شب نشيني هالو
30.8K subscribers
16.9K photos
30K videos
216 files
36.9K links
اينجا برای اشتراك مطالب جالبی‌ست كه دوستان برايم می‌فرستند
اشعار @mrhallo
اینستاگرام هالو@mrhalloo
تماس با هالو : @Mr_halloo
خرید آثار هالو(کتاب/صوتی/تصویری/محفل‌ها) وآثاردوستان در@halloo_gram
خرید آمازون
https://www.amazon.com/author/mr.halloo
Download Telegram
روزنامه اطلاعات در یادداشتی نوشت:
سال ۱۳۶۶ شمسی است. بازی‌های فوتبال مقدماتی جام ملت‌های آسیا. کاتماندو پایتخت کشور فقیر نپال. تیم فوتبال ایران با تیم میزبان در حال بازی است. در نیمه دوم، در حالی که بازیکنان ایران بازی را از حریف، تا اینجای کار، برده‌اند، مرتضی کرمانی مقدم بازیکن ستاره مهاجم تیم ملی در زمین خوش‌ می‌درخشد و نیمکت‌نشینان بازی برجسته او را تشویق می‌کنند.

ناگهان مرحوم پرویز دهداری مدیر فنی تیم ملی به رضا وطن‌خواه سرمربی تیم می‌گوید مرتضی را از زمین بیرون بکش! وطن‌خواه به دهداری می‌گوید پرویزخان! ما هر سه تعویض‌مان را انجام داده‌ایم. نمی‌توانیم دیگر تعویض کنیم. مرتضی هم که فوق‌العاده ظاهر شده است. پرویزخان اما می‌گوید می‌دانم که نمی‌توانیم تعویض کنیم، گفتم از زمین بیرون بیار. ده نفره بازی می‌کنیم!
مرتضی در میان بهت خودش و ناباوری بازیکنان حریف و تماشاچیان، از زمین بیرون می‌آید بدون آنکه کسی بتواند جانشینش شود.

بعد از بازی، وطن‌خواه مرتضی کرمانی مقدم را می‌خواهد و می‌گوید پرویزخان با شما کار دارد. به اتاقش برو. پرویز دهداری با او آرام آرام شروع به سخن می‌کند. از او و توانایی‌اش در فوتبال تعریف می‌کند و او را تشویق و تحسین می‌کند. بعد از این تعریف‌ها، مرتضی بیشتر تعجب می‌کند. از او می‌پرسد: خیلی عذر می‌خواهم پرویزخان. اگر این طور است که می‌فرمائید پس چرا وسط بازی مرا کشیدید بیرون. من که حتی کارت زرد هم نداشتم… .
دهداری نگاهی عمیق به مرتضی می‌کند. مرتضی احساس می‌کند نگاه‌های پرویزخان از او گذر کرد و تا دوردست‌ها، آنسوی دیوار اتاق، امتداد یافت…
پرویزخان نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: تو آن بازیکن حریف را دریبل یکسره و دو سره زدی و بعد توپ را از میان پاهایش عبور دادی و دوباره توپ را گرفتی و منتظر ماندی تا دوباره تقلا کند و دوباره دریبلش کنی؟ فکر نکردی که آن بازیکن هم، مثل تو، بازیکن تیم ملی یک سرزمین است. ملتی منتظر دیدن درخشش و شایستگی او هستند. از آن گذشته، او پدر دارد، مادر دارد، احتمالاً زن دارد، بچه دارد، خویشاوند دارد، آنها دارند بازی را می‌بینند، منتظرند ببینند فرزندشان، همسرشان یا پدرشان در مصاف با حریف چه می‌کند. تو او را نزد خانواده‌اش، بچه‌محل‌هایش، دوستانش و ملتش تحقیر کردی، خوار و خفیف کردی.

مرتضی جان! ما قبل از اینکه فوتبالیست باشیم، انسانیم. چه کسی به ما حق داده است انسان دیگری را کوچک کنیم، حقیر کنیم، خجالت‌زده کنیم. آن هم در برابر میلیون‌ها جفت چشم…؟ پس انسانیت چه می‌شود؟ اخلاق چه می‌شود؟ جوانمردی چه می شود؟ فتوت چه می‌شود؟…
پرویزخان سخن می‌گفت و مرتضی اشک می‌ریخت….......
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا خودت ظهور کن. اینا به هیچ صراطی مستقیم نمیشن
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آینده تاریک افغانستان و تمامیت خواهی طالبان

👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
ﯾﻪ ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ ﺩﮐﺘﺮﺍﯼ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﻣﺤﺾ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﮐﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ؛ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺁﮔﻬﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ؛ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﭼﺎﺭی ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻣﯿﺸﻪ؛
ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﮐﻼﺱ ﺳﻮﺍﺩﺁﻣﻮﺯﯼ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻟﻮ ﻧﺮﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ؛ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪ ﻣﻌﻠﻢ ﮐﻼﺱ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺷﮑﻠﯽ ﺭﺳﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺍﯾﻨﺮﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻦ؛
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺟﺰ ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﮔﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﻪ ﻟﻮ ﺑﺮﻩ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩه ﻋﻘﺐ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻠﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪ؛ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺭﻓﺘﮕﺮﻫﺎ ﯾﮏ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﮕﻦ : ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻟﺸﻮ ﺑﮕﯿﺮ !
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از زبان حاج آقا شنیدن دارد😂
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
شیره‌ی تریاک

محسن زندی

دوران دانشجویی، به‌خاطر ناراحتی معده و بی‌پولی برای درمان، دوست نازنینی یک کاسه شیره‌ی شیرین‌بیان برایم آورد. یک چیزی شبیه شیره‌ی تریاک؛ تقریباً با همان رنگ و بو و قیافه.

همین‌که توی اتاق آوردم هم‌اتاقی‌ها دیدند و پرسیدند چیست؟
یکهو به سرم زد شیطنتی بکنم. گفتم تریاک است. باورشان نشد. شروع کردند مسخره‌بازی. اما دروغ هرچقدر بزرگتر باشد و تو هم محکم‌تر بگویی، باورپذیرتر است. خلاصه در کمتر از یکساعت باورشان شد. نفری یک تکه به آنها تعارف کردم. اولش مقاومت کردند. ولی هر مقاومتی #شکننده است. این طفلی‌ها که حتی در حد سرپا شاشیدن هم خلاف نکرده بودند، پر از ترس و دلهره شدند. شروع کردند نصیحت که "می‌گیرنِت. تو رو خدا توی میز اتاق نزار، اینا یواشکی میزا رو می‌گردن. یه کاسه هم حداقل پنج بار اعدام داره ..."

بعد هم که نوبت مصرفشان شد نفری یک نوک سوزن با احتیاط خوردند که اُوِردوز نکنند. واکنش‌ها عجیب بود. یکیشان تا یک ذره مک زد، سرش را روی صندلی گذاشت و گفت سرم خیلی داغ شده است. دیگری می‌گفت خیلی حالم بهتر شده. یکی‌ عرق کرده بود و حال تهوع داشت. دیگری احساس گناه می‌کرد و فحش می‌داد. از همه‌شان باحال‌تر تنها متأهل اتاق بود که مثلِ کاکِرو احساس استحکام و قدرت به او دست داده بود و همه‌ی کلاس‌ها را پیچاند و گِرد کرد سمت خانه.
باورتان نمی‌شود. هر روز اول صبح می‌آمدند سهم آن‌روزشان را می‌گرفتند و من هم با کلی منت که ببینید چقدر خیّر هستم، یک نوک سوزن بهشان جنس می‌دادم. تا اینکه یکبار، قضیه را لو دادم. هیچکس باورش نمی‌شد. فکر می‌کردند چون نمی‌خواهم رایگان جنس بدهم بازی درآورده‌ام.

یک چیزی در پزشکی و روان‌پزشکی و روان‌شناسی هست به نام پلاسیبو یا دارونما؛ چیزی ظاهراً شبیه به دارو (بدون هیچ اثر واقعی دارویی)، یا حتی جراحی‌های دروغین. یک قرص بدون اثر به بیمار داده می‌شود و به او گفته می‌شود که با خوردن این قرص در ساعات معین حالش بهبود می‌یابد. البته بیمار نباید بفهمد که این قرص، بی‌اثر است و شما در حال اجرای یک روند شبه‌دارویی بر روی وی هستید. این پدیده‌ی روانی تأثیر شگرفی در بهبود برخی بیماران دارد. به این فرایند اثر پلاسیبو گفته می‌شود و در تحقیقات دارویی و پزشکی اهمیت بسیاری دارد.
مغز ما آن‌قدرها هم که فکر می‌کنیم هوشمند و محاسبه‌گر نیست. هر طور عادتش بدهی همان‌طور پیش می‌رود. نه عطرفروش پس از مدتی بوی عطر را دیگر تشخیص می‌دهد، و نه کارگر تخلیه‌ی چاه.

شاید تا حالا به این موضوع فکر کرده باشید که ساکنان کنار ریل راه‌آهن یا فرودگاه یا شهرکهای صنعتی چطور این همه سروصدا را تحمل می‌کنند؟ یا مثلا این‌هایی که در یک جای بدبو و متعفن هستند چطور تحمل می‌کنند؟ یا پزشکان چطور خون و تعفن را؟
باور کنید آنها بعد از مدتی اصلا این سروصداها و بوها را نمی‌شنوند. با آن خو گرفته‌اند. خوگیریِ عصبی. این خاصیت مغز ما است. با هر چیزی خودش را انطباق می‌دهد. با هر شرایطی. اسم این می‌شود عادت. آدم حتی با خوشی و ثروت و ... هم خو می‌گیرد. برای همین است که هر چیزی پس از مدتی برایش بی‌مزه می‌شود و دنبال چیزهای تازه‌تر می‌گردد. البته غیر از انسانیت. انسانیت (مثل مهربانی و اخلاق) هیچگاه کهنه و تکراری نمی‌شود.

رسانه‌ها نیز با مغز ما همین‌کار را می‌کنند. در دنیای امروز حقیقت به دست رسانه‌ها ساخته (جعل) می‌شود. رسانه‌ها قدرت برساختن هر حقیقتی را دارند. آنها می‌توانند حتی سیاه بودن ماست را به یک حقیقت تبدیل کنند. حقیقتی که میلیون‌ها نفر با جان و دل آن را می‌خرند و حتی امکان وجود حقیقتی دیگر به ذهنشان خطور نمی‌کند. این حقایقِ برساخته، بر اساس میزان قدرتِ رسانه‌ها، مد می‌شود.
محدود کردن ذهن خود به یک رسانه، یعنی افتادن در دام حقیقتی که آن رسانه، در راستای منفعتی که ما از آن بی‌خبریم، ساخته است.

آبراهام مَزلو می‌گوید: "کسی که فقط چکُش در اختیار دارد، همه‌ی دنیا را میخ می‌بیند".
تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه‌ی خبری خاص، مطالعه‌ی پیوسته‌ی کتاب‌ها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر دقیق‌تر، مسدود کردن ورودی‌های مغز به روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و چه‌بسا ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ برنامه‌ریزی‌شده توسط دیگران (به ویژه صاحبان زَر و زور) تبدیل می‌کند.

زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه‌ی آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیت‌الله مکارم در چند پلان
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نه این که ندونه داره دروغ می‌گه، می‌دونه و می‌گه. مردم هم که همه گاگول
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۵۰ درصد مردم ایران به روایت همین یک دقیقه 😂
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همنوازى نغمه ( تار ايرانى) و جناب آقاى شرزود از كشور ازبكستان
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👍1
«جنتی و محمدی گیلانی وارد اتاق شدند و گیلانی با لگد بر سر و صورتم می‌زد تا انتشارات امیركبیر را به تشكیلات جنتی هدیه كنم و من به‌خاطر حفظ جانم چنین كردم!»

این چند جمله از خاطرات عبدالرحیم جعفری بنیان‌گذار و مدیر پیشین انتشارات امیر کبیر است.

لازم به ذکر است که گیلانی فرزندان خود را هم اعدام کرد.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🌺 اعلام امار کشتار کرونا مهندسی شده
و کذب محض و دروغ حکومت اسلامی است.

🌺 مصاحبه درباره آمار مهندسی‌شده کرونا؛ علت توقیف روزنامه جهان صنعت

با رأی هیأت نظارت بر مطبوعات روزنامه جهان صنعت توقیف شد. مدیر مسئول این روزنامه به اقتصاد نیوز گفته علت توقیف روزنامه گفت‌وگویی بوده که با محمدرضا محبوب‌فر، عضو ستاد مقابله با کرونا در روز یک‌شنبه ۱۹ مرداد در این روزنامه منتشر شد.

محمدرضا محبوب‌فر در این مصاحبه فاش کرد که "بیشتر از یک ماه قبل از اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران، این بیماری وارد کشور شده بود".

محمدرضا محبوب‌فر در گفت‌وگو با روزنامه جهان صنعت گفته است: «دقیقا یک ماه قبل از اعلام رسمی ظهور کرونا در کشور یعنی در اوایل دی‌ماه اولین بیمار مبتلا به کرونا مشاهده شده است. ولی آن زمان دولت به دلایل سیاسی و امنیتی پنهانکاری کرد و بعد از مراسم ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس بالاخره دولت تصمیم گرفت وجود شیوع کرونا در کشور را اعلام کند».

او تصریح کرد که اطلاع‌رسانی شفاف و دقیق از همان ابتدا وجود نداشته و آمار کرونا "مهندسی" شده است.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسم دوازده امام رو ببر، از تمام بلایا حفظ میشی

👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شکر خدا که این بودجه‌های میلیاردی بالاخره جواب داد:
حیوانات به بهشت و جهنم نمیرن😂
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
رعایت پروتکل های بهداشتی و فضای بسیار امنیتی در کنکور سراسری هندوستان
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
شب نشيني هالو
مخترع کمربند ایمنی در تصادف اتومبیل کشته شد شصت سال پیش غلامرضا اسکندریان جوانی از اهالی اندیمشک کمربندی برای اتومبیل اختراع کرد و آنرا به رییس وقت کارخانه ایران ناسیونال ارائه داد. طرح او مورد قبول قرار نگرفت. اسکندریان به دنبال تحصیل در رشته الکترونیک…
#بررسی
با جستجوی نامهای “غلامرضا اسکندریان” و “آریا اسکندریان” متوجه می‌شوید که کل این داستان جعلی است و چنین شخصیتی در مستندات تاریخی داخلی و خارجی معتبر یافت نمی‌شود.

اولین کمربند ایمنی را شرکت “ولوو” در سال ۱۸۴۹ بکار گرفت و امتیاز اختراع آن متعلق به یک آمریکایی به نام “ادوارد گلاک هورن” است.
کمربند ایمنی سه نقطه ای نیز در سال ۱۹۵۹ توسط مخترعی سوئدی به نام “نیلز بوهلین” اختراع و در همان شرکت به کارگرفته شد.

اولین بار شرکت امریکایی “بی.اف.گودریچ” در سال ۱۹۴۷ اعلام کرد قصد توسعه لاستیکهای تیوبلس را دارد و در سال ۱۹۵۲ موفق به ثبت این اختراع شد.

این داستان چند سال پیش در شبکه های اجتماعی ایرانی منتشر شد و درآنزمان از تاسیس شرکت “ایران ناسیونال” در ۱۳۴۱ کمتر از ۵۵ سال می گذشت و قهرمان خیالی داستان نمی توانسته ۶۰ سال قبل طرح خود را به آن شرکت ارائه داده باشد !
http://carstan.ir/12842/مخترع-کمربند-ایمنی-کیست-؟/