یاد شعر معروف افتادم:
سادات معظم زواره
لطف همگی مزید بادا
اولاد حسین اگر شمایید
حق با طرف یزید بادا
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
سادات معظم زواره
لطف همگی مزید بادا
اولاد حسین اگر شمایید
حق با طرف یزید بادا
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
یک پرسش بسیار ساده!
این روزها مسئولان جمهوری اسلامی بویژه در وزارت خارجه، با تکیه بر مخاطرات گسترش کرونا در ایران و جهان، کارزاری رسانهای در جهت لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران به راه انداختهاند.
نخستین نکتهای که در این مورد به ذهن هر بشری میرسد این است که حکومت ایران به دلیل نوع منافع و هویتی که برای خود تعریف کرده است، به آزادی و حتی مرخصی بسیاری از زندانیان سیاسی در این شرایط خطیر شیوع کرونا که هیچ هزینهای هم برایش در پی ندارد، رضایت نمیدهد، اما در همان حال از ترامپ میخواهد که تحریمهایی را که بنا به منافع خاص خود و با تحمل هزینههای گوناگون علیه ایران وضع و تحمیل کرده است، به علت شیوع کرونا به یکباره رفع کند؟
پاسخ محمد جواد ظریف و همکارانش در وزارت خارجه به این پرسش بسیار ساده چیست؟
احمدزیدآبادی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
این روزها مسئولان جمهوری اسلامی بویژه در وزارت خارجه، با تکیه بر مخاطرات گسترش کرونا در ایران و جهان، کارزاری رسانهای در جهت لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران به راه انداختهاند.
نخستین نکتهای که در این مورد به ذهن هر بشری میرسد این است که حکومت ایران به دلیل نوع منافع و هویتی که برای خود تعریف کرده است، به آزادی و حتی مرخصی بسیاری از زندانیان سیاسی در این شرایط خطیر شیوع کرونا که هیچ هزینهای هم برایش در پی ندارد، رضایت نمیدهد، اما در همان حال از ترامپ میخواهد که تحریمهایی را که بنا به منافع خاص خود و با تحمل هزینههای گوناگون علیه ایران وضع و تحمیل کرده است، به علت شیوع کرونا به یکباره رفع کند؟
پاسخ محمد جواد ظریف و همکارانش در وزارت خارجه به این پرسش بسیار ساده چیست؟
احمدزیدآبادی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☸ دکتر سیدمحمدرضا خاتمی به کرونا مبتلا شد
🔹 صحبتهای او از بیمارستان
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔹 صحبتهای او از بیمارستان
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔴 محمد مهدویفر: کشتارگاه یا ندامتگاه
به خاطر نامهای که ما ۱۴ تن به رهبری نوشته بودیم و تقاضای استعفای او و تغییر قانون اساسی را کرده بودیم و به خاطر دیگر نامههایی که من شخصاً به رهبری نوشته بودم، تیرماه ۹۸ دستگیر شدم. این پنجمین باری بود که به خاطر انتقاد از رهبری دستگیر میشدم. روزهای اول را در سلول تنبیهی بودم. جایی بسیار کثیف بدون حتی یک روز هواخوری.
ممنوعالتماس، محروم از روزنامه و تلویزیون.
بعد از گذشت ۵۷ روز، یک روز اسم مرا صدا زدند.
رفتم بیرونِ سلول. همانجا به من دستبند و پابند زدند.
مرا به اطاق حفاظت و ریاستِ زندان بردند. میخواستند بدانند خودکار و کاغذ از کجا آوردهام و نامهی سی و هشتم به رهبری را چگونه از داخل سلول به بیرون زندان منتقل کرده و منتشر کردهام.
به خاطر آن نامه شرایط من بسیار سختتر شد. بعد از بازجویی مرا با همان دستبند و پابند به بدترین سلولِ زندان یعنی سلول عبرت منتقل کردند. از اسم این سلول معلوم بود. جایی است که من باید عبرت بگیرم و دیگران نیز از سرنوشت من عبرت بگیرند و از رهبری انتقاد نکنند.
در این سلول محرومیت از آفتاب و هواخوری و تلفن و تلویزیون و کتاب و روزنامه و بیخبری از خانواده دیگر دغدغهی اصلی من نبود. من در اینجا تلاش میکردم زنده بمانم.
من در اینجا به خاطر همسلولی بودن با مجرمین خطرناک و سابقهدار و روانی بسیاری از اوقات با مرگ دست و پنجه نرم میکردم. یکبار به یکی از مسئولین زندان گفتم جان من در این سلول در خطر است. گفت بالاخره آدم یک روزی میمیرد.
بعدازظهر یکی از روزهای آبان ۹۸ روزی بود که شاید برای اولین بار در طول زندگیم دلم به حال خودم سوخت. هیچگاه در طول زندگیم خود را اینچنین مظلوم و بیپناه ندیده بودم.
یک هفتهای بود که مرا با وحید همسلولی کرده بودند. او ۲۷ ساله بود. اندام نسبتاً درشتی داشت و بچهی یک استان دوردست بود. پروندهای داشت مملو از جنایت. او معتاد، خطرناک، سابقهدار و روانی بود.
سلولِ عبرت مخصوص کسانی بود که در وضعیت زندان اختلال ایجاد میکردند. آنها را برای مدت یکی دو هفته به سلول عبرت نزد من میفرستادند تا عبرت بگیرند.
در طول این هفتهای که وحید را با من همسلولی کرده بودند، روزها به سختی میگذشت ولی سعی میکردم کاری نکنم که او علیه من تحریک بشود. بسیاری از اوقات فریاد میزد و به زمین و زمان فحش میداد. در طول یک هفتهای که پیش من بود، دسترسی او به متادون و هروئین و شیشه قطع شده بود. همهگونه مواد مخدر و روانگردان در بند عمومی به وفور یافت میشد و او استعمال میکرد ولی من معتاد نبودم و در سلول این اقلام را نداشتم که در اختیار او قرار دهم. زندانی دیگری هم در این سلول نبود.
یک روز که وحید بسیار عصبانی بود و فریاد میزد و از درد خماری رنج میبرد، فحشی داد که موجب رنجش من شد. او فحش ناموسی نثار زنان سرزمین من کرد. به او گفنم وحید مواظب حرفزدنت باش.
این حرفِ من باعث شد دیوانهوار به من حمله کند. کتری را با چای و کیسهی پر از زباله را به سمت من پرتاب کرد. پتوهای مرا وسط سلول پرتاب کرد. عینک مرا شکست و در دستان خودش له کرد. آب دهان به صورت من پرت کرد.
شلوار و شورت خودش را پایین کشید و گفت این را بخور. گفت تا افسر نگهبان برسد تو را کشتهام. گفت همین الان یک پروندهی قتل هم به پروندههای خودم اضافه میکنم.
مرگ را در یک قدمی که نه، در یک وجبی خودم میدیدم. هرگز حتی در صحنههای خطرناکِ جبهه و در شبهای عملیات نیز، مرگ را تا این اندازه به خود نزدیک ندیده بودم.
وحید گفت تو به من میگویی مواظب حرف زدنم باشم پدرم هم با من اینجوری حرف نزده است.
تصمیم خودم را گرفتم. بلافاصله عذرخواهی کردم و نظر او را برای قتل خودم تغییر دادم. به او گفتم وحید من اشتباه کردم. تو خمار هستی. من باید تو را درک میکردم.
دو طرفِ سلول دوربین بود و این صحنهها زیر نظر دوربینها بود. افسر نگهبان بعد از نیمساعت برای سرکشی آمد. گفتم درب سلول را باز کن، کیسه زباله را بیرون بگذارم. تا درب سلول باز شد به داخل کریدور فرار کردم. گفتم من از دست این شخص تأمین جانی ندارم.
مسئول گارد زندان و هر یک از زندانبانها آمدند که مرا متقاعد کنند به داخل سلول برگردم، حاضر نشدم و مقاومت کردم.
موضوع را تلفنی به معاون زندان گزارش کردند. هر پیشنهادی را برای برگشتن به داخل این سلول با حضور وحید نپذیرفتم. در نهایت تصمیم بر این شد که وحید را از سلول من ببرند و زندانی دیگری را به جای او با من همسلولی کنند.
من در این سلول بارها در معرض خطر مرگ قرار گرفتم و خداوند مرا حفظ کرد.
این بار مجموعاً ۲۵۰ روز را در سلول گذراندم و یک روز قبل از تحویل سال به مرخصی آمدم.
مرخصی من تا ۱۵ فروردین تمدید شده است.
محمد مهدویفر/ هشتم فروردین ۹۹
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
به خاطر نامهای که ما ۱۴ تن به رهبری نوشته بودیم و تقاضای استعفای او و تغییر قانون اساسی را کرده بودیم و به خاطر دیگر نامههایی که من شخصاً به رهبری نوشته بودم، تیرماه ۹۸ دستگیر شدم. این پنجمین باری بود که به خاطر انتقاد از رهبری دستگیر میشدم. روزهای اول را در سلول تنبیهی بودم. جایی بسیار کثیف بدون حتی یک روز هواخوری.
ممنوعالتماس، محروم از روزنامه و تلویزیون.
بعد از گذشت ۵۷ روز، یک روز اسم مرا صدا زدند.
رفتم بیرونِ سلول. همانجا به من دستبند و پابند زدند.
مرا به اطاق حفاظت و ریاستِ زندان بردند. میخواستند بدانند خودکار و کاغذ از کجا آوردهام و نامهی سی و هشتم به رهبری را چگونه از داخل سلول به بیرون زندان منتقل کرده و منتشر کردهام.
به خاطر آن نامه شرایط من بسیار سختتر شد. بعد از بازجویی مرا با همان دستبند و پابند به بدترین سلولِ زندان یعنی سلول عبرت منتقل کردند. از اسم این سلول معلوم بود. جایی است که من باید عبرت بگیرم و دیگران نیز از سرنوشت من عبرت بگیرند و از رهبری انتقاد نکنند.
در این سلول محرومیت از آفتاب و هواخوری و تلفن و تلویزیون و کتاب و روزنامه و بیخبری از خانواده دیگر دغدغهی اصلی من نبود. من در اینجا تلاش میکردم زنده بمانم.
من در اینجا به خاطر همسلولی بودن با مجرمین خطرناک و سابقهدار و روانی بسیاری از اوقات با مرگ دست و پنجه نرم میکردم. یکبار به یکی از مسئولین زندان گفتم جان من در این سلول در خطر است. گفت بالاخره آدم یک روزی میمیرد.
بعدازظهر یکی از روزهای آبان ۹۸ روزی بود که شاید برای اولین بار در طول زندگیم دلم به حال خودم سوخت. هیچگاه در طول زندگیم خود را اینچنین مظلوم و بیپناه ندیده بودم.
یک هفتهای بود که مرا با وحید همسلولی کرده بودند. او ۲۷ ساله بود. اندام نسبتاً درشتی داشت و بچهی یک استان دوردست بود. پروندهای داشت مملو از جنایت. او معتاد، خطرناک، سابقهدار و روانی بود.
سلولِ عبرت مخصوص کسانی بود که در وضعیت زندان اختلال ایجاد میکردند. آنها را برای مدت یکی دو هفته به سلول عبرت نزد من میفرستادند تا عبرت بگیرند.
در طول این هفتهای که وحید را با من همسلولی کرده بودند، روزها به سختی میگذشت ولی سعی میکردم کاری نکنم که او علیه من تحریک بشود. بسیاری از اوقات فریاد میزد و به زمین و زمان فحش میداد. در طول یک هفتهای که پیش من بود، دسترسی او به متادون و هروئین و شیشه قطع شده بود. همهگونه مواد مخدر و روانگردان در بند عمومی به وفور یافت میشد و او استعمال میکرد ولی من معتاد نبودم و در سلول این اقلام را نداشتم که در اختیار او قرار دهم. زندانی دیگری هم در این سلول نبود.
یک روز که وحید بسیار عصبانی بود و فریاد میزد و از درد خماری رنج میبرد، فحشی داد که موجب رنجش من شد. او فحش ناموسی نثار زنان سرزمین من کرد. به او گفنم وحید مواظب حرفزدنت باش.
این حرفِ من باعث شد دیوانهوار به من حمله کند. کتری را با چای و کیسهی پر از زباله را به سمت من پرتاب کرد. پتوهای مرا وسط سلول پرتاب کرد. عینک مرا شکست و در دستان خودش له کرد. آب دهان به صورت من پرت کرد.
شلوار و شورت خودش را پایین کشید و گفت این را بخور. گفت تا افسر نگهبان برسد تو را کشتهام. گفت همین الان یک پروندهی قتل هم به پروندههای خودم اضافه میکنم.
مرگ را در یک قدمی که نه، در یک وجبی خودم میدیدم. هرگز حتی در صحنههای خطرناکِ جبهه و در شبهای عملیات نیز، مرگ را تا این اندازه به خود نزدیک ندیده بودم.
وحید گفت تو به من میگویی مواظب حرف زدنم باشم پدرم هم با من اینجوری حرف نزده است.
تصمیم خودم را گرفتم. بلافاصله عذرخواهی کردم و نظر او را برای قتل خودم تغییر دادم. به او گفتم وحید من اشتباه کردم. تو خمار هستی. من باید تو را درک میکردم.
دو طرفِ سلول دوربین بود و این صحنهها زیر نظر دوربینها بود. افسر نگهبان بعد از نیمساعت برای سرکشی آمد. گفتم درب سلول را باز کن، کیسه زباله را بیرون بگذارم. تا درب سلول باز شد به داخل کریدور فرار کردم. گفتم من از دست این شخص تأمین جانی ندارم.
مسئول گارد زندان و هر یک از زندانبانها آمدند که مرا متقاعد کنند به داخل سلول برگردم، حاضر نشدم و مقاومت کردم.
موضوع را تلفنی به معاون زندان گزارش کردند. هر پیشنهادی را برای برگشتن به داخل این سلول با حضور وحید نپذیرفتم. در نهایت تصمیم بر این شد که وحید را از سلول من ببرند و زندانی دیگری را به جای او با من همسلولی کنند.
من در این سلول بارها در معرض خطر مرگ قرار گرفتم و خداوند مرا حفظ کرد.
این بار مجموعاً ۲۵۰ روز را در سلول گذراندم و یک روز قبل از تحویل سال به مرخصی آمدم.
مرخصی من تا ۱۵ فروردین تمدید شده است.
محمد مهدویفر/ هشتم فروردین ۹۹
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹مرحوم کنگرلو:امریکایی ها به من پیغام دادند کمک می کنیم جنگ را از عراق ببرید
🔹مرحوم حاج محسن کنگرلو مشاور امنیتی و اطلاعاتی نخست وزیر دفاع مقدس در گفتگوی ویدئویی با حسین دهباشی از پیشنهادهای آمریکایی ها قبل از سفر مک فارلین به تهران پرده برداشت و نا گفته هایی را بیان داشت.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔹مرحوم حاج محسن کنگرلو مشاور امنیتی و اطلاعاتی نخست وزیر دفاع مقدس در گفتگوی ویدئویی با حسین دهباشی از پیشنهادهای آمریکایی ها قبل از سفر مک فارلین به تهران پرده برداشت و نا گفته هایی را بیان داشت.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
✍️ سعید زیباکلام
🖊 الهی! العفو، العفو، العفو، العفو، العفو.
🔸بار خدایا! این ظلوم جهول کفور، در خواب هم چنین رویهای را نمیدیدم.
وای بر ما! وای بر ما!
به نام انقلاب و ما انقلابیون چهها که صورت نگرفته!
ما چقدر خام و خواب و خوشخیال و خوشباور و خوشبین بودیم.
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
🔸بار خدایا! تا ما را نیامرزیدهای از این دنیا مبر!
@sokhanranihaa
🔻فضلینژاد در مصاحبهای که سال ۸۱ با خلخالی داشته که متن آن در دسترس است، از او سوال میکند. در این مصاحبه، فضلینژاد به خلخالی اصرار میکند که برای ثبت در تاریخ هم که شده برخی از خطاهایش را بگوید.
🔻خلخالی در جواب میگوید: «تاریخ باید نماد دلاوریهای انقلابیون باشد، حالا خطاهایشان را که نباید بزرگ کرد.
مثلا اینکه پاسداران یک برادر دوقلو را به جای دیگری آوردهاند و من اعدامش کردهام، اینکه نکته مهمی نیست
یا مثلا یک گروه بودند که آخر سال ۵۹ فکر میکنم دستگیر کردند که اساسا اسلامی بودند، اما خب به ما گفتند که اینها مارکسیست هستند و من بدون فوت وقت از دم تیغ گذراندمشان.
بعد هم اعلام کردیم اینان در صف شهدای انقلاب هستند و حقیقتاً هم دروغ نگفتیم.»
▫️فضلینژاد به خلخالی میگوید: «یکی برای من تعریف میکرد که شما روزی بنا داشتید بیست نفر را با هم محاکمه کنید. جلوی صف آنها رفتید و گفتید یکی در میان از سمت راست، اولی اعدام شود و دومی حبس ابد برود. نفر آخر که حبس ابد گرفته بود، به امید اینکه شاید روزی آزاد شود، گویا خندهای بر لبانش نقش بست و شما تا خنده او را دیدید گفتید حال که اینطور شد از آخر صف، یکی در میان، اولی اعدام شود و بعدی به حبس ابد رود...»
🔻خلخالی میگوید: «آن خنده شیطانی بود. دقیقاً آن صحنه را به یاد دارم...الان شما میآیید از دلیل و اثبات دلیل حرف میزنید. آن موقع این چیزها نبود اصلا. میگفتند فلانی ضد انقلاب است ما هم اعدامش میکردیم. آن دسته هم که گفتی همهشان محارب بودند. حبس ابد هم با اعدام که زیاد فرقی نمیکرد...»
(هفتهنامه پروین، شماره صفر، ۱۳۸۱ و نک: حاکم شرعی که رد صلاحیت شد/ خلخالی در مسیر انزوا)
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🖊 الهی! العفو، العفو، العفو، العفو، العفو.
🔸بار خدایا! این ظلوم جهول کفور، در خواب هم چنین رویهای را نمیدیدم.
وای بر ما! وای بر ما!
به نام انقلاب و ما انقلابیون چهها که صورت نگرفته!
ما چقدر خام و خواب و خوشخیال و خوشباور و خوشبین بودیم.
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
🔸بار خدایا! تا ما را نیامرزیدهای از این دنیا مبر!
@sokhanranihaa
🔻فضلینژاد در مصاحبهای که سال ۸۱ با خلخالی داشته که متن آن در دسترس است، از او سوال میکند. در این مصاحبه، فضلینژاد به خلخالی اصرار میکند که برای ثبت در تاریخ هم که شده برخی از خطاهایش را بگوید.
🔻خلخالی در جواب میگوید: «تاریخ باید نماد دلاوریهای انقلابیون باشد، حالا خطاهایشان را که نباید بزرگ کرد.
مثلا اینکه پاسداران یک برادر دوقلو را به جای دیگری آوردهاند و من اعدامش کردهام، اینکه نکته مهمی نیست
یا مثلا یک گروه بودند که آخر سال ۵۹ فکر میکنم دستگیر کردند که اساسا اسلامی بودند، اما خب به ما گفتند که اینها مارکسیست هستند و من بدون فوت وقت از دم تیغ گذراندمشان.
بعد هم اعلام کردیم اینان در صف شهدای انقلاب هستند و حقیقتاً هم دروغ نگفتیم.»
▫️فضلینژاد به خلخالی میگوید: «یکی برای من تعریف میکرد که شما روزی بنا داشتید بیست نفر را با هم محاکمه کنید. جلوی صف آنها رفتید و گفتید یکی در میان از سمت راست، اولی اعدام شود و دومی حبس ابد برود. نفر آخر که حبس ابد گرفته بود، به امید اینکه شاید روزی آزاد شود، گویا خندهای بر لبانش نقش بست و شما تا خنده او را دیدید گفتید حال که اینطور شد از آخر صف، یکی در میان، اولی اعدام شود و بعدی به حبس ابد رود...»
🔻خلخالی میگوید: «آن خنده شیطانی بود. دقیقاً آن صحنه را به یاد دارم...الان شما میآیید از دلیل و اثبات دلیل حرف میزنید. آن موقع این چیزها نبود اصلا. میگفتند فلانی ضد انقلاب است ما هم اعدامش میکردیم. آن دسته هم که گفتی همهشان محارب بودند. حبس ابد هم با اعدام که زیاد فرقی نمیکرد...»
(هفتهنامه پروین، شماره صفر، ۱۳۸۱ و نک: حاکم شرعی که رد صلاحیت شد/ خلخالی در مسیر انزوا)
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 رئیس بیمارستان امام خمینی اردبیل ،آمار منتشر شده تنها گوشه ای از واقعیت است، آمار رسمی مبتلایان بسیار بیشتر از مقداری است که اعلام می شود حدود هزار نفر در سی تی اسکن در اردبیل مثبت شده اند اما در آمار اعلام نشده اند
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای روحانی
بزرگترین عیدی شما همین شو هست که هر شب شما دارید اجرا میکنید. کمی میخندیم دلمون واشه.
یکی از دوستان مبتلا به کرونای من همین امشب میگفت داروی تامی فلور رو که قبلن برگی ۶۵۰۰ تومن بوده خریده دو میلیون و صد تومن.
خجالت بکش کم دروغ بگو
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
بزرگترین عیدی شما همین شو هست که هر شب شما دارید اجرا میکنید. کمی میخندیم دلمون واشه.
یکی از دوستان مبتلا به کرونای من همین امشب میگفت داروی تامی فلور رو که قبلن برگی ۶۵۰۰ تومن بوده خریده دو میلیون و صد تومن.
خجالت بکش کم دروغ بگو
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥⚠️ سیل تماشاکردنی نیست/
🚨دوباره هشدار برای سیل داده شده است، برای در امان ماندن از آسیب خروشان سیل باید توصیههایی را جدی بگیرید، اما مهمتر از همه باید بدانید برای تماشای سیل نروید، سیل نه تماشا دارد و نه شوخی!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🚨دوباره هشدار برای سیل داده شده است، برای در امان ماندن از آسیب خروشان سیل باید توصیههایی را جدی بگیرید، اما مهمتر از همه باید بدانید برای تماشای سیل نروید، سیل نه تماشا دارد و نه شوخی!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
بخشی از دیالوگهای سانسور شده پایتخت
احمد مهرانفر دیالوگهای سانسور شدهی سریال پایتخت که مربوط به سکانس مواد چسباندن زیر ماشین نقی معمولی است را منتشر کرد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
احمد مهرانفر دیالوگهای سانسور شدهی سریال پایتخت که مربوط به سکانس مواد چسباندن زیر ماشین نقی معمولی است را منتشر کرد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
سلام جناب عالی پیام
چند شب پیش مطلبی گذاشتین توو کانالتون از قول یکی از عزیزان بلوچ که مدعی بود که چرا هنگام نام بردن از استان سیستان و بلوچستان فقط کلمه ی سیستان نام برده میشود و پستها و مناصب رو سیستانیها دارند.برای آگاهی این عزیز و سایر دوستانیکه مثل ایشون فکر میکنن باید عرض کنم اگر شما یه مسافرت به خارج از استان داشته باشید مردم هیچ تفاوتی بین سیستانی و بلوچستانی قائل نیستن و تمام مردم استان رو به یه چشم نگاه میکنن و فکر میکنن سیستان و بلوچستان تگزاسه و فقط قاچاق مواد صورت میگیره و همه توو خیابون اسلحه به دستن.و صرفا اگه کلمه ی سیستان رو بکار میبرن برای ایجاز هست.و اما بحث پستها و مناصب،کلا در استان از زمانیکه بنده یادم میاد فقط یه استاندار بومی داشتیم که سیستانی بودن و در سایر ادوار همه استانداران غیربومی بودن و کماکان هستن.من از این هم استانی عزیز خواهش میکنم یه تحقیق بکنن چندتا مدیرکل سیستانی داریم وچندتا بلوچستانی.و اما مطلب آخر باید خدمتتون عرض کنم تمام فرمانداران و روسای ادارات بلوچستان بومی هستند.به نظرم جانب انصاف رو دوستمون رعایت نکردن.از شما خواهش میکنم برای رعایت مساوات این مطلب رو توو کانالتون بذارید.ممنون
هالو: مطلب شما را بنا به درخواست شما گذاشتم تا قانون مطبوعات 😜 را رعایت کرده باشم. من نمیدانم به سیستانی ها بیشتر ظلم شده یا بلوچها. اما میدانم اجحافی که گفتید منحصر به سیستانی و بلوچ نیست. کم و بیش در حق همه اقوام ایران اعم از لر و کرد و ترک و عرب و فارس و ترکمن و ... روا داشته شده است.
چند شب پیش مطلبی گذاشتین توو کانالتون از قول یکی از عزیزان بلوچ که مدعی بود که چرا هنگام نام بردن از استان سیستان و بلوچستان فقط کلمه ی سیستان نام برده میشود و پستها و مناصب رو سیستانیها دارند.برای آگاهی این عزیز و سایر دوستانیکه مثل ایشون فکر میکنن باید عرض کنم اگر شما یه مسافرت به خارج از استان داشته باشید مردم هیچ تفاوتی بین سیستانی و بلوچستانی قائل نیستن و تمام مردم استان رو به یه چشم نگاه میکنن و فکر میکنن سیستان و بلوچستان تگزاسه و فقط قاچاق مواد صورت میگیره و همه توو خیابون اسلحه به دستن.و صرفا اگه کلمه ی سیستان رو بکار میبرن برای ایجاز هست.و اما بحث پستها و مناصب،کلا در استان از زمانیکه بنده یادم میاد فقط یه استاندار بومی داشتیم که سیستانی بودن و در سایر ادوار همه استانداران غیربومی بودن و کماکان هستن.من از این هم استانی عزیز خواهش میکنم یه تحقیق بکنن چندتا مدیرکل سیستانی داریم وچندتا بلوچستانی.و اما مطلب آخر باید خدمتتون عرض کنم تمام فرمانداران و روسای ادارات بلوچستان بومی هستند.به نظرم جانب انصاف رو دوستمون رعایت نکردن.از شما خواهش میکنم برای رعایت مساوات این مطلب رو توو کانالتون بذارید.ممنون
هالو: مطلب شما را بنا به درخواست شما گذاشتم تا قانون مطبوعات 😜 را رعایت کرده باشم. من نمیدانم به سیستانی ها بیشتر ظلم شده یا بلوچها. اما میدانم اجحافی که گفتید منحصر به سیستانی و بلوچ نیست. کم و بیش در حق همه اقوام ایران اعم از لر و کرد و ترک و عرب و فارس و ترکمن و ... روا داشته شده است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ساعت ۱۲ دیشب به مدت ۲ هفته تعطیلی اصنافی که نام میبرد(منظور گوینده ۲۲ فروردین است که اشتباها" اردببهشت نام میبرد).
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانهای که حال هر ایرانی را جا میآورد
با صدای نغمه اصفهانی به نام هموطن
آهنگساز: مسعود عطایی
در مایه بیات ترک
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
با صدای نغمه اصفهانی به نام هموطن
آهنگساز: مسعود عطایی
در مایه بیات ترک
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خاک برسرت کنن که با توهین و تحقیر و تمسخر به کشورت امرارمعاش میکنی
هالو: فعلن که کشورم در اشغال شماهاست
هالو: فعلن که کشورم در اشغال شماهاست
📸 پروازهای تهران- کرمان، تهران_تبریز، اهواز_ تهران، مشهد_ تهران و...درحال جابهجایی مسافرهستند. ترمینالهای اتوبوسرانی و قطار هم مشغول پذیرش مسافر.
🔹سوال؛آیاکرونافقط ازطریق سفرباخودروی شخصی منتقل میشود؟ یا شاید هم مسئله مقصر جلوه دادن مردم است!؟؟
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔹سوال؛آیاکرونافقط ازطریق سفرباخودروی شخصی منتقل میشود؟ یا شاید هم مسئله مقصر جلوه دادن مردم است!؟؟
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
این دوعکس را مقایسه کنید!
یکی بیمارستان هزار تختخوابی است که رضاشاه فقید سال ۱۳۱۵ در تهران ساخت و عکس دیگر نقاهتگاه ارتش جمهوری اسلامی است برای مقابله با #کرونا که با امکانات سال ۱۳۹۹ برپا شده
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
یکی بیمارستان هزار تختخوابی است که رضاشاه فقید سال ۱۳۱۵ در تهران ساخت و عکس دیگر نقاهتگاه ارتش جمهوری اسلامی است برای مقابله با #کرونا که با امکانات سال ۱۳۹۹ برپا شده
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خبرگزاری رویترز به نقل از دو مقام بلندپایه ترکیه، نوشت که دو نفر از دیپلماتهای کنسولگری ایران در استانبول در قتل مسعود مولوی وردجانی، منتقد حکومت ایران، در آبانماه سال ۱۳۹۸ دست داشتهاند.
گفتوگو با بهنام قلیپور، روزنامه نگار
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
گفتوگو با بهنام قلیپور، روزنامه نگار
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo