شاره‌که‌م دیوانده‌ره(کانال دیواندره)
16.7K subscribers
26.8K photos
5.32K videos
244 files
4.05K links

کانال دیواندره
(کدشامد):1-1-2723-61-2-1

(ارسال اخبار و تصاویر) @kurdnuis

@dc_tabliq (ارسال آگهی تبلیغات )
.
.
instagram.com/divandare (اینستاگرام)

@divandaretarhim (کانال ترحیم)

@divandareh (کانال نیازمندی)

⇜ از مردم برای مردم ↬
Download Telegram
📚هر روز یک داستان

داستان شماره ۲۶۸

💎 #داستان_غم‌انگیز_کوه‌نورد!

اين داستان غم انگيز کوهنوردي است که مي خواست به بلندترين کوه ها صعود کند، تصميم گرفت تنها به قله کوه برود. هوا سرد بود وکم کم تاريک مي شد. سياهي شب سکوت مرگباري داشت. و کوهنور قهرمان بجاي اينکه چادر بزند واستراحت کند و صبح ادامه دهد به راهش ادامه داد. همه جا تاريک بود و جز سو سوي ستارها وماه از پشت ابرها چيز ديگري پيدا نبود. و کوهنورد چيزي به فتح قله نداشت که ناگهان پايش به سنگي خورد و لغزيد و سقوط کرد.

در آن لحظات سقوط خاطرات بد و خوب بيادش آمد. داشت فکر ميکرد چقدر به مرگ نزديک است. که در آن لحظات ترسناک مرگ وزندگي احساس کرد که طناب سقوط به دور کمرش حلقه زده و وسط زمين و آسمان مانده است. درآن وقت تنگ ودرد آور و ترسناک و آن سکوت هولناک فرياد زد خدايا مرا درياب و نجات بده. صدایی لطيف وآرام از آسمان گفت چه مي خواهي برايت بکنم .کوهنورد گفت کمکم کن نجات پيدا کنم . صدا گفت آيا واقعا فکر ميکني من مي توانم تورا نجات دهم کوهنورد گفت: البته که تو مي تواني مرا کمک کني چون تو خداوندي و قادر بر هر کاري هستي، آن صدا گفت پس آن طناب را ببر و اعتماد کن، اما کوهنورد ترس داشت و اعتماد نکرد و چسبيد به طنابش...

و چند روز بعد گروه نجات جسد منجمد و مرده اورا پيدا کردند که فقط يک متر با زمين فاصله داشت!
━━━━━━━━━━━━
⇜لە خەڵکەوە بۆ خەڵک؛ شارەکەم دیواندەرە
@Divandare
👍24😢5