شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
Forwarded from ویراستار (Hossein Javid)
درباره‌ی «واسه»

میان‌بر برای کم‌حوصله‌ها:

کاربرد «واسه» به معنی «برای» و «به‌خاطر» کاملاً درست است.

های آخر «واسه» جزو خود کلمه است و، به قول معروف، #هکسره نیست.

کاربرد «واسه» هم در محاوره و هم در نوشتار رسمی کاملاً درست است.

«واسه» احتمالاً برگرفته از «واسطه»ی عربی است، نه wasnād پهلوی.


در فارسی میانه (به‌تساهل، پهلوی) کلمه‌‌ی wasnād را داشته‌ایم که دقیقاً به معنی «برای» و «به‌خاطر» است. دکتر محمد معین حدس زده‌ است که «واسه» از همین کلمه گرفته شده و علی‌اکبر دهخدا (بر مبنای فرهنگ ناظم‌الاطباء) و نیز خود دکتر معین حدس زده‌اند که این کلمه می‌تواند مأخوذ از کلمه‌ی عربی «واسطه» (به معنی «به‌سبب» و «بهر» و «برای») باشد.

اینکه wasnād به معنی «برای» و «به‌خاطر» به فارسی نو رسیده باشد، به رای من، بسیار بعید است، چه اینکه از اوایل دوره‌ی فارسی نو شواهدی در دست داریم که «وسناد» را در معنی «بسیار» به کار برده‌اند و نفیسی هم درباره‌اش نوشته است که «شاید لهجه‌ای از همان کلمه‌ی بسیار باشد».

❇️ «امروز به اقبال تو ای میر خراسان/ هم نعمت و هم روی نکو دارم وسناد.» (رودکی)

درواقع، هم خود «وسناد» (در معنی «بسیار» و «سرشار») بسیار کم‌بسامد است و هم شاهد متقنی نداریم که نشان دهد این کلمه و صورت‌های آوایی احتمالی تحول‌یافته‌اش در معنی «برای» و «به‌خاطر» در متون متقدم فارسی نو به کار رفته باشند. از دیگر سو، ظاهراً سروکله‌ی «واسه» در نوشتار در ابتدای سده‌ی پیشین شمسی و در نوشته‌های منسوب به «فارسی تهرانی» پیدا شده و هر چه رو به امروز آمده‌ایم پربسامدتر شده و راهش به فارسی رسمی گشوده شده است. پرپیداست منطقی نیست واژه‌ای هزار و چند صد سال صبر کند تا با تلفظی جدید و معنایی جدید در نوع خاصی از زبان فارسی (فارسی تهرانی) نمود بیابد! پس احتمالاً پذیرفتنی‌تر این است که آن را گونه‌ای تلفظ از همان کلمه‌ی «واسطه» بدانیم.

❇️ «برای اینکه واسه شوهرش بزک کنه.» (جعفرخان ازفرنگ‌آمده، حسن مقدم، ۱۳۰۰)

❇️ «واسه این مردم دلش سوخت.»‌ (زنده‌به‌گور، صادق هدایت، ۱۳۰۹)

❇️ «واسه چی تو دومن من گذاشتی؟» (شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ۱۳۲۱)

برخی پنداشته‌اند «واسه» را فقط باید در ضبط محاوره‌ای و شکسته به کار برد، که این گمان نادرست است و از همان دهه‌های پیش تا امروز در نوشتار غیرشکسته و رسمی هم به کار رفته است:

❇️ «پیش خود فکر می‌کردم که خدا این سید را واسه چی خلق کرده است.» (شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ۱۳۲۱)

❇️ «نصیب چرا زنش را گذاشته‌ بود خانه رفته بود پیش خانم اصفهانی؟ واسه اینکه لابد زنش بی‌ریخت بود.» (آسمون‌ریسمون، ایرج پزشکزاد، ۱۳۳۷)

«شما آشغال‌ها عادتتان شده واسه شخم‌ زدن بی‌سرخر پشت کون دیگران قایم بشوید.» (دن آرام، ترجمه‌ی احمد شاملو، ۱۳۴۴)

کسان دیگری پنداشته‌اند های آخر «واسه» جزو خود کلمه نیست و اصطلاحاً #هکسره است، یعنی واکه‌ی کوتاه نشان‌دهنده‌ی نقش دستوری به شکل حرف نوشتاری درآمده، که این گمان هم نادرست است و «واسه» را نباید به‌شکل «واسِ» نوشت. البته، در بافت‌هایی و برای ساخت لحن برخی شخصیت‌های لمپن، «باسه» و «واسْ» هم به کار رفته‌اند.

ضمایر ملکی در ترکیب با «واسه»:

واسه‌ام/ واسه‌ات/ واسه‌اش/ واسه‌مان/ واسه‌تان/ واسه‌شان

❇️ ضمایر ملکی در ترکیب با «واسه» در ضبط محاوره‌ای و شکسته (پیشنهاد):

واسه‌م/ واسه‌ت/ واسه‌ش/ واسه‌مون/ واسه‌تون/ واسه‌شون

حسین جاوید
@Virastaar
👍1