شاره‌که‌م دیوانده‌ره(کانال دیواندره)
16.7K subscribers
26.9K photos
5.33K videos
244 files
4.06K links

کانال دیواندره
(کدشامد):1-1-2723-61-2-1

(ارسال اخبار و تصاویر) @kurdnuis

@dc_tabliq (ارسال آگهی تبلیغات )
.
.
instagram.com/divandare (اینستاگرام)

@divandaretarhim (کانال ترحیم)

@divandareh (کانال نیازمندی)

⇜ از مردم برای مردم ↬
Download Telegram
📚هر روز یک داستان

داستان شماره ۱۷۳

💎 #داستان_تاریخی

روزی اسکندر پس،از فتح هندوستان با غرور و تکبر از راهی میگذشت.
پیرمردی عارف را دید که در کنار جاده نشسته و با نگاهی تمسخر آمیز به او و سپاهیانش نگاه میکند. اسکندر نزدش رفت و گفت: میدانی من کیستم که اینگوته با تمسخر به من مینگری؟
پیرمرد گفت: نه...کیستی؟ اسکندر گفت: من اسکندر هستم. فاتح جهان
پیرمرد با صدای بلند خندید و گفت: جناب فاتح به من بگو ببینم، اگر در این بیابان تشنه و در حال مرگ باشی و از من کاسه آبی طلب کنی، حاضری در قبالش چه چیزی به من بدهی تا آب را به تو دهم و از مرگ رها شوی؟
اسکندر گفت: هر چه بخواهی
پیر مرد گفت: من آب را به شرط گرفتن تمام امپراتوری ات به تو خواهم داد. قبول میکنی؟
اسکندر گفت: اگر پای جانم وسط باشد امپراتوری به دردم نخواهد خورد. قبول خواهم کرد
پیر مرد دوباره خندید و گفت: پس نگو فاتح جهان هستی، بهتر است بگویی فاتح یک کاسه آب هستی...!!حال دیدی به چه میخندیدم؟ اسکندراز این سخن پیرمرد تکان سختی خورد اما پاسخی نداشت، این ملاقات چنان در اسکندر اثر گذاشت که بعدها زمانی که در حال ترک هندوستان و عزیمت به سمت یونان بود و متوجه شد بخاطر بیماری اش زنده به یونان نمیرسد، وصیت کرد بعد از مرگش، دستان خالی اش،را از تابوت بیرون بگذارند تا عبرت دیگران شود و مردم ببینند که فاتح نیمی از جهان با دستان خالی زندگی را ترک کرده است
━━━━━━━━━━━━
⇜لە خەڵکەوە بۆ خەڵک؛ شارەکەم دیواندەرە
@Divandare
👍29👌1