چه شود به چهره ی زرد من،نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همهْ درد من،به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را،تو مهی و جانِ جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را،که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقد و گر ستم،بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم،چه جفا کنی چه وفا کنی
همه جا کشی می لاله گون،ز ایاغِ مدعیانِ دون
شکنی پیاله ی ما که خون،به دل شکسته یٔ ما کنی
تو کمان کشیده و در کمین،که زنی به تیرم و من غمین
همه ی غمم بود از همین،که خدا نکرده خطا کنی
تو که هاتف از بَرَش این زمان،روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی،نظر از چه سوی قفا کنی
#هاتف_اصفهانی
وزن جالب شعر!
که اگر کنی همهْ درد من،به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را،تو مهی و جانِ جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را،که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقد و گر ستم،بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم،چه جفا کنی چه وفا کنی
همه جا کشی می لاله گون،ز ایاغِ مدعیانِ دون
شکنی پیاله ی ما که خون،به دل شکسته یٔ ما کنی
تو کمان کشیده و در کمین،که زنی به تیرم و من غمین
همه ی غمم بود از همین،که خدا نکرده خطا کنی
تو که هاتف از بَرَش این زمان،روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی،نظر از چه سوی قفا کنی
#هاتف_اصفهانی
وزن جالب شعر!
محمد رضا شجریان
Video message
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
من اگر چه پیرم و ناتوان تو مرا ز درگه خود مران (۱)
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم
منم ای برید (۲) و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر
به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم
چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان
برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانیم
به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان
که نوازد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم
ز سموم (۳) سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه طمع به ابر بهاری و چه زیان ز باد خزانیم
شدهام چو هاتف بینوا به بلای هجر تو مبتلا
نرسد بلا به تو دلربا گر ازین بلا برهانیم
غزلی از #هاتف_اصفهانی
با صدای #شجریان
ـــــــــــــــــــ
(۱) در نسخهٔ وحید دستگردی: [تو ز آستان خودت مران]
(۲) بَرید: نامهرسان
(۳) سَموم: باد گرم
@PoemAndLiterature