شهر از هجوم ِ خاطره هایت به من پُر است
بعد از تو شهر، از من ِ دیوانه دلخور است
از من که بین ِ بود و عدم پرسه می زدم
تو بودی و کنار ِ خودم پرسه می زدم
تو بودی و تمام غزل ها ترانه ها
من بودم و تمام ستم ها بهانه ها
من بودم و مجال شگفتی برای عشق
تو بودی و تحمل سخت بهای عشق
قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است
می سوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمی توانم از این دست رد شوم
این بار آخر است برای خودم نه تو
من پشت خط فاجعه عاشق شدم نه تو
گرداب را درون خودت غرق می کنی
تو با تمام حادثه ها فرق می کنی
#افشین_یداللهی
بعد از تو شهر، از من ِ دیوانه دلخور است
از من که بین ِ بود و عدم پرسه می زدم
تو بودی و کنار ِ خودم پرسه می زدم
تو بودی و تمام غزل ها ترانه ها
من بودم و تمام ستم ها بهانه ها
من بودم و مجال شگفتی برای عشق
تو بودی و تحمل سخت بهای عشق
قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است
می سوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمی توانم از این دست رد شوم
این بار آخر است برای خودم نه تو
من پشت خط فاجعه عاشق شدم نه تو
گرداب را درون خودت غرق می کنی
تو با تمام حادثه ها فرق می کنی
#افشین_یداللهی
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود
از تو بعید نیست میان دو خنده ات
تاریخ گنگی از خفقان، عاشقت شود
توران به خاک خاطره هایت بیافتد و
آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود
چشمان تو، که رنگ پشیمانی خداست
در آینه، بدون گمان، عاشقت شود
از تو بعید نیست ،قیامت کنی و بعد
خاکستر جهنمیان عاشقت شود
وقتی نوازش تو شبیخون زندگیست
هر قلب مات بی ضربان، عاشقت شود
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
#افشین_یداللهی
شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود
از تو بعید نیست میان دو خنده ات
تاریخ گنگی از خفقان، عاشقت شود
توران به خاک خاطره هایت بیافتد و
آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود
چشمان تو، که رنگ پشیمانی خداست
در آینه، بدون گمان، عاشقت شود
از تو بعید نیست ،قیامت کنی و بعد
خاکستر جهنمیان عاشقت شود
وقتی نوازش تو شبیخون زندگیست
هر قلب مات بی ضربان، عاشقت شود
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
#افشین_یداللهی
اگر جاذبه ی زمین نبود ،
کسی حلق آویز نمی شد
.
وتیغه ی گیوتین
روی گردن کسی فرو نمی آمد .
نه ماشین قیمتش انقدر بالا می رفت
نه بلیط هواپیما ...
نه در طول هفته ترافیک خیابان ها سنگین می شد
نه آخر هفته جاده های شمال !
چقدر کار گشت ارشاد سخت می شد .
باید آسمان را از گناه پاک می کرد
و
نمی توانست ...
اگر جاذبه زمین نبود
می شد بین دانه های معلق برف و باران گشت زد
و نیمکت ها زیر باران خیس نمی شدند
اگر جاذبه زمین نبود
جای پای هیچکس آنقدر سفت نمی شد
که برای از جا کندنش نیاز به جنگ یا انقلاب باشد
و
مرگ ،
سقوط،
عشق
انقدر برای خیلی ها ترسناک نبود
.
اگر جاذبه زمین نبود
آدم بهشت را رها نمی کرد تا به زمین بیاید !:/
#افشین_یداللهی
پ.ن: نفوذ کلامت ستودنیه واقعا حیف که زود رفتی 😔
کسی حلق آویز نمی شد
.
وتیغه ی گیوتین
روی گردن کسی فرو نمی آمد .
نه ماشین قیمتش انقدر بالا می رفت
نه بلیط هواپیما ...
نه در طول هفته ترافیک خیابان ها سنگین می شد
نه آخر هفته جاده های شمال !
چقدر کار گشت ارشاد سخت می شد .
باید آسمان را از گناه پاک می کرد
و
نمی توانست ...
اگر جاذبه زمین نبود
می شد بین دانه های معلق برف و باران گشت زد
و نیمکت ها زیر باران خیس نمی شدند
اگر جاذبه زمین نبود
جای پای هیچکس آنقدر سفت نمی شد
که برای از جا کندنش نیاز به جنگ یا انقلاب باشد
و
مرگ ،
سقوط،
عشق
انقدر برای خیلی ها ترسناک نبود
.
اگر جاذبه زمین نبود
آدم بهشت را رها نمی کرد تا به زمین بیاید !:/
#افشین_یداللهی
پ.ن: نفوذ کلامت ستودنیه واقعا حیف که زود رفتی 😔
تو
حق نداری
عاشقِ کسی بمانی
که سال هاست
رفته
تو
مالِ کسی نیستی
که نیست
تو
حق نداری
اسمِ دردهای مزمنت را
عشق بگذاری
تو
میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی
اما
محتاجِ آنکه زخمیَت کرده
نه!
دست بردار
از این افسانههای بی سر و ته
که به نامِ عشق
فرصتِ عشق را
از تو میگیرد
آنکه
تو را
زخمیِ خود میخواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست
و
تو
سال هاست
حوای بیآدمی
حواست نیست...
#افشین_یداللهی
از کتاب #روزشمار_یک_عشق
انتشارات نگاه
@Afshin_Yadollahi
حق نداری
عاشقِ کسی بمانی
که سال هاست
رفته
تو
مالِ کسی نیستی
که نیست
تو
حق نداری
اسمِ دردهای مزمنت را
عشق بگذاری
تو
میتوانی مدیونِ زخمهایت باشی
اما
محتاجِ آنکه زخمیَت کرده
نه!
دست بردار
از این افسانههای بی سر و ته
که به نامِ عشق
فرصتِ عشق را
از تو میگیرد
آنکه
تو را
زخمیِ خود میخواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست
و
تو
سال هاست
حوای بیآدمی
حواست نیست...
#افشین_یداللهی
از کتاب #روزشمار_یک_عشق
انتشارات نگاه
@Afshin_Yadollahi
Forwarded from شعر و ادبیات چامه
یکروز می آیی که من، دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم
#افشین_یداللهی
@chaame 🚸
@sisalegi
از صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم
#افشین_یداللهی
@chaame 🚸
@sisalegi
شعر و ادبیات
احسان خواجه امیری _ در مسیر زاینده رود – 🆔 @AsMusik
غروبم مرگه رو دوشم، طلوعم کن تو میتونی
تمومم سایه میپوشم، شروعم کن، تو میتونی
شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا
منو با چشمای بازت ببر تا مشرق رؤیا
دلم با هر تپش، با هر شکستن، داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق، همون اندازه بیرحمه
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست
خلاصم کن از عشقهایی که گاهی هست و گاهی نیست
تو خوب سوختنو میشناسی سکوتو از اونم بهتر
من آتیشم، یه کاری کن نمونم زیر خاکستر
میخوام مثل همون روزها که بارون بود، ابری شم
دوباره تو حریر تو مثه چشمات ابری شم
#افشین_یداللهی
تمومم سایه میپوشم، شروعم کن، تو میتونی
شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا
منو با چشمای بازت ببر تا مشرق رؤیا
دلم با هر تپش، با هر شکستن، داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق، همون اندازه بیرحمه
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست
خلاصم کن از عشقهایی که گاهی هست و گاهی نیست
تو خوب سوختنو میشناسی سکوتو از اونم بهتر
من آتیشم، یه کاری کن نمونم زیر خاکستر
میخوام مثل همون روزها که بارون بود، ابری شم
دوباره تو حریر تو مثه چشمات ابری شم
#افشین_یداللهی
سوزاندیام که دلم خامتر شود
وحشی شدی غزلم رامتر شود
آهو برای چه باید زمان صید
کاری کند که خوش اندامتر شود
جز اینکه از سر جانش گذشته تا
صیاد نابغه ناکامتر شود
آدم برای نشستن به خاک تو
باید نترسد و بدنامتر شود
چیزی نگفتی و گفتی نگویم و
رفتی که قصه پر ابهامتر شود
آنقدر گریه نکردی میان بغض
تا چشم اشک سرانجام تر شود
امشب کنار غزل های من بخواب
شاید جهان تو آرامتر شود
#افشین_یداللهی
وحشی شدی غزلم رامتر شود
آهو برای چه باید زمان صید
کاری کند که خوش اندامتر شود
جز اینکه از سر جانش گذشته تا
صیاد نابغه ناکامتر شود
آدم برای نشستن به خاک تو
باید نترسد و بدنامتر شود
چیزی نگفتی و گفتی نگویم و
رفتی که قصه پر ابهامتر شود
آنقدر گریه نکردی میان بغض
تا چشم اشک سرانجام تر شود
امشب کنار غزل های من بخواب
شاید جهان تو آرامتر شود
#افشین_یداللهی
نیمه جانی بر کف
کوله باری بر دوش
مقصدی بیپایان...
قرنها پشت افق
سحری سرگردان
که در آن آتش کمنور نگاهی تنها
سینهی ساکت صحرای سحرگاهی را
مثل یک آینه رو به برهوت
پی سوسوی نگاهی دیگر
بیثمر میکاود
وحشتی بیگانه در سراپای وجود
لذتی پر آشوب
پای محراب سجود
در دل ویرانی
آخرین دلخوشیام
چشم ویرانگر توست
خسته از جنگیدن
آخرین فرصت صلح
عشق عصیانگر توست
کاش غیر از من و تو
هیچکس با خبر از ما نشود
نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود
#افشین_یداللهی
کوله باری بر دوش
مقصدی بیپایان...
قرنها پشت افق
سحری سرگردان
که در آن آتش کمنور نگاهی تنها
سینهی ساکت صحرای سحرگاهی را
مثل یک آینه رو به برهوت
پی سوسوی نگاهی دیگر
بیثمر میکاود
وحشتی بیگانه در سراپای وجود
لذتی پر آشوب
پای محراب سجود
در دل ویرانی
آخرین دلخوشیام
چشم ویرانگر توست
خسته از جنگیدن
آخرین فرصت صلح
عشق عصیانگر توست
کاش غیر از من و تو
هیچکس با خبر از ما نشود
نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود
#افشین_یداللهی
غروبم مرگه رو دوشم، طلوعم کن تو میتونی
تمومم سایه میپوشم، شروعم کن، تو میتونی
شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا
منو با چشمهای بازت ببر تا مشرق رؤیا
دلم با هر تپش، با هر شکستن، داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق، همون اندازه بیرحمه
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست
خلاصم کن از عشقهایی که گاهی هست و گاهی نیست
تو خوب سوختنو میشناسی سکوتو از اونم بهتر
من آتیشم، یه کاری کن نمونم زیر خاکستر
میخوام مثل همون روزها که بارون بود، ابری شم
دوباره تو حریر تو مث چشمات ابری شم
#افشین_یداللهی
تمومم سایه میپوشم، شروعم کن، تو میتونی
شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا
منو با چشمهای بازت ببر تا مشرق رؤیا
دلم با هر تپش، با هر شکستن، داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق، همون اندازه بیرحمه
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست
خلاصم کن از عشقهایی که گاهی هست و گاهی نیست
تو خوب سوختنو میشناسی سکوتو از اونم بهتر
من آتیشم، یه کاری کن نمونم زیر خاکستر
میخوام مثل همون روزها که بارون بود، ابری شم
دوباره تو حریر تو مث چشمات ابری شم
#افشین_یداللهی
وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل میآفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم میچشید
من عاشق چشمت شدم... نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشقشدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینیتر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو... نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آن سوی یقین شاید کمی همکیشتر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود
#افشین_یداللهی
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل میآفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم میچشید
من عاشق چشمت شدم... نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشقشدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینیتر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو... نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آن سوی یقین شاید کمی همکیشتر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود
#افشین_یداللهی
Emshab Kenare Ghazalhaye Man Bekhab
Homayoun Shajarian
امشب کنار غزلهای من بخواب
شاید جهان تو آرامتر شود
📝 #افشین_یداللهی
🎤 #همایون_شجریان
@PoemAndLiterature
شاید جهان تو آرامتر شود
📝 #افشین_یداللهی
🎤 #همایون_شجریان
@PoemAndLiterature
Hojoome Khatereh
Homayoun Shajarian
🎧 «هجوم خاطره»
شهر از هجوم خاطرههایت به من پُر است
بعد از تو شهر، از منِ دیوانه دلخور است
از من که بین بود و عدم پرسه میزدم
تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم
تو بودی و تمام غزلها، ترانهها
من بودم و تمام ستمها، بهانهها
من بودم و مجال شگفتی برای عشق
تو بودی و تحمل سخت بهای عشق
قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است
میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمیتوانم از این دست رد شوم
این بار آخر است برای خودم، نه تو
من پشت خط فاجعه عاشق شدم، نه تو
گرداب را درون خودت غرق میکنی
تو با تمام حادثهها فرق میکنی
شعر: #افشین_یداللهی
آواز: #همایون_شجریان
آهنگسازی: #فردین_خلعتبری
تنظیم: #کاوه_عابدین
آلبوم: #امشب_کنار_غزلهای_من_بخواب
@HomayonShajarian
@PoemAndLiterature
شهر از هجوم خاطرههایت به من پُر است
بعد از تو شهر، از منِ دیوانه دلخور است
از من که بین بود و عدم پرسه میزدم
تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم
تو بودی و تمام غزلها، ترانهها
من بودم و تمام ستمها، بهانهها
من بودم و مجال شگفتی برای عشق
تو بودی و تحمل سخت بهای عشق
قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است
میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمیتوانم از این دست رد شوم
این بار آخر است برای خودم، نه تو
من پشت خط فاجعه عاشق شدم، نه تو
گرداب را درون خودت غرق میکنی
تو با تمام حادثهها فرق میکنی
شعر: #افشین_یداللهی
آواز: #همایون_شجریان
آهنگسازی: #فردین_خلعتبری
تنظیم: #کاوه_عابدین
آلبوم: #امشب_کنار_غزلهای_من_بخواب
@HomayonShajarian
@PoemAndLiterature
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
شیطانِ رانده، سجدهکنان عاشقت شود
از تو بعید نیست میان دو خندهات
تاریخ گنگی از خفقان، عاشقت شود
توران به خاک خاطرههایت بیفتد و
آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود
چشمان تو که رنگ پشیمانی خداست
در آینه بدون گمان عاشقت شود
از تو بعید نیست قیامت کنی و بعد
خاکستر جهنمیان عاشقت شود
وقتی نوازش تو شبیخون زندگیست
هر قلب مات بیضربان، عاشقت شود
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
#افشین_یداللهی
@PoemAndLiterature
شیطانِ رانده، سجدهکنان عاشقت شود
از تو بعید نیست میان دو خندهات
تاریخ گنگی از خفقان، عاشقت شود
توران به خاک خاطرههایت بیفتد و
آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود
چشمان تو که رنگ پشیمانی خداست
در آینه بدون گمان عاشقت شود
از تو بعید نیست قیامت کنی و بعد
خاکستر جهنمیان عاشقت شود
وقتی نوازش تو شبیخون زندگیست
هر قلب مات بیضربان، عاشقت شود
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
#افشین_یداللهی
@PoemAndLiterature
❤1
Hojoome Khatereh
Homayoun Shajarian
به یاد مرحوم یداللهی در زادروزش 🖤
🎧 «هجوم خاطره»
شهر از هجوم خاطرههایت به من پُر است
بعد از تو شهر، از منِ دیوانه دلخور است
از من که بین بود و عدم پرسه میزدم
تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم
تو بودی و تمام غزلها، ترانهها
من بودم و تمام ستمها، بهانهها
من بودم و مجال شگفتی برای عشق
تو بودی و تحمل سخت بهای عشق
قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است
میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمیتوانم از این دست رد شوم
این بار آخر است برای خودم، نه تو
من پشت خط فاجعه عاشق شدم، نه تو
گرداب را درون خودت غرق میکنی
تو با تمام حادثهها فرق میکنی
شعر: #افشین_یداللهی
آواز: #همایون_شجریان
آهنگ: #فردین_خلعتبری
تنظیم: #کاوه_عابدین
از آلبوم «امشب کنار غزلهای من بخواب»
@HomayonShajarian
@PoemAndLiterature
🎧 «هجوم خاطره»
شهر از هجوم خاطرههایت به من پُر است
بعد از تو شهر، از منِ دیوانه دلخور است
از من که بین بود و عدم پرسه میزدم
تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم
تو بودی و تمام غزلها، ترانهها
من بودم و تمام ستمها، بهانهها
من بودم و مجال شگفتی برای عشق
تو بودی و تحمل سخت بهای عشق
قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است
میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمیتوانم از این دست رد شوم
این بار آخر است برای خودم، نه تو
من پشت خط فاجعه عاشق شدم، نه تو
گرداب را درون خودت غرق میکنی
تو با تمام حادثهها فرق میکنی
شعر: #افشین_یداللهی
آواز: #همایون_شجریان
آهنگ: #فردین_خلعتبری
تنظیم: #کاوه_عابدین
از آلبوم «امشب کنار غزلهای من بخواب»
@HomayonShajarian
@PoemAndLiterature
❤3😢1💔1