نامه سرگشاده محسن مخملباف به رضا پهلوی:
جناب آقای رضا پهلوی عزیز !
با سلام و احترام
محسن مخملباف هستم شهروند ایرانی که مدت چهار سال و نیم برای مبارزه با استبداد شاه در زندان پدر شما بوده ام. هنگام دستگیری گلوله خوردم و برای مداوا تنها دو هفته در بیمارستان ماندم، اما در زندان شاه در ١٧سالگی چنان شکنجه شدم که برای آنکه بتوانم دوباره روی پای خودم راه بروم، چهار بار جراحی شدم و مدت صد روز در بیمارستان بستری شدم. اکنون بعد از ٤٣ سال هنوز به اندازه ٢٠ سانت در ٢٠ سانت، یادگارهای شکنجه دوران شاه بر بدنم باقی مانده است.
این ها را نمی گویم که رضا پهلوی را برنجانم یا شرمنده سازم، که گناه پدر بر پسر نمی نویسند. از آن بالاتر برخورد من با خانواده شما از پشت عینک رنج های آن دورانم نیست. شاهد بوده اید که پس از درگذشت برادرتان، چنان از داغ مادرتان متاثر شدم که نامه ای برای تسلی ایشان به این مضمون فرستادم:
"دختری که در روز عروسی اش پرندگان را از قفس آزاد کرد، امروز پرنده دیگرش از قفس آزاد شد..."
ساعتی بعد، خانم فرح تلفن مرا یافتند و روی پیغام گیر تلفن خانه ما این پیام را گذاشتند:
"آقای مخملباف! از بین تسلیت هایی که برایم ارسال شده، تنها حرفهای شما مرا آرام کرد و تحمل این شرایط جانکاه را برایم ممکن می کند تا بتوانم روی پای خودم بایستم. الان دارم برای به خاک سپردن پسرم به آمریکا می روم. خیلی دوست دارم بعد از برگشتنم از آمریکا شما را ملاقات کنم..."
اگر امروز آن نامه را به یادتان می آورم، قصدم این است که بگویم هرگز به آینده از عینک رنج هایی که شخصا از نظام پادشاهی دیده ام، نگاه نمی کنم. و همواره خود را همدرد رنج های انسانی، از جمله خانواده شما می دانم. در عین حال یکسره تاریخ ستمبار ایران را به فراموشی نمی سپارم، تا مبادا دوباره دچارش شویم. متاسفانه پدر شما همه قصه ها را برای شما نگفته است. من بخشی از آنها را به زودی در کتاب "شاه این قصه را برای پسرش نگفت" بازگو خواهم کرد.
با انتقام مخالفم! برای همین وقتی در حوالی انقلاب ٥٧ آزاد می شدم، قبل از خروج از زندان، لحظه ای جلوی در ایستادم و به پشت سرم نگاه کردم و آنچه از شکنجه در چهار سال و نیم زندان شاه بر من وارد شده بود را بخشیدم و سپس از زندان خارج شدم.
وقتی بعضی از بازجویانم، مثل "تهرانی" و "آرش" در دادگاه بعد از انقلاب محاکمه می شدند، با آن که دوستان دوران زندانم بسیار اصرار داشتند، هرگز برای شهادت دادن علیه شکنجه گران و نشان دادن آثار شکنجه بر بدنم، به دادگاه نرفتم، و گفتم گذشته را بخشیده ام.
اگر متقاعد شده اید که سخن من با شما از سر درد و رنج گذشته ای که در نظام سلطنتی پدر شما کشیده ام نیست، اکنون می خواهم شما را به یک بحث ملی دعوت کنم که فراتر از رنج های شخصی من و رویاهای شخصی شماست.
اینک این نامه را می نویسم چون فکر می کنم اصل گفتگو ارزشمند است. همانطور که از اصلاح طلبان درخواست کردم که واضح سخن بگویند، نه اینکه در درون سکولار باشند اما در بیرون از حکومت دینی سخن بگویند. از شما هم می خواهم شفاف باشید نه آنکه در درون سلطنت طلب باشید اما در بیرون از دمکراسی و رای مردم سخن بگویید. بیایید دور از تهمت و جو سازی و ترور شخصیتی از سوی طرفدارانتان، با رعایت اصول مذاکره و از روش استدلال با هم گفتگو کنیم. که در همین گفتگوها باید تمرین دمکراسی کرد. با طفره رفتن و ضد و نقیض حرف زدن، باعث گیجی مردم نشوید.
گذشته نه، رو به آینده!
انقلاب ایران گذر از استبداد سلطنتی بود به قصد آزادی، اما چون به رهبری یک فرد اعتماد کرد و به دنبال او رفت، به استبدادی دیگر که این بار دینی بود، رسید. پنجاه سال طول کشید تا ایرانیان از شر استبداد سلطنت بعد از مشروطه رها شوند، و چهل سال هم طول کشید تا آماده براندازی استبداد دینی شوند. اکنون اگر هر کدام از جریانات اپوزیسیون، به جای یافتن راهی برای رسیدن به آینده ای روشن، رو به سوی گذشته تاریک کنند؛ چه این گذشته مثل اصلاح طلبان، بازگشت به دوران امام راحل باشد، چه این گذشته بازگشت به دوران شاه راحل، هر دو یک نتیجه خواهد داشت و آن نرسیدن به آزادی و تفرقه در صفوف مبارزه است.
امروزه هم اصلاح طلبان و هم سلطنت طلبان از باورهای خود یک ایدئولوژی ساخته اند و ما برای رسیدن به آزادی از ایدئولوژی حکومت دینی، با موانع دو خرده ایدئولوژی دیگر هم روبرو هستیم. متاسفانه شخص شما هم با آنکه ادعای اتحاد بین مخالفین را دارید، با رد نکردن ایده احیای سلطنت، خود علت اصلی اختلاف بین مخالفین جمهوری اسلامی هستید. جلوه این اختلافات از هم اکنون در بین ایرانیان قابل مشاهده است. هواداران کامنت نویس شما، هنوز به قدرت نرسیده با کلمات رکیک، تهمت، توهین، تهدید، عده ای را که وقت و ادبیات کامنت نویسان شما را ندارند، به سکوت کشانده اند. عده ای هم از ترس این که مبادا اختلاف بین مخالفین به سود جمهوری اسلامی تمام شود، ه
جناب آقای رضا پهلوی عزیز !
با سلام و احترام
محسن مخملباف هستم شهروند ایرانی که مدت چهار سال و نیم برای مبارزه با استبداد شاه در زندان پدر شما بوده ام. هنگام دستگیری گلوله خوردم و برای مداوا تنها دو هفته در بیمارستان ماندم، اما در زندان شاه در ١٧سالگی چنان شکنجه شدم که برای آنکه بتوانم دوباره روی پای خودم راه بروم، چهار بار جراحی شدم و مدت صد روز در بیمارستان بستری شدم. اکنون بعد از ٤٣ سال هنوز به اندازه ٢٠ سانت در ٢٠ سانت، یادگارهای شکنجه دوران شاه بر بدنم باقی مانده است.
این ها را نمی گویم که رضا پهلوی را برنجانم یا شرمنده سازم، که گناه پدر بر پسر نمی نویسند. از آن بالاتر برخورد من با خانواده شما از پشت عینک رنج های آن دورانم نیست. شاهد بوده اید که پس از درگذشت برادرتان، چنان از داغ مادرتان متاثر شدم که نامه ای برای تسلی ایشان به این مضمون فرستادم:
"دختری که در روز عروسی اش پرندگان را از قفس آزاد کرد، امروز پرنده دیگرش از قفس آزاد شد..."
ساعتی بعد، خانم فرح تلفن مرا یافتند و روی پیغام گیر تلفن خانه ما این پیام را گذاشتند:
"آقای مخملباف! از بین تسلیت هایی که برایم ارسال شده، تنها حرفهای شما مرا آرام کرد و تحمل این شرایط جانکاه را برایم ممکن می کند تا بتوانم روی پای خودم بایستم. الان دارم برای به خاک سپردن پسرم به آمریکا می روم. خیلی دوست دارم بعد از برگشتنم از آمریکا شما را ملاقات کنم..."
اگر امروز آن نامه را به یادتان می آورم، قصدم این است که بگویم هرگز به آینده از عینک رنج هایی که شخصا از نظام پادشاهی دیده ام، نگاه نمی کنم. و همواره خود را همدرد رنج های انسانی، از جمله خانواده شما می دانم. در عین حال یکسره تاریخ ستمبار ایران را به فراموشی نمی سپارم، تا مبادا دوباره دچارش شویم. متاسفانه پدر شما همه قصه ها را برای شما نگفته است. من بخشی از آنها را به زودی در کتاب "شاه این قصه را برای پسرش نگفت" بازگو خواهم کرد.
با انتقام مخالفم! برای همین وقتی در حوالی انقلاب ٥٧ آزاد می شدم، قبل از خروج از زندان، لحظه ای جلوی در ایستادم و به پشت سرم نگاه کردم و آنچه از شکنجه در چهار سال و نیم زندان شاه بر من وارد شده بود را بخشیدم و سپس از زندان خارج شدم.
وقتی بعضی از بازجویانم، مثل "تهرانی" و "آرش" در دادگاه بعد از انقلاب محاکمه می شدند، با آن که دوستان دوران زندانم بسیار اصرار داشتند، هرگز برای شهادت دادن علیه شکنجه گران و نشان دادن آثار شکنجه بر بدنم، به دادگاه نرفتم، و گفتم گذشته را بخشیده ام.
اگر متقاعد شده اید که سخن من با شما از سر درد و رنج گذشته ای که در نظام سلطنتی پدر شما کشیده ام نیست، اکنون می خواهم شما را به یک بحث ملی دعوت کنم که فراتر از رنج های شخصی من و رویاهای شخصی شماست.
اینک این نامه را می نویسم چون فکر می کنم اصل گفتگو ارزشمند است. همانطور که از اصلاح طلبان درخواست کردم که واضح سخن بگویند، نه اینکه در درون سکولار باشند اما در بیرون از حکومت دینی سخن بگویند. از شما هم می خواهم شفاف باشید نه آنکه در درون سلطنت طلب باشید اما در بیرون از دمکراسی و رای مردم سخن بگویید. بیایید دور از تهمت و جو سازی و ترور شخصیتی از سوی طرفدارانتان، با رعایت اصول مذاکره و از روش استدلال با هم گفتگو کنیم. که در همین گفتگوها باید تمرین دمکراسی کرد. با طفره رفتن و ضد و نقیض حرف زدن، باعث گیجی مردم نشوید.
گذشته نه، رو به آینده!
انقلاب ایران گذر از استبداد سلطنتی بود به قصد آزادی، اما چون به رهبری یک فرد اعتماد کرد و به دنبال او رفت، به استبدادی دیگر که این بار دینی بود، رسید. پنجاه سال طول کشید تا ایرانیان از شر استبداد سلطنت بعد از مشروطه رها شوند، و چهل سال هم طول کشید تا آماده براندازی استبداد دینی شوند. اکنون اگر هر کدام از جریانات اپوزیسیون، به جای یافتن راهی برای رسیدن به آینده ای روشن، رو به سوی گذشته تاریک کنند؛ چه این گذشته مثل اصلاح طلبان، بازگشت به دوران امام راحل باشد، چه این گذشته بازگشت به دوران شاه راحل، هر دو یک نتیجه خواهد داشت و آن نرسیدن به آزادی و تفرقه در صفوف مبارزه است.
امروزه هم اصلاح طلبان و هم سلطنت طلبان از باورهای خود یک ایدئولوژی ساخته اند و ما برای رسیدن به آزادی از ایدئولوژی حکومت دینی، با موانع دو خرده ایدئولوژی دیگر هم روبرو هستیم. متاسفانه شخص شما هم با آنکه ادعای اتحاد بین مخالفین را دارید، با رد نکردن ایده احیای سلطنت، خود علت اصلی اختلاف بین مخالفین جمهوری اسلامی هستید. جلوه این اختلافات از هم اکنون در بین ایرانیان قابل مشاهده است. هواداران کامنت نویس شما، هنوز به قدرت نرسیده با کلمات رکیک، تهمت، توهین، تهدید، عده ای را که وقت و ادبیات کامنت نویسان شما را ندارند، به سکوت کشانده اند. عده ای هم از ترس این که مبادا اختلاف بین مخالفین به سود جمهوری اسلامی تمام شود، ه
نوز ساکت اند. اما این سکوت دیری نمی پاید و استدلال و گفتگو و روشنگری، جای هیاهوی هواداران سلطنت را خواهد گرفت. شما خود دیده اید که در همه بزنگاه های تاریخی، برخی از مخالفین جمهوری اسلامی بر سر دو راهی جمهوری یا پادشاهی گیر کردند و متفرق شدند. بارها نشست های اپوزوسیون مثل نشست پاریس، لندن و... بی نتیجه بر سر این دوراهی از هم پاشید.
سلطنت موروثی یا همان ژن برتر!
اگر می خواهید در کنار هم بایستیم، دست از سلطنت که اصرار بر برتری ژن خانواده شاه، بر ژن همه ایرانیان دیگر دارد، بردارید. (لطفا واژه ژن را توهین قلمداد نکنید، که من هر چه می اندیشم، دلیل دیگری برای این که تنها شما می توانید شاه بشوید و هیچیک از هشتاد میلیون ایرانی دیگر نمی توانند، نمی یابم. سلطنت موروثی، مبنایی جز توهم ژن برتر خاندان سلطنتی ندارد.)
از افغانستان بیاموزیم
به نظرم شما فراموش می کنید که حتا در جامعه غیر مدرنی مثل افغانستان، با آن مناسبت های قبیله ای اش، دیگر برای بازگشت دوباره ظاهر شاه به سلطنت جایی نداشت و مردم افغانستان به فراخوان شاه مخلوع و سلطنت طلبان به هیجان آمده، قاطعانه نه گفتند و در اجلاس بزرگان (لویه جرگه) با تمام قدرت، علیه برقراری نظام سلطنتی ایستادند. آنها که در آن اجلاس حضور داشتند دیدند که واکنش های مردم چنان تند بود که پیرمرد (ظاهر شاه) با تواضع اعلام کرد احیای سلطنت منتفی است و هرگز خودش را برتر از سایر افراد جامعه نمی داند.
آقای رضا پهلوی عزیز!
فراموش نکنید که سلطنت پدر و پدر بزرگ شما، محصول کودتاهای خارجی بود و نه برخاسته از رای مردم. پس برای آنچه با کودتا بر مردم تحمیل شد و در آزمایشی پنجاه ساله، ناکارآمدی اش در ایجاد دمکراسی و حقوق بشر اثبات شد، اصرار نکنید.
چرا شما هم چون اصلاح طلبان بر تکرار آزمایش های ناموفق گذشته اصرار دارید؟! اگر شما واقعا به اتحاد مردم و مخالفین برای سرنگونی استبداد فکر می کنید، یکی از بزرگترین معضلات آن را که سلطنت استبدادی آزمایش شده است، خود از سر راه بردارید.
هشتاد میلیون ایرانی مثل هم فکر نمی کنند. از ایرانیان کسانی از خمینی بیزارند، کسانی از شاه. کسانی هم از هر دو. اگر طرفداران این و آن، با احیای گذشته، زخم های کهنه یکدیگر را فشار دهند، در صفوف مردم تفرقه انداخته اند. این گروه چه اصلاح طلبان باشند، چه سلطنت طلبان فرقی نمی کند، و متاسفانه اکنون هر دو چنین اند. ما تنها یک راه گریز به آزادی داریم و آن رفتن به سوی آینده است و نه بازگشت به گذشته.
