با خستگی راه میرفتم
پشت سرم را نگاه کردم
بنظر میآمد که دارم با طنابی میکشم
تپهی اندوه را با دستِ راستم
و کوهِ امید را با دستِ چپم
#آزادی_عریان_می_آید
#مرام_المصری
ترجمه: #سید_محمد_مرکبیان
پشت سرم را نگاه کردم
بنظر میآمد که دارم با طنابی میکشم
تپهی اندوه را با دستِ راستم
و کوهِ امید را با دستِ چپم
#آزادی_عریان_می_آید
#مرام_المصری
ترجمه: #سید_محمد_مرکبیان
دیگر برایم تشخیصِ حرفهایی که باید میزدم
با سکوتهایی که فتح کردهام
ساده نیست
من بر خرمنی از باروت و کبریتم از اشکهایم خیس.
📚دو لک لک بیخواب
#سید_محمد_مرکبیان ~ نشر نیماژ
با سکوتهایی که فتح کردهام
ساده نیست
من بر خرمنی از باروت و کبریتم از اشکهایم خیس.
📚دو لک لک بیخواب
#سید_محمد_مرکبیان ~ نشر نیماژ
.
یا تو هستی که داری از دیوارههای قبر بالا میآیی
یا مرگ از دهانههای خاک روئیده
نمیدانم، نه این را نه اینکه چه حالیست به دورِ شانههایت تنیدن
علفها دست دراز کردهاند و دست به دامنات شدهاند
و من به سبزیِ آنها که از خاکِ تنات تغذیه میکنند حسادت میکنم
میگفتند روزهای آخر پیر شده بودی
اما در تصویرت آب از آب تکان نخورده
مثلِ آفتابِ آن سال و امروز.
.
#سید_محمد_مرکبیان
یا تو هستی که داری از دیوارههای قبر بالا میآیی
یا مرگ از دهانههای خاک روئیده
نمیدانم، نه این را نه اینکه چه حالیست به دورِ شانههایت تنیدن
علفها دست دراز کردهاند و دست به دامنات شدهاند
و من به سبزیِ آنها که از خاکِ تنات تغذیه میکنند حسادت میکنم
میگفتند روزهای آخر پیر شده بودی
اما در تصویرت آب از آب تکان نخورده
مثلِ آفتابِ آن سال و امروز.
.
#سید_محمد_مرکبیان
Forwarded from Morakabian
.
ما نسل تنهایی هستیم. نسل آتش گرفتهای که نه آرامش بودا را به وقت سوختن داریم، نه قدرتِ کلام را به وقت نوشتن.
.
از کتاب #آغوشی_برای_یک_سفر_طولانی
#سید_محمد_مرکبیان #نشرنیماژ
@morakabian
ما نسل تنهایی هستیم. نسل آتش گرفتهای که نه آرامش بودا را به وقت سوختن داریم، نه قدرتِ کلام را به وقت نوشتن.
.
از کتاب #آغوشی_برای_یک_سفر_طولانی
#سید_محمد_مرکبیان #نشرنیماژ
@morakabian
Forwarded from Morakabian
Forwarded from Morakabian
در توضیح “مهاجرت” در فرهنگ لغت دهخدا آمده: «فرار از ولایتی به ولایت دیگر، از ظلم وُ تعدی وَ بریدن از جایی به دوستی در جایی دیگر.»
این ظلم و گریختن. این بریدن و ترک گفتن، در چشمِ آنها که مهاجرت کردهاند پیداست. غمانگیز اما این است که در چشم بعضیها در خاکِ مادریشان آشکار است.
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
این ظلم و گریختن. این بریدن و ترک گفتن، در چشمِ آنها که مهاجرت کردهاند پیداست. غمانگیز اما این است که در چشم بعضیها در خاکِ مادریشان آشکار است.
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
Forwarded from Morakabian
ما مجموعهای از دلتنگیها، شورها، حسرتها، دلخوشیها و دلخوریهای کوچکی هستیم که در دلِ هر بحرانی، نیاز به بیان آنها در ما خواهد بود. همین است که در موفقیتها هم گاهی دلگیریم. در “از دستدادنها” گاه میخندیم. در دلِ شکست، میایستیم. در عمقِ ناامیدی، امیدواریم.
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
Forwarded from Morakabian
.
نمیتوانم به زبان بیاورم، نه آنچه در سر دارم نه آنچه را احساس میکنم. تو بارانی و من خاک. شکلِ تو را گرفتهام
.
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
نمیتوانم به زبان بیاورم، نه آنچه در سر دارم نه آنچه را احساس میکنم. تو بارانی و من خاک. شکلِ تو را گرفتهام
.
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
Forwarded from Morakabian
با تمام حرفهایی که زدیم گفتم: فرقی نمیکند آدمها چه کردهاند و چه پیش آمده، واقعا نیازی نیست نقش ناجی را برای دیگران بازی کنیم. اما باید ناجیِ خودت باشی. باید نشانههای درونت را بشناسی. باید خودت را ببینی. تو در همه جهانت پخش شدهای. دستهایت زیر آفتاب، موهایت در باد، چشمهایت در منظرهها و تماشایت در پنجرهها.
.
#سید_محمد_مرکبیان
#روزنوشت #سلفی
@morakabian
.
#سید_محمد_مرکبیان
#روزنوشت #سلفی
@morakabian
Forwarded from Morakabian
.
دلبستگی به هر چه در جهان، خواه دلی داشته باشد یا نه، اگر نگاهش میکنی و گوشهای از رنجت را میبینی که روزی کشیدهای یا در دل هنوز حمل میکنی، آن دلبستگی حقیقیست. حال بگویند: مگر آدمی به یک کتاب، یک قابِ عکس، یک مجسمهی کوچکِ سفالی دل میبندد؟
آری، اگر اندوهی در میان است.
.
#سید_محمد_مرکبیان
#روزنوشت
@morakabian
دلبستگی به هر چه در جهان، خواه دلی داشته باشد یا نه، اگر نگاهش میکنی و گوشهای از رنجت را میبینی که روزی کشیدهای یا در دل هنوز حمل میکنی، آن دلبستگی حقیقیست. حال بگویند: مگر آدمی به یک کتاب، یک قابِ عکس، یک مجسمهی کوچکِ سفالی دل میبندد؟
آری، اگر اندوهی در میان است.
.
#سید_محمد_مرکبیان
#روزنوشت
@morakabian
Forwarded from Morakabian
ما مجموعهای از دلتنگیها، شورها، حسرتها، دلخوشیها و دلخوریهای کوچکی هستیم که در دلِ هر بحرانی، نیاز به بیان آنها در ما خواهد بود. همین است که در موفقیتها هم گاهی دلگیریم. در “از دستدادنها” گاه میخندیم. در دلِ شکست، میایستیم. در عمقِ ناامیدی، امیدواریم.
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
Forwarded from Morakabian
.
در نقطهی میان دو ویرانی چشم باز کردیم و خورشید را از آینهی چشمهایی شناختیم که روزی واقعاً به آسمان نگاه کرده بودند.
دیرزمانی اشک ریختیم اما جز خشکی صورتهامان چیزی برایمان نماند.
زمان در ما شکسته بود درست زمانی که میانِ ناامیدی و ناامیدی، امید را شبیه ماشینی کار کرده و کهنه از دستفروشی دستبهدست میگرفتیم.
به تماشا نشستیم،
مدتها به خراشهایش خیره ماندیم، داستانهایش را کنار هم گذاشتیم، بر خطهایش هزار بار دست کشیدیم و روایتِ شکستهشدهمان را اندکی کامل کردیم.
گویی که نقاشی قلمویی به دست گرفته و رنگهای خشک شده و تازه را در هم میزند. چرخ میخوریم. اشکهامان گاهی سرخ است. تاریکی گاهی هاشورهای روشنی دارد. خراشها گاهی محو میشوند، گاهی روی هم میافتند. شکستگی از حالتش خارج میشود و شکل تازهای به خود میگیرد. پیچیده و هنرمندانه. عریان و حقیقی.
تلخ و عریان. تماشا میکنیم. کبود است و عریان. باید تا ابتدای اولین نقطهی تاریکی پیش برویم. مدام تماشایش کنیم و بدانیم خراشهامان از کجا آمده. باید بدانیم از کجا خراشهامان اولین کلمه را به زبان آوردهاند.
.
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
در نقطهی میان دو ویرانی چشم باز کردیم و خورشید را از آینهی چشمهایی شناختیم که روزی واقعاً به آسمان نگاه کرده بودند.
دیرزمانی اشک ریختیم اما جز خشکی صورتهامان چیزی برایمان نماند.
زمان در ما شکسته بود درست زمانی که میانِ ناامیدی و ناامیدی، امید را شبیه ماشینی کار کرده و کهنه از دستفروشی دستبهدست میگرفتیم.
به تماشا نشستیم،
مدتها به خراشهایش خیره ماندیم، داستانهایش را کنار هم گذاشتیم، بر خطهایش هزار بار دست کشیدیم و روایتِ شکستهشدهمان را اندکی کامل کردیم.
گویی که نقاشی قلمویی به دست گرفته و رنگهای خشک شده و تازه را در هم میزند. چرخ میخوریم. اشکهامان گاهی سرخ است. تاریکی گاهی هاشورهای روشنی دارد. خراشها گاهی محو میشوند، گاهی روی هم میافتند. شکستگی از حالتش خارج میشود و شکل تازهای به خود میگیرد. پیچیده و هنرمندانه. عریان و حقیقی.
تلخ و عریان. تماشا میکنیم. کبود است و عریان. باید تا ابتدای اولین نقطهی تاریکی پیش برویم. مدام تماشایش کنیم و بدانیم خراشهامان از کجا آمده. باید بدانیم از کجا خراشهامان اولین کلمه را به زبان آوردهاند.
.
#سید_محمد_مرکبیان
@morakabian
Forwarded from Morakabian
.
دلبستگی به هر چه در جهان، خواه دلی داشته باشد یا نه، اگر نگاهش میکنی و گوشهای از رنجت را میبینی که روزی کشیدهای یا در دل هنوز حمل میکنی، آن دلبستگی حقیقیست. حال بگویند: مگر آدمی به یک کتاب، یک قابِ عکس، یک مجسمهی کوچکِ سفالی دل میبندد؟
آری، اگر اندوهی در میان است.
.
#سید_محمد_مرکبیان
#روزنوشت
@morakabian
دلبستگی به هر چه در جهان، خواه دلی داشته باشد یا نه، اگر نگاهش میکنی و گوشهای از رنجت را میبینی که روزی کشیدهای یا در دل هنوز حمل میکنی، آن دلبستگی حقیقیست. حال بگویند: مگر آدمی به یک کتاب، یک قابِ عکس، یک مجسمهی کوچکِ سفالی دل میبندد؟
آری، اگر اندوهی در میان است.
.
#سید_محمد_مرکبیان
#روزنوشت
@morakabian