خاموشی به معنای لالبودن نیست.
لال برعکس میل به «سخنگفتن» دارد...
لال نه فقط ثابت نکرده است که میتواند خاموش باشد بلکه یکسره فاقدِ هرگونه امکان اثبات چنین چیزی است.
همانند شخص لال، کسی هم که طبعاً عادت به کمسخنی دارد نمیتواند نشان دهد که خاموش است و خاموشی میتواند.
آنکس نیز که هرگز چیزی نمیگوید نمیتواند در لحظهٔ معیّنی خاموش بماند. تنها در سخنگفتنِ راستین است که خاموشیِ اصیل ممکن است.
خاموشی توانستن مستلزم آن است که چیزی برای گفتن داشته باشد، یعنی گشودگیِ اصیل و سرشار خودش را در اختیار داشته باشد. آنگاه است که کمسخنی [چیزی را] آشکار میکند و «پُرچانگی» را سرنگون میسازد.
هستی و زمان
#هایدگر
لال برعکس میل به «سخنگفتن» دارد...
لال نه فقط ثابت نکرده است که میتواند خاموش باشد بلکه یکسره فاقدِ هرگونه امکان اثبات چنین چیزی است.
همانند شخص لال، کسی هم که طبعاً عادت به کمسخنی دارد نمیتواند نشان دهد که خاموش است و خاموشی میتواند.
آنکس نیز که هرگز چیزی نمیگوید نمیتواند در لحظهٔ معیّنی خاموش بماند. تنها در سخنگفتنِ راستین است که خاموشیِ اصیل ممکن است.
خاموشی توانستن مستلزم آن است که چیزی برای گفتن داشته باشد، یعنی گشودگیِ اصیل و سرشار خودش را در اختیار داشته باشد. آنگاه است که کمسخنی [چیزی را] آشکار میکند و «پُرچانگی» را سرنگون میسازد.
هستی و زمان
#هایدگر