#نامه_اي_براي_عزيزانم
دوستان عزيزم سلام
اميدوارم حالتان خوب باشد .
جمله ي زيبايي را جايي ديدم كه مي گفت #عيد_واقعي از آنِ كسي است كه پايان سالش را جشن بگيرد نه آغاز سالي كه از آن بي خبر است. و چقدر اين نكته جالبه.
خوبه تلاش كنيم بتوانيم آخر سالمان را به دليل #موفقيتها و از آن مهمتر #تلاشهايمان جشن بگيريم. يعني خوشحال باشيم كه در سالي كه گذشت به آنچه مي خواستيم رسيده ايم يا براي آنچه مي خواسته ايم همه ي تلاشمان را به كار گرفته ايم .
راستي وقتي ندانيم چه چيزي حالمان را خوب مي كند نمي توانيم به #حال_خوب برسيم پس براي آخر امسال و البته از آن مهمتر سال بعد قلم و كاغذي برداريد و تمام چيزهايي كه مي تواند در شما شادي و رضايت ايجاد كند را يادداشت كنيد و براي رسيدن به آن #اهداف و محقق كردنشان #تلاش كنيد...
اما بعد...
جمعه آينده #آزمون_جامع_مهم_شماره_٣ در پايه هاي دهم و يازدهم و آزمون جامع شماره 10 پيش دانشگاهي برگزار مي شود . اهميت اين آزمون در پيش دانشگاهي واضح است تقريبا آخرين آزمون جامع مبحثي است كه برگزار مي شود. و از روز شنبه ١٩ اسفند با توكل به خدا #اردوي_عيد_سال_٩٧ را شروع خواهيم كرد كه در موفقيتمان در كنكور بسيار بسيار اثر گذار است اميدوارم برادران خوب و عزيز پيش دانشگاهي (كه خودشان مي دانند چقدر دوستشان دارم) از فرصت باقيمانده به نحو احسن استفاده كنند...اما در پايه دهم و يازدهم هم اين آزمون جامع اهميت خاص خود را دارد. تا عزيزانم از فرصت عيد براي جبران ضعفها بعد از شناخت نقاط قوت و ضعف #برنامه_ريزي كنند.از طرف ديگر اگر از الان روي مباحث مختلف كتابهاي درسي #تسلط پيدا كنيم در سال دوازدهم راحت تر خواهيم بود (بچه هاي عزيز پيش دانشگاهي شاهد اين مدعا هستندكه دروسي را كه در سالهاي پايه بهتر خوانده اند و ياد گرفته اند را در سال چهارم راحت تر و در زمان كمتر مرور مي كنند...)اميدوارم با #تلاش_فراوان و با #برنامه ،در فرصت يك هفته باقيمانده تا آزمون جامع خود را براي بهترين موفقيتها آماده كنيم... و پايان سال را با هم جشن بگيريم و آماده ورود به سال جديد شويم .
#موفقيت_نزديك_است
براي يكايكتان آرزوي حالي خوب دارم.
اميدوارم هميشه شاد باشيد و سربلند
برادرتان -مصطفي خاكبازان
١١ اسفند ٩٦
*پي نوشت: گاهي براي خودتان يا دوستانتان نامه بنويسيد.خيلي كار لذت بخشي است...
#نامه #سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
دوستان عزيزم سلام
اميدوارم حالتان خوب باشد .
جمله ي زيبايي را جايي ديدم كه مي گفت #عيد_واقعي از آنِ كسي است كه پايان سالش را جشن بگيرد نه آغاز سالي كه از آن بي خبر است. و چقدر اين نكته جالبه.
خوبه تلاش كنيم بتوانيم آخر سالمان را به دليل #موفقيتها و از آن مهمتر #تلاشهايمان جشن بگيريم. يعني خوشحال باشيم كه در سالي كه گذشت به آنچه مي خواستيم رسيده ايم يا براي آنچه مي خواسته ايم همه ي تلاشمان را به كار گرفته ايم .
راستي وقتي ندانيم چه چيزي حالمان را خوب مي كند نمي توانيم به #حال_خوب برسيم پس براي آخر امسال و البته از آن مهمتر سال بعد قلم و كاغذي برداريد و تمام چيزهايي كه مي تواند در شما شادي و رضايت ايجاد كند را يادداشت كنيد و براي رسيدن به آن #اهداف و محقق كردنشان #تلاش كنيد...
اما بعد...
جمعه آينده #آزمون_جامع_مهم_شماره_٣ در پايه هاي دهم و يازدهم و آزمون جامع شماره 10 پيش دانشگاهي برگزار مي شود . اهميت اين آزمون در پيش دانشگاهي واضح است تقريبا آخرين آزمون جامع مبحثي است كه برگزار مي شود. و از روز شنبه ١٩ اسفند با توكل به خدا #اردوي_عيد_سال_٩٧ را شروع خواهيم كرد كه در موفقيتمان در كنكور بسيار بسيار اثر گذار است اميدوارم برادران خوب و عزيز پيش دانشگاهي (كه خودشان مي دانند چقدر دوستشان دارم) از فرصت باقيمانده به نحو احسن استفاده كنند...اما در پايه دهم و يازدهم هم اين آزمون جامع اهميت خاص خود را دارد. تا عزيزانم از فرصت عيد براي جبران ضعفها بعد از شناخت نقاط قوت و ضعف #برنامه_ريزي كنند.از طرف ديگر اگر از الان روي مباحث مختلف كتابهاي درسي #تسلط پيدا كنيم در سال دوازدهم راحت تر خواهيم بود (بچه هاي عزيز پيش دانشگاهي شاهد اين مدعا هستندكه دروسي را كه در سالهاي پايه بهتر خوانده اند و ياد گرفته اند را در سال چهارم راحت تر و در زمان كمتر مرور مي كنند...)اميدوارم با #تلاش_فراوان و با #برنامه ،در فرصت يك هفته باقيمانده تا آزمون جامع خود را براي بهترين موفقيتها آماده كنيم... و پايان سال را با هم جشن بگيريم و آماده ورود به سال جديد شويم .
#موفقيت_نزديك_است
براي يكايكتان آرزوي حالي خوب دارم.
اميدوارم هميشه شاد باشيد و سربلند
برادرتان -مصطفي خاكبازان
١١ اسفند ٩٦
*پي نوشت: گاهي براي خودتان يا دوستانتان نامه بنويسيد.خيلي كار لذت بخشي است...
#نامه #سلام_تجریش #مدرسه_زندگي
نامه اي #مهم و كمي طولاني!
#حتما_بخوانيد
دوستان عزيز دانش آموزم سلام
آغاز #بهار_دانايي آخرين سال قرن ١٤ را خدمتتان تبريك عرض مي كنم .
دوست دارم اول،داستاني را از دفتر ششم مثنوي معنوي مولانا برايتان نقل كنم.
اين داستان را #با_دقت بخوانيد:
سلطان محمود غزنوي عادت به شبگردي داشت. شبي كه با لباس مبدل در شهر مي گرديد به گروهي از دزدان برخورد كه براي دزديدن خزانه قصر نقشه مي كشيدند. شاه نيز خود را جزو آنها جا زد. دزدان گفتند هريك از ما هنري داريم. اولي گفت خاصيت من در گوشهايم است. هر سگي صدا كند مي فهمم چه مي گويد! دومي گفت من هر كس را در شب تار ببينم در روز مي شناسمش. سومي گفت خاصيت من در بيني ام است. از بوي خاك مي فهمم زر و سيم كجاست! چهارمي گفت خاصيت من در پنجه هايم است خاك را با قدرت و به راحتي مي كنم. به شاه گفتند هنر تو چيست؟ گفت خاصيت من در ريشم است! اگر گرفتار شويم با جنباندن ريشم رهايمان مي كنند!
خلاصه رفتند سراغ دزدي! سگي پارس كرد، اولي گفت اين سگ ديوانه شده است! مي گويد سلطان همراه شماست! سومي و چهارمي هم هنرهاي خود را نشان دادند و خزانه را خالي كردند!
شاه كه با آنها همراه بود جاي خزانه را شناسايي كرد و صبح اول وقت ماموران را فرستاد و دزدان را ترسان و لرزان نزد پادشاه حاضر كردند!!
شاه شروع به عتاب كرد.
بعد از چند دقيقه دزدي كه در روز افراد را مي شناخت شاه را شناسايي كرد گفت:
ما همه كرديم كار خويش را
جان به قربانت بجنبان ريش را!!
از نتيجه گيري عرفاني عجيب و بسيار زيباي مولوي مي گذرم ولي حتما خودتان آن را بخوانيد كه هركدام از اين افراد نماد چيستند، منظور من از ذكر اين داستان نكته مهمي بود كه مي خواهم در اين ابتداي سال تحصيلي براي شما بگويم.
پدر و مادر گرانقدر شما، دبيران ، مشاوران و همكاران عزيز من ، همه تلاششان را براي فراهم كردن همه آنچه براي #موفقيت شما لازم است به كار بسته اند(در مثل البته مناقشه نيست) حالا اين شماييد كه بايد #گام_اصلي را محكم برداريد.
بچه هاي جان !
شرايطمان بسيار بسيار #حساس است!
سر كلاسها با #تمركز_كامل حاضر شويد.
آستين بالا بزنيد و دست به كار بشويد، سوال و #تمرين خيلي خيلي حل كنيد.
#آزمونها را جدي بگيريد.
#آزمونها را جدي بگيريد.
#آزمونها را جدي بگيريد.
مبادا شرايط ما را از #اهداف_بلندي كه براي خودمان تعيين كرده ايم دور كند.
محكم جلو برويد و سست نشويد.
#آينده از آن كساني است كه امروز به اندازه كافي #تلاش كنند و خداي ناكرده گريه هاي آينده مان همان عرق هايي است كه امروز نريخته ايم.
خيلي خيلي دوستتان دارم و دلم برايتان بي نهايت تنگ شده.
برادرتان - مصطفي خاكبازان
٣١ شهريور ٩٩
#حتما_بخوانيد
دوستان عزيز دانش آموزم سلام
آغاز #بهار_دانايي آخرين سال قرن ١٤ را خدمتتان تبريك عرض مي كنم .
دوست دارم اول،داستاني را از دفتر ششم مثنوي معنوي مولانا برايتان نقل كنم.
اين داستان را #با_دقت بخوانيد:
سلطان محمود غزنوي عادت به شبگردي داشت. شبي كه با لباس مبدل در شهر مي گرديد به گروهي از دزدان برخورد كه براي دزديدن خزانه قصر نقشه مي كشيدند. شاه نيز خود را جزو آنها جا زد. دزدان گفتند هريك از ما هنري داريم. اولي گفت خاصيت من در گوشهايم است. هر سگي صدا كند مي فهمم چه مي گويد! دومي گفت من هر كس را در شب تار ببينم در روز مي شناسمش. سومي گفت خاصيت من در بيني ام است. از بوي خاك مي فهمم زر و سيم كجاست! چهارمي گفت خاصيت من در پنجه هايم است خاك را با قدرت و به راحتي مي كنم. به شاه گفتند هنر تو چيست؟ گفت خاصيت من در ريشم است! اگر گرفتار شويم با جنباندن ريشم رهايمان مي كنند!
خلاصه رفتند سراغ دزدي! سگي پارس كرد، اولي گفت اين سگ ديوانه شده است! مي گويد سلطان همراه شماست! سومي و چهارمي هم هنرهاي خود را نشان دادند و خزانه را خالي كردند!
شاه كه با آنها همراه بود جاي خزانه را شناسايي كرد و صبح اول وقت ماموران را فرستاد و دزدان را ترسان و لرزان نزد پادشاه حاضر كردند!!
شاه شروع به عتاب كرد.
بعد از چند دقيقه دزدي كه در روز افراد را مي شناخت شاه را شناسايي كرد گفت:
ما همه كرديم كار خويش را
جان به قربانت بجنبان ريش را!!
از نتيجه گيري عرفاني عجيب و بسيار زيباي مولوي مي گذرم ولي حتما خودتان آن را بخوانيد كه هركدام از اين افراد نماد چيستند، منظور من از ذكر اين داستان نكته مهمي بود كه مي خواهم در اين ابتداي سال تحصيلي براي شما بگويم.
پدر و مادر گرانقدر شما، دبيران ، مشاوران و همكاران عزيز من ، همه تلاششان را براي فراهم كردن همه آنچه براي #موفقيت شما لازم است به كار بسته اند(در مثل البته مناقشه نيست) حالا اين شماييد كه بايد #گام_اصلي را محكم برداريد.
بچه هاي جان !
شرايطمان بسيار بسيار #حساس است!
سر كلاسها با #تمركز_كامل حاضر شويد.
آستين بالا بزنيد و دست به كار بشويد، سوال و #تمرين خيلي خيلي حل كنيد.
#آزمونها را جدي بگيريد.
#آزمونها را جدي بگيريد.
#آزمونها را جدي بگيريد.
مبادا شرايط ما را از #اهداف_بلندي كه براي خودمان تعيين كرده ايم دور كند.
محكم جلو برويد و سست نشويد.
#آينده از آن كساني است كه امروز به اندازه كافي #تلاش كنند و خداي ناكرده گريه هاي آينده مان همان عرق هايي است كه امروز نريخته ايم.
خيلي خيلي دوستتان دارم و دلم برايتان بي نهايت تنگ شده.
برادرتان - مصطفي خاكبازان
٣١ شهريور ٩٩