شب نشيني هالو
30.8K subscribers
16.8K photos
29.9K videos
216 files
36.8K links
اينجا برای اشتراك مطالب جالبی‌ست كه دوستان برايم می‌فرستند
اشعار @mrhallo
اینستاگرام هالو@mrhalloo
تماس با هالو : @Mr_halloo
خرید آثار هالو(کتاب/صوتی/تصویری/محفل‌ها) وآثاردوستان در@halloo_gram
خرید آمازون
https://www.amazon.com/author/mr.halloo
Download Telegram
🗡z
... دوباره خر ماندیم

مُرد شادیّ و خنده شد دِق‌مرگ
نامش " اُم‌ُّالعَزا " شد این کشور

الغرض ای شیوخ! دیگر هست،
چه نیازی به گاز اشک‌آور!؟ ؛

اَشکِمان را شما درآوردید
گاه با ظلم و گاه بر منبر

اشک ما هم که.... هِی... دَمِ مَشک است
کِرم داریم ! خاکِ‌مان بر سر

☆حقّ‌ِمان این و بدتر از این است☆

ما نمک‌خوردگانِ سلطانیم!
سرِ آن سُفره کاش می‌ماندیم

ما سزاوار ظلم آخوندیم
چونکه خَم گشته... گوش خواباندیم!

"هر چه ما را لقب دهند آنیم"
بس از این قوم، پاچه‌خاراندیم! *

خر که بودیم (استخاره‌ی شیخ،
خوب آمد!) دوباره خر ماندیم! ....

در کمالِ ادب #زورو گفتا:
باز یاسین به گوش خر خواندیم!

☆صِلِه‌یِ ما دوباره سرگین است!☆

پی‌نوشت:
با تشکر از همکاری صمیمانه سعدی علیه‌الرحمه؛
ما گدایان خیلِ سلطانیم...
* از روی نسخه بدل. نسخه‌ی اصلی:
بس از این قوم، نِیضه مالاندیم!

#زورو
تو را من چشم در راهم 👇
@zorro_ch
کتاب آقای زورو را آدرس زیر تهیه کنید
@halloo_gram
🗡z
📢 دعوت به صَرفِ لبخند 😁
( البتّه با تَفَکُّر ! ) 🙏🌺

در #صداوسیمای‌زورو 👇
@cinemazorro1

پیشنهاد ویژه برای استقبال از بهار _در ایّام #خانه‌نشینی ِ به‌اجبار! _ :
برای بهتر شدن حالات و روحیّات و در راستای استفاده بهینه از #بسته‌ی_اینترنتی ِ مَرحمتیِ وزیرِ امنیتیِ ارتباطات! ، عضویت در کانال صداوسیمای زورو ؛
#آرشیو_فیلم‌های_شعرخوانی_زورو
به همه‌ی مردم و مسئولین و مقامات! ، توصیه (مستحبِ مؤڪَّد! ) و آدرس آن تقدیم گردید؛

حدود ۶۰ ، ۷۰ کلیپ منتظر شما هستند!
بِروید سَوا کنید و بِبُرید و بِبَرید! ، که آتیش زدم به مالم...

گر خنده نِشست بر لبانت
آدرس بده پس به دوستانت ؛
@cinemazorro1

پی‌نوشت:
اَلبَت اون کانال فقط آرشیوه و خیلی‌وقته به‌روز نشده و نمیشه! (بنا به دلیلی موَّجه که سر فرصت می‌گم!) و خودمم مثل شما فقط عضوش شدم! و گاهی می‌رم یه کلیپ می‌بینم! و می‌گم "چه کردی #زورو " !!!

@zorro_ch
" ضرورت وجود #داعش در ساوالان! "
(حکایتی آشنا برای عبرت ما!)

دهه‌ی فجر امسال فیلم سینمایی ساوالان (محصول ۱۳۶۸ به کارگردانی یدالله صمدی) رو از تلویزیون پخش کردند...
مثل بیشتر فیلمای دهه‌ی‌فجری! که توشون همه مردم روستاها تا قبل از انقلاب، ساده و دربدر و زیربارظلم‌رو بودند و کدخداشونم یه پله از اونا فلک‌زده‌تر و باج‌بده‌تر! نشون داده می‌شه و به مَدد انقلاب! یهو از این‌رو به اون‌رو می‌شند و روشنفکر و مبارز و... !، توی این فیلم هم مردم دهِ آباد و سرسبزِ "ساوالان" هر سال باید کلی باج به راهزنا که گَه‌گُداری میومدند جیره‌شون رو بگیرند می‌دادند...
تقریباً یه‌ کُپی از فیلم هندی شعله، البته بدون رقصِ بَسَنتی!!!

القصّه یه روز مردم ده به خودشون اومدند که تا کی باید به راهزنا باج بدیم؟...
که با همفکری دستفروش دوره‌گرد ، کدخدای آبادی می‌ره و یه عده تفنگچی از شهر مرزی کشور همسایه (عثمانی!) اجیر می‌کنه تا جلوی راهزنا رو بگیرند...
اتفاقاً نقشه جواب می‌ده و تفنگچیا یه نَسق درست و حسابی از راهزنا می‌گیرند و خیلیاشون رو می‌کُشند و یه عده‌شون رو اسیر می‌کنند... البته همون شب که مردم ده سرگرم جشن پیروزی بودند یکی (که بعداً معلوم می‌شه از همون تفنگچیای مزدوره!) راهزنای زندانی و خلع سلاح شده رو فراری می‌ده...

اما بدبختی مردم ده تازه از اینجا شروع می‌شه؛ جور کردن خَرج‌وبَرج و آذوقه و علیق دسته‌ی تفنگچیا با مردمه... دسته‌ی تفنگچیا هم اهل بریز و بپاش در حد اعلی!...
بعد یه مدّت کم‌کم سَروصدای مردم ده درمیاد که تا کی باید بهترین مرغ و خروس و گاو و گوسفندمون رو واسه اینا کباب کنیم و... اینا هم فقط اینجا بخورند و بخوابند؟و تازه به ناموس‌مون هم چشم طمع داشته باشند... حالا هم که دیگه شَرِّ یاغیا کنده شده...
خلاصه کدخدای ده ترسون و لرزون میاد سراغ سرکرده‌ی تفنگچیا و ماجرا رو می‌گه و عذرشون رو می‌خواد...
سرکرده هم علی‌رغم میل باطنیش برای تَرِک همچین سرزمین آباد و این بساط عیش و نوش مُرَتب، می‌گه باشه خیالی نیست... اما از اونطرف می‌ره و راهزنای فراری رو مُسلّح و تجهیز می‌کنه و بهشون می‌گه حالا می‌تونید بازم به ده حمله کنید... هنوز سرکرده و افرادش از ده دور نشده بودند که راهزنا می‌ریزند توی ده... کدخدا از ترس می‌فرسته سراغ سرکرده تفنگچیا که دستم به دامن‌تون برگردید و به دادمون برسید...

تفنگچیا هم از خداخواسته برمی‌گردند و دوباره روز از نو روزی از نو... راهزنا رو فراری می‌دند و خودشون دوباره می‌شند خانِ ده... و مردم ده هم نوکر بی‌جیره و مواجب‌شون

بماند که بعدها پهلوون ده مردم رو علیه اونا می‌شورونه و واسه جنگ با اونا آموزش‌شون می‌ده... و اونا رو از ده بیرون می‌کنند...

هیچی دیگه ، همین!
فقط خواستم بگم همیشه #داعش بوده و البتّه #داعش‌هراسی نیز!

#زورو
@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🗡z

🙏 #برای_مسئولین‌مملکت_دعا_کنید 🙏

هموطنان عزیز از شما درخواست می‌کنم که برای سلامتی و در امان ماندنِ مسئولین مملکت از #ویروس_هانتا ، دعا کنید (هر چند هنوز شواهدی مبنی بر انتقال این ویروس از انسان به انسان در دست نیست، اما کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کنه) ؛

نتیجه این دعای خیرخواهانه علاوه بر اینکه به صورت غیرمستقیم ( اصلِ "قانون کائنات" و تا حدودی "کارما" ) به‌خودمون هم برمی‌گرده... به صورت کاملاً مستقیم هم به نفع خود ما تموم می‌شه :
در خبرهای همین چند روز گذشته بحث ویروس هانتا (یه‌جورایی هَوویِ کرونا! ) داغ بود... گویا انتقالش هم از طریقِ _گُلاب‌به‌روتون_ ادرار و مدفوعه...
احتیاجی به گفتن نیست که کار مسئولین هم که ماشالاشون باشه _روم‌به‌دیوار_ ری...ن و شا...ن توی مملکته!
خلاصه دعاشون کنید که ...
آره دیگه فعلاً این بهترین راه جلوگیری از شیوع گسترده‌ی این ویروسه

#زورو
تو را من چشم در راهم 👇
@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🗡z
⛔️ #پزشکان_بدون_مرز ⛔️
"پیل وَدِه پیل وَدِه ، خُشکِه حساب وَکِن! "

▪️تصوّرش رو بکنید صبح دارید از خیابون رد می‌شید می‌بینید یه ماشین کنار خیابون وایساده هر چی استارت می‌زنه روشن نمی‌شه... یه چند نفر می‌شید که ماشین رو هُل بدید شاید روشن شد... بعد طرف بگه نه نمی‌خواد هُل بدید اگه میخواید کمک کنید پول بدید برم یه باتری نو بخرم!

▪️یا فکرش رو بکنید وقتی می‌خواید زنبیل یه پیرزن که از خرید برمی‌گرده رو تا جایی که هم‌مسیرید براش ببرید... بعد پیرزنه بگه نه نمی‌خواد اگه می‌خوای کمکم کنی فلان‌قد پول بهم بده!

▪️تجسّم کنید که یه مادری بخواد بچه‌ش رو نوازش کنه و ببوسدش و... بَچِهه بگه نه به جای بوس پولش رو بهم بده!

▪️تصوّرش هم سخته که توی جشن تولد یکی، وقتی کادوت رو بهش دادی بگه نه این رو نمی‌خوام اگه می‌شه این رو بِبَر و نقدی پام حساب کن و پولش رو بهم بده !...

این حالتا دقیقاً همون حالتیه که واسه #پزشکان_بدون_مرز پیش اومد وقتی توی ایران بهشون گفتند نه کمک خودتون رو می‌خوایم و نه تجهیزات‌تون رو... فقط پیلش! رو وَدید!
(درست مثل گداهایی که واسه آدم تعیین تکلیف می‌کنند که چقدر و چه‌جوری بهشون پول بدیم؛ مثلِ به‌ظاهر در راه‌مونده‌هایی که پول بلیت برگشت رو ندارند اما حاضر نیستند خودمون براشون بلیت بگیریم و فقط پولش رو می‌خوان!)

البته مسئولین مملکت حَقَّم دارند ؛ آخه نمی‌شد مثلاً ظهر که خواستند برند خونه برای ناهارشون یه‌ "رون" از یه پزشکای فرانسوی رو بِبُرند و ببرند! اما خب پول رو می‌شه همه کاریش کرد! ...
نمی‌شد دوتا پزشک مرد و سه تا پزشک زن فرانسوی رو کادوپیچ کرد و مثل کادوهای نفتی این چهل‌سال! برای برادران لبنانی و سوریه‌ای و فلسطینی و... فرستاد... اما یورو و دلار رو همه کاریش می‌کرد

پی‌نوشت:
احتمال می‌دم دوستانِ طرفدارِ این شاهکارِ حکومت، در گروه‌ها این پیام رو ریپلای کنند و بنویسند اینا "قیاس مع‌الفارقه"! . اما مهم اینه که خودشونم معنیش رو نمی‌دونند!

#پول‌_مهمتر_از_جان_مردم_ایران
#دشمن_فرضی
#توهم_توطئه

#زورو
@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#شرح_در_تصویر 👆

(من که انتقامم رو به خاطرِ "فُحشِ" 《وام یک میلیون تومنی》، ازِش گرفتم. دیگه شما خودتون می‌دونید! )

#زورو
@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🗡z
برای قبرستان جشن تولد گرفته‌اند ، مُرده‌شورشان را ببرند!

۱۲ بهمن ۵۷ /بهشت زهرا ، امام خمینی : ... محمدرضا قبرستان‌های مملکت را آباد کرد

۲۷ تیر ۹۹ ، جشن‌ تولد گرفتن حسن خمینی برای بهشت زهرا !

#زورو
@zorro_ch
هالو:
بالاخره هزینه کردن بودجه‌های میلیاردی بهانه می‌خواهد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🗡 z
فرمودند : چرا بوی مُحرّم در شهر به مشام نمی‌رسد!؟

آب در کُلمَن و تو تشنه‌لبی ای "خواهر" !!!
شُوی در حجله و تو در طلب شاداماد!

بو نَکِش، لاف نزن، چشم خودت را کن باز
تا ببینی شده این شهر "مُحرَّم‌آباد" !

کربلا گشته وطن، روز و شبش عاشوراست
دی و آبانِ گذشته مَگرَت رفت از یاد!؟

خولی و حرمله و اَزرق و بِن‌سعد، دَرَک!
چشم بگشا و ببین شِمر زیاد است زیاد

چون‌که باور نکنی با تو بگویم چه کنی
(نیست لازم _به خدا_ گر چه که این استشهاد) :

به خیابان برو یک‌بار و بزن حرف "قیام"
تا که آید به سراغت سِپه ابن‌زیاد؛

در یمین‌ات سِپه خودسر و خِیلِ ناجا!
در یسار تو یگان‌ْویژه و گشت ارشاد!

این‌طرف خِیلِ چَفیّه! همه باتوم‌به‌دست
آن‌طرف کُلت‌به‌دستان همه از دَم جلّاد

در ستم چون عُمَرِسعد همه پابه‌رکاب
در شقاوت همه چون شِمر لعین مادرزاد

گر نکُشدندت! در وقت اسیری‌ت بگو:
" یاد باد آنچه _در آن‌روز _ به من گفت استاد"! ؛

گر حسین‌بن‌علی (ع) بود در ایران امروز
اَلَّه‌اَلَّه که به تنگ آمده بود از بیداد

پی‌نوشت:
ایرج‌میرزا : یاد باد آنچه به من گفت استاد

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari

@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
@
🗡z
▪️سید ابراهیم رئیسی:
پلیس آمریکا و اروپا ظالم است

بله سیّد اینبار هم حق با شماست👌 امّا اگه زحمت بکشید و اون دو تا ویدئو رو ملاحظه کنید متوجّه می‌شید که در این دومورد هم مثل صدها مورد دیگه متاسفانه تعدادی از نیروهای پلیس آمریکا و اروپا در بین برادران انتظامی و امنیتی ایران نفوذ کردند و با به تن کردن لباس‌ اونا سعی دارند نیروهای پلیس خدوم و مظلوم ایران رو بدنام کنند...

شاید باورتون نشه حتی یه‌بار این نفوذی‌ها! تا جایی پیش‌رفتند که یکی‌شون در ماجرای قلع و قمع #دراویش_گنابادی (که مسلمان نشنود کافر نبیند) در خیابان گلستان هفتم تهران (در ۳۰ بهمن ۹۶ ) در نقش رئیس پلیس تهران ظاهر شد و گفت که "می‌توانستیم از #آرپی‌جی استفاده کنیم، اما نخواستیم" و به گلوله‌های پلاستیکی اسلحه وینچستر و گاز اشک‌آور و باتوم و شوکر و ضرب و شتم اکتفا کردیم!

البته این مورد رو فقط من‌باب مسطوره خدمت‌تون تقدیم کردم، از این موارد زیاده سیّد! اما خب نمی‌خوام زیاد مصدع اوقات شریف‌تون بشم تا به " طرح عدالت و مبارزه با فسادتون" برسید؛ خسته نباشی دلاور خداقوت پهلوان!

#زورو
@zorro_ch
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
" مذاکره یا تحریم!؟ "
شعرخوانی #زورو / محفل ادبی و بی‌ادبی #هالو / تهران آذرماه ۹۲

باز بحثی از امید و بیم شد
صحبت از "رابطه" یا "تحریم" !؟ شد

باز شیخی آمد و لیچار گفت
از بدیّ غرب و استکبار گفت؛

چشم، بسته، وا دهان و بسته مُشت
فحش‌هایی داد او با قصد کُشت!

گفت از خوبیّ کشورهای دوست؛
سوریه، لبنان و کومور، گامبالوست!

بعد از او نوبت به #روحانی رسید
آمد از رَه در کَفَش یک شاکلید

عکسِ #محمود ، او ز روی مصلحت
خواست از مردم در آنجا مشورت

شیخ تدبیر و امید و اعتدال!!!!
کرد در این رابطه از من سوال

مولوی‌وار اینچنین دادم جواب:
شیخ! دارم گر که حقّ انتخاب،

بینِ غربِ دشمن و لبنانِ دوست
"دشمنِ دانا بِه از نادانِ دوست"

"دشمن دانا《بلندت می‌کند》! "
خانه‌ی خالی بوَد از آنِ دوست!!!

#زورو
http://instagram.com/zorro.zolfaghari
تو را من چشم در راهم 👆👇
@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ننگ_ما_ننگ_ما_صداوسیمای_ما

شعرخوانی #زورو / تهران / دی ۹۶
(گذری‌ در کوچه‌ی علی‌چپ صداوسیما)

"سرتیتر خبرها"
(در #دی‌ماه_خون‌آلود۹۶ و #آبان_خونین۹۸ )

می‌دید تن غرقه به خون پسرش را
بر دوش جماعت پدری زخمی و خسته...

این‌سوی: شکست از اثر ضربه‌ی باتوم
دست و سر و پای دو سه تا بازنشسته...

با زور کشاندند زنی را توی یک وَن
آن‌سو سه نفر - ریشیِ چاقِ یقه‌بسته!!! - ...

شب - بُغض‌کُنان - مجری اخبار چنین گفت:
سرتیتر خبر: «شیشه‌ی یک بانک، شکسته»

#اموال‌عمومی !

پی‌نوشت :
نمک بر زخم پاشیدن‌هایِ گزارشگران، نویسندگان ، تهیه‌کنندگان و مجریانِ "خودفروخته و نان‌ به نرخ‌روزخورِ اخبار صدا و سیما " را فراموش نمی‌کنیم و توبه دیرهنگام #حیاتی‌ها ! را نمی‌پذیریم.

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🗡z
قبل از خواندن کپشن این پست، عکس‌ها و فیلم ضمیمه را ببینید 👆. یا پیگیر " ماجرای #کوه‌_سفید دُرچه " باشید!

امّا بعد...
غول بی‌شاخ و دُمِ بی‌شرفِ ابلهِ پست
کلّه‌پوکِ تنِ‌لَش، ریشوی دَسمال‌به‌دست!

مادرت موقع دفع تو! 《 "ماما" ما...گویان》
عوض خشت روی سنگ توالت بنشست

(حیف از وقت که صرف توی پفیوز شود
وَرنه طبعم که روان است و بسی قافیه هست

این فقط چشمه‌ای از طبع من و هجو تو بود
وای از آن روز که قلّاده‌ی تو باز شکست)

پی‌نوشت:
۱. هرچند به قول خودم! حیف وقت که صرف چنین جماعتی شود، امّا دست‌به‌قلم شدم تا برگ دیگری از "تاریخ بی‌حقّی" ! را نوشته باشم. تا آیندگان بدانند ما در دوره‌ای زندگی می‌کردیم که سنگ‌ها را بسته، سگ‌ها را رها فرموده بودند!

۲. ما در عالم ادبیات در چنین مواقعی طبق رسمی قدیمی! خیلی مرد باشیم! تیغ طنز را زمین می‌گذاریم و گیوتین هَجو را برمی‌داریم... بیشتر از این از ما توقع نداشته باشید! بقیه‌اش با شما جوانمردان و عیّاران شهرِ #درچه

۳. مثل همیشه حکایت حکایتِ "اونا دو نفر بودند همراه،ما صد نفر بودیم تنها " است!

۴. به امید پایان تفکرات داعشی

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_c
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سعدی در هایپر استار ! 😁
شعرخوانی #زورو

کاسبان‌خرده‌پا و دستفروش‌ها را دریابیم 🙏🙏🙏

" از دفتر خاطرات سعدی "

«همی یادم آید ز عهد صِغَر
که عیدی برون آمدم با پدر»

سوی هایپر استار رفتم چو قوش!...
«پدر، ناگهانم بمالید گوش»:

که مُصلِح! عزیزم ! به وقت خرید...

متن کامل شعر 👇
https://t.me/zorro_ch/1196

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
کتاب زورو را در تلگرام یا اینستاگرام به آدرس زیر سفارش دهید:
@halloo_gram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#زورو / #هایده !


چین اگه از زُلفای تو وابشه!
تُرکیه از رو شکمت پا بشه!
وَرداره پا از رو گلوت روسیه
دَس نکنه توی... (چیزت!) سوریه
نَیان به سَمتت بازم اتفاقی!،
به جای تایلند یه‌مُشت عراقی
یمن نباشه بارِ روی بارت
دس نکنه غزّه توو چشم و چارت
از کومور و بورکینافاسو و چاد
یه‌مُشت گِدایِ گُشنه‌یِ چیز‌گُشاد!،
مثل فلسطینیا ، لبنانیا
نَشن شریک جیب ایرانیا
تایپی و یا چاپی و یا دس‌نویس
نسخه نپیچند واسه‌ات از انگلیس !
یه عدّه هم بِرَن دیگه گُم بشند
یا همه، جا توو کشور قُم بشند
باز نبرندِت به سوی تباهی
یه‌ عده جنگ‌طلب، یه‌مُش سیاهی!
( جا افتاد از شعر #زورو یه نقطه‌
یه نُقطه‌ که داره هزارتا نکته!)
خلاصه باز بشی یه آریایی
_خوبه که داری مایه‌شو، خدایی _
دس بذاری رو زانوتو پا بشی
باز دوباره سَرور دنیا بشی
مثل زمون داریوش و کورُش
زمون کاوه، رستم و... سیاوُش
زمون نادر، زمون کریم‌خان...
آباد و آزاد بشی بازم ایران
«تا وقتی هستی همه‌‌ امیدم»
عاشق سبز و‌ قرمز و سپیدم
«ای به تو بسته همه‌ی وجودم
برات می‌لرزه همهْ تار و پودم»
(البته این شعره اگه شر نشه!
«امروزِ عمرم اگه فردا بشه»!)
@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
Forwarded from اتاق کار
پی‌نوشت:
البتّه از زاویه دیگه که نگاه می‌کنم می‌بینم بیخود نیست که دولت بایدن _نسبت به دولت ترامپ_ بیشتر هوای کار مسئولین ما رو داره، به هر حال به قول معروف "کُنَد همجنس با همجنس پرواز" !
#زورو

👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
مجلس ختمِ #زنده‌رود
(شعرخوانی #زورو )

تقدیم با احترام و ارادت به #کشاورزان زخم‌خورده‌ی #اصفهان 🌺

از مجلس ختم زنده‌رود آمده بود...
می‌کرد فرار _البته رو به جلو!_
برداشت دوباره سنگ خون‌آلودی
در دست پلیس بود بیلش به گرو
نانش توی سفره هزاران کَس بود
هرچند که رفته بود آبش به چَپو
خون بود و گلوله، گاز اشک‌آور، دود
سرباز، پلیس، گارد ویژه، نوپو
چشم و سر و گوش و پای مجروحش را
می‌بست و دوباره خون می‌آمد از نو
می‌گفت: عجب مجلس ختمی رفتیم
دادند ناهار هم به ما ساچمه‌پلو
پُر گشت شیار دست‌هایش از خون
یک تیر دگر که خورد افتاد یهو
با گریه و بُغض گفت با فرزندش
جز آنچه که، کِشتیم نکردیم درو؛
آن روز که با یزید بیعت کردیم
این قحطی آب شد نصیب من و تو

پی‌نوشت
۱.دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر:
کای نور چشم من به جز از کِشته ندروی
حافظ
۲. "بودند دیو و دَد همه سیراب و " می‌چکید
خوناب لخته‌لخته زِ تابوت زنده‌رود

#زورو
http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch

👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo
🗡z
« #کارمندان_زائر بخوانند! #کارمندان_زائر بدانند!»

(این نوشته را برای کارمندانِ "زیارت‌ِ اربعین‌رو" ! بفرستید. یا قصد سفر دارند که با فراغ بال می‌خوانند، اگر در سفر هم هستند بازهم می‌خوانند چونکه سور‌ و سات‌شان در موکب‌ها جور است، ماساژ پَر و پای‌شان هم که طبق قول خودشان به راه و اینترنت‌شان هم که رایگان! )

کارمندان و صاحبان مشاغل و مناصب دولتی باید قبول کنند که سفر رفتن‌شان با سفر رفتن افرادی که شغل آزاد دارند خیلی توفیر دارد؛ بِالفرض مغازه‌دارانی که کِرکِره مغازه‌شان را پایین می‌کشند و یا کامیون‌دارانی که ماشین‌شان را می‌گذارند گاراژ و می‌روند سفر، اختیارشان دست خودشان است و اگر از لحاظ مادّی ضرری هم متحمّل می‌شوند فقط متوجّه خودشان است، امّا آنهایی که شغل اداری دارند با ارباب‌رجوع خاص سر و کار دارند و ارباب‌رجوع هم یعنی حَق‌ّالنّاس!
از طرف دیگر سفر زیارتی _ و در اینجا به طور خاص، سفر #اربعین _ هم با بقیّه سفرها فرق می‌کند؛ جدای از بحث مُدَّتش ( که به طور معمول مثلاً از یک سفر تفریحی شمال بیشتر است) ، احتمال همزمانیِ مسافرت چندین کارمند در یک اداره خیلی بیشتر است (تحریکات! و امتیازات ویژه! که این روزها در  قالب اطلاعیّه‌های پُرمَلات! در تابلوی اعلانات خیلی از ارگانها و ادارات دولتی دیده می‌شود گواه این مدّعاست. _با اینهمه ما بنا را بر سفر به منظور فقط زیارت و به صِرف عقیده کارمندان می‌گذاریم؛ اِنَّ اللهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدور!_ )

به طور معمول یک سفر اربعین با فَمَن یَعمَلش از هفت تا ده روز طول می‌کشد (سفر با پای پیاده از مبدا تا مقصد هم که...)، حالا چند حالت پیش می‌آید:
یا کارمندی دفتر کارش را وِل کرده به امان خدا و رفته و سیل ارباب‌رجوع است که سرش به صخره درِ بسته اداره می‌خورد! ، که اینجا پای حَق‌ّالنّاس  وسط می‌آید و این سفر دیگر رفتن ندارد!

یا مسئولیت‌هایش را به گردن یک همکار دیگر انداخته، اینجوری هم دو حالت دیگر پیش می‌آید:
همکارش راضی‌ست!؟ یا توی رودربایستی و یا زیر فشار رئیس اداره! قرار گرفته و قبول کرده؟ (می‌بینیم که بازهم به حق‌ّالنّاس ختم می‌شود!)

در این نوشته، قصد جَوسازی و ایراد بنی‌اسرائیلی گرفتن و مَتّه به خشخاش گذاشتن نداشتم، امّا چون بارها پای درددل‌ها و نارضایتی‌ها (و فحش‌هایِ!) کارگران و کارمندانی که به خاطر سفر رفتن همزمان چند همکارشان کارشان و «شیفت‌شان» چند برابر شده نشستم، گفتم دست به قلم (؛ تایپ!) شوم شاید که شما زائران بزرگوار یادتان بیفتد که طبق یک روایت معروف، امام حسین (ع) شب عاشورا آن یارانش که حق‌ّالنّاسی به گردن داشتند را مرخّص کرد ؛ یعنی حتّی شهادت در کربلا هم از بین‌بَرنده حق‌ّالنّاس نیست ( و حتماً زیارت هم جایگاه شهادت را ندارد!)

خلاصه یک‌جور اوّل، جاده را صاف کنید و بعد... علی‌علی

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
👍65👏5🥰2👎1💩1
🗡z

یه کم بِجُنب، نتیجه داده جنبش!
رسیده پوست گاو دیگه به دُمبش! ؛

ما نباید وقتو حروم می‌کردیم
باید که زود کارو تموم می‌کردیم

این بوده کار سی‌چهل سال پیش
خیلی دادیم ماها ضرر خداییش

گاوی که نه شیر داره و نه پسّون! ،
از لگدش همه شدن هراسون،

گاوی که باردار نشده یه عُمره،
کلّه‌شو هر روز می‌کنه تو خُمره،

_ هزارتا خمره رو براش شکستیم
وِل بود و باز افسارشو نبستیم _

گاوی که وحشیه و می‌زنه شاخ،
هی با سُمش می‌ده به ماها بیلاخ!،

_گاوی که سُم می‌ذاره روی پامون،
هی شاخ و شونه می‌کشه برامون_ ،

گاوی که توی آخورش می‌شاشه،
تاپّه‌هاشو به هر طرف می‌پاشه،

می‌ده هدر همه علوفه‌ها رو
می‌کُنه نفله کُلّ بافه‌ها رو

گاوی که پوستش همه‌جاش گَر شده،
یه‌عمره که هم‌آخور خر شده،

گاوی که هی کُهنه و جُل می‌خوره،
غَلت می‌زنه توو باغچه، گُل می‌خوره!

گاوی که گوشتشم پُرِ انگله
_دااامپزشکی کرده تایید!؟، بله! _

گاوی که قَدِّ یه خرم حالیش نیس،
هیشکی توو گاوچرونا مشتریش نیس ...

بی‌خودی ما دس روی دس گذاشتیم
چِل‌سال پیش باید اونو می‌کُشتیم

می‌کُشتیم و لاشه‌شو می‌سوزوندیم
با خاک و آهک روشو می‌پوشوندیم

گاوی اگه جنون گاوی داره،
کُشتنشم نمی‌خواد استخاره!
کدوم خری اونو نگه‌می‌داره!!؟

پی‌نوشت:
۱. سر گاو در خمره... : دَخو _اسم مستعارِ علی اکبر دهخدا ! _ در اصل ملانصرالدّین قزوینی‌هاست! ؛ در حکایتی از او چاره می‌خواهند که سر گاو در خمره گیر کرده، چه کنیم؟ به پیشنهادش سر گاو را می‌بُرند! سر گاو در خمره می‌ماند، بازهم به پیشنهادش خمره را می‌شکنند تا سر گاو را دربیاورند! ؛ امّا منظور من در این شعر این است که بارها سرشان را در خمره کردند و ما برای "سر"سلامتی‌شان خمره‌ها شکستیم! امّا فایده‌ای نکرد و باز هم...
۲. به کنایه به کسی گاوِ کهنه‌خور می‌گویند که چنان به کاری _ناپسند_ عادت کرده که دیگر به هیچ‌وجه قادر به ترکش نیست

#زورو
https://t.me/zorro_ch/2076


http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
👍176👏7😱4🔥31👎1😁1
🗡z

رأی #دادگاه_تجدیدنظر و تبدیل حکم یک‌سال حبس #زورو شاعر طنزپرداز به هشتاد میلیون تومان (که در صورت پرداخت نقدی از بیست درصد تخفیف بهره‌مند می‌گردد!)

هرچند که قسط اوّلش سنگین شد
بشنو که بگویمت چرا همچین شد!؟

کفّاره‌ی سکّه‌ها و پاکت‌هایی،
که من نگرفتم از حکومت، «این» شد!

پی‌نوشت:
تازه سر گُنده‌ش زیر لحافه!

#زورو
@zorro_ch
https://www.instagram.com/bazgashtezorro.

#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo

شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
🔥37👍163💔3🥰1
🗡z
🙏هموطن عزیز! این شعر رو یه‌جا ذخیره کُن، گاهی بخونش، به خودت بیا ! ؛ پیش‌تر از اینکه دیرتر بشه ... ؛ آره عزیز! قصّه‌ی تلخِ #بندر / نه بار اوّله نه بار آخر

«آسیابِ سِتَم و نوبت ما»

بذار تا داغه غم #بندرعباس
حرف دلم رو بگم: ایّها‌النّاس!
شاید نمک رو زخم‌تون بپاشم
امّا بذارید اینو گفته‌باشم

تلخه ولی گفتنش عیب نداره
بلکه به ما زخم نزنن دوباره

شاید که عبرت بگیریم ما این‌بار
بلکه نشه این ماجراها تکرار

البته قبلِ من هم اینو گفتند
اگرچه خیلیا نمی‌شنفتند؛

ایرانیا! وقتِشِه ما یکی‌شیم
وگرنه یکّی‌ یکّی کُشته می‌شیم

نه اینکه حتماً با تفنگ و باتون؛
موقع اعتراض توی خیابون
(اینکه دیگه روتین کارمونه
یه‌عُمریه این روزگارمونه)

حقیقتو ایندفه بشنو از من
هرجای دنیای که باشی هموطن!
شرّ «اینا» دومنتو می‌گیره
یه‌روز خبر می‌شی، که خِیلی دیره

چه توو هوا چه رو زمین و دریا
می‌سوزی آخر به آتیش «اینا»

یا توی سانچی یا توی پلاسکو
یا توو هواپیما و یا توو مترو

یا توی یه بی‌آرتیای تهرون
یا توو یه کمپ و یا توی یه زندون

با زلزله با سیل و باد و بوران
توو متروپُل یا توو قطار سمنان

چه تویِ کشتی باشی چه توو معدن
چه موقع تزریق چارتا واکسن

چه توی خونه باشی و چه جاده
سواره باشی تو و‌ یا پیاده

حتّی توی تشییع یه جنازه
کُشتن ما واسه «اینا» مُجازه

تا مملکت دست یه مُش اُسکُله
یِهو‌ جهنّم می‌شه یه اِسکله!

خلاصه دیدیم همه‌جورشو ما
شروعشم بود توی یه سینما !

آره عزیز! «قصّه‌ی تلخ بندر»
نه بار اوّله نه بار آخر

دعوا سرِ پوله و نون و قدرت
اونم میون چارتا بی‌کفایت

اونام که توو این جریانا مُردن
حتّی یه‌لحظه فکرشم نکردن؛
که چرخ آسیای این حکومت
وقتِ سِتم می‌گرده هی به نوبت
خُرد و خمیر می‌کنه آدما رو
بیفته پاش حتی خود خدا رو!

راحت‌تون کنم، با وضع موجود،
نوبت ما هم می‌شه، دیر یا زود

اصاً کیو سراغ داری که مُرده
صابون اینا به تنش نخورده!؟

فک نکنی چون‌که تو پاچه‌خاری!
یا چون‌که کار به کارشون نداری

یا چون سرت توو لاکِتِه همیشه
شرّ اینا دومنگیرت نمیشه

حتّی اگه از خود اونا باشی
پاش که بیفته تو باید فدا شی!

توو اتوبوس راهیانِ نوری ...
یِهویی کلّه‌پا می‌شی یه‌جوری

دس به ضریح و قفل شاچراغی ...
یهو با ضرب یه گلوله داغی

آتیش که خشک و تر سرش نمیشه
اساس کار «اینا» هم آتیشه؛

فِک می‌کنی توو کُشته‌های بندر
حراستی و حاجی و برادر،
نبود!؟، یا می‌گفت با خودش آتیشه:
این رو نمی‌سوزونم اهل ریشه!؟

این خط و این نشون؛ میاد یه‌روزی
که می‌بینی تو هم داری می‌سوزی

حکایتِ میمونِ تیره‌روزه
که داره توی آتیشا می‌سوزه
وقتی می‌بینه چاره‌ای نداره
بچّه‌شو زیر باسنش می‌ذاره!!!

تا دیرتر از این نشده هموطن!
بپا نذارن تو رو زیر باسن!

تو هم که این شعرمو برمی‌داری
تا باز یه پرونده  اَزِش دَرآری

_ آره «برادر»! خودمم توو باغم!
یه‌خُرده فک کُن ... ، بعد بیا سراغم _

برق اینا یه‌روز تورَم می‌گیره
همین حالام بفهمی اینو، دیره

فاطی‌کماندو باشی یا که حاجی
یه‌روز میاد می‌بینی لاعلاجی

حقیقی یا سایبریی، به هر حال
چه اهل ساندیسی چه اهل دستمال
دودِ «اینا» که رف توو چشم و چارت
دستمال یزدی‌ت نمیاد به کارت!

غرقی میون کلّی کیک و ساندیس
آتیش میاد سراغت‌ و می‌گه: هیس!

پشم و پیلی‌ت که کَنده شد غِلفتی
تازه می‌گی «زورو»! تو، راس می‌گفتی!

#زورو

https://www.instagram.com/bazgashtezorro
@zorro_ch
👍685💔2💯1