسیار مهمی است که تا کنون کسی جرأت نزدیک شدن به آن را پیدا نکرده است.
اینکه چرا جمهوری اسلامی اعلامِ علنی عدم شرکت در انتخابات را به صورت تابو در آورده است، داستانی دراز دارد. بطور مختصر اما قصه این است که جمهوری اسلامی "مشروعیت" سیاسی خود را به میزان مشارکت در انتخابات پیوند زده و بر این گمان است که هرگونه اعلام قهر با صندوق رأی نه حرکتی انتقادی یا اعتراضی قانونی و مسالمت‌آمیز بلکه تلاشی در جهت مشروعیت‌زدایی از نظام و در نتیجه به مخاطره افکندن آن بخصوص در برابر تهدیدها و فشارهای خارجی است. با این تلقی، حتی اشاره به عدم شرکت در انتخابات از سوی نیروهای نزدیک به حکومت، همواره به عنوان "تحریم" انتخابات تعبیر شده و تحریم هم به نوبۀ خود با عناوینی چون "تهدید امنیتی" و "اقدام به براندازی" که مجازات سنگینی در پی دارد، مورد هجوم و حملۀ تبلیغاتی قرار گرفته است.
ظاهراً با عطف به همین موضوع، آقای احمدی‌نژاد به زعم خود انگشت بر نقطه ضعفی گذاشته است که نظام سیاسی را به تأیید صلاحیت او در انتخابات وادار سازد.
او می‌داند که جز او، هیچ نیروی دیگری در داخل یا حواشی نظام، امکان و جرأت استفاده از این ابزار برای اعمال فشار علیه سیستم را ندارد و از همین رو می‌خواهد از آن در برابر شورای نگهبان به عنوان برگ برندۀ خود استفاده کند.
این در حالی است که جمهوری اسلامی با از سرگذراندنِ انتخاباتی با مشارکت حدود 40 درصدِ واجدان شرایط در زمستان سال 98 به تدریج در حالِ ایجاد گسست بینِ میزان مشارکت عمومی در انتخابات و مبانی مشروعیت سیاسی خود است. از همین رو، پس از انتخابات مجلس یازدهم در رسانه‌های حکومتی معمولاً تأکید می‌شود که در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی نرخ مشارکت در انتخابات پایین و حتی بعضاً در حد 30 درصد است، بدون آنکه این مسئله آسیبی به مشروعیت نظام آنها وارد سازد.
قاعدتاً در یک دمکراسی تمام عیارِ مبتنی بر سازو کارِ انتخابات آزاد و عادلانه، نرخ مشارکت در انتخابات، معیار و مبنایی برای سنجش مشروعیت یا عدم مشروعیت آن نظام نیست و فقط از کارکرد درست یا نادرستِ دولت و میزان مشارکت‌جویی یا مشارکت‌گریزی مردم آن کشور حکایت دارد.
از این رو، اگر جمهوری اسلامی بخواهد بین میزان مشارکت عمومی و بحث مشروعیت، انقطاع و گسست ایجاد کند به ناچار باید معیارهای شناختۀ شدۀ بین‌المللی برای انتخابات عادلانه و آزاد را در دستور کار خود قرار دهد که یکی از نشانه‌هایش از قضا عدم محرومیت احمدی‌نژاد از کاندیداتوری برای ریاست جمهوری است مگر آنکه دادگاهی صالح بر مبنای اتهاماتی مشخص و اقناع کننده برای جامعۀ حقوقی کشور، او را از این حق محروم کند.
بدین ترتیب، احمدی‌نژاد چالشی ایجاد کرده است که از هر دو سوی ماجرا خود را برنده می‌داند. از آنجا که برخورد امنیتی یا قضایی با احمدی‌نژاد به دلایل مختلف از جمله به بهانۀ تأکید بر حق شخصی‌اش برای ورود به صحنۀ انتخابات ممکن نیست، بنابراین شاید تصمیم به نادیده گرفتن او تنها راه پیش روی متصدیان امور باشد. احمدی‌نژاد اما ظاهراً راه مقابله با نادیده‌انگاری را آموخته و می‌داند چگونه خود را در مرکز توجهات قرار دهد.
رفتار احمدی‌نژاد برای جناح اصلاح‌طلب نیز بدون چالش نیست. اصلاح‌طلبان که از مانورهای سیاسی او عمیقاً ناخشنود و دل‌نگرانند، یا او را به عنوان "پوپولیست بی‌اصول و جنجالی" مورد طعن و تمسخر قرار می‌دهند که این خود در فضای پوپولیستی بی‌اثر است و یا اینکه بعضاً از مصونیت و عدم برخورد امنیتی و قضایی به او اظهار گلایه می‌کنند که این نیز کاملاً به نفع احمدی‌نژاد و به زیان خودشان است زیرا از سوی بخشی از افکار عمومی متهم می‌شوند که نه فقط از حق شهروندی او دفع نمی‌کنند بلکه به "جربزۀ" او نیز حسادت می‌ورزند!
خلاصه احمدی‌نژاد به صورت چالشی برای هر دو جناح در آمده که تا اطلاع ثانوی راهی برای "علاج" کردن آن در دسترس‌شان نیست!

#احمد_زیدآبادی
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
📝📝مسعود پدر و مسعود پسر
#احمد_زیدآبادی


♈️بخت با افغانستان یار نبود که اعضای القاعده دو روز پیش از عملیات یازده سپتامبر موفق شدند احمد شاه مسعود را در درۀ پنجشیر با ترفندی پیچیده ترور کنند.

♈️زنده‌یاد احمد شاه مسعود که در جنگ‌های چریکی با ارتش سرخ و مقابله با دار و دسته‌های مسلحِ رقیب، در مقام یک رهبر نظامی آبدیده و کارکشته ظاهر شده بود، اگر از توطئۀ ترور جان سالم به در می‌برد، شاید سرنوشت افغانستان به گونه‌ای متفاوت از امروز رقم می‌خورد.

♈️پس از سقوط امارات اسلامی طالبان، به احتمال بسیار احمد شاه می‌توانست با استفادۀ مؤثر از کمک‌های نظامی بین‌المللی، ارتش ملی افغانستان را به نحوی سازمان دهد و تجهیز کند که ضمن تأمین امنیت مردم قادر به مقابله با موج شورش و طغیان و جنگ طالبان باشد.

♈️در غیاب احمد شاه مسعود اما کمک‌های مالی و نظامی بین‌المللی برای تشکیل ارتش ملی افغانستان بر اثر بی‌کفایتی و کوته‌بینی و فسادِ بسیاری از ارگ‌نشینان کابل عملاً به هدر رفت و ارتش پوشالی 350 هزار نفری آنان در مقابل هجوم 75 هزار جنگجوی طالب نه فقط مقاومتی از خود نشان نداد بلکه همچون تکه یخی در برابر تموز آفتاب، ذوب شد.

♈️شاید راز ترور شادروان مسعود درست قبل از عملیات یازده سپتامبر نیز همین نکته باشد.
در کاردانی و لیاقت احمد شاه مسعود همین بس که او درۀ پنجشیر را در طول اشغال نظامی افغانستان از سلطۀ روس‌ها و متحدان داخلی آنها در امان نگه داشت و پس از سیطرۀ طالبان بر تمامی خاک افغانستان نیز این منطقه به صورت حوزۀ استحفاظی نیروهای خود در آورد.

♈️آیا امروزه می‌توان همین انتظار را از پسر جوان او هم داشت؟ گمان نمی‌کنم. احمد مسعود فرزند 32 سالۀ احمد شاه مسعود دوران جوانی خود را در ایران و بریتانیا به دور از غوغای جنگ در افغانستان گذرانده و عمدتاً مشغول تحصیل بوده است. او حتی اگر استعداد نظامی را از پدر به ارث برده باشد، بدون شک فاقد تجربه‌های عملی او در طراحی استراتژی و تاکتیک‌های جنگی در محیط بی‌نهایت پیچیده و پر دردسری مانند افغانستان است و به همین جهت نیز نباید آنچه را از پدر بر می‌آمد از پسر انتظار داشت.

♈️احمد مسعود امروزه بیشتر یک نماد نوستالژیک است، نمادی که شاید در آینده نقشی مهم پیدا کند اما در حال حاضر امکان دگرگونی شرایط عینی افغانستان را ندارد.

♈️این در حالی است که جامعۀ افغانستان هم نسبت به گذشته دستخوش تغییراتی شده است. به نظر می‌رسد بیشترِ مردم این کشور از ترور و ناامنی و بی‌ثباتی و بی‌کفایتی و مین‌گذاری جاده‌ای و ادامۀ جنگ و قتل و کشتار جان به لب شده‌اند. پس حس و توانِ ورود به جنگ تازه‌ای را ندارند. از همین رو آنها عمدتاً به حفظ دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی 20 سال اخیر کشورشان از طریق اعتراض‌های مدنی می‌اندیشند تا آغاز جنگی دوباره علیه طالبان.

♈️طالبان هم به نوبۀ خود می‌کوشند تا تصویر ملایمتری از خود به نمایش بگذارند. گرچه برخی این تصویر ملایم را از روی خدعه و نیرنگ و برخی دیگر واقعی و صادقانه می‌دانند، اما ظاهراً اکثر افغان‌ها صبر و انتظار در پیش گرفته‌اند تا آنان را در عمل بیازمایند.

♈️جامعۀ جهانی هم همین شیوه را در پیش گرفته است. گویا اتفاق نظر نانوشته‌ای در سطح جهان وجود دارد که طالب در میدان جنگ و ستیز قدرت و قوت بیشتری می‌یابد، لذا از این طریق قابل مهار نیست پس آن را باید در نقطه‌ای دیگر کنترل کرد. آن نقطه، درگیر کردن طالب در دیپلماسی بین‌المللی و مناسبات سیاست روزمره است. در اینجاست که طالب یا مجبور به نرمش و سازش است و یا محکوم به زوال و اضمحلال.
بر این اساس، هموطنان ما که به دلایل روشن، بیش از هر ملتی از حضور طالبان در عرصۀ قدرت افغانستان خشمگین شده‌اند، در مورد بغرنجی شرایط کشور همسایه باید تاب بیشتری از خود نشان دهند و گرنه دلهره و هیجان و خشم در کنار امید کاذب و ترغیبِ چهره‌های ملی نمادین افغانستان به جانفشانیِ بی‌حاصل، سبب سرخوردگی و افسردگی بیشتر خواهد شد.

#احمد_شاه_مسعود
#احمد_مسعود
#طالبان
#افغانستان
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo