این تجربۀ شوم تا کی باید ادامه یابد؟
این حکایت نیست پیش مرد کار
وصف حالست و حضور یار غار
استاد محمدعلی موحّد در تازهترین کتاب خود در کشاکش دین و دولت بحثی دیرین و معضلی مزمن را به میان کشیده است؛ رابطۀ میان دین و دولت. موحّد این موضوع زنده و جذاب را در چشمانداز وقایع عصر خلفای راشدین بررسی و روایت کرده است؛ در سی سال خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع)؛ عصری که مسلمانان آن را دوران آرمانی و مقدس تاریخ اسلام میدانند.
اصل موضوع تاریخ خلفای راشدین بکر و بدیع نیست و کتابها در این موضوع نوشته شده است. آنچه تازه است چشمانداز و روش روایت محمدعلی موحد است. موحد معمولاً موضوعاتی را برای تحقیق انتخاب میکند که گرهای از کار فروبستۀ جامعه بگشاید و چراغی پیش پای اهل زمانه قرار بدهد. در این کتاب هم چنین است. این کتاب تاریخ عصر خلفای راشدین نیست؛ قصۀ تاریخ خلفای راشدین پیمانهای شده برای نمایاندن این معنی که «سلطنت و دیانت با هم تباین ذاتی دارد» و «طبع سلطنت با طبع دیانت وفق نمیدهد». این نظر را ایشان در آثار دیگر خود نیز بیان کرده است (برای مثال نک: ابن بطوطه، طرح نو، صص۳۳۴-۳۴۶).
موحد در این کتاب نشان میدهد که خلاف تصور رایج مؤمنان، سیاست در عصر خلفای راشدین درعمل قدسی نبود. عرفی بود و لاجرم آغشته و آلوده به لوازم هر سیاست عرفی دیگر؛از قتل و ظلم گرفته تا دروغ و دزدی. نکته این بود که برای کارهایشان توجیه شرعی می آوردند. در نگاه موحد نهاد خلافت عملا معطوف بود به ریاست و امارت دنیایی و نه مرجعیت دینی. خلافت محصول توازن قدرت سیاسی قبیلهها بود نه نصیبه و حکم الهی. از همان روز سقیفه که ابوبکر به خلافت برگزیده شد محاسبهگریهای دنیایی و عرفی مبنای کار بود. ابوبکر خلیفه شد چون قدرت میبایست در دستان قریش که مهتر قبایل عرب بود بماند و این البته خلاف آموزههای قرآنی بود که معیار برتری و مهتری را تقوا و عمل صالح معرفی میکرد. جنگهای ردّه در دوران ابوبکر هم بیشتر نبرد با مرتدان سیاسی بود تا مرتدان عقیدتی. دعوا بر سر پرداخت نکردن زکات بود. در زمان خلفای بعدی نیز چنین بود. با سرازیر شدن سیل غنایم حاصل از فتوحات برقآسا، جامعۀ مسلمانان دستخوش تحول شد. صحابۀ زاهد و عابد خلاف سیرۀ پیامبر در ثروت و رفاه غرق شدند. دین بر سر زبانها بود و نه در میان جانها. ماهیت حکومت و خلافت هم بهتدریج تغییر کرد و سکولارتر شد. نهادهای حکومتی تازه بر مبنای نهادهای موجود در کشورهای فتح شده بخصوص ایران سامان یافت. مسائل تازهای مطرح شده بود. نظام دیوانسالاری جدید مسلمانان از دین نجوشیده بود. ایرانی بود. عرفی بود.
موحد میگوید نتیجۀ قدسیدیدن نهاد عرفی حکومت و حاصل درآمیختن دین با سیاست در عصر خلفای راشدین این شد که در کشاکش دین و دولت، میان مردم اختلاف افتاد. جنگ داخلی درگرفت. عثمان را شورشیان کشتند چون اعتقاد داشتند خلاف قرآن و حکم دین عمل کرده است. علی(ع) هم که حکومتش را بر مبنای عمل صادقانه به قرآن و سنت پیامبر بنا کرده بود، تقیدش به شرع و تقوا اجازه نمیداد مانند مخالفانش برای نیل به قدرت و پیروزی دست به هر اقدامی بزند و دستش بسته ماند. در حالیکه معاویه به نام دین دست به هر بیرسمی می زد. در دوران خلافت علی(ع) مسلمان با مسلمان جنگید و جوی خون به راه افتاد. جنگ صفین و ماجرای قرآن برسرنیزه کردن و حکمیت اوج حیرانی مسلمانان بود. پدیدۀ خوارج فرزند صفین بود؛ خشکمقدسانی ظاهربین و خشن و آنارشیست که با اصل نهاد حکومت مخالف بودند و علی(ع) و معاویه را کافر و واجبالقتل میدانستند. در این هنگامه عدۀ بسیاری از مردم سردرگم و سیاستگریز و بیعمل شدند. با شهادت علی(ع) طومار «خلافت» درهم پیچیده شد و «سلطنت» معاویه و بنیامیه سر برآورد و تثبیت شد؛ این یعنی عدالت، مساوات ، دلسوزی و التزام به قانون عملاً از شرایط شایستگی حاکم برای رهبری حذف شد. یعنی دین دنبالهروی سیاست و ابزار سیاست شد. با گسترش پریشانی و خشونت و ناامنی مردم ماندند و دوراهی انتخاب میان معاویه سلطان مستبد و خوارج خشن تندرو؛ بالاجبار مردم جانب استبداد را گرفتند زیرا ملایمتر و معتدلتر از خوارج بود و هر روز به شکلی بت عیار برآمد.
حرف آخر و سخن تمام موحد در کتابش این است: « خارجیگری کهن محصول سردرگمی و گیرکردن در بنبستهای حاصل از برخورد دین و سیاست بود؛ خارجیگری نو نیز همان است. خارجیگری کهن جذابیتی برای افراد پرشور و خام داشت ولی برای جامعه چیزی جز اختلال و ناامنی و ویرانی و قساوت و فقر پیشنهاد نمی کرد؛ لاجرم مردم شرّ کمتر را برگزیدند و ماجرا به نفع بنیامیه و حکومتهای جابر خودسر تمام شد. امروز نیز مردم لیبی و مصر و شام و عربستان و... در برابر این طوفان نکبت و فلاکت چاره ای جز چسبیدن به دامن حکومتهای فاسد سرکوبگر ندارند. این تجربه شوم تا کی باید ادامه یابد؟».
https://t.me/n00re30yah
?
این حکایت نیست پیش مرد کار
وصف حالست و حضور یار غار
استاد محمدعلی موحّد در تازهترین کتاب خود در کشاکش دین و دولت بحثی دیرین و معضلی مزمن را به میان کشیده است؛ رابطۀ میان دین و دولت. موحّد این موضوع زنده و جذاب را در چشمانداز وقایع عصر خلفای راشدین بررسی و روایت کرده است؛ در سی سال خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع)؛ عصری که مسلمانان آن را دوران آرمانی و مقدس تاریخ اسلام میدانند.
اصل موضوع تاریخ خلفای راشدین بکر و بدیع نیست و کتابها در این موضوع نوشته شده است. آنچه تازه است چشمانداز و روش روایت محمدعلی موحد است. موحد معمولاً موضوعاتی را برای تحقیق انتخاب میکند که گرهای از کار فروبستۀ جامعه بگشاید و چراغی پیش پای اهل زمانه قرار بدهد. در این کتاب هم چنین است. این کتاب تاریخ عصر خلفای راشدین نیست؛ قصۀ تاریخ خلفای راشدین پیمانهای شده برای نمایاندن این معنی که «سلطنت و دیانت با هم تباین ذاتی دارد» و «طبع سلطنت با طبع دیانت وفق نمیدهد». این نظر را ایشان در آثار دیگر خود نیز بیان کرده است (برای مثال نک: ابن بطوطه، طرح نو، صص۳۳۴-۳۴۶).
موحد در این کتاب نشان میدهد که خلاف تصور رایج مؤمنان، سیاست در عصر خلفای راشدین درعمل قدسی نبود. عرفی بود و لاجرم آغشته و آلوده به لوازم هر سیاست عرفی دیگر؛از قتل و ظلم گرفته تا دروغ و دزدی. نکته این بود که برای کارهایشان توجیه شرعی می آوردند. در نگاه موحد نهاد خلافت عملا معطوف بود به ریاست و امارت دنیایی و نه مرجعیت دینی. خلافت محصول توازن قدرت سیاسی قبیلهها بود نه نصیبه و حکم الهی. از همان روز سقیفه که ابوبکر به خلافت برگزیده شد محاسبهگریهای دنیایی و عرفی مبنای کار بود. ابوبکر خلیفه شد چون قدرت میبایست در دستان قریش که مهتر قبایل عرب بود بماند و این البته خلاف آموزههای قرآنی بود که معیار برتری و مهتری را تقوا و عمل صالح معرفی میکرد. جنگهای ردّه در دوران ابوبکر هم بیشتر نبرد با مرتدان سیاسی بود تا مرتدان عقیدتی. دعوا بر سر پرداخت نکردن زکات بود. در زمان خلفای بعدی نیز چنین بود. با سرازیر شدن سیل غنایم حاصل از فتوحات برقآسا، جامعۀ مسلمانان دستخوش تحول شد. صحابۀ زاهد و عابد خلاف سیرۀ پیامبر در ثروت و رفاه غرق شدند. دین بر سر زبانها بود و نه در میان جانها. ماهیت حکومت و خلافت هم بهتدریج تغییر کرد و سکولارتر شد. نهادهای حکومتی تازه بر مبنای نهادهای موجود در کشورهای فتح شده بخصوص ایران سامان یافت. مسائل تازهای مطرح شده بود. نظام دیوانسالاری جدید مسلمانان از دین نجوشیده بود. ایرانی بود. عرفی بود.
موحد میگوید نتیجۀ قدسیدیدن نهاد عرفی حکومت و حاصل درآمیختن دین با سیاست در عصر خلفای راشدین این شد که در کشاکش دین و دولت، میان مردم اختلاف افتاد. جنگ داخلی درگرفت. عثمان را شورشیان کشتند چون اعتقاد داشتند خلاف قرآن و حکم دین عمل کرده است. علی(ع) هم که حکومتش را بر مبنای عمل صادقانه به قرآن و سنت پیامبر بنا کرده بود، تقیدش به شرع و تقوا اجازه نمیداد مانند مخالفانش برای نیل به قدرت و پیروزی دست به هر اقدامی بزند و دستش بسته ماند. در حالیکه معاویه به نام دین دست به هر بیرسمی می زد. در دوران خلافت علی(ع) مسلمان با مسلمان جنگید و جوی خون به راه افتاد. جنگ صفین و ماجرای قرآن برسرنیزه کردن و حکمیت اوج حیرانی مسلمانان بود. پدیدۀ خوارج فرزند صفین بود؛ خشکمقدسانی ظاهربین و خشن و آنارشیست که با اصل نهاد حکومت مخالف بودند و علی(ع) و معاویه را کافر و واجبالقتل میدانستند. در این هنگامه عدۀ بسیاری از مردم سردرگم و سیاستگریز و بیعمل شدند. با شهادت علی(ع) طومار «خلافت» درهم پیچیده شد و «سلطنت» معاویه و بنیامیه سر برآورد و تثبیت شد؛ این یعنی عدالت، مساوات ، دلسوزی و التزام به قانون عملاً از شرایط شایستگی حاکم برای رهبری حذف شد. یعنی دین دنبالهروی سیاست و ابزار سیاست شد. با گسترش پریشانی و خشونت و ناامنی مردم ماندند و دوراهی انتخاب میان معاویه سلطان مستبد و خوارج خشن تندرو؛ بالاجبار مردم جانب استبداد را گرفتند زیرا ملایمتر و معتدلتر از خوارج بود و هر روز به شکلی بت عیار برآمد.
حرف آخر و سخن تمام موحد در کتابش این است: « خارجیگری کهن محصول سردرگمی و گیرکردن در بنبستهای حاصل از برخورد دین و سیاست بود؛ خارجیگری نو نیز همان است. خارجیگری کهن جذابیتی برای افراد پرشور و خام داشت ولی برای جامعه چیزی جز اختلال و ناامنی و ویرانی و قساوت و فقر پیشنهاد نمی کرد؛ لاجرم مردم شرّ کمتر را برگزیدند و ماجرا به نفع بنیامیه و حکومتهای جابر خودسر تمام شد. امروز نیز مردم لیبی و مصر و شام و عربستان و... در برابر این طوفان نکبت و فلاکت چاره