تبعیض نه!
بخشی از مردم می گویند "رای گیری در مورد حکومت پادشاهی، تبعیض آشکار میان شهروندان است. این رای گیری فقط یکبار، برای همیشه و فقط برای به قدرت رسیدن یک فرد، یعنی رضا پهلوی صورت می گیرد. حقی که بقیه شهروندان از آن محروم خواهند بود. این رای گیری یک تبعیض آشکار است. در واقع قانونی کردن تبعیض و به رسمیت شناختن یک ژن برتر است. همانطور که ضدیت با محتوی اعلامیه حقوق بشر را نمی شود به رای گذاشت، همانطور که بی عدالتی، شکنجه و نابرابری حقوقی میان شهروندان را نباید به رای گذاشت، حکومت پادشاهی که یک مقام موروثی، مادام العمر، غیرانتخابی و تبعیض آمیز است را هم نمی شود به رای گذاشت!
قدرت در هر شکلش باید دوره ای و چرخشی باشد. اینکه در جاهای دیگر دنیا اینطور بوده یا هست نیز دلیل به رای گذاشتن این موضوع در آینده ایران نیست."
هواداران سلطنت مثال می آورند که بعضی جاها مثل انگلیس و سوئد مشروطه پادشاهی دارند و به دمکراسی رسیده اند. غافل از این که در همین کشورها، حتی در برنامه های رادیویی روزانه، زمزمه های فراوانی بلند است که چرا ملت از مالیات خود باید خرج زندگی پر زرق و برق یک خانواده سلطنتی که فکر می کنند نسبت به دیگران برتری دارند را بپردازند؟ و بعید نیست با رفراندوم روزی سلطنت در این کشورها هم ملغی شود. هر چند همین امروز هم، هیچیک از موافقین سلطنت در انگلیس و سوئد، مخالفین خود را چون هوادارن سلطنت موروثی شما، مورد اتهام و تهدید و ناسزاهای رکیک که در شان شما نیست قرار نمی دهند. و این خود دلیل دیگری است برای اینکه چگونه سلطنت موروثی در ایران، به فوریت به فرد پرستی و کیش شخصیت منجر خواهد شد.
در عین حال فراموش نکنید که انگلیس و سوئد و امثال آنها در تجربه تاریخی خود موفق شده اند زنگوله را به گردن استبداد بیندازند و شاه و ملکه را به سمبل بی قدرتی تبدیل کرده اند. ما در تجربه تاریخی خود در این زمینه موفق نبوده ایم. و هرگز در شرایط تاریخی و جغرافیایی آنها نیستیم. ما در قرون وسطای خاورمیانه به سر می بریم و همسایگان ما اروپایی های به دمکراسی رسیده نیستند. ما همسایه ترکیه ای هستیم که علیرغم میراث آتاتورک، اردوغانی که با قطار دمکراسی آمده بود را، در یک بزنگاه با یکبار رای مردم هیجانزده، در ایستگاه استبداد پیاده کرد.
بعد هم چرا باید نظام پادشاهی را که یکبار با انقلابی خونین از کار انداخته
سلطنت موروثی یا همان ژن برتر!
اگر می خواهید در کنار هم بایستیم، دست از سلطنت که اصرار بر برتری ژن خانواده شاه، بر ژن همه ایرانیان دیگر دارد، بردارید. (لطفا واژه ژن را توهین قلمداد نکنید، که من هر چه می اندیشم، دلیل دیگری برای این که تنها شما می توانید شاه بشوید و هیچیک از هشتاد میلیون ایرانی دیگر نمی توانند، نمی یابم. سلطنت موروثی، مبنایی جز توهم ژن برتر خاندان سلطنتی ندارد.)
از افغانستان بیاموزیم
به نظرم شما فراموش می کنید که حتا در جامعه غیر مدرنی مثل افغانستان، با آن مناسبت های قبیله ای اش، دیگر برای بازگشت دوباره ظاهر شاه به سلطنت جایی نداشت و مردم افغانستان به فراخوان شاه مخلوع و سلطنت طلبان به هیجان آمده، قاطعانه نه گفتند و در اجلاس بزرگان (لویه جرگه) با تمام قدرت، علیه برقراری نظام سلطنتی ایستادند. آنها که در آن اجلاس حضور داشتند دیدند که واکنش های مردم چنان تند بود که پیرمرد (ظاهر شاه) با تواضع اعلام کرد احیای سلطنت منتفی است و هرگز خودش را برتر از سایر افراد جامعه نمی داند.
آقای رضا پهلوی عزیز!
فراموش نکنید که سلطنت پدر و پدر بزرگ شما، محصول کودتاهای خارجی بود و نه برخاسته از رای مردم. پس برای آنچه با کودتا بر مردم تحمیل شد و در آزمایشی پنجاه ساله، ناکارآمدی اش در ایجاد دمکراسی و حقوق بشر اثبات شد، اصرار نکنید.
چرا شما هم چون اصلاح طلبان بر تکرار آزمایش های ناموفق گذشته اصرار دارید؟! اگر شما واقعا به اتحاد مردم و مخالفین برای سرنگونی استبداد فکر می کنید، یکی از بزرگترین معضلات آن را که سلطنت استبدادی آزمایش شده است، خود از سر راه بردارید.
هشتاد میلیون ایرانی مثل هم فکر نمی کنند. از ایرانیان کسانی از خمینی بیزارند، کسانی از شاه. کسانی هم از هر دو. اگر طرفداران این و آن، با احیای گذشته، زخم های کهنه یکدیگر را فشار دهند، در صفوف مردم تفرقه انداخته اند. این گروه چه اصلاح طلبان باشند، چه سلطنت طلبان فرقی نمی کند، و متاسفانه اکنون هر دو چنین اند. ما تنها یک راه گریز به آزادی داریم و آن رفتن به سوی آینده است و نه بازگشت به گذشته.
تبعیض نه!
بخشی از مردم می گویند "رای گیری در مورد حکومت پادشاهی، تبعیض آشکار میان شهروندان است. این رای گیری فقط یکبار، برای همیشه و فقط برای به قدرت رسیدن یک فرد، یعنی رضا پهلوی صورت می گیرد. حقی که بقیه شهروندان از آن محروم خواهند بود. این رای گیری یک تبعیض آشکار است. در واقع قانونی کردن تبعیض و به رسمیت شناختن یک ژن برتر است. همانطور که ضدیت با محتوی اعلامیه حقوق بشر را نمی شود به رای گذاشت، همانطور که بی عدالتی، شکنجه و نابرابری حقوقی میان شهروندان را نباید به رای گذاشت، حکومت پادشاهی که یک مقام موروثی، مادام العمر، غیرانتخابی و تبعیض آمیز است را هم نمی شود به رای گذاشت!
قدرت در هر شکلش باید دوره ای و چرخشی باشد. اینکه در جاهای دیگر دنیا اینطور بوده یا هست نیز دلیل به رای گذاشتن این موضوع در آینده ایران نیست."
هواداران سلطنت مثال می آورند که بعضی جاها مثل انگلیس و سوئد مشروطه پادشاهی دارند و به دمکراسی رسیده اند. غافل از این که در همین کشورها، حتی در برنامه های رادیویی روزانه، زمزمه های فراوانی بلند است که چرا ملت از مالیات خود باید خرج زندگی پر زرق و برق یک خانواده سلطنتی که فکر می کنند نسبت به دیگران برتری دارند را بپردازند؟ و بعید نیست با رفراندوم روزی سلطنت در این کشورها هم ملغی شود. هر چند همین امروز هم، هیچیک از موافقین سلطنت در انگلیس و سوئد، مخالفین خود را چون هوادارن سلطنت موروثی شما، مورد اتهام و تهدید و ناسزاهای رکیک که در شان شما نیست قرار نمی دهند. و این خود دلیل دیگری است برای اینکه چگونه سلطنت موروثی در ایران، به فوریت به فرد پرستی و کیش شخصیت منجر خواهد شد.
در عین حال فراموش نکنید که انگلیس و سوئد و امثال آنها در تجربه تاریخی خود موفق شده اند زنگوله را به گردن استبداد بیندازند و شاه و ملکه را به سمبل بی قدرتی تبدیل کرده اند. ما در تجربه تاریخی خود در این زمینه موفق نبوده ایم. و هرگز در شرایط تاریخی و جغرافیایی آنها نیستیم. ما در قرون وسطای خاورمیانه به سر می بریم و همسایگان ما اروپایی های به دمکراسی رسیده نیستند. ما همسایه ترکیه ای هستیم که علیرغم میراث آتاتورک، اردوغانی که با قطار دمکراسی آمده بود را، در یک بزنگاه با یکبار رای مردم هیجانزده، در ایستگاه استبداد پیاده کرد.
بعد هم چرا باید نظام پادشاهی را که یکبار با انقلابی خونین از کار انداخته
👍1
ایم، دوباره با رای خودمان بر قدرت بنشانیم؟ و بعد شاه را در حد یک سمبل، با قوانین و نظارت کنترل کنیم تا مبادا دوباره دیکتاتور شود؟ آن هم سمبلی که از همین امروز باعث اختلاف در اپوزیسیون ایران است و نه باعث وحدت آنها.
واضح سخن بگویید!
آقای پهلوی! لطفا مشخص کنید آیا به خاطر شاه که پدرتان بود، تصور می کنید دارای ژنی برتر از دیگران هستید؟ با ابهام نمی شود به سمت آینده قدم برداشت. واضح سخن بگویید.
آیا شما می پذیرید ٤٠ سال دیگر در صورت نارضایتی مردم، یکی از فرزندان خامنه ای، حتی اگر فرشته ای باشد، بگوید دوباره نظام ولایت فقیه را به رای می گذاریم، اگر مردم به ولایت فقیه رای دادند، دوباره عمامه بر سر می گذارد و حکومت دینی به راه می اندازد؟
در آن صورت آیا شما وظیفه خود نمی دانید که به یاد مردم بیاورید که این نظام و صندلی قدرتش بارها دیکتاتور پروراند، تا مردم بار دیگر این صندلی را با تغییر آدم رویش به آزمایش نگذارند؟
تخم مرغهایت را در یک سبد بگذار!
آقای پهلوی عزیز!
تاجران تخم مرغهایشان را در یک سبد نمی گذارند، تا اگر یکی از سبدها افتاد و تخم مرغها شکست، در سبد دیگر، تعدادی تخم مرغ سالم برایشان باقی بماند. اما مبارز آزادی، تاجر مابانه رفتار نمی کند تا تخم مرغهای قدرت را در دو سبد قدرت احتمالی آتی بگذارد. شما بخشی از تخم مرغهای شانس تان را در سبد سلطنت موروثی گذاشته اید، بخشی از تخم مرغها را هم در سبد جمهوری خواهی مبتنی بر رای مردم قرار داده اید. یک مبارز واقعی، راهی را که غلط می داند به هیچ قیمتی نمی رود، حتی در صورت اصرار طرفدارانش. شما دو نوع نظام را به رای آینده مردم حواله می کنید، یکی نظام سلطنت، که برنده اش فقط شما هستید؛ یکی هم نظام جمهوری، که خودتان را با این گفته که پدر بزرگم از جمهوری هم بدش نمی آمد، در نبود شانس سلطنت، کاندیدایش می دانید.
از عملکردتان علیرغم ادعایتان به نظر می رسد شما به جای رهایی مردم، روی دو اسب محتمل قدرت شرط بسته اید و به پیامدهای غیر شفاف و تفرقه بر انگیزش بی اعتنا هستید.
حزب سلطنت
چرا از هم اکنون حزب سلطنت تشکیل نمی دهید؟ تا هم سودش را ببرید و هم هزینه اش را بپردازید. در آن صورت مردم می توانند وزن سیاسی شما را از تعداد واقعی هوادارانتان اندازه گیری کنند. شما حتما با این همه تبلیغات از تلویزیون های حامی تان، تعدادی طرفدار دارید. تاسیس حزب سلطنت خواه، قدمی واقع بینانه برای تعداد هواداران شما و صندلی هایی است که احتمالا در مجلس آینده خواهید داشت و نه بیشتر. سلطنت طلبان حداکثر یک حزب هستند در کنار احزاب دیگر، نه همه حاکمیت فردای ایران.
تکرار کودتای ٢٨ مرداد ممنوع!
واقعیت تاریخی این است که پدربزرگ شما رضا شاه، چه او را خوب بدانیم و چه بد، با انتخاب و رای مردم به قدرت نرسید. او با کودتای انگلیسی بر سر کار آمد و زمانی که برای خارجی ها بی فایده شد، با یک نامه سه خطی از سوی انگلیس از کار بر کنار شد. آن نامه این بود:
"اعلیحضرت لطفا از سلطنت کناره گیری کرده، تخت را به پسر ارشد ولیعهد واگذار نمایند. ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و از سلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصور کنند که راه حل دیگری وجود دارد!"
آقای رضا پهلوی!
می بینید چگونه یک قدرت خارجی(انگلیس)، با یک نامه سه خطی، پدر بزرگ شما را از سلطنت بر کنار کرد و پدرتان را به جایش گذاشت. بی جهت نیست که پدر شما هم که با رای مردم بر سر کار نیامده بود، اعتماد به نفس لازم را نداشت و در زمان بحران فرار را بر قرار ترجیح داد. او در بحران سال ٣٢ به محض احساس خطر، سوار هواپیمای شخصی اش شد و با همسر و سگش از ایران گریخت. آمریکا با کودتای خونین ٢٨ مرداد، مصدق را به زندان فرستاد و پدر شما را دوباره بر سر کار آورد. ٢٥ سال بعد وقتی انقلاب شد، شاه باز هم منتظر رای مردم نماند. که می دانست در نظام سلطنت، شاه را مردم با رای خود نیاورده اند تا با رای خود حفظ کنند. لذا به سراغ حامی خارجی خود رفت و از سولیوان سفیر وقت آمریکا پرسید:" من چه وقتی باید ایران را ترک کنم؟" سولیوان هم جواب او را نداد و تنها به ساعتش نگاه کرد و شاه در خاطراتش می نویسد:" در این لحظه فهمیدم که وقت رفتن من فرا رسیده است."
صحبت هایی که از بی بی سی پخش نشد!
در برنامه ٥٢ دقیقه ای صفحه دو بی بی سی فارسی که در مورد رفراندوم و ناممکن بودن اصلاحات در حکومت دینی بود، سخنان ما دو سه دقیقه ای نیز به حاشیه بحث سلطنت کشید. مجریان، اعلام کردند به دلایل حقوقی و عدم حضور آقای رضا پهلوی در برنامه برای پاسخگویی، ادامه بحث در این باره ممکن نیست. من به آنها حق دادم. در پخش برنامه قسمتی از گفته های من حذف شد. در این صورت ایکاش یا اجازه ادامه بحث داده می شد تا منظور من روشن شود، و یا همه این دو سه دقیقه بحث حاشیه ای نیز حذف می شد. نه این که تنها چند جمله پایانی بحث من باقی بماند، و ناخواسته این سوتفاهم ایجاد شو
واضح سخن بگویید!
آقای پهلوی! لطفا مشخص کنید آیا به خاطر شاه که پدرتان بود، تصور می کنید دارای ژنی برتر از دیگران هستید؟ با ابهام نمی شود به سمت آینده قدم برداشت. واضح سخن بگویید.
آیا شما می پذیرید ٤٠ سال دیگر در صورت نارضایتی مردم، یکی از فرزندان خامنه ای، حتی اگر فرشته ای باشد، بگوید دوباره نظام ولایت فقیه را به رای می گذاریم، اگر مردم به ولایت فقیه رای دادند، دوباره عمامه بر سر می گذارد و حکومت دینی به راه می اندازد؟
در آن صورت آیا شما وظیفه خود نمی دانید که به یاد مردم بیاورید که این نظام و صندلی قدرتش بارها دیکتاتور پروراند، تا مردم بار دیگر این صندلی را با تغییر آدم رویش به آزمایش نگذارند؟
تخم مرغهایت را در یک سبد بگذار!
آقای پهلوی عزیز!
تاجران تخم مرغهایشان را در یک سبد نمی گذارند، تا اگر یکی از سبدها افتاد و تخم مرغها شکست، در سبد دیگر، تعدادی تخم مرغ سالم برایشان باقی بماند. اما مبارز آزادی، تاجر مابانه رفتار نمی کند تا تخم مرغهای قدرت را در دو سبد قدرت احتمالی آتی بگذارد. شما بخشی از تخم مرغهای شانس تان را در سبد سلطنت موروثی گذاشته اید، بخشی از تخم مرغها را هم در سبد جمهوری خواهی مبتنی بر رای مردم قرار داده اید. یک مبارز واقعی، راهی را که غلط می داند به هیچ قیمتی نمی رود، حتی در صورت اصرار طرفدارانش. شما دو نوع نظام را به رای آینده مردم حواله می کنید، یکی نظام سلطنت، که برنده اش فقط شما هستید؛ یکی هم نظام جمهوری، که خودتان را با این گفته که پدر بزرگم از جمهوری هم بدش نمی آمد، در نبود شانس سلطنت، کاندیدایش می دانید.
از عملکردتان علیرغم ادعایتان به نظر می رسد شما به جای رهایی مردم، روی دو اسب محتمل قدرت شرط بسته اید و به پیامدهای غیر شفاف و تفرقه بر انگیزش بی اعتنا هستید.
حزب سلطنت
چرا از هم اکنون حزب سلطنت تشکیل نمی دهید؟ تا هم سودش را ببرید و هم هزینه اش را بپردازید. در آن صورت مردم می توانند وزن سیاسی شما را از تعداد واقعی هوادارانتان اندازه گیری کنند. شما حتما با این همه تبلیغات از تلویزیون های حامی تان، تعدادی طرفدار دارید. تاسیس حزب سلطنت خواه، قدمی واقع بینانه برای تعداد هواداران شما و صندلی هایی است که احتمالا در مجلس آینده خواهید داشت و نه بیشتر. سلطنت طلبان حداکثر یک حزب هستند در کنار احزاب دیگر، نه همه حاکمیت فردای ایران.
تکرار کودتای ٢٨ مرداد ممنوع!
واقعیت تاریخی این است که پدربزرگ شما رضا شاه، چه او را خوب بدانیم و چه بد، با انتخاب و رای مردم به قدرت نرسید. او با کودتای انگلیسی بر سر کار آمد و زمانی که برای خارجی ها بی فایده شد، با یک نامه سه خطی از سوی انگلیس از کار بر کنار شد. آن نامه این بود:
"اعلیحضرت لطفا از سلطنت کناره گیری کرده، تخت را به پسر ارشد ولیعهد واگذار نمایند. ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و از سلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصور کنند که راه حل دیگری وجود دارد!"
آقای رضا پهلوی!
می بینید چگونه یک قدرت خارجی(انگلیس)، با یک نامه سه خطی، پدر بزرگ شما را از سلطنت بر کنار کرد و پدرتان را به جایش گذاشت. بی جهت نیست که پدر شما هم که با رای مردم بر سر کار نیامده بود، اعتماد به نفس لازم را نداشت و در زمان بحران فرار را بر قرار ترجیح داد. او در بحران سال ٣٢ به محض احساس خطر، سوار هواپیمای شخصی اش شد و با همسر و سگش از ایران گریخت. آمریکا با کودتای خونین ٢٨ مرداد، مصدق را به زندان فرستاد و پدر شما را دوباره بر سر کار آورد. ٢٥ سال بعد وقتی انقلاب شد، شاه باز هم منتظر رای مردم نماند. که می دانست در نظام سلطنت، شاه را مردم با رای خود نیاورده اند تا با رای خود حفظ کنند. لذا به سراغ حامی خارجی خود رفت و از سولیوان سفیر وقت آمریکا پرسید:" من چه وقتی باید ایران را ترک کنم؟" سولیوان هم جواب او را نداد و تنها به ساعتش نگاه کرد و شاه در خاطراتش می نویسد:" در این لحظه فهمیدم که وقت رفتن من فرا رسیده است."
صحبت هایی که از بی بی سی پخش نشد!
در برنامه ٥٢ دقیقه ای صفحه دو بی بی سی فارسی که در مورد رفراندوم و ناممکن بودن اصلاحات در حکومت دینی بود، سخنان ما دو سه دقیقه ای نیز به حاشیه بحث سلطنت کشید. مجریان، اعلام کردند به دلایل حقوقی و عدم حضور آقای رضا پهلوی در برنامه برای پاسخگویی، ادامه بحث در این باره ممکن نیست. من به آنها حق دادم. در پخش برنامه قسمتی از گفته های من حذف شد. در این صورت ایکاش یا اجازه ادامه بحث داده می شد تا منظور من روشن شود، و یا همه این دو سه دقیقه بحث حاشیه ای نیز حذف می شد. نه این که تنها چند جمله پایانی بحث من باقی بماند، و ناخواسته این سوتفاهم ایجاد شو
👍3
جنگ ترکمن بخش هفتم - نوشته جمالزاده
t.me/mrhallo
#جنگ_ترکمن
نوشته #کنت_دوگوبینو
ترجمه: #جمالزاده
#کتاب_صوتی
راوی: ح #پرهام
ویرایش. گ. جاسمی
با سپاس از ح عزت نژاد
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
نوشته #کنت_دوگوبینو
ترجمه: #جمالزاده
#کتاب_صوتی
راوی: ح #پرهام
ویرایش. گ. جاسمی
با سپاس از ح عزت نژاد
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
۱۰- طوطینامه - دختر شاه پریان و رای
t.me/mehallo
#طوطی_نامه
#ضیاالدین_نخشبی
#کتاب_صوتی
راوی: ح #پرهام
ویرایش. گ. جاسمی
با سپاس از ح عزت نژاد
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
#ضیاالدین_نخشبی
#کتاب_صوتی
راوی: ح #پرهام
ویرایش. گ. جاسمی
با سپاس از ح عزت نژاد
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
📸 درآمد مالیاتی ۳/۵ هزار میلیارد تومانی دولت از معاملات بورس در ۳ماهه اول امسال/ این میزان برابر کل درآمد مالیاتی سال ۹۸ و ۱۱ برابر درآمد کل سال ۹۷ است + نمودار
🔸به گزارش «نود اقتصادی» براساس آمارهای سمات، درآمد مالیاتی دولت از معاملات سهام در بورس و فرابورس کشور با رشد ۹۰ درصدی از ۳۳۱ میلیارد تومان در سال ۹۷ به ۳ هزار و ۳۱۵ میلیارد تومان در پایان سال ۱۳۹۸ رسیده بود که این میزان در سال جاری نیز درحال تجربه یک رشد اساسی چشمگیر است؛ بهطوریکه آمارها نشان میدهد طی سه ماهه بهار سال جاری دولت در مجموع ۳ هزار و ۳۴۸ میلیارد تومان درآمد مالیاتی از معاملات سهام داشته که این میزان ۷ درصد هم از کل درآمد مالیاتی معاملات سهام در سال ۱۳۹۸ بیشتر بوده و نزدیک به ۱۱ برابر درآمد مالیاتی کل سال ۱۳۹۷ است.
🔸قابل ذکر است در قیاس ماهانه نیز، درآمد مالیاتی دولت در ماههای فروردین، اردیبهشت و خرداد امسال به ترتیب حدود ۷۲۲ میلیارد تومان، ۱۶۴۸ میلیارد تومان و ۱۱۷۷ میلیارد تومان است که هر کدام از اینها بین ۶۰ تا ۸۰ برابر درآمد مالیاتی دولت از معاملات سهام در ماههای مختلف سال ۱۳۹۷ است.
🔸قابل ذکر است با در نظر گرفتن میانگین سه ماهه بهار، به نظر میرسد اگر تا پایان سال جاری بورس دچار مشکلات جدی نشود، دولت امسال حدود ۱۴هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی از معاملات سهام بدست خواهد آورد که این میزان بیش از ۴ برابر رقم درآمد مالیاتی دولت از معاملات سهام در سال ۱۳۹۸ خواهد بود.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔸به گزارش «نود اقتصادی» براساس آمارهای سمات، درآمد مالیاتی دولت از معاملات سهام در بورس و فرابورس کشور با رشد ۹۰ درصدی از ۳۳۱ میلیارد تومان در سال ۹۷ به ۳ هزار و ۳۱۵ میلیارد تومان در پایان سال ۱۳۹۸ رسیده بود که این میزان در سال جاری نیز درحال تجربه یک رشد اساسی چشمگیر است؛ بهطوریکه آمارها نشان میدهد طی سه ماهه بهار سال جاری دولت در مجموع ۳ هزار و ۳۴۸ میلیارد تومان درآمد مالیاتی از معاملات سهام داشته که این میزان ۷ درصد هم از کل درآمد مالیاتی معاملات سهام در سال ۱۳۹۸ بیشتر بوده و نزدیک به ۱۱ برابر درآمد مالیاتی کل سال ۱۳۹۷ است.
🔸قابل ذکر است در قیاس ماهانه نیز، درآمد مالیاتی دولت در ماههای فروردین، اردیبهشت و خرداد امسال به ترتیب حدود ۷۲۲ میلیارد تومان، ۱۶۴۸ میلیارد تومان و ۱۱۷۷ میلیارد تومان است که هر کدام از اینها بین ۶۰ تا ۸۰ برابر درآمد مالیاتی دولت از معاملات سهام در ماههای مختلف سال ۱۳۹۷ است.
🔸قابل ذکر است با در نظر گرفتن میانگین سه ماهه بهار، به نظر میرسد اگر تا پایان سال جاری بورس دچار مشکلات جدی نشود، دولت امسال حدود ۱۴هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی از معاملات سهام بدست خواهد آورد که این میزان بیش از ۴ برابر رقم درآمد مالیاتی دولت از معاملات سهام در سال ۱۳۹۸ خواهد بود.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from شب نشيني هالو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عوامل جنایت سینما رکس آبادان چگونه سر از مجلس درآوردند
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo