شب نشيني هالو
30.8K subscribers
16.8K photos
29.9K videos
216 files
36.8K links
اينجا برای اشتراك مطالب جالبی‌ست كه دوستان برايم می‌فرستند
اشعار @mrhallo
اینستاگرام هالو@mrhalloo
تماس با هالو : @Mr_halloo
خرید آثار هالو(کتاب/صوتی/تصویری/محفل‌ها) وآثاردوستان در@halloo_gram
خرید آمازون
https://www.amazon.com/author/mr.halloo
Download Telegram
:
🅾 نامه "ُمه" رئیس قبیله #سیاتل سرخپوستان امریکا به #فرانکلین_پیرس رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۸۵۴ میلادی؛


نامه ای تکان دهنده…

🔵 در سال ۱۸۵۴ «فرانکلین پیرس»، رییس‌ جمهوری وقت ایالات متحده آمریکا، با ارسال نامه‌ای تهدید آمیز برای رییس قبیله سیاتل، خواستار خرید زمین‌های سرخ‌پوستان شد. رئیس جمهور امریکا علی رغم تهدیدهایی که در این نامه مشهود است؛ جامعه و حکومت امریکا را متمدن و در عین حال قدرت مند معرفی می کند؛ ُمه رئیس #قبیله_سیاتل که می دانست چاره ای جز موافقت با پیشنهاد تهدید آمیز رئیس جمهور امریکا ندارد؛ پاسخی به ‌این نامه داد که حاوی نکات بدیعی است از شیوه نگرش سرخپوستان به طبیعت و زیست بوم آنهاست. نامه رییس‌جمهوری آمریکا #ماندنی_نبود؛ اما پاسخ سرخ‌پوست فرهیخته هنوز هم #قابل_تأمل، #زیبا و #خواندنی است…
🔻👇👇👇👇👇👇🔻

🔴#به_رییس_بزرگ_در_واشنگتن

#چگونه_میتوان_آسمان_و_گرمای_زمین_را_فروخت؟!
وقتی ما مالک طراوت هوا و تلألوی آب نیستیم، چگونه می‌توانیم آنها را به شما بفروشیم؟
تمام این سرزمین برای مردم من مقدس است، برگ‌های سوزنی و رخشان کاج‌ها، سواحل ماسه‌ای، مه میان جنگل‌ها، حشرات زیبا و پرهیاهو، آری این همه در خاطره و تجربه مردم من مقدس‌اند. عصاره‌ای که در درختان جاری است، خاطرات مرد سرخ‌پوست را با خود به همراه دارد.
#زمین_ما_در_ما_وجود_دارد، ما بخشی از زمین و زمین پاره‌ای از وجود ماست، گل‌های عطرآگین خواهران ما هستند، گوزن‌ها، اسب‌ها و عقاب‌های بزرگ، #برادران_ما_هستند. قله‌های سنگی، نم چمن‌زارها، گرمای تن‌اسبان و انسان‌ها همه به یک خانواده تعلق دارند.
این آب رخشنده که بر نهرها می‌گذرد و این رودخانه‌ها تنها آب نیستند،
#خون_نیاکان_ما_هستند_که_جاری‌اند. اگر ما این سرزمین را به شما بفروشیم، باید به یاد داشته باشید که‌اینجا برای ما مقدس است و این تصاویر شبح‌گونه که در آب زلال در گذرند، حکایت‌گر رویدادها و خاطراتی هستند که بر زندگی مردم ما رفته است.
#نجوای_آب_صدای_پدر_پدر_من_است.

#رودخانه‌ها_برادران_ما_هستند، آنها عطش ما را فرو می‌نشانند، قایق‌های ما را می‌رانند و کودکان ما را غذا می‌دهند. اگر سرزمین خود را به شما بفروشیم، باید به یاد داشته باشید و به فرزندان خود هم بیاموزید که #‌این_رودها #برادران_ما و #برادران_شما هستند و از آن پس، شما باید آن #مهربانی و #عطوفتی را که در حق هر برادری روا می‌دارند، درباره این رود‌ها روا بدارید.
در شهرهای سفید پوستان، مکانی آرام و بی‌دغدغه وجود ندارد. جایی نیست که بتوان نوای ملایم تماس برگ‌های بهاری و ترنم بال حشره را شنید. شاید این گفته‌ها از آن جهت است که ما مردمی ‌وحشی و بدوی هستیم! اما وقتی که انسان نمی‌تواند آوای تنها مرغ شب و نجوای غوک‌های آبگیر را در سکوت شب بشنود، دیگر از زندگی برای او چه می‌ماند؟سرخ‌پوستان نوای ملایم باد را آن گاه که رقصان بر سطح آبگیر می‌گذرد و بوی خوش باد را آن گاه که با باران نیم روز، عطرآگین می‌شود و بوی خوش برگ‌های سوزنی کاج را دوست‌ می‌دارند.
هوا برای سرخ‌پوست گران‌بها و ارزشمند است زیرا همه چیز از او تنفس می‌کند. اگر ما سرزمین خود را به شما بفروشیم، باید به یاد داشته که
#هوا_برای_ما_زندگی_بخش_و_ارجمند_ است و روح و نشاط زندگی را در تمام هستی می‌دمد. بادی که امکان تنفس را به پدربزرگ من بخشید، آخرین آه بدرود زندگی را از او ستاند.
اگر ما سرزمین خود را به شما بفروشیم، #شما_باید_با_حیوانات_این_سرزمین، #همچون_برادران_خود_رفتار_کنید.

#آری، #ما_وحشی_و_بدوی_هستیم و نمی‌توانیم قتل عام هزاران بوفالو را درک کنیم! شما باید به فرزندان خود بیاموزید که زمین زیر پای آنان، خاکستر پدربزرگ آنان است، پس باید به سرزمین خود احترام و تکریم کنند و به فرزندان خود بگویند که #زمین_مادر_آنهاست.

#آنچه_برای_زمین_اتفاق_بیفتد،
#برای_فرزندان_زمین_هم_اتفاق_خواهد_افتاد.

#اگر_انسان_به_زمین_تف_کند،
#به_خود_تف_کرده_است.

نباید فراموش کرد که انسان تار زندگی را نمی‌زند بلکه خود نیز تنها رشته‌ای از تارهای زندگی است.👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔴 بریده‌هایی از خاطرات «هاشمی رفسنجانی» اند*

#قابل_تأمل اند

#حتمأ_مطالعه_کنید

اینها بریده‌هایی از خاطرات «هاشمی* *رفسنجانی» اند. بیشترشان در سالهای میانی و اواخر دههٔ شصت در سالهای جنگ ثبت شده‌اند:*

▪️ آقاى «عباس واعظ طبسى»، [توليت آستان قدس رضوی] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحى پای‌اش راضى است. تحت تأثير نظم و پيشرفت آنها قرار گرفته است.
*- ۲۷ مهر ۷۱*

▪️ آقای «آذری [قمی]» آمد و درخواست ارز برای معالجهٔ پروستات در لندن داشت.

▪️ برای آقای «مهدوی [کنی]» هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند.
*- ۱۹ اذر ۶۴*

▪️ آقای «دعاگو» آمد. از کیفیت معالجه‌اش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمی‌درمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریخته‌است. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم.
*- ۳۱ خرداد ۶۵*

▪️شب درجلسهٔ شورای مرکزی «[جامعهٔ] روحانیت مبارز» شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دههٔ فجر بود. آقای «مهدوی کنی» که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود.* *میخواستم ایشان را ببینم.
- *۲۹ بهمن ۶۴*

▪️ صبحانه‌ را در خدمت‌ آقای‌ «منتظری»‌، در منزل‌ ایشان‌ صرف‌ کردیم‌. پس‌ ازخداحافظی‌ به‌ منزل‌ آیت‌الله‌ «نجفی‌ مرعشی»‌ رفتم‌. از اسپانیا برگشته‌ بودند. برای‌ معالجه ‌چشم‌ رفته‌ بودند.
*- ۸ خرداد ۶۰*

▪️ آقای‌ «احمد توکلی»‌ که‌قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ ممنوع‌ الخروج‌ بوده‌، برای‌ گرفتن‌ گذرنامه‌ جهت‌ سفر برای‌ معالجه‌ دردمفاصل‌ احتیاج‌ به‌ نامه‌ من‌ به‌ اداره‌ گذرنامه‌ داشت‌ که‌ نوشتم‌.
*- ۱۹ اردیبهشت ۶۰*

▪️ شب تلفنى از «احمدآقا» احوال‌پرسى كردم. از اسپانيا برگشته است. براى معالجهٔ چشم رفته بود. در آنجا همان تشخيص ايران را تأييد كرده‌اند.
*- ۲۷ اسفند ۷۱*

▪️ خانم‌ شهید بهشتی‌ به‌ خانه‌ٔ ما آمد و با عفت‌ به‌ دیدن‌ همسرامام‌ رفتند که‌ برای‌ معالجه‌ٔ چشم‌ مدتی‌ به‌ خارج‌ رفته‌ بودند.
*- ۱۸ مرداد ۶۱*

▪️ ساعت هشت صبح آقای «موسوی اردبيلی» آمدند. عازم سفر به اروپا براي معالجه و چك آپ است. برای تسهيلات ارزی و تذكره [گذرنامه] همراهان و حفاظت كمك خواستند. به دكتر «ولايتی» و «ميرزاده» دستور مقتضی را دادم.
*- ۲۹ مرداد ۶۸*

▪️شب‌، آقای‌ «[علی‌ اکبر] محتشمی»،‌ [سفیر ایران‌ در سوریه‌] آمد. مدتی‌ در آلمان‌ معالجه‌ کرده‌است‌؛ دست‌ مصنوعی‌ گذاشته‌ و دوبار گوشها را عمل‌ کرده‌ و اکنون‌ نسبتاً سالم‌ است‌. - ۵ آبان ۶۳*

▪️عصر آقای «[محمد علی] رحمانی» مسئول بسيج آمد. پس از معالجه در خارج برگشته و از معالجه دكترهای داخلی ناراضی است؛ خدا به داد مريض‌های معمولی برسد.
*- ۲۵ مهر ۶۶*

▪️ آقاى «[علي اكبر] آشتيانى»، نمايندهٔ رهبرى در ژاندارمرى آمد. براى معالجهٔ خود در خارج استمداد كرد.
*- ۸ دی ۶۹*

▪️ در بیمارستان‌ به‌ عیادت‌ آقای‌ «ربانی ‌املشی‌» رفتم‌. قرار است‌ فردا، برای‌ معالجه‌ به‌ سوئیس‌ برود.
*- ۸ اسفند ۶۳*

▪️ آقاى «[عبدالله] نورى»، [وزير كشور]، براى سفر جهت معالجه به آلمان، تلفنى خداحافظى كرد.
*- ۲۲ اسفند ۷۱*

▪️ «[آشیخ‌ محمد] هاشمیان»‌ که‌ برای‌ معالجه‌ٔ چشم‌ به‌ اسپانیا رفته‌ بود راضی‌ برگشته‌، درمنزل‌ ما بودند. گفتند که‌ درک‌ مردم‌ اسپانیا نسبت‌ به‌ مسائل‌ انقلاب‌ ایران‌ بهتر شده‌ است‌.
*- ۲۸ مرداد ۶۱*

▪️ به ملاقات آیت‌الله «سید محمدرضا گلپایگانی» رفتم. دیروز از لندن برگشته‌اند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بوده‌اند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف می‌کردند.
*- ۹ خرداد ۶۶*

▪️ آقای «[کاظم] خوانساری» سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای «قذافی» را آورد که گفته‌ بود ‌اگر نمی‌توانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است.

*و این زمان همه ماها درگیر جنگ و مصیبت و بدبختیهای خانواده بودیم و به اجبار شب را تا به صبح از ترس بمبارانهای رژیم بعثی و همدستان آنها انگلیس و اروپا لرز در تن داشتیم و حضرات آقایان جهت کوچکترین درمان با ارز دولتی همراه با کمکهای دولت به مراکز بلاد کفر میرفتند* .
*واقعاً عجيب است....*

⬅️ در پناه اندیشه
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#قابل_تأمل...
‍ ‍
در جريان زلزله بوئين‌زهرا سال (١٣۴١) چند تن از اعضای نهضت_آزادی كمک‌های مردمی را به مناطق زلزله‌زده برده بودند ولی هجوم مردم برای گرفتن اقلام مورد نياز باعث ایجاد بی‌نظمی شده بود...

در همان حال دکتر قریب از مردم میپرسد :
در محلۀ شما یک آخوند نيست كه ما كمک‌ها را تحويلش دهیم تا او بين همه قسمت كند ؟؟
مرحوم آیت الله طالقانی به طنز پاسخ ميدهد :
آقای قریب معمولا خداوند دو نوع بلا را باهم و یکجا نازل نمي كند..
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔴 بریده‌هایی از خاطرات «هاشمی رفسنجانی»

#قابل_تأمل اند

#حتمأ_مطالعه_کنید

اینها بریده‌هایی از خاطرات «هاشمی* *رفسنجانی» اند. بیشترشان در سالهای میانی و اواخر دههٔ شصت در سالهای جنگ ثبت شده‌اند:*

آقاى «عباس واعظ طبسى»، [توليت آستان قدس رضوی] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحى پای‌اش راضى است. تحت تأثير نظم و پيشرفت آنها قرار گرفته است.
*- ۲۷ مهر ۷۱*

آقای «آذری [قمی]» آمد و درخواست ارز برای معالجهٔ پروستات در لندن داشت.

برای آقای «مهدوی [کنی]» هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند.
*- ۱۹ اذر ۶۴*

آقای «دعاگو» آمد. از کیفیت معالجه‌اش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمی‌درمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریخته‌است. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم.
*- ۳۱ خرداد ۶۵*

شب درجلسهٔ شورای مرکزی «[جامعهٔ] روحانیت مبارز» شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دههٔ فجر بود. آقای «مهدوی کنی» که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود.* *میخواستم ایشان را ببینم.
- *۲۹ بهمن ۶۴*

صبحانه‌ را در خدمت‌ آقای‌ «منتظری»‌، در منزل‌ ایشان‌ صرف‌ کردیم‌. پس‌ ازخداحافظی‌ به‌ منزل‌ آیت‌الله‌ «نجفی‌ مرعشی»‌ رفتم‌. از اسپانیا برگشته‌ بودند. برای‌ معالجه ‌چشم‌ رفته‌ بودند.
*- ۸ خرداد ۶۰*

آقای‌ «احمد توکلی»‌ که‌قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ ممنوع‌ الخروج‌ بوده‌، برای‌ گرفتن‌ گذرنامه‌ جهت‌ سفر برای‌ معالجه‌ دردمفاصل‌ احتیاج‌ به‌ نامه‌ من‌ به‌ اداره‌ گذرنامه‌ داشت‌ که‌ نوشتم‌.
*- ۱۹ اردیبهشت ۶۰*

شب تلفنى از «احمدآقا» احوال‌پرسى كردم. از اسپانيا برگشته است. براى معالجهٔ چشم رفته بود. در آنجا همان تشخيص ايران را تأييد كرده‌اند.
*- ۲۷ اسفند ۷۱*

خانم‌ شهید بهشتی‌ به‌ خانه‌ٔ ما آمد و با عفت‌ به‌ دیدن‌ همسرامام‌ رفتند که‌ برای‌ معالجه‌ٔ چشم‌ مدتی‌ به‌ خارج‌ رفته‌ بودند.
*- ۱۸ مرداد ۶۱*

ساعت هشت صبح آقای «موسوی اردبيلی» آمدند. عازم سفر به اروپا براي معالجه و چك آپ است. برای تسهيلات ارزی و تذكره [گذرنامه] همراهان و حفاظت كمك خواستند. به دكتر «ولايتی» و «ميرزاده» دستور مقتضی را دادم.
*- ۲۹ مرداد ۶۸*

شب‌، آقای‌ «[علی‌ اکبر] محتشمی»،‌ [سفیر ایران‌ در سوریه‌] آمد. مدتی‌ در آلمان‌ معالجه‌ کرده‌است‌؛ دست‌ مصنوعی‌ گذاشته‌ و دوبار گوشها را عمل‌ کرده‌ و اکنون‌ نسبتاً سالم‌ است‌. - ۵ آبان ۶۳*

عصر آقای «[محمد علی] رحمانی» مسئول بسيج آمد. پس از معالجه در خارج برگشته و از معالجه دكترهای داخلی ناراضی است؛ خدا به داد مريض‌های معمولی برسد.
*- ۲۵ مهر ۶۶*

آقاى «[علي اكبر] آشتيانى»، نمايندهٔ رهبرى در ژاندارمرى آمد. براى معالجهٔ خود در خارج استمداد كرد.
*- ۸ دی ۶۹*

آقاى «[عبدالله] نورى»، [وزير كشور]، براى سفر جهت معالجه به آلمان، تلفنى خداحافظى كرد.
*- ۲۲ اسفند ۷۱*

«[آشیخ‌ محمد] هاشمیان»‌ که‌ برای‌ معالجه‌ٔ چشم‌ به‌ اسپانیا رفته‌ بود راضی‌ برگشته‌، درمنزل‌ ما بودند. گفتند که‌ درک‌ مردم‌ اسپانیا نسبت‌ به‌ مسائل‌ انقلاب‌ ایران‌ بهتر شده‌ است‌.
*- ۲۸ مرداد ۶۱*

به ملاقات آیت‌الله «سید محمدرضا گلپایگانی» رفتم. دیروز از لندن برگشته‌اند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بوده‌اند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف می‌کردند.
*- ۹ خرداد ۶۶*

آقای «[کاظم] خوانساری» سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای «قذافی» را آورد که گفته‌ بود ‌اگر نمی‌توانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است.

*#تاریخ_معاصرایران*

*و این زمان همه ماها درگیر جنگ و مصیبت و بدبختیهای خانواده بودیم و به اجبار شب را تا به صبح از ترس بمبارانهای رژیم بعثی و همدستان آنها انگلیس و اروپا لرز در تن داشتیم و حضرات آقایان جهت کوچکترین درمان با ارز دولتی همراه با کمکهای دولت به مراکز بلاد کفر میرفتند* .
*واقعاً عجيب است....*


در پناه اندیشه

برای درمان دردهای شما امامزادها پیشنهاد میشود اما برای درمان خود کمتر از اروپا قبول نمی کنند.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo