Forwarded from اتاق کار
ديگر بخاطر نمى آورم كه داغدار كدام دردم. تلخم. تلخ. ذهنم شبيه يك سياهچاله عظيم است که از خميدگى فضا و زمان و خاطراتم تشكيل شده.
از نگاه كردن به صفحه موبايلم واهمه دارم. انگار به يك بمب ساعتى نگاه مى كنم. نمى دانم زندگى دستمان انداخته است يا دارد با يك آونگ بزرگ روى ما آزمايش مقاومت مواد و مصالح و تست ضربه انجام مى دهد. خودمان را باخته ايم. همه با نگاه ملال آور يك ژنرال پير شكست خورده به هم نگاه مى كنيم و اميد را فراموش كرده ايم.
غم و ملال و درد و رنج و هذيان، چهل و دو سال است كه ما جماعت خسته را مثل يك لحاف چهل تكه به هم دوخته. لحافى كه پرچم ما است و هر تكه اش هزار بختك و كابوس را براى ما ايرانيان خوابزده تداعى مى كند.
شأن ما اين نيست دوستان. شأن ما اين نيست.
#مادران_داغدار
#بهنام-محجوبى
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo
از نگاه كردن به صفحه موبايلم واهمه دارم. انگار به يك بمب ساعتى نگاه مى كنم. نمى دانم زندگى دستمان انداخته است يا دارد با يك آونگ بزرگ روى ما آزمايش مقاومت مواد و مصالح و تست ضربه انجام مى دهد. خودمان را باخته ايم. همه با نگاه ملال آور يك ژنرال پير شكست خورده به هم نگاه مى كنيم و اميد را فراموش كرده ايم.
غم و ملال و درد و رنج و هذيان، چهل و دو سال است كه ما جماعت خسته را مثل يك لحاف چهل تكه به هم دوخته. لحافى كه پرچم ما است و هر تكه اش هزار بختك و كابوس را براى ما ايرانيان خوابزده تداعى مى كند.
شأن ما اين نيست دوستان. شأن ما اين نيست.
#مادران_داغدار
#بهنام-محجوبى
👇
شب نشینی هالو
https://zil.ink/Mrhalloo