لا ننسى أبداً ولكن نغمض أعيننا قليلاً كي نستطيع أن نعيش...
#واسینی_الاعرج
هرگز فراموش نمیکنیم اما کمی چشمهایمان را میبندیم تا بتوانیم زندگی کنیم...
#محبوبه_افشاری
#واسینی_الاعرج
هرگز فراموش نمیکنیم اما کمی چشمهایمان را میبندیم تا بتوانیم زندگی کنیم...
#محبوبه_افشاری
شعر و ادبیات
و الآن الهمّ تراكم ثلجاً في باب القلب القهر تجمع مرضاً بين مفاصلي الوهنى حزني يتصبب فوقي طيناً يثقلني و أكابر كي أحبس دمعي يخنقني... #ممدوح_عدوان
و اکنون
غم، بهسان برف بر دروازهی دلم انباشته شد
و رنج، چونان مرضی میان مفاصل سست و ناتوانم جمع شد
اندوهم، بر سرم گِل میریزد، و بر من سنگینی میکند
مغرورانه اشکم را پنهان میکنم و نفسم میگیرد...
ترجمه از : #محبوبه_افشاری
غم، بهسان برف بر دروازهی دلم انباشته شد
و رنج، چونان مرضی میان مفاصل سست و ناتوانم جمع شد
اندوهم، بر سرم گِل میریزد، و بر من سنگینی میکند
مغرورانه اشکم را پنهان میکنم و نفسم میگیرد...
ترجمه از : #محبوبه_افشاری