*یک داستان واقعی عبرت آموز*
نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود؛ تا حالا، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ بنا بر شمّ پليسيم، رفتم تو نخش؛
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم.
در كيوسک رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار». خيلى شق و رق، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش، خيلى شسته رفته جواب داد: «سلام. در خدمتم سركار. مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل. لحنمو كمى دوستانه تر كردم: «خسته نباشى، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم».
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف، اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد. دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه مي رفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم «چى گوش ميدى؟» گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم: «انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
«فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه».
استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم: «متوجه نميشم، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد
و گفت: *«من استاد هستم تو دانشگاه».*
قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: «من پدرم پاكبان اين منطقه است. «آقاى عزيزى».
در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور.
من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند».
چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم درود به شرفت مرد، قدر باباتم بدون، خيلى آدم درست و مهربونيه.
✍ بر اساس داستانى واقعى،
به قلم على رضوى پور، روانشناس و مربى زندگى
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود؛ تا حالا، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ بنا بر شمّ پليسيم، رفتم تو نخش؛
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم.
در كيوسک رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار». خيلى شق و رق، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش، خيلى شسته رفته جواب داد: «سلام. در خدمتم سركار. مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل. لحنمو كمى دوستانه تر كردم: «خسته نباشى، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم».
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف، اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد. دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه مي رفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم «چى گوش ميدى؟» گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم: «انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
«فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه».
استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم: «متوجه نميشم، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد
و گفت: *«من استاد هستم تو دانشگاه».*
قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: «من پدرم پاكبان اين منطقه است. «آقاى عزيزى».
در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور.
من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند».
چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم درود به شرفت مرد، قدر باباتم بدون، خيلى آدم درست و مهربونيه.
✍ بر اساس داستانى واقعى،
به قلم على رضوى پور، روانشناس و مربى زندگى
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Forwarded from اتاق کار
تجمع مقابل سفارت سوئیس حافظ منافع آمریکا در تهران
برای آسیه پناهی که با لودر و اسپری فلفل کشتند و خانه اش را ویران کردند؟ نه
برای ناوچه کنارک که هنوز معلوم نشد کدام قایق سپاه به آنان شلیک کرد و ۱۹ تن شهید شدند ؟ نه
برای ۱۷۶ انسان بیگناه در هواپیمای مسافربری اکراینی که با دوموشک سپاه قتل عام شدند ؟ نه
برای ۱۵۰۰ شهید آبان که ۲۳۰ تن اعلام کردند و با قناصه و تیربار ، سپاه به قلب و سرشان شلیک کرد و وزیر کشور گفت به پاهم زدیم ؟
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
برای آسیه پناهی که با لودر و اسپری فلفل کشتند و خانه اش را ویران کردند؟ نه
برای ناوچه کنارک که هنوز معلوم نشد کدام قایق سپاه به آنان شلیک کرد و ۱۹ تن شهید شدند ؟ نه
برای ۱۷۶ انسان بیگناه در هواپیمای مسافربری اکراینی که با دوموشک سپاه قتل عام شدند ؟ نه
برای ۱۵۰۰ شهید آبان که ۲۳۰ تن اعلام کردند و با قناصه و تیربار ، سپاه به قلب و سرشان شلیک کرد و وزیر کشور گفت به پاهم زدیم ؟
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم از طرف Mrhalloo
پیک دوم کرونا بی سروصدا آغاز شد. ماسک را جدی بگیرید
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
نسل هتل نشین❗
دکتر فرهنگ هلاکویی
چهل سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن،
همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند.
پسرها بايد يا صبح زود يا عصر، نان و مايحتاج خانه را خريد ميكردند و كارهای مردانه را در كمك پدر خود انجام ميدادند.
حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند، از هتل خانه شان خارج می شوند.
چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد.
و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست.
نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد؛ آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت‼
برای این نسل، سرزمین هم چون هتلی است که می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است.
با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند.
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند❓کی بود❓کی بود⁉ اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی، ما بودیم
و...همه بودند.
کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان
و این نسل هتل نشین بدهیم‼
گرچه به نظر من نسلی که این بچه ها رو تربیت کرد، فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه اش فراهم کنه و این موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره.اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد.
گاهی باغبان به گیاهش بی آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده❗
امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتونیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست❗مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن کودکمون افتخاره❗
دکتر فرهنگ هلاکویی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
دکتر فرهنگ هلاکویی
چهل سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن،
همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند.
پسرها بايد يا صبح زود يا عصر، نان و مايحتاج خانه را خريد ميكردند و كارهای مردانه را در كمك پدر خود انجام ميدادند.
حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند، از هتل خانه شان خارج می شوند.
چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد.
و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست.
نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد؛ آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت‼
برای این نسل، سرزمین هم چون هتلی است که می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است.
با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند.
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند❓کی بود❓کی بود⁉ اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی، ما بودیم
و...همه بودند.
کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان
و این نسل هتل نشین بدهیم‼
گرچه به نظر من نسلی که این بچه ها رو تربیت کرد، فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه اش فراهم کنه و این موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره.اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد.
گاهی باغبان به گیاهش بی آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده❗
امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتونیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست❗مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن کودکمون افتخاره❗
دکتر فرهنگ هلاکویی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
لطفا یه پاتو بردار!
🔸توی سال هایی که "روایت فتح" شبهای جمعه پخش می شد، یه خاطره از یه رزمنده پخش شد که داستان اینجوری بود: دو تا قایق کنار هم ایستاده بودن که یکی پشت جبهه میرفت یکی سمت عملیاتی بی بازگشت! راوی میگفت: دو دل بودم، یه پام تو این قایق بود یه پام تو اون قایق؛ شهید (که اسم اش خاطرم نیست) به راوی میگه: یه پا تو بردار..!
🔺حالا هم یکی باید پیدا بشه تا به بعضی از ما بگه: یه پاتو بردار...
🔹تویی که به هیچ مرجعی تقلیدی اعتقاد نداری! ولی روز عید فطر منتظری ببینی مراجع چی تصمیم می گیرن تا بفهمی چند کیلو گندم باید فطریه بدی، یه پا تو بردار!
🔹تویی که میگی اسلام مال ۱۴۰۰ سال پیشه، ولی ارثیه خواهرت رو نصف دادی، یه پاتو بردار!
🔹آهای خانم ! تویی که هم میخوای امتیاز زن شرقی رو داشته باشی و مهریهات رو بگیری و هم از مزایای زن غربی بهره مند باشی؛ ولی به جای مشارکت در تولید، هفتهای یه بار گوشی شوهرت رو چک میکنی، یه پاتو بردار!
🔹داداش من ! تویی که هم میخوای یه زن باربی بگیری و هر روز برات (میزان پیلی) کنه و در عین حال بوی قرمه سبزی تو راهروی خونهات بپیچه و بدون اجازهات خرید نره و... ولی با هم بشینید اندر وصف سکوت سمفونی بتهون صحبت کنید، یه پاتو بردار!
🔹روشنفکر امروز! دانشجوی دیروز! نمیتونی برای رسیدن به دورهی تحصیلی بالاتر، جزوه هات رو از هم اتاقیت قایم کنی و الان تو شبکه های اجتماعی اندر وصف خساست ایرانی ها و open بودن خارجیها سخنرانی کنی ! تو هم یه پاتو بردار!
🔹استاد گرامی! پژوهشگر ارجمند! شما هم نمی تونی تابلوی جملهی (قلم علما افضل من دما شهدا) رو روی دیوار خونهی ۴۰۰ متریت بکوبی، در حالی که افزایش حقوق استاد تمومیت، از مقالات دانشجوهات بدست اومده، با عرض پوزش شما هم یه پاتو بردار!
🔹حاجی بازاری دیروز و بیزینس من امروز، تویی که عمرا بتونی رادیکال ۴/۲ رو حساب کنی، اینکه بخوای مثل یه دانشگاهی باهات برخوردار بشه، شما حتما یه پاتو بردار!
🔹نمایندهی عزیز! تویی که پول تبلیغات میلیاردیتو "هِبِه" گرفتی؛ نمیتونی بعدا رانت ندی و عضو کمیته حقیقت یاب اختلاس باشی! اگه بهت بر نمیخوره شما هم یه پاتو بردار!
🔻آدم هایی که میخوان تو هر دو تا قایق باشن، کارشون مثل راننده خودرویی می مونه که هم راهنما به چپ می زنه هم به راست ! و پشت سریه حتما میفهمه حال راننده خوب نیست!
🔸ما خیلی وقتا حالمون خوب نیست! ما هم گاهی باید یه پامون رو برداریم
سعید رب دوست مطلق "
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔸توی سال هایی که "روایت فتح" شبهای جمعه پخش می شد، یه خاطره از یه رزمنده پخش شد که داستان اینجوری بود: دو تا قایق کنار هم ایستاده بودن که یکی پشت جبهه میرفت یکی سمت عملیاتی بی بازگشت! راوی میگفت: دو دل بودم، یه پام تو این قایق بود یه پام تو اون قایق؛ شهید (که اسم اش خاطرم نیست) به راوی میگه: یه پا تو بردار..!
🔺حالا هم یکی باید پیدا بشه تا به بعضی از ما بگه: یه پاتو بردار...
🔹تویی که به هیچ مرجعی تقلیدی اعتقاد نداری! ولی روز عید فطر منتظری ببینی مراجع چی تصمیم می گیرن تا بفهمی چند کیلو گندم باید فطریه بدی، یه پا تو بردار!
🔹تویی که میگی اسلام مال ۱۴۰۰ سال پیشه، ولی ارثیه خواهرت رو نصف دادی، یه پاتو بردار!
🔹آهای خانم ! تویی که هم میخوای امتیاز زن شرقی رو داشته باشی و مهریهات رو بگیری و هم از مزایای زن غربی بهره مند باشی؛ ولی به جای مشارکت در تولید، هفتهای یه بار گوشی شوهرت رو چک میکنی، یه پاتو بردار!
🔹داداش من ! تویی که هم میخوای یه زن باربی بگیری و هر روز برات (میزان پیلی) کنه و در عین حال بوی قرمه سبزی تو راهروی خونهات بپیچه و بدون اجازهات خرید نره و... ولی با هم بشینید اندر وصف سکوت سمفونی بتهون صحبت کنید، یه پاتو بردار!
🔹روشنفکر امروز! دانشجوی دیروز! نمیتونی برای رسیدن به دورهی تحصیلی بالاتر، جزوه هات رو از هم اتاقیت قایم کنی و الان تو شبکه های اجتماعی اندر وصف خساست ایرانی ها و open بودن خارجیها سخنرانی کنی ! تو هم یه پاتو بردار!
🔹استاد گرامی! پژوهشگر ارجمند! شما هم نمی تونی تابلوی جملهی (قلم علما افضل من دما شهدا) رو روی دیوار خونهی ۴۰۰ متریت بکوبی، در حالی که افزایش حقوق استاد تمومیت، از مقالات دانشجوهات بدست اومده، با عرض پوزش شما هم یه پاتو بردار!
🔹حاجی بازاری دیروز و بیزینس من امروز، تویی که عمرا بتونی رادیکال ۴/۲ رو حساب کنی، اینکه بخوای مثل یه دانشگاهی باهات برخوردار بشه، شما حتما یه پاتو بردار!
🔹نمایندهی عزیز! تویی که پول تبلیغات میلیاردیتو "هِبِه" گرفتی؛ نمیتونی بعدا رانت ندی و عضو کمیته حقیقت یاب اختلاس باشی! اگه بهت بر نمیخوره شما هم یه پاتو بردار!
🔻آدم هایی که میخوان تو هر دو تا قایق باشن، کارشون مثل راننده خودرویی می مونه که هم راهنما به چپ می زنه هم به راست ! و پشت سریه حتما میفهمه حال راننده خوب نیست!
🔸ما خیلی وقتا حالمون خوب نیست! ما هم گاهی باید یه پامون رو برداریم
سعید رب دوست مطلق "
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
واقعن جای تأسف داره این مملکت بی صاحب بچاپ بچاپ دزدخانه
بیچاره مردم
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
بیچاره مردم
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
آیا سگهای مارتین سلیگمن را می شناسید؟؟!!
دانشمند روانشناس، مارتین ای پی سلیگمن برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد.
ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را می فشردند و بیرون می رفتند و پس از دستشویی کردن باز می گشتند.
ایشان پس از تربیت این سگ ها، آن ها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود.
سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی می داد.
سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میله های قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجه ای نمی گرفتند . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمی شوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند.
آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند.
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز می شد.
سپس شوک الکتریکی داد. فکر می کنید چه اتفاقی افتاد؟؟
تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند.
او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد، یعنی (درماندگی آموخته شدنی است)
بدین معنا که موجودات یاد می گیرند بدبخت زندگی کنند.
حال آنهایی که فقط در منزل و محیط کار و پیش دوستانشان ابراز ناراحتی و غر زدن می کنند با سگهای سلیگمن یکسان هستند. آنها یاد گرفته اند که بدبخت زندگی کنند.
این که می گویند مردم ایران به آگاهی نرسیده اند درست نیست.
روانشناسان با تکیه به همین نارضایتی ها می گویند نه، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شده اند.
باکمال تاسف ما ایرانیان داریم با بدبختی هایی که به سرمان می آید سازش می کنیم. ما ایرانیان داریم یاد می گیریم که با بدبختی کنار بیاییم.
و حاکمیت هم بخوبی تشخیص داده که عکس العمل مردم فقط سازگاری و غر زدن است.
اگر با این شرایط کنار بیاییم تنها چیزی که برای نسل ما باقی خواهد ماند نفرین و لعن نسلهای آینده خواهند بود.
حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم انتشار این مطلب است.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
دانشمند روانشناس، مارتین ای پی سلیگمن برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد.
ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را می فشردند و بیرون می رفتند و پس از دستشویی کردن باز می گشتند.
ایشان پس از تربیت این سگ ها، آن ها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود.
سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی می داد.
سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میله های قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجه ای نمی گرفتند . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمی شوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند.
آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند.
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز می شد.
سپس شوک الکتریکی داد. فکر می کنید چه اتفاقی افتاد؟؟
تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند.
او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد، یعنی (درماندگی آموخته شدنی است)
بدین معنا که موجودات یاد می گیرند بدبخت زندگی کنند.
حال آنهایی که فقط در منزل و محیط کار و پیش دوستانشان ابراز ناراحتی و غر زدن می کنند با سگهای سلیگمن یکسان هستند. آنها یاد گرفته اند که بدبخت زندگی کنند.
این که می گویند مردم ایران به آگاهی نرسیده اند درست نیست.
روانشناسان با تکیه به همین نارضایتی ها می گویند نه، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شده اند.
باکمال تاسف ما ایرانیان داریم با بدبختی هایی که به سرمان می آید سازش می کنیم. ما ایرانیان داریم یاد می گیریم که با بدبختی کنار بیاییم.
و حاکمیت هم بخوبی تشخیص داده که عکس العمل مردم فقط سازگاری و غر زدن است.
اگر با این شرایط کنار بیاییم تنها چیزی که برای نسل ما باقی خواهد ماند نفرین و لعن نسلهای آینده خواهند بود.
حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم انتشار این مطلب است.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Forwarded from محمد رضا عالی پيام - هالو
https://youtu.be/JFRVeCYnR6Y
.
گفتگوی محمدرضا عالیپیام(هالو) با حجتالاسلام نقویان / قسمت اول
.
#لایو_اینستاگرام
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خرید آثار هالو
@halloo_gram
.
گفتگوی محمدرضا عالیپیام(هالو) با حجتالاسلام نقویان / قسمت اول
.
#لایو_اینستاگرام
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خرید آثار هالو
@halloo_gram
YouTube
MrHalloo - Goft o Goo - Hojatoleslam Naghavian - Part 1 | هالو - گفتگو با حجت الاسلام نقویان
Subscribe for more videos: https://www.youtube.com/MrHallooCh?sub_confirmation=1
. MrHalloo - Goft o Goo - Hojatoleslam Naghavian - Part 1 | هالو - گفتگو با حجت الاسلام نقویان
گفتگوی هالو با حجت الاسلام نقویان .
This video has been made by the creator of…
. MrHalloo - Goft o Goo - Hojatoleslam Naghavian - Part 1 | هالو - گفتگو با حجت الاسلام نقویان
گفتگوی هالو با حجت الاسلام نقویان .
This video has been made by the creator of…
Forwarded from محمد رضا عالی پيام - هالو
https://youtu.be/uN6ebmb9UFc
.
گفتگوی محمدرضا عالیپیام(هالو) با حجتالاسلام نقویان / قسمت دوم
.
#لایو_اینستاگرام
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خرید آثار هالو
@halloo_gram
.
گفتگوی محمدرضا عالیپیام(هالو) با حجتالاسلام نقویان / قسمت دوم
.
#لایو_اینستاگرام
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خرید آثار هالو
@halloo_gram
YouTube
MrHalloo - Goft o Goo - Hojatoleslam Naghavian - Part 2 | هالو - گفتگو با حجت الاسلام نقویان
Subscribe for more videos: https://www.youtube.com/MrHallooCh?sub_confirmation=1
. MrHalloo - Goft o Goo - Hojatoleslam Naghavian - Part 2 | هالو - گفتگو با حجت الاسلام نقویان
گفتگوی هالو با حجت الاسلام نقویان .
This video has been made by the creator of…
. MrHalloo - Goft o Goo - Hojatoleslam Naghavian - Part 2 | هالو - گفتگو با حجت الاسلام نقویان
گفتگوی هالو با حجت الاسلام نقویان .
This video has been made by the creator of…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قابل توجه کسانی که فکر میکنند بنای جامعهی آمریکای امروز بر تبعیض نژادی است
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خط فقر در تهران ظرف ۲ سال از ۲.۵ به ۴.۵ میلیون تومان رسید
🔹براساس بررسیهای مرکز پژوهش های مجلس، نرخ تورم بالا در سالهای اخیر منجر به رشد قابل توجه خط فقر در شهر تهران و سایر نقاط کشور شده است.
🔸 این موضوع در کنار کاهش قابل توجه درآمد سرانه منجر به رشد نرخ فقر در این سال ها شده است و شواهد موجود نشان از روند فزاینده این متغیر در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ دارد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔹براساس بررسیهای مرکز پژوهش های مجلس، نرخ تورم بالا در سالهای اخیر منجر به رشد قابل توجه خط فقر در شهر تهران و سایر نقاط کشور شده است.
🔸 این موضوع در کنار کاهش قابل توجه درآمد سرانه منجر به رشد نرخ فقر در این سال ها شده است و شواهد موجود نشان از روند فزاینده این متغیر در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ دارد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زبان پارسی متعلق به یک قوم نیست، متعلق به همهی ایرانیان است.
این زبان مثل زنجیر موجب پیوند تمام ایران است
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
این زبان مثل زنجیر موجب پیوند تمام ایران است
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
کمی از خیابانهای آمریکا و پیگیری مشفقانهٔ عیاران و خونخواهان شهید جورج فلوید رو برگردانید به سمت ایران و بنگرید که موج دوم کرونا غافلگیرانه دارد قتلعام میکند. غالب کشورهای موج اول موفق به مهار کرونا شدهاند و گرفتاری ایران در موج دوم حکایت از یک ناکارآمدی و سوءمدیریت مرگبار دارد. یادمان باشد تلفات آنفلوانزای اسپانیایی در موج دوم دهبرابر موج اول بود. نگران باشیم و بترسیم. جورج فلوید به حد کافی خونخواه دارد؛ به ایران فکر کنیم.
- دکتر ناصر کرمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
- دکتر ناصر کرمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo