سرانجام حمایت علامه دهخدا از مصدق
علامه علی اکبر دهخدا در دوران سلطنت پهلوي اوّل و پهلوي دوم صدمة بسيار ديد حمايت او از دكتر محمد مصدق و دولت وي موجب خشم محمدرضا شاه شد به گونهاي كه بعد از كودتاي 28 مرداد وي را خانهنشين كردند. حقوق بازنشستگي او را قطع كردند و چندين بار او را به محاكمه و استنطاق كشاندند.
دكتر محمد دبيرسياقي دربارة مرحلة دوّم استنطاق (بازجويي) او مينويسد:
«نوبت ديگر در 25 مهر 1332 او را به دادستاني دعوت كردند و پس از ساعتها درنگ و پاسخگويي به سؤالات مكرر نيمهشب مانده و رنجور او را به منزل برگرداندند و در هَشتي و دالان منزل رها كردند. پير فرسودة از حال برفته بيآگاهي اهل خانه ساعتها نقش بر زمين بماند تا خادمي كه براي اداي فريضة صبح برخاسته بود. كالبد فسردهاش را به درون نقل كرده و اهل خانه را آگاه ساخته تا تيمارداري وي كنند.»
دهخدا بر اثر اين رفتارهاي وحشيانه به سختي صدمه ديد و بيماري آسم وي دوباره بازگشت. پيرمرد كه فرسودة رنج و كار ساليان ميبود، در زير ضربات مداوم به كلي از پاي درآمدن و در يك كلمه با كودتاي 28 مرداد «دق مرگ» شد.
آخرين ديدار
روز دوشنبه هفتم اسفند ماه 1334 محمد معين و سيدجعفر شهيدي به عيادت استاد رفتند. دكتر محمد سلطاني دربارة اين آخرين ديدار و سپس مرگ دهخدا مينويسد:
«... پس از چند لحظه سكوت و نگاهي به هزاران جلد كتاب كه همه تماشاگر استاد بودند، زير لب گفت: «كه مپرس» كسي از حاضران متوجّه نشد. دهخدا دوباره گفت: «كه مپرس» مرحوم دكتر معين پرسيد: «منظورتان شعر حافظه است!» دهخدا جواب داد: «بله.» دكتر معين گفت: «مايل هستيد برايتان بخوانم؟» دهخدا گفت: «بله.» آنگاه دكتر معين ديوان خواجه شيراز را برداشت و چنين خواند:
درد عشقي كشيدهام كه مپرس
زهر هجري چشيدهام كه مپرس
گشتهام در جهان و آخر كار
دلبري برگزيدهام كه مپرس
آنچنان در هواي خاك درش
ميرود آب ديدهام كه مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخناني شنيدهام كه مپرس
سوي من لب چه ميگزي كه مگوي
لب لعلي گزيدهام كه مپرس
بي تو در كلبة گدايي خويش
رنجهايي كشيدهام كه مپرس
همچو حافظ غريب در ره عشق
به مقامي رسيدهام كه مپرس
شامگاهان استاد در حال اغما بود. خبر بيماري و از كارافتادگي دهخدا تمام دوستان و علاقهمندان او را آزرده خاطر ساخت.
مرگ دهخدا
روز هشتم اسفندماه 1334 استاد علياكبر دهخدا درگذشت. دكتر محقق در گزارش خود مينويسد: آن روز باران ميباريد، آسمان ميگريست. دانشكدة ادبيّات را با كمك دانشجويان ديگر تعطيل كرديم و همه به خيابان ايرانشهر آمديم تا در مراسم تشييع جنازه شركت كنيم. بسياري از «افاضل و علما و ادبا» از ترس نيامده بودند، چه، زماني كه خبر مرگ دهخدا را به شاه گفته بودند، پاسخ داده بود:
«به دَرَك كه مُرد...»
اما مردان وفادار و تني چند از روحانيون آزادمنش و دانشجويان و كسبه و بازاريان احترام استاد را بر تهديد رژيم برتري داده و براي وداع با او در خانهاش كه ساليان دراز، كانون جوشان فرهنگ ايران زمين بود، حاضر شدند و ساعتي بعد او را به خاك سپردند.
علامه علی اکبر دهخدا در دوران سلطنت پهلوي اوّل و پهلوي دوم صدمة بسيار ديد حمايت او از دكتر محمد مصدق و دولت وي موجب خشم محمدرضا شاه شد به گونهاي كه بعد از كودتاي 28 مرداد وي را خانهنشين كردند. حقوق بازنشستگي او را قطع كردند و چندين بار او را به محاكمه و استنطاق كشاندند.
دكتر محمد دبيرسياقي دربارة مرحلة دوّم استنطاق (بازجويي) او مينويسد:
«نوبت ديگر در 25 مهر 1332 او را به دادستاني دعوت كردند و پس از ساعتها درنگ و پاسخگويي به سؤالات مكرر نيمهشب مانده و رنجور او را به منزل برگرداندند و در هَشتي و دالان منزل رها كردند. پير فرسودة از حال برفته بيآگاهي اهل خانه ساعتها نقش بر زمين بماند تا خادمي كه براي اداي فريضة صبح برخاسته بود. كالبد فسردهاش را به درون نقل كرده و اهل خانه را آگاه ساخته تا تيمارداري وي كنند.»
دهخدا بر اثر اين رفتارهاي وحشيانه به سختي صدمه ديد و بيماري آسم وي دوباره بازگشت. پيرمرد كه فرسودة رنج و كار ساليان ميبود، در زير ضربات مداوم به كلي از پاي درآمدن و در يك كلمه با كودتاي 28 مرداد «دق مرگ» شد.
آخرين ديدار
روز دوشنبه هفتم اسفند ماه 1334 محمد معين و سيدجعفر شهيدي به عيادت استاد رفتند. دكتر محمد سلطاني دربارة اين آخرين ديدار و سپس مرگ دهخدا مينويسد:
«... پس از چند لحظه سكوت و نگاهي به هزاران جلد كتاب كه همه تماشاگر استاد بودند، زير لب گفت: «كه مپرس» كسي از حاضران متوجّه نشد. دهخدا دوباره گفت: «كه مپرس» مرحوم دكتر معين پرسيد: «منظورتان شعر حافظه است!» دهخدا جواب داد: «بله.» دكتر معين گفت: «مايل هستيد برايتان بخوانم؟» دهخدا گفت: «بله.» آنگاه دكتر معين ديوان خواجه شيراز را برداشت و چنين خواند:
درد عشقي كشيدهام كه مپرس
زهر هجري چشيدهام كه مپرس
گشتهام در جهان و آخر كار
دلبري برگزيدهام كه مپرس
آنچنان در هواي خاك درش
ميرود آب ديدهام كه مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخناني شنيدهام كه مپرس
سوي من لب چه ميگزي كه مگوي
لب لعلي گزيدهام كه مپرس
بي تو در كلبة گدايي خويش
رنجهايي كشيدهام كه مپرس
همچو حافظ غريب در ره عشق
به مقامي رسيدهام كه مپرس
شامگاهان استاد در حال اغما بود. خبر بيماري و از كارافتادگي دهخدا تمام دوستان و علاقهمندان او را آزرده خاطر ساخت.
مرگ دهخدا
روز هشتم اسفندماه 1334 استاد علياكبر دهخدا درگذشت. دكتر محقق در گزارش خود مينويسد: آن روز باران ميباريد، آسمان ميگريست. دانشكدة ادبيّات را با كمك دانشجويان ديگر تعطيل كرديم و همه به خيابان ايرانشهر آمديم تا در مراسم تشييع جنازه شركت كنيم. بسياري از «افاضل و علما و ادبا» از ترس نيامده بودند، چه، زماني كه خبر مرگ دهخدا را به شاه گفته بودند، پاسخ داده بود:
«به دَرَك كه مُرد...»
اما مردان وفادار و تني چند از روحانيون آزادمنش و دانشجويان و كسبه و بازاريان احترام استاد را بر تهديد رژيم برتري داده و براي وداع با او در خانهاش كه ساليان دراز، كانون جوشان فرهنگ ايران زمين بود، حاضر شدند و ساعتي بعد او را به خاك سپردند.
سلام
یه زمانی ...
علی اکبر هاشمی رفسجانی رئیس جمهور بود
علی اکبر ناطق نوری رئیس مجلس
علی اکبر ولایتی هم وزیر خارجه
علی اکبر محتشمی وزیر کشور
بعضی خارجیها فکر میکردن «علی اکبر»، یه لقب دولتی هست که به سران ایران اعطا میشه!
بعد من میخواستم برم ترکیه ، توی مرز پاسپورتم را دادم ، یارو یه نگاه کرد از جاش بلند شد به من احترام گذاشت و به بقیه گفت این آقا علی اکبره ، همه پا شدند ، ریسشون اومد جلو پاسپورت منو داد بعد همه به ستون وایستادن و یه راهرو باز کردند و من از همشون سان دیدم و از مرز با احترام رد شدم ، بقیه همسفرها که حاج و واج مونده بودند پشت سر من اومدند، و بدون بازرسی هر چی داشتند ، مثل تریاک و سکه و دلار و قاچاق ، از مرز رد کردند
از خاطرات علي اکبر زرندی در کتاب
رویاهای شیرین من
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
یه زمانی ...
علی اکبر هاشمی رفسجانی رئیس جمهور بود
علی اکبر ناطق نوری رئیس مجلس
علی اکبر ولایتی هم وزیر خارجه
علی اکبر محتشمی وزیر کشور
بعضی خارجیها فکر میکردن «علی اکبر»، یه لقب دولتی هست که به سران ایران اعطا میشه!
بعد من میخواستم برم ترکیه ، توی مرز پاسپورتم را دادم ، یارو یه نگاه کرد از جاش بلند شد به من احترام گذاشت و به بقیه گفت این آقا علی اکبره ، همه پا شدند ، ریسشون اومد جلو پاسپورت منو داد بعد همه به ستون وایستادن و یه راهرو باز کردند و من از همشون سان دیدم و از مرز با احترام رد شدم ، بقیه همسفرها که حاج و واج مونده بودند پشت سر من اومدند، و بدون بازرسی هر چی داشتند ، مثل تریاک و سکه و دلار و قاچاق ، از مرز رد کردند
از خاطرات علي اکبر زرندی در کتاب
رویاهای شیرین من
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قهرمانان را فراموش نکنیم
آن هایی که شهید شدند فقط کوچه و خیابانی به نامشان شد
آن ها که معلول شدند، فراموش شدند
آنها هم که زنده ماندند، یا رودرروی مردم ایستادند و یا با رانت تجارت میکنند
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
آن هایی که شهید شدند فقط کوچه و خیابانی به نامشان شد
آن ها که معلول شدند، فراموش شدند
آنها هم که زنده ماندند، یا رودرروی مردم ایستادند و یا با رانت تجارت میکنند
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وقتی غم هایت را با دیگران به اشتراک میگذاری، آنها را نصف میکنی،
ولی وقتی شادیهایت را با دیگران به اشتراک میگذاری، آنها را دو برابر کردهای
داستان زیباییست، بخوانید
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
ولی وقتی شادیهایت را با دیگران به اشتراک میگذاری، آنها را دو برابر کردهای
داستان زیباییست، بخوانید
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
۱۸- دو قرن سکوت بخش هجدهم نوشته استاد عبدالحسین زرین کوب
t.me/mrhallo
#دو_قرن_سکوت
نوشته #عبدالحسین_زرینکوب
#کتاب_صوتی
راوی: ح #پرهام
ویرایش. گ. جاسمی
با سپاس از ح عزت نژاد
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
نوشته #عبدالحسین_زرینکوب
#کتاب_صوتی
راوی: ح #پرهام
ویرایش. گ. جاسمی
با سپاس از ح عزت نژاد
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
❤1
۳۲- شیر و سیاهگوش
t.me/mrhallo
#طوطی_نامه
#ضیاالدین_نخشبی
#کتاب_صوتی
راوی: ح #پرهام
ویرایش. گ. جاسمی
با سپاس از ح عزت نژاد
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
#ضیاالدین_نخشبی
#کتاب_صوتی
راوی: ح #پرهام
ویرایش. گ. جاسمی
با سپاس از ح عزت نژاد
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
خرید از هالو
@halloo_gram
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو