شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی؟

به کسی جمال خود را ننموده‏‌ای و بینم؛
همه جا به هر زبانی، بود از تو گفت‌و‌گویی!

غم و درد و رنج و محنت، همه مستعدّ قتلم
تو بِبُر سر از تن من، بِبَر از میانه، گویی

به ره تو بس که نالم، ز غم تو بس که مویم
شده‏‌ام ز ناله، نالی؛ شده‌ام ز مویه، مویی

همه خوش‌دل این که مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی!

چه شود که راه یابد سوی آب، تشنه‌کامی؟
چه شود که کام جوید ز لب تو، کام‌جویی؟

شود این که از ترحّم، دمی ای سحاب رحمت!
من خشک‌لب هم آخر ز تو تَر کنم گلویی؟

بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت
سر خُمّ می سلامت، شکند اگر سبویی

همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نِه! بنشین کنار جویی

نه به باغ ره دهندم، که گلی به کام بویم
نه دماغ این که از گل شنوم به کام، بویی

ز چه شیخ پاکدامن، سوی مسجدم بخواند؟
رخ شیخ و سجده‏‌گاهی، سر ما و خاک کویی

بنموده تیره روزم، ستم سیاه‌چشمی
بنموده مو سپیدم، صنم سپیدرویی

نظری به سویِ #رضوانی دردمند مسکین
که به جز درت، امیدش نبُود به هیچ سویی‏!

#فصیح‌الزمان_شیرازی
همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه، بنشين كنار جویی

#فصیح‌الزمان_شیرازی

آن‌جا که جمال دوستان است
والله که میان خانه صحراست

#سنایی

ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا که تویی تفرج آن‌جاست

#سعدی

@PoemAndLiterature