This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آب گاوداری را قطع کردن
صاحب گاوداری هم گاوها را برده اداره آب و فاضلاب 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
👌بهترین را حل مبارزه با بی عدالتی و فساد مسئولین در کشور.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
صاحب گاوداری هم گاوها را برده اداره آب و فاضلاب 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
👌بهترین را حل مبارزه با بی عدالتی و فساد مسئولین در کشور.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
😁97👍32👏24❤11
Forwarded from محمد رضا عالی پيام - هالو
ضربالمثلها (۷)
دوزاریش افتاد
دوزاریش کجه
در این سلسله برنامهها به ریشهی مثلها میپردازیم
https://youtu.be/eHhR_RcXAE4
رسانه شمایید
از این که لینک را برای دیگران میفرستید و در گروهها قرار میدهید سپاسگزارم
با لایک، کامنت گذاری و سابسکرایب از کانال حمایت کنید.
دوزاریش افتاد
دوزاریش کجه
در این سلسله برنامهها به ریشهی مثلها میپردازیم
https://youtu.be/eHhR_RcXAE4
رسانه شمایید
از این که لینک را برای دیگران میفرستید و در گروهها قرار میدهید سپاسگزارم
با لایک، کامنت گذاری و سابسکرایب از کانال حمایت کنید.
👍24❤5
در مجلس عروسی پسر عباس میرزا ، فتحعلی شاه به صدر اعظم، میرزا شفیع مازندرانی شراب تعارف کرد، اما میرزا نخورد.
شاه گفت: اگر ننوشی باید پنج هزار تومان جریمه بدهی.
صدر اعظم جریمه را پرداخت و پس از آن، داستان را در نامه ای محرمانه، به میرزای قمی که آیت الله عظمای آن روزگار نود، نوشت.
میرزای قمی در پاسخ اش نوشت: شما بیجا کردی که از فرمان سلطانِ اسلام پناه سرپیچی کردی. باید شراب را می نوشیدی و پنج هزار تومن به ولی امر زمان، نایب امام زمان ( که خودش بود) می پرداختی.
صدر اعظم چون آن پاسخ بخواند، فریاد برآورد که اما م زمان، عجب مادرقحبه ای را نایب خود کرده است..
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
شاه گفت: اگر ننوشی باید پنج هزار تومان جریمه بدهی.
صدر اعظم جریمه را پرداخت و پس از آن، داستان را در نامه ای محرمانه، به میرزای قمی که آیت الله عظمای آن روزگار نود، نوشت.
میرزای قمی در پاسخ اش نوشت: شما بیجا کردی که از فرمان سلطانِ اسلام پناه سرپیچی کردی. باید شراب را می نوشیدی و پنج هزار تومن به ولی امر زمان، نایب امام زمان ( که خودش بود) می پرداختی.
صدر اعظم چون آن پاسخ بخواند، فریاد برآورد که اما م زمان، عجب مادرقحبه ای را نایب خود کرده است..
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
👍71😁28👏4❤3🤯1🥴1💯1💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روایت دردناک پروفسور نیک ماینراد جراح بریتانیایی و مشاور گوارش در دانشگاه آکسفورد که بعنوان داوطلب راهی غزه شده بود و به مدت چهار هفته در بیمارستان ناصر خان یونس در جنوب غزه حضور داشت جنایات آدمخواران تلمودی فراتر از تصور است همهی این شکنجه ها برای آنها شبیه یک بازی است از کشف و ضبط شیر خشک نوزادان تا سیبل قرار دادن نوجوانان و اهالی بی گناه غزه.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
👍37👎30❤23😱15🤬9🤔3😁1
دادستان بینالمللی پیشین: جمهوری اسلامی ایران در آستانه تکرار یک قتلعام بزرگ است
به گزارش رسانک، روز گذشته ۳ مرداد ماه ۱۴۰۴، روزنامه واشنگتنپست در یادداشتی به قلم استفن جی. رپ، دادستان پیشین دادگاه بینالمللی رواندا و سیرالئون و سفیر پیشین آمریکا در امور جنایات جنگی (۲۰۰۹–۲۰۱۵)، نسبت به روند فزاینده اعدامهای سیاسی در ایران و خطر وقوع قتلعامی مشابه تابستان خونین سال ۱۳۶۷ هشدار داد.
رپ در این یادداشت تاکید میکند که شواهد و نشانهها از تشدید استفاده جمهوری اسلامی ایران از اعدام بهعنوان ابزار اصلی سرکوب مخالفان سیاسی حکایت دارد. به گفته او، شمار اعدامها در سال ۲۰۲۵ ممکن است از هر سال دیگری در تاریخ معاصر ایران فراتر رود. او مینویسد: «اعدامهایی که امروز در ایران انجام میشود، نه اقدامی پراکنده، بلکه بخشی از سیاست حسابشده حاکمیت برای سرکوب خیزشهای سراسری و ترمیم اقتدار پس از شکستهای داخلی و منطقهای، از جمله در جنگ اخیر با اسرائیل است.»
این مقام ارشد سابق قضایی همچنین اشاره میکند که تاکنون دستکم ۱۲ معترض اعتراضات ۱۴۰۱ اعدام شدهاند و صدها نفر دیگر با اتهامات مبهمی همچون «محاربه» در انتظار حکم اعدام هستند. رپ هشدار میدهد که زمینهسازی رسانهای و قانونی در ایران برای تکرار سناریوی قتلعام ۱۳۶۷ در جریان است، از جمله با انتشار سرمقالهای در خبرگزاری فارس که آن اعدامها را «تجربهای موفق» خوانده است.
او در ادامه از جامعه جهانی میخواهد که این بار در برابر چنین فجایعی سکوت نکند و پیشنهاد میکند که کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، فولکر ترک، باید ماموریت حقیقتیاب جدیدی درباره ایران راهاندازی کند. رپ همچنین خواستار تحریم ناقضان حقوق بشر و کاهش روابط دیپلماتیک دولتهای دموکراتیک با حکومت ایران شده است تا هزینههای این اقدامات برای جمهوری اسلامی افزایش یابد.
در پایان، رپ تاکید میکند که اگرچه اجرای عدالت در چنین مواردی ممکن است طولانی باشد، اما «بیکیفری امروز» نباید مانع تلاش برای پاسخگویی فردای رهبران جمهوری اسلامی شود. او هشدار میدهد که جهان نباید برای دومینبار اجازه دهد یک فاجعه انسانی در ایران در برابر چشم همگان رخ دهد.
@rasanknews
t.me/rasanknews
https://whatsapp.com/channel/0029VaDp6y3HwXbIpfxOhE2f
به گزارش رسانک، روز گذشته ۳ مرداد ماه ۱۴۰۴، روزنامه واشنگتنپست در یادداشتی به قلم استفن جی. رپ، دادستان پیشین دادگاه بینالمللی رواندا و سیرالئون و سفیر پیشین آمریکا در امور جنایات جنگی (۲۰۰۹–۲۰۱۵)، نسبت به روند فزاینده اعدامهای سیاسی در ایران و خطر وقوع قتلعامی مشابه تابستان خونین سال ۱۳۶۷ هشدار داد.
رپ در این یادداشت تاکید میکند که شواهد و نشانهها از تشدید استفاده جمهوری اسلامی ایران از اعدام بهعنوان ابزار اصلی سرکوب مخالفان سیاسی حکایت دارد. به گفته او، شمار اعدامها در سال ۲۰۲۵ ممکن است از هر سال دیگری در تاریخ معاصر ایران فراتر رود. او مینویسد: «اعدامهایی که امروز در ایران انجام میشود، نه اقدامی پراکنده، بلکه بخشی از سیاست حسابشده حاکمیت برای سرکوب خیزشهای سراسری و ترمیم اقتدار پس از شکستهای داخلی و منطقهای، از جمله در جنگ اخیر با اسرائیل است.»
این مقام ارشد سابق قضایی همچنین اشاره میکند که تاکنون دستکم ۱۲ معترض اعتراضات ۱۴۰۱ اعدام شدهاند و صدها نفر دیگر با اتهامات مبهمی همچون «محاربه» در انتظار حکم اعدام هستند. رپ هشدار میدهد که زمینهسازی رسانهای و قانونی در ایران برای تکرار سناریوی قتلعام ۱۳۶۷ در جریان است، از جمله با انتشار سرمقالهای در خبرگزاری فارس که آن اعدامها را «تجربهای موفق» خوانده است.
او در ادامه از جامعه جهانی میخواهد که این بار در برابر چنین فجایعی سکوت نکند و پیشنهاد میکند که کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، فولکر ترک، باید ماموریت حقیقتیاب جدیدی درباره ایران راهاندازی کند. رپ همچنین خواستار تحریم ناقضان حقوق بشر و کاهش روابط دیپلماتیک دولتهای دموکراتیک با حکومت ایران شده است تا هزینههای این اقدامات برای جمهوری اسلامی افزایش یابد.
در پایان، رپ تاکید میکند که اگرچه اجرای عدالت در چنین مواردی ممکن است طولانی باشد، اما «بیکیفری امروز» نباید مانع تلاش برای پاسخگویی فردای رهبران جمهوری اسلامی شود. او هشدار میدهد که جهان نباید برای دومینبار اجازه دهد یک فاجعه انسانی در ایران در برابر چشم همگان رخ دهد.
@rasanknews
t.me/rasanknews
https://whatsapp.com/channel/0029VaDp6y3HwXbIpfxOhE2f
Telegram
Rasank News
رسانه ای تحلیلی خبری با همکاری جمعی از فعالان مدنی و حقوق بشری بلوچ
Rasank News
For contact: @BLWCH12
Rasank News
For contact: @BLWCH12
❤39🤬10👍7👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حافظه تاریخی
اصلاح طلبان امروزی ، عاشق کشتن مردم در دیروز . قضاوت با شما
صادق زیباکلام .
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
اصلاح طلبان امروزی ، عاشق کشتن مردم در دیروز . قضاوت با شما
صادق زیباکلام .
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
🤬37👍18🔥6❤4👏1👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرچم ساواک رو دست گرفتن میگن امنیت ایران رو دوباره برقرار میکنیم
🥴38🤬23❤17👍7👎6🔥3😁3👏1🤔1💯1
🔥 وقتی عدالت، تیغه دارد و اختلاس، بیزینس است | جمهوری اسلامی و سیاست قطع انگشتان فقر
✍️ مقدمه:
وقتی فقر جرم است و اختلاس، امتیاز ویژه؛ وقتی حکم شرعی را برای گرسنگان اجرا میکنند، اما دزدان حکومتی با رأی باز به اروپا پناه میبرند؛ وقتی تیغه عدالت فقط برای فقرا تیز است... باید نوشت.
این یادداشت، صدای کسانی است که نه «ژن خوب» داشتند، نه «وام بیضامن»، نه «پشتگرمی امنیتی»؛ سه انسان، چهار انگشت، یک سیستم قضایی تیغبهدست.
این مقاله را بخوانید و منتشر کنید. چون سکوت، ادامه همین بربریت است.
چهار انگشت. سه انسان. یک نظام قضایی که هنوز قرن ۲۱ را به رسمیت نمیشناسد.
چهارشنبه ۹ مرداد، در زندان مرکزی ارومیه، جمهوری اسلامی یک بار دیگر چهرهی واقعیاش را نمایان کرد: با صدای تیغه گیوتین، با بوی بیحسی و زخم، و با سکوت سنگین عدالتِ گمشده.
هادی رستمی، مهدی شرفیان و مهدی شاهیوند، سه مردی که در سال ۱۳۹۴ به اتهام سرقت بازداشت شدند، حالا باید با دست ناقص زندگی کنند. چون جمهوری اسلامی، قطع عضو را «حکم الهی» میداند.
رسانههای حکومتی، با افتخار اعلام کردهاند که این مجازات، نشانهی قاطعیت است. اما قاطعیت علیه چه کسی؟ علیه فقر؟ علیه گرسنگی؟ علیه کسانی که نه بند پُرپول بانکی داشتند، نه رانت ارزی، نه ژن خوب، نه پاسپورت دومی؟
ماجرای واقعی این نیست که سه نفر انگشتشان قطع شد. ماجرا این است که جامعهای به دست حاکمانی اداره میشود که گرسنگی را جرم میدانند و چپاول را هنر.
در همین سرزمینی که سه جوان را با گیوتین مجازات میکنند، پروندههایی با ابعاد هزاران میلیاردی، مثل حباب در هوای رسانه میترکند و فراموش میشوند. دزدیِ بزرگ، مجوز ویژه دارد. دزد کوچک، حکم شلاق و قطع عضو. عدالت اسلامی، اسمش را گذاشتهاند.
این سه نفر، دزد نبودند؛ قربانی بودند. قربانی ساختار اقتصادیای که نابرابری را قانونی میکند، فقر را تقدیر مینامد، و بعد قربانیانش را قصابی میکند. آنها نگفتند چرا دزدیدند، بلکه فریاد زدند که چرا مجبور شدند.
اما این همهی قصه نیست. قصه آنجاست که همزمان، آنسوی دیوارهای همین زندانها، متهمان اختلاسهای سنگین با رأی باز، مرخصیهای طلایی، و بعدها، با تغییر چهره، در اروپا عکس سلفی میگیرند. آنجا که عدالت، بسته به حساب بانکی رنگ عوض میکند.
کدام شریعت، قطع انگشت کسی را تجویز میکند که سالها در بیعدالتی زیسته، بینصیب از عدالت اجتماعی؟ مگر نه اینکه در فقه، مجازات سارق فقط زمانی مشروع است که سرزمینش «دارالعدل» باشد؟ در جمهوری اسلامی اما «عدل» را با لودر از روی شهر رد کردهاند و حالا با «تیغ»، نظم ایجاد میکنند.
و مهمتر از همه: این مردم، کِی و کجا به چنین سیاستی رأی دادهاند؟ کِی خواستهاند که عدالت اینگونه اجرا شود؟ با تیغهای که فقط برای فقرا تیز است؟ کدام رأی، کدام همهپرسی، کدام دادخواهی مردمی پشت این نوع اجرای شریعت ایستاده است؟ هیچ.
قطع انگشتان این سه نفر، نه نشانهی عدالت، که سندی دیگر بر بربریت حقوقیست. سندی دیگر بر اینکه نظام حقوقی در تحقیر قربانیان خود، به مرز تازهای از قساوت رسیده است.
امروز دیگر کسی نمیپرسد «چه کسی دزدیده؟»، بلکه باید پرسید: چه کسی این سیستم را ساخته که سرقت، تنها راه نجات برخی است و امنترین راه غارت برای برخی دیگر؟
این روزها حضرات با غرور حکم قطع میزنند. اما روزی خواهد آمد که انگشت اتهام تاریخ، بیهیچ بیحسی، به سوی خود آنها نشانه رود. روزی که مردم، فراموش نمیکنند چه کسی دست فقرا را برید، تا دست اختلاسگران آزاد بماند.
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
✍️ مقدمه:
وقتی فقر جرم است و اختلاس، امتیاز ویژه؛ وقتی حکم شرعی را برای گرسنگان اجرا میکنند، اما دزدان حکومتی با رأی باز به اروپا پناه میبرند؛ وقتی تیغه عدالت فقط برای فقرا تیز است... باید نوشت.
این یادداشت، صدای کسانی است که نه «ژن خوب» داشتند، نه «وام بیضامن»، نه «پشتگرمی امنیتی»؛ سه انسان، چهار انگشت، یک سیستم قضایی تیغبهدست.
این مقاله را بخوانید و منتشر کنید. چون سکوت، ادامه همین بربریت است.
چهار انگشت. سه انسان. یک نظام قضایی که هنوز قرن ۲۱ را به رسمیت نمیشناسد.
چهارشنبه ۹ مرداد، در زندان مرکزی ارومیه، جمهوری اسلامی یک بار دیگر چهرهی واقعیاش را نمایان کرد: با صدای تیغه گیوتین، با بوی بیحسی و زخم، و با سکوت سنگین عدالتِ گمشده.
هادی رستمی، مهدی شرفیان و مهدی شاهیوند، سه مردی که در سال ۱۳۹۴ به اتهام سرقت بازداشت شدند، حالا باید با دست ناقص زندگی کنند. چون جمهوری اسلامی، قطع عضو را «حکم الهی» میداند.
رسانههای حکومتی، با افتخار اعلام کردهاند که این مجازات، نشانهی قاطعیت است. اما قاطعیت علیه چه کسی؟ علیه فقر؟ علیه گرسنگی؟ علیه کسانی که نه بند پُرپول بانکی داشتند، نه رانت ارزی، نه ژن خوب، نه پاسپورت دومی؟
ماجرای واقعی این نیست که سه نفر انگشتشان قطع شد. ماجرا این است که جامعهای به دست حاکمانی اداره میشود که گرسنگی را جرم میدانند و چپاول را هنر.
در همین سرزمینی که سه جوان را با گیوتین مجازات میکنند، پروندههایی با ابعاد هزاران میلیاردی، مثل حباب در هوای رسانه میترکند و فراموش میشوند. دزدیِ بزرگ، مجوز ویژه دارد. دزد کوچک، حکم شلاق و قطع عضو. عدالت اسلامی، اسمش را گذاشتهاند.
این سه نفر، دزد نبودند؛ قربانی بودند. قربانی ساختار اقتصادیای که نابرابری را قانونی میکند، فقر را تقدیر مینامد، و بعد قربانیانش را قصابی میکند. آنها نگفتند چرا دزدیدند، بلکه فریاد زدند که چرا مجبور شدند.
اما این همهی قصه نیست. قصه آنجاست که همزمان، آنسوی دیوارهای همین زندانها، متهمان اختلاسهای سنگین با رأی باز، مرخصیهای طلایی، و بعدها، با تغییر چهره، در اروپا عکس سلفی میگیرند. آنجا که عدالت، بسته به حساب بانکی رنگ عوض میکند.
کدام شریعت، قطع انگشت کسی را تجویز میکند که سالها در بیعدالتی زیسته، بینصیب از عدالت اجتماعی؟ مگر نه اینکه در فقه، مجازات سارق فقط زمانی مشروع است که سرزمینش «دارالعدل» باشد؟ در جمهوری اسلامی اما «عدل» را با لودر از روی شهر رد کردهاند و حالا با «تیغ»، نظم ایجاد میکنند.
و مهمتر از همه: این مردم، کِی و کجا به چنین سیاستی رأی دادهاند؟ کِی خواستهاند که عدالت اینگونه اجرا شود؟ با تیغهای که فقط برای فقرا تیز است؟ کدام رأی، کدام همهپرسی، کدام دادخواهی مردمی پشت این نوع اجرای شریعت ایستاده است؟ هیچ.
قطع انگشتان این سه نفر، نه نشانهی عدالت، که سندی دیگر بر بربریت حقوقیست. سندی دیگر بر اینکه نظام حقوقی در تحقیر قربانیان خود، به مرز تازهای از قساوت رسیده است.
امروز دیگر کسی نمیپرسد «چه کسی دزدیده؟»، بلکه باید پرسید: چه کسی این سیستم را ساخته که سرقت، تنها راه نجات برخی است و امنترین راه غارت برای برخی دیگر؟
این روزها حضرات با غرور حکم قطع میزنند. اما روزی خواهد آمد که انگشت اتهام تاریخ، بیهیچ بیحسی، به سوی خود آنها نشانه رود. روزی که مردم، فراموش نمیکنند چه کسی دست فقرا را برید، تا دست اختلاسگران آزاد بماند.
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
Telegram
کانال حمید آصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
👍32❤21🔥3💔3
میرحسین موسوی و عباس عبدی، دو تقویم سیاسی متفاوت: حصر سیاسی موسوی و حصر تحلیلی عبدی
بیانیه مهندس میرحسین موسوی پس از انتشار، بار دیگر فضای سیاست ایران را به جنبوجوش انداخت. بیانیهای که نه فقط موضعگیریای تازه بود، بلکه تلاشی برای بازتعریف سیاست در افقی نو. اما واکنشها به آن، بهویژه از سوی چهرههایی مانند عباس عبدی، نشان داد که حتی در میان روشنفکران سیاسی، شکاف بین «واقعگرایی محافظهکارانه» و «آیندهنگری جسورانه» همچنان پابرجاست. نقدهای آقای عبدی، اگرچه در ظاهر از سر دلسوزی است، اما در عمق خود، حامل همان نگاه محتاطی است که سیاست را تنها در مرزهای ممکنات فعلی تعریف میکند. در این نوشته، به بررسی سه محور انتقادی عبدی میپردازیم و نشان میدهیم که چرا این نگاه، در فهم گفتمان موسوی، دچار خطای تحلیل است.
یکی از محوریترین نقدهای عباس عبدی به بیانیه موسوی، زمان انتشار آن است: بهزعم او، بیانیه دیر آمده و بهموقع نیست. اما مگر همیشه زود گفتن، به معنای درست گفتن است؟ گاهی، تأخیر، نشانهی احتیاط نیست؛ نشان بلوغ است. در دنیای سیاست، زمانبندی صرفاً یک عنصر تکنیکی نیست، بلکه بخشی از استراتژی است.
موسوی، برخلاف بسیاری از سیاستورزان بیانیهساز، زمانی سخن گفت که افکار عمومی به درجهای از بلوغ رسیده بود، که بتواند حرفهای او را نه بهعنوان اعتراضِ روزمره، بلکه بهمثابه پیشنهادِ نقشه راهی برای دوران گذار بفهمد. آنچه عبدی آن را «تأخیر» مینامد، در واقع، چیزی نیست جز بههنگامی استراتژیک. عبدی بیانیه را دیر میداند، چون همچنان با ساعت رسمی «توازن قوای موجود» تحلیل میکند. اما موسوی، با زمانِ مردم سخن گفت. و این، دو تقویم متفاوت است.
نقد دوم عبدی آن است که بیانیه، بیش از حد جامع است و موضوعات را درهم آمیخته. این نقد، اگرچه در نگاه اول منطقی بهنظر میرسد، اما ریشه در رویکردی دارد که میخواهد سیاست را به فهرستوارگی تقلیل دهد: این هفته فقط دربارهی اقتصاد بنویس، آن یکی هفته دربارهی حجاب، هفته بعد دربارهی سیاست خارجی. اما جامعه ایران، انبارهای جدا از هم نیست. آنچه امروز در اقتصاد میگذرد، ریشه در ساختار حقوقی و سیاسی دارد؛ و بحران حجاب، بیارتباط با نظام توزیع قدرت نیست. موسوی، با ارائه یک بیانیه جامع، در واقع، نقشهای کلی از یک بحران درهمتنیده را ترسیم کرده است.
پرهیز از جامعنگری، گرچه تحلیل را سادهتر میکند، اما راهی برای مواجهه واقعی با بحرانهای ساختاری نیست. تحلیلگری که از کلنگری گریزان است، شاید مخاطب بیشتری بیابد، اما از پاسخگویی به پیچیدگیهای جامعه ناتوان میماند. عبدی بیانیه را آشفته میبیند، چون با عینک تفکیک تکنوکراتیک به آن مینگرد. اما در سیاستی که با بحران مشروعیت، فروپاشی نهادی و شکاف نسلی روبهروست، چارهای جز نگاه کلان نیست.
سومین انتقاد عبدی به موسوی، پیشنهاد رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان است. او این پیشنهاد را "سالبه به انتفای موضوع" مینامد و در عوض، خواهان نشان دادن «اراده اصلاح از سوی حکومت» است. اما کدام حکومت؟ آیا هنوز باید چشم به راه اصلاحطلبی در ساختاری بود که اساساً برای اصلاحناپذیری طراحی شده؟ پیشنهاد موسوی، در حقیقت، از آنجایی نشأت میگیرد که دیگر نمیتوان مشکلات امروز را با ابزار دیروز حل کرد.
رفراندوم و مجلس مؤسسان، ولو ناممکن در کوتاهمدت، گشودن پنجرهای است رو به آینده. آنکه فقط با مترِ «امکانپذیری موجود» سیاستورزی میکند، تحلیلگر نیست، کارمند دفتر وضعیت فعلی است. سیاست، صرفاً مهندسی واقعیت نیست، بلکه افقسازی نیز هست. آنچه عبدی، خواستهای غیرعملی میخواند، میتواند در چشم تاریخ، نقطه آغاز یک تغییر بنیادین باشد.
بیانیه موسوی، حتی اگر کامل و بینقص نباشد، جرأت بازتعریف گفتمان را دارد. در جهانی که تحلیلگران، منتظر دستورالعمل از بالادستاند، کسی که از درون حصر، افقی نو میگشاید، سزاوار تحسین است نه تخریب. نقد عباس عبدی، فراتر از اختلافنظر، حامل نوعی ایستادگی در برابر هر تحولِ بیرون از چهارچوبهای رسمی است. گویی تحلیلگر باید تنها در صورتی از تغییر سخن بگوید که از قبل، اجازه آن صادر شده باشد.
بیایید اینگونه نیندیشیم. سیاست، دفتر ثبت احتیاطها نیست؛ میدان آزمون جسارتهاست. بیانیه موسوی را نه بهعنوان پایان، بلکه آغازی دوباره برای تفکر مستقل ببینیم. آن را با متر تحلیلهای خنثی نسنجیم؛ بلکه با نگاه به افقهایی که میتواند بگشاید.
#حمید_آصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
بیانیه مهندس میرحسین موسوی پس از انتشار، بار دیگر فضای سیاست ایران را به جنبوجوش انداخت. بیانیهای که نه فقط موضعگیریای تازه بود، بلکه تلاشی برای بازتعریف سیاست در افقی نو. اما واکنشها به آن، بهویژه از سوی چهرههایی مانند عباس عبدی، نشان داد که حتی در میان روشنفکران سیاسی، شکاف بین «واقعگرایی محافظهکارانه» و «آیندهنگری جسورانه» همچنان پابرجاست. نقدهای آقای عبدی، اگرچه در ظاهر از سر دلسوزی است، اما در عمق خود، حامل همان نگاه محتاطی است که سیاست را تنها در مرزهای ممکنات فعلی تعریف میکند. در این نوشته، به بررسی سه محور انتقادی عبدی میپردازیم و نشان میدهیم که چرا این نگاه، در فهم گفتمان موسوی، دچار خطای تحلیل است.
یکی از محوریترین نقدهای عباس عبدی به بیانیه موسوی، زمان انتشار آن است: بهزعم او، بیانیه دیر آمده و بهموقع نیست. اما مگر همیشه زود گفتن، به معنای درست گفتن است؟ گاهی، تأخیر، نشانهی احتیاط نیست؛ نشان بلوغ است. در دنیای سیاست، زمانبندی صرفاً یک عنصر تکنیکی نیست، بلکه بخشی از استراتژی است.
موسوی، برخلاف بسیاری از سیاستورزان بیانیهساز، زمانی سخن گفت که افکار عمومی به درجهای از بلوغ رسیده بود، که بتواند حرفهای او را نه بهعنوان اعتراضِ روزمره، بلکه بهمثابه پیشنهادِ نقشه راهی برای دوران گذار بفهمد. آنچه عبدی آن را «تأخیر» مینامد، در واقع، چیزی نیست جز بههنگامی استراتژیک. عبدی بیانیه را دیر میداند، چون همچنان با ساعت رسمی «توازن قوای موجود» تحلیل میکند. اما موسوی، با زمانِ مردم سخن گفت. و این، دو تقویم متفاوت است.
نقد دوم عبدی آن است که بیانیه، بیش از حد جامع است و موضوعات را درهم آمیخته. این نقد، اگرچه در نگاه اول منطقی بهنظر میرسد، اما ریشه در رویکردی دارد که میخواهد سیاست را به فهرستوارگی تقلیل دهد: این هفته فقط دربارهی اقتصاد بنویس، آن یکی هفته دربارهی حجاب، هفته بعد دربارهی سیاست خارجی. اما جامعه ایران، انبارهای جدا از هم نیست. آنچه امروز در اقتصاد میگذرد، ریشه در ساختار حقوقی و سیاسی دارد؛ و بحران حجاب، بیارتباط با نظام توزیع قدرت نیست. موسوی، با ارائه یک بیانیه جامع، در واقع، نقشهای کلی از یک بحران درهمتنیده را ترسیم کرده است.
پرهیز از جامعنگری، گرچه تحلیل را سادهتر میکند، اما راهی برای مواجهه واقعی با بحرانهای ساختاری نیست. تحلیلگری که از کلنگری گریزان است، شاید مخاطب بیشتری بیابد، اما از پاسخگویی به پیچیدگیهای جامعه ناتوان میماند. عبدی بیانیه را آشفته میبیند، چون با عینک تفکیک تکنوکراتیک به آن مینگرد. اما در سیاستی که با بحران مشروعیت، فروپاشی نهادی و شکاف نسلی روبهروست، چارهای جز نگاه کلان نیست.
سومین انتقاد عبدی به موسوی، پیشنهاد رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان است. او این پیشنهاد را "سالبه به انتفای موضوع" مینامد و در عوض، خواهان نشان دادن «اراده اصلاح از سوی حکومت» است. اما کدام حکومت؟ آیا هنوز باید چشم به راه اصلاحطلبی در ساختاری بود که اساساً برای اصلاحناپذیری طراحی شده؟ پیشنهاد موسوی، در حقیقت، از آنجایی نشأت میگیرد که دیگر نمیتوان مشکلات امروز را با ابزار دیروز حل کرد.
رفراندوم و مجلس مؤسسان، ولو ناممکن در کوتاهمدت، گشودن پنجرهای است رو به آینده. آنکه فقط با مترِ «امکانپذیری موجود» سیاستورزی میکند، تحلیلگر نیست، کارمند دفتر وضعیت فعلی است. سیاست، صرفاً مهندسی واقعیت نیست، بلکه افقسازی نیز هست. آنچه عبدی، خواستهای غیرعملی میخواند، میتواند در چشم تاریخ، نقطه آغاز یک تغییر بنیادین باشد.
بیانیه موسوی، حتی اگر کامل و بینقص نباشد، جرأت بازتعریف گفتمان را دارد. در جهانی که تحلیلگران، منتظر دستورالعمل از بالادستاند، کسی که از درون حصر، افقی نو میگشاید، سزاوار تحسین است نه تخریب. نقد عباس عبدی، فراتر از اختلافنظر، حامل نوعی ایستادگی در برابر هر تحولِ بیرون از چهارچوبهای رسمی است. گویی تحلیلگر باید تنها در صورتی از تغییر سخن بگوید که از قبل، اجازه آن صادر شده باشد.
بیایید اینگونه نیندیشیم. سیاست، دفتر ثبت احتیاطها نیست؛ میدان آزمون جسارتهاست. بیانیه موسوی را نه بهعنوان پایان، بلکه آغازی دوباره برای تفکر مستقل ببینیم. آن را با متر تحلیلهای خنثی نسنجیم؛ بلکه با نگاه به افقهایی که میتواند بگشاید.
#حمید_آصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
Telegram
کانال حمید آصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
👍28❤22👎6🥴6👏1
Forwarded from محمد رضا عالی پيام - هالو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*با درود به تمامی آزادگان سرافراز ایرانزمین،*
*ندای آزادی و رهایی ایران از سوی آنانی برمیخیزد که عمیقا به کرامت و شأن انسانی باور دارند؛نه آنان که از سجده میافتند و از تحقیر انسان در برابر انسان دیگر خشنود میشوند* .
جمهوریخواهی، اتکای راسخ به اراده ملت، تلاش صادقانه در راه خدمت به مردم،و باور به شایستگی و حق حاکمیت آنان بر سرنوشت خویش است.
*جمهوریخواهان دموکرات ملی،خبر خوش در راه است!*
خواهشمندیم این کلیپ را در جهت آگاهی و بیداری هرچه بیشتر هممیهنان آزاده، منتشر فرمایید.
با مهر
https://t.me/Seminar_Republican/41
*ندای آزادی و رهایی ایران از سوی آنانی برمیخیزد که عمیقا به کرامت و شأن انسانی باور دارند؛نه آنان که از سجده میافتند و از تحقیر انسان در برابر انسان دیگر خشنود میشوند* .
جمهوریخواهی، اتکای راسخ به اراده ملت، تلاش صادقانه در راه خدمت به مردم،و باور به شایستگی و حق حاکمیت آنان بر سرنوشت خویش است.
*جمهوریخواهان دموکرات ملی،خبر خوش در راه است!*
خواهشمندیم این کلیپ را در جهت آگاهی و بیداری هرچه بیشتر هممیهنان آزاده، منتشر فرمایید.
با مهر
https://t.me/Seminar_Republican/41
❤48👍9👎8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به هیچ بهانهی اجازه ندهید اعدام را توجیه کنند!
《نه به اعدام، نه به هر دو چهرهی استبداد؛ چه عمامهدار، چه تاجبرسر》
هممیهنان آزاده،
اعدام، ابزار همیشگی حکومتهای استبدادی برای خاموش کردن صدای آزادی است. امروز جمهوری اسلامی با موجی از اعدامها، بهویژه اعدام زندانیان سیاسی، نشان میدهد که همچنان در مسیر خون و سرکوب گام برمیدارد.
اما شگفت و دردناک آنکه، در اعتراض به اعدامهای اخیر که جمعی از هموطنانمان در برابر سفارتخانه جمهوری اسلامی در لندن گردهمآمده بودند، گروهی از لمپنها و فاشیستهای سلطنتطلب با شعار «مرگ بر سه فاسد: ملا، چپی، مجاهد» عملاً در کنار رژیم تبهکار ایستادند و جنایتهای ابن ضدایرانی را تأیید کردند.
این رفتار زشت، چهرهی واقعی پهلویپرستان را آشکار کرد. آنان دیکتاتورهای کوچکی هستتد که اگر بر مسند قدرت بنشینند، همانقدر خونریز و بیرحم خواهند بود که حاکمان امروز ایران.
آزادی یعنی نه گفتن به هر دیکتاتوری و به هر خط سرکوب، چه در لباس عمامه و چه با تاج سلطنت، باشد.
مبارزهی ما نه تنها برای سرنگونی رژیم کودککش جمهوری اسلامی است، بلکه برای جلوگیری از باز تولید هر شکل از استبداد در فردای آزادی ایران.
پاینده ایران، سرافراز ایرانی 🌹✌️
اکبر کریمیان
https://t.me/akbar_karimian/2748
《نه به اعدام، نه به هر دو چهرهی استبداد؛ چه عمامهدار، چه تاجبرسر》
هممیهنان آزاده،
اعدام، ابزار همیشگی حکومتهای استبدادی برای خاموش کردن صدای آزادی است. امروز جمهوری اسلامی با موجی از اعدامها، بهویژه اعدام زندانیان سیاسی، نشان میدهد که همچنان در مسیر خون و سرکوب گام برمیدارد.
اما شگفت و دردناک آنکه، در اعتراض به اعدامهای اخیر که جمعی از هموطنانمان در برابر سفارتخانه جمهوری اسلامی در لندن گردهمآمده بودند، گروهی از لمپنها و فاشیستهای سلطنتطلب با شعار «مرگ بر سه فاسد: ملا، چپی، مجاهد» عملاً در کنار رژیم تبهکار ایستادند و جنایتهای ابن ضدایرانی را تأیید کردند.
این رفتار زشت، چهرهی واقعی پهلویپرستان را آشکار کرد. آنان دیکتاتورهای کوچکی هستتد که اگر بر مسند قدرت بنشینند، همانقدر خونریز و بیرحم خواهند بود که حاکمان امروز ایران.
آزادی یعنی نه گفتن به هر دیکتاتوری و به هر خط سرکوب، چه در لباس عمامه و چه با تاج سلطنت، باشد.
مبارزهی ما نه تنها برای سرنگونی رژیم کودککش جمهوری اسلامی است، بلکه برای جلوگیری از باز تولید هر شکل از استبداد در فردای آزادی ایران.
پاینده ایران، سرافراز ایرانی 🌹✌️
اکبر کریمیان
https://t.me/akbar_karimian/2748
👍88❤21👎8💯4😁1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😁103👎21🥴13❤7🤬3🔥1🤯1🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم کاملتری از مبارزه خیالی با امریکا و بازداشت ترامپ
اصلن اینا به تعزیه عادت کردن.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
اصلن اینا به تعزیه عادت کردن.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
😁73🤬15❤8🤯4👎1🔥1
🎥 اعتراض مخالفان جمهوری اسلامی به گاو اعظم و گاو پرستان👇👇
👈تجمع مونیخِ
✅موساد پرستان و ساواک پرستان
🔺خیانتکاران به وطن و میهن
https://t.me/ganji_akbar
👈تجمع مونیخِ
✅موساد پرستان و ساواک پرستان
🔺خیانتکاران به وطن و میهن
https://t.me/ganji_akbar
👍49👎19❤4
با درود، مطلبم عام و حتی به پست کمی انتزاعی است.
از منظر روانشناسی پرداختن به نوستالوژی بدلیل عدم رضایت از حال و ناامیدی به آینده است.
آدم وقتی آرزو وبرنامه دارد حال را به سبب موفقیت در آینده تحمل میکند. ولی وقتی نه شرایط قابل قبول زندگی دارد و نه چشم اندازی به آینده، از سر حفظ تعادل روحی با بازگشت به نوستالوژی سعی در ایجاد لحظاتی رضایتمند میکند. اگر این امر مکرر گردد، همانطور که استبداد جامعه را عقیم میکند، پرداختن به نوستالوژی، فرد و جامعه را از نگاه به آینده و پیدا کردن راه برون رفت و ایجاد خلاقیت عقیم میکند.
آنچه از همه خطرناکتر است که نوستالوژی پایه فرهنگ و هویت سازی میگردد، و افسانه ها، جای علوم انسانی را میگیرند. و جامعه مدرن از مدرنیزاسیون عقب میماند. به میزان رشد تکنولوژی جامعه بسمت بی هویتی سوق میابد. چون هویت باستانی و آیین سنتی نمیتواند جوابگوی جامعه مدرن باشند. و دوگانگی در جامعه ایجاد میشود.
نوستالوژی و بازگشت به گذشته، و گذشته را الگوی آینده قرار دادن، سیاست پوپولیستی نیروهای راست ارتجاعی است که بتواند با پنهان شدن پشت هویت باستانی و عرق ملی خود را تعریف نمایند. و بجای راهکار سیاسی برای برون رفت و طرح راهکار راهبردی، ژستهای قلابی چون" پدر ملت" ارائه دهند. و نیروها بجای ارائه پرپوزالهای خود، با دست بوسی و کرنش، سعی در نزدیک شدن به حلقه قدرت مینمایند.
به باور من، حبیب بهره من.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
از منظر روانشناسی پرداختن به نوستالوژی بدلیل عدم رضایت از حال و ناامیدی به آینده است.
آدم وقتی آرزو وبرنامه دارد حال را به سبب موفقیت در آینده تحمل میکند. ولی وقتی نه شرایط قابل قبول زندگی دارد و نه چشم اندازی به آینده، از سر حفظ تعادل روحی با بازگشت به نوستالوژی سعی در ایجاد لحظاتی رضایتمند میکند. اگر این امر مکرر گردد، همانطور که استبداد جامعه را عقیم میکند، پرداختن به نوستالوژی، فرد و جامعه را از نگاه به آینده و پیدا کردن راه برون رفت و ایجاد خلاقیت عقیم میکند.
آنچه از همه خطرناکتر است که نوستالوژی پایه فرهنگ و هویت سازی میگردد، و افسانه ها، جای علوم انسانی را میگیرند. و جامعه مدرن از مدرنیزاسیون عقب میماند. به میزان رشد تکنولوژی جامعه بسمت بی هویتی سوق میابد. چون هویت باستانی و آیین سنتی نمیتواند جوابگوی جامعه مدرن باشند. و دوگانگی در جامعه ایجاد میشود.
نوستالوژی و بازگشت به گذشته، و گذشته را الگوی آینده قرار دادن، سیاست پوپولیستی نیروهای راست ارتجاعی است که بتواند با پنهان شدن پشت هویت باستانی و عرق ملی خود را تعریف نمایند. و بجای راهکار سیاسی برای برون رفت و طرح راهکار راهبردی، ژستهای قلابی چون" پدر ملت" ارائه دهند. و نیروها بجای ارائه پرپوزالهای خود، با دست بوسی و کرنش، سعی در نزدیک شدن به حلقه قدرت مینمایند.
به باور من، حبیب بهره من.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
زیلینک
محمدرضا عالیپیام_هالو
شاعر و طنزپرداز منتقد، فیلمساز
💯22❤7👎5👍3👏1