عشق به یک ماده ی مخدر می ماند، در آغاز احساس سرخوشی و تسلیم مطلق به آدم دست می دهد، روز به روز بیشتر می خواهی، هنوز معتاد نیستی اما از آن احساس خوشت می آید و فکر میکنی میتوانی در اختیار خودت داشته باشیش،چند دقیقه به معشوق می اندیشی و بعد سه ساعت فراموشش میکنی. اما کم کم به آن شخص عادت میکنی و کاملاً به او وابسته میشوی، حالا دیگر سه ساعت به او فکر میکنی و دو دقیقه فراموشش میکنی. اگر در دسترست نباشد همان احساسی را داری که معتادهای خمار دارند .معتاد برای به دست آوردن مواد، تن به هر کاری میدهد.
کنار رود پیدرا نشستم و گریه کردم
#پائولو_کوئلیو
کنار رود پیدرا نشستم و گریه کردم
#پائولو_کوئلیو
حقیقت این است که انسانها از شنیدن بدبختی دیگران خوشحال میشوند. چون باعث میشود باور کنند که خوشبختند!
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
#پائولو_کوئلیو
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
#پائولو_کوئلیو
اگر کسی چیزی را که در شرف رسیدن به آن باشد از دست بدهد (چیزی که بارها برای خودم اتفاق افتاده) در نهایت میآموزد که هیچ چیز به او تعلق ندارد؛
و اگر هیچ چیز به من تعلق ندارد پس نباید اوقاتم را صرف محافظت از چیزهایی کنم که مال من نیست.
بهتر است به گونهای زندگی کنم که انگار همین امروز نخستین و آخرين روز زندگی من است.
یازده دقیقه
#پائولو_کوئلیو
و اگر هیچ چیز به من تعلق ندارد پس نباید اوقاتم را صرف محافظت از چیزهایی کنم که مال من نیست.
بهتر است به گونهای زندگی کنم که انگار همین امروز نخستین و آخرين روز زندگی من است.
یازده دقیقه
#پائولو_کوئلیو