This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مقامات از تحریم سود میبرند، چرا باید نگران تحریم باشند؟.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
👏33💯17👍4🤯2❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❤18👌6🤬4🤯3👍2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افتادن به سفیدشویی اسلام
بعد ۱۴۰۰ سال یادشون افتاده.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
بعد ۱۴۰۰ سال یادشون افتاده.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
🔥35😁18👍9❤7🤬3🥴2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعطای شهروندی افتخاری ایتالیا به سه زن محکوم به اعدام در ایران
شورای شهر یِزی (JESI) در ایتالیا به اتفاق آرا با اعطای شهروندی افتخاری به سه زن زندانی سیاسی محکوم به اعدام ــ وریشه مرادی، شریفه محمدی و پخشان عزیزی ــ موافقت کرد.
این سه زن به دلیل فعالیت در دفاع از آزادیها و حقوق انسانی در ایران دستگیر شده و از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به حکم اعدام محکوم شدهاند.
مقامهای محلی یِزی اعلام کردند این اقدام نمادین نشانهای از همبستگی مردم ایتالیا با مدافعان آزادی در ایران و پیامی علیه سرکوب و مجازاتهای غیرانسانی در جمهوری اسلامی است..
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
شورای شهر یِزی (JESI) در ایتالیا به اتفاق آرا با اعطای شهروندی افتخاری به سه زن زندانی سیاسی محکوم به اعدام ــ وریشه مرادی، شریفه محمدی و پخشان عزیزی ــ موافقت کرد.
این سه زن به دلیل فعالیت در دفاع از آزادیها و حقوق انسانی در ایران دستگیر شده و از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به حکم اعدام محکوم شدهاند.
مقامهای محلی یِزی اعلام کردند این اقدام نمادین نشانهای از همبستگی مردم ایتالیا با مدافعان آزادی در ایران و پیامی علیه سرکوب و مجازاتهای غیرانسانی در جمهوری اسلامی است..
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
❤47👍6💔3😁2
❤22🤯12😁7👏3🔥1🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آغازگر بحران آب در ایران
حالا اینا میخوان مشکل آب کشور رو حل کنند.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
حالا اینا میخوان مشکل آب کشور رو حل کنند.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
💔36👎14🤬12❤8👍5😁1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🤬42👍8❤6😁5👎4🔥2😐2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕❗🥺
فکر نکنم این آقا تحصیل کرده حوزه باشه🤔
ایشون یک انسان خردمند و واقع بین است که لباس آخوند هاپوشید،،.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
فکر نکنم این آقا تحصیل کرده حوزه باشه🤔
ایشون یک انسان خردمند و واقع بین است که لباس آخوند هاپوشید،،.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
👍43🥴13❤10👌6👏4👎2🤬1
اعلام انحلال شورای ملی تصمیم بدلیل استعفای اکثریت موسسین
و اعضای داخل ایران
بدینوسیله انحلال شورای ملی تصمیم بدلیل استعفای اکثریت اعضای موسس را اعلام میکنیم.
از شش نفر اعضای موسس
آقای لعل محمدی
خانم پوران ناظمی
استعفای خود را اعلام میکنند
پیش از آن هم
آقایان
کمال جعفری یزدی
مسعود نقره کار استعفا داده بودند
طبق اطلاعات رسیده، تعداد زیادی از اعضای شورا در داخل و خارج از ایران نیز از سمتهای خود استعفا کردهاند. دلایل این استعفاها، عدم پایبندی به مرام نامه و دور شدن از اهداف اصلی شورا میباشد
اسامی اعضایی که استعفا دادهاند و مایل به اعلام نام نبودند به هیئت مدیره و گروه اعضای شورای ملی تصمیم اعلام شده است.
تاکید مینماییم آقایان محمدنوری زاد و زرتشت احمدی راغب هیچگاه عضو شورای ملی تصمیم نبوده و اعضای مستعفی داخل کشور هیچ سخنگویی در،داخل وخارج کشور ندارند
جواد لعل محمدی
کمال جعفری یزدی
محمد رضا خسروی
پوران ناظمی
رسول کاظمی
محسن تقی زاده
تاریخ هفتم مهرماه ۱۴۰۴.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
و اعضای داخل ایران
بدینوسیله انحلال شورای ملی تصمیم بدلیل استعفای اکثریت اعضای موسس را اعلام میکنیم.
از شش نفر اعضای موسس
آقای لعل محمدی
خانم پوران ناظمی
استعفای خود را اعلام میکنند
پیش از آن هم
آقایان
کمال جعفری یزدی
مسعود نقره کار استعفا داده بودند
طبق اطلاعات رسیده، تعداد زیادی از اعضای شورا در داخل و خارج از ایران نیز از سمتهای خود استعفا کردهاند. دلایل این استعفاها، عدم پایبندی به مرام نامه و دور شدن از اهداف اصلی شورا میباشد
اسامی اعضایی که استعفا دادهاند و مایل به اعلام نام نبودند به هیئت مدیره و گروه اعضای شورای ملی تصمیم اعلام شده است.
تاکید مینماییم آقایان محمدنوری زاد و زرتشت احمدی راغب هیچگاه عضو شورای ملی تصمیم نبوده و اعضای مستعفی داخل کشور هیچ سخنگویی در،داخل وخارج کشور ندارند
جواد لعل محمدی
کمال جعفری یزدی
محمد رضا خسروی
پوران ناظمی
رسول کاظمی
محسن تقی زاده
تاریخ هفتم مهرماه ۱۴۰۴.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
❤25😁11👍5🤷1
بلایای جهنمی و بیتدبیری جمهوری اسلامی در فاجعه ارومیه
✍️ کامران چاهتل
جمعه، ۳ اکتبر ۲۰۲۵
بحران دریاچه ارومیه دیگر صرفاً یک فاجعه زیستمحیطی نیست؛ بلکه به کابوسی ملی بدل شده است. در حالی که منابع حیاتی این دریاچه در حال نابودیاند، بیتدبیری و سوءمدیریت جمهوری اسلامی نهتنها برای احیای آن هیچ راهکاری ارائه نداده، بلکه با سیاستهای پنهانی و منفعتطلبانه، بستر تاراج منابع باقیمانده را نیز فراهم ساخته است.
در روستاها و شهرهای اطراف دریاچه، زندگی روزمره مردم به نقطهای بحرانی رسیده است. کمبود آب، برق و انرژی، همراه با اختلال در دسترسی به آذوقه، فشار روانی و عصبی گستردهای بر مردم وارد میکند. این فشارها، بهویژه در شرایطی که مهاجرتهای اجباری جمعیتی به شهرهای نزدیک آغاز شده، ابعاد اجتماعی و انسانی فاجعه را تشدید کرده است.
در چنین فضایی، سرقت منابع باقیمانده از بستر دریاچه ـ از بتنهای حاشیهای گرفته تا شن و مواد معدنی ـ بیسر و صدا ادامه دارد. این تخریبها، دور از چشم افکار عمومی و بهرغم هشدار فعالان محیطزیست، عملاً آینده زیستمحیطی منطقه را نابود میسازد. سکوت حاکمیت و سرکوب صدای فعالان، نشان میدهد که ارادهای برای نجات دریاچه وجود ندارد و آنچه رخ میدهد، تنها مدیریت مرگ تدریجی یک زیستبوم است.
اصلاح یا براندازی؟
بارها گفتهایم که جمهوری اسلامی اصلاحپذیر نیست. اما همچنان گروهی در داخل و حتی بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور با نام «تحولخواهی» به دنبال تزریق امید به اصلاحات از درون این ساختار پوسیدهاند. اینان چشم خود را بر واقعیت بستهاند: سیستمی که در طول دههها بزرگترین منابع زیستی ایران را به نابودی کشانده، نمیتواند منجی محیطزیست یا حافظ معیشت مردم باشد.
این فریب، دشمن زمین پهناور ایران است؛ دشمنی که حتی تا درون اپوزیسیون فیک نیز نفوذ کرده و با شعارهای رنگارنگ، مردم را از مطالبه اصلیشان ـ یعنی براندازی نظامی ناکارآمد و ضدانسانی ـ بازمیدارد.
نتیجهگیری
فاجعه ارومیه تنها یک نمونه است از سلسله فجایع مدیریتی جمهوری اسلامی. بحران آب، بحران انرژی، فروپاشی زیستبوم، مهاجرت اجباری، فشار روانی و اجتماعی و تخریب محیطزیست، همه نشان میدهند که بقای این نظام معادل نابودی سرزمین و ملت است. راه نجات نه در اصلاحات و وعدههای توخالی، بلکه در براندازی ساختاری است که حیات مردم و زمین را به گروگان گرفته است.
کامران چاه تل
🌹🙏✌.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
✍️ کامران چاهتل
جمعه، ۳ اکتبر ۲۰۲۵
بحران دریاچه ارومیه دیگر صرفاً یک فاجعه زیستمحیطی نیست؛ بلکه به کابوسی ملی بدل شده است. در حالی که منابع حیاتی این دریاچه در حال نابودیاند، بیتدبیری و سوءمدیریت جمهوری اسلامی نهتنها برای احیای آن هیچ راهکاری ارائه نداده، بلکه با سیاستهای پنهانی و منفعتطلبانه، بستر تاراج منابع باقیمانده را نیز فراهم ساخته است.
در روستاها و شهرهای اطراف دریاچه، زندگی روزمره مردم به نقطهای بحرانی رسیده است. کمبود آب، برق و انرژی، همراه با اختلال در دسترسی به آذوقه، فشار روانی و عصبی گستردهای بر مردم وارد میکند. این فشارها، بهویژه در شرایطی که مهاجرتهای اجباری جمعیتی به شهرهای نزدیک آغاز شده، ابعاد اجتماعی و انسانی فاجعه را تشدید کرده است.
در چنین فضایی، سرقت منابع باقیمانده از بستر دریاچه ـ از بتنهای حاشیهای گرفته تا شن و مواد معدنی ـ بیسر و صدا ادامه دارد. این تخریبها، دور از چشم افکار عمومی و بهرغم هشدار فعالان محیطزیست، عملاً آینده زیستمحیطی منطقه را نابود میسازد. سکوت حاکمیت و سرکوب صدای فعالان، نشان میدهد که ارادهای برای نجات دریاچه وجود ندارد و آنچه رخ میدهد، تنها مدیریت مرگ تدریجی یک زیستبوم است.
اصلاح یا براندازی؟
بارها گفتهایم که جمهوری اسلامی اصلاحپذیر نیست. اما همچنان گروهی در داخل و حتی بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور با نام «تحولخواهی» به دنبال تزریق امید به اصلاحات از درون این ساختار پوسیدهاند. اینان چشم خود را بر واقعیت بستهاند: سیستمی که در طول دههها بزرگترین منابع زیستی ایران را به نابودی کشانده، نمیتواند منجی محیطزیست یا حافظ معیشت مردم باشد.
این فریب، دشمن زمین پهناور ایران است؛ دشمنی که حتی تا درون اپوزیسیون فیک نیز نفوذ کرده و با شعارهای رنگارنگ، مردم را از مطالبه اصلیشان ـ یعنی براندازی نظامی ناکارآمد و ضدانسانی ـ بازمیدارد.
نتیجهگیری
فاجعه ارومیه تنها یک نمونه است از سلسله فجایع مدیریتی جمهوری اسلامی. بحران آب، بحران انرژی، فروپاشی زیستبوم، مهاجرت اجباری، فشار روانی و اجتماعی و تخریب محیطزیست، همه نشان میدهند که بقای این نظام معادل نابودی سرزمین و ملت است. راه نجات نه در اصلاحات و وعدههای توخالی، بلکه در براندازی ساختاری است که حیات مردم و زمین را به گروگان گرفته است.
کامران چاه تل
🌹🙏✌.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
❤43👍12🤬12🔥3👏1💯1
🔴مصاحبه با یک زن تن فروش
یک زن از کدام مراحل میگذرد تا به شکل یک زن هرزه و بدکردار درآید؟
برای نوشتن در این باره، یکی از دوستانم در کراچی زمانی را ترتیب داد تا با یک زن هرزه ملاقات کنم.
از ملتان به کراچی رسیدم. دوستم مرا به سوی یک منطقه پرجمعیت برد. از کوچههای تنگ و تاریک گذشتیم تا در برابر خانهای ایستاد و دروازه را کوبید.
از درون، زنی زیبا دروازه را باز کرد و همانند زنهای هرزهی لکهنوی، با نزاکت ویژه ای سلام کرد. دوستم مرا تنها گذاشت و برگشت.
آن زن مرا به داخل برد و اشاره کرد روی چوکی بنشینم. خودش روبهرویم نشست. با نگاه نیمهپنهان به سویش نگریستم؛ بیاندازه زیبا بود. در حالی که گلاس آب به سویم دراز میکرد گفت:
«صاحب، دوستتان گفتند شما نویسنده هستید».
من با فروتنی آمیخته به غرور پاسخ دادم:
«بله، تنها میکوشم کلمات شکسته پراکنده را در ریسمانی بههم ببافم».
او چشم در چشمم دوخت و پرسید:
«برای نوشتن درباره زن هرزه چرا از ملتان تا کراچی آمدید؟ در ملتان هم صدها زن هرزه میتوانید پیدا کنید».
هنوز من لب باز نکرده بودم که او سیگاری روشن کرد، کام عمیقی کشید و دود را به شکل دایره از لبهای سرخش بیرون داد و گفت:
«صاحب، شما هم نویسنده دست دوم به نظر میرسید. نویسنده موفق کسی است که به اطراف خود با دقت بنگرد».
این سخن ساده اما پرمعنیاش عرق بر پیشانیام نشاند. گالهایش از خشم سرخ شده بود و پیهم ادامه داد:
«صاحب، در اینجا، قاضی عدالت را میفروشد، اما منفور، تنها زن هرزه است که تن میفروشد.
سیاستمداران، وجدان میفروشند و شما آنها را بزرگ میدارید اما زن هرزه مجبور، برایتان خار است.
دکترها مرگ را تجارت میکنند، وکلا و پلیس با رشوه دروغ و قتل را سامان میدهند.
در این وطن، عهد وفاداری شکسته میشود، قانون لگدمال میگردد، ثروتها غارت میشود، رسانهها حقیقت را وارونه نشان میدهند، آموزگاران آینده فرزندان را به سودا میگذارند، و از بالا تا پایین همهچیز خریدنی است.
اما منفور فقط زن هرزه است!! زنی که برای سیر کردن شکمش وادار می شود تن خویش را بفروشد».
قطرههای عرق چون باران از پیشانیام فرو میچکید. او دستمالی سویم دراز کرد و با صدایی محکم گفت:
«صاحب، در چنین جامعهای، وجود زن هرزه کمتر از یک نعمت نیست».
لبخندی کمرنگ بر لبانم نشست و در دل گفتم: چگونه یک زن هرزه از کار خود دفاع میکند!
اما او ادامه داد:
«اگر ما زنهای هرزه، آتش هوس این گُرگانِ مَردنما را خاموش نسازیم، آنها به گُلهای معصوم دختران حوا رحم نخواهند کرد و گوشتشان را هم خواهند درید».
سوالهای بسیار در ذهنم داشتم، اما همه نابود شدند. من که خود را نویسنده و دانا میدانستم، در برابر گفتار یک زن هرزه خاموش و بیپاسخ مانده بودم.
او نزدیک آمد و پرسید:
«صاحب، هیچگاه دیدهای که سگ آب بنوشد»؟
من حیران پاسخ دادم: بلی.
سیگارش را سویم دراز کرد و گفت:
«صاحب، بزرگان این شهر، که خویش را ناجی معرفی میکنند و امثال شما را فریب میدهند، وقتی نزد ما میآیند، پاهای ما را همانند سگ که آب میخورد، میلیسند».
سپس به ساعت دیوار نگاهی انداخت. من آرام برخاستم و سوی دروازه رفتم.
از پشت سر صدای او آمد:
«صاحب، اگر میخواهی نویسنده شوی، درباره هرزه های ضمیرفروش بنویس، نه زنهای تنفروش. آن وقت نیازی نیست از ملتان تا کراچی بیایی. در قلمت جرئت پیدا کن»!
من در دل گفتم: آیا سخنان او نادرست بود؟ نه، او به من و همه جامعه، آینهای نشان داد.
خرد وشرافت یارمان باد
ترجمه از اردو: فضلالهادی وزین.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
یک زن از کدام مراحل میگذرد تا به شکل یک زن هرزه و بدکردار درآید؟
برای نوشتن در این باره، یکی از دوستانم در کراچی زمانی را ترتیب داد تا با یک زن هرزه ملاقات کنم.
از ملتان به کراچی رسیدم. دوستم مرا به سوی یک منطقه پرجمعیت برد. از کوچههای تنگ و تاریک گذشتیم تا در برابر خانهای ایستاد و دروازه را کوبید.
از درون، زنی زیبا دروازه را باز کرد و همانند زنهای هرزهی لکهنوی، با نزاکت ویژه ای سلام کرد. دوستم مرا تنها گذاشت و برگشت.
آن زن مرا به داخل برد و اشاره کرد روی چوکی بنشینم. خودش روبهرویم نشست. با نگاه نیمهپنهان به سویش نگریستم؛ بیاندازه زیبا بود. در حالی که گلاس آب به سویم دراز میکرد گفت:
«صاحب، دوستتان گفتند شما نویسنده هستید».
من با فروتنی آمیخته به غرور پاسخ دادم:
«بله، تنها میکوشم کلمات شکسته پراکنده را در ریسمانی بههم ببافم».
او چشم در چشمم دوخت و پرسید:
«برای نوشتن درباره زن هرزه چرا از ملتان تا کراچی آمدید؟ در ملتان هم صدها زن هرزه میتوانید پیدا کنید».
هنوز من لب باز نکرده بودم که او سیگاری روشن کرد، کام عمیقی کشید و دود را به شکل دایره از لبهای سرخش بیرون داد و گفت:
«صاحب، شما هم نویسنده دست دوم به نظر میرسید. نویسنده موفق کسی است که به اطراف خود با دقت بنگرد».
این سخن ساده اما پرمعنیاش عرق بر پیشانیام نشاند. گالهایش از خشم سرخ شده بود و پیهم ادامه داد:
«صاحب، در اینجا، قاضی عدالت را میفروشد، اما منفور، تنها زن هرزه است که تن میفروشد.
سیاستمداران، وجدان میفروشند و شما آنها را بزرگ میدارید اما زن هرزه مجبور، برایتان خار است.
دکترها مرگ را تجارت میکنند، وکلا و پلیس با رشوه دروغ و قتل را سامان میدهند.
در این وطن، عهد وفاداری شکسته میشود، قانون لگدمال میگردد، ثروتها غارت میشود، رسانهها حقیقت را وارونه نشان میدهند، آموزگاران آینده فرزندان را به سودا میگذارند، و از بالا تا پایین همهچیز خریدنی است.
اما منفور فقط زن هرزه است!! زنی که برای سیر کردن شکمش وادار می شود تن خویش را بفروشد».
قطرههای عرق چون باران از پیشانیام فرو میچکید. او دستمالی سویم دراز کرد و با صدایی محکم گفت:
«صاحب، در چنین جامعهای، وجود زن هرزه کمتر از یک نعمت نیست».
لبخندی کمرنگ بر لبانم نشست و در دل گفتم: چگونه یک زن هرزه از کار خود دفاع میکند!
اما او ادامه داد:
«اگر ما زنهای هرزه، آتش هوس این گُرگانِ مَردنما را خاموش نسازیم، آنها به گُلهای معصوم دختران حوا رحم نخواهند کرد و گوشتشان را هم خواهند درید».
سوالهای بسیار در ذهنم داشتم، اما همه نابود شدند. من که خود را نویسنده و دانا میدانستم، در برابر گفتار یک زن هرزه خاموش و بیپاسخ مانده بودم.
او نزدیک آمد و پرسید:
«صاحب، هیچگاه دیدهای که سگ آب بنوشد»؟
من حیران پاسخ دادم: بلی.
سیگارش را سویم دراز کرد و گفت:
«صاحب، بزرگان این شهر، که خویش را ناجی معرفی میکنند و امثال شما را فریب میدهند، وقتی نزد ما میآیند، پاهای ما را همانند سگ که آب میخورد، میلیسند».
سپس به ساعت دیوار نگاهی انداخت. من آرام برخاستم و سوی دروازه رفتم.
از پشت سر صدای او آمد:
«صاحب، اگر میخواهی نویسنده شوی، درباره هرزه های ضمیرفروش بنویس، نه زنهای تنفروش. آن وقت نیازی نیست از ملتان تا کراچی بیایی. در قلمت جرئت پیدا کن»!
من در دل گفتم: آیا سخنان او نادرست بود؟ نه، او به من و همه جامعه، آینهای نشان داد.
خرد وشرافت یارمان باد
ترجمه از اردو: فضلالهادی وزین.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
❤62👏34👍5💔5🔥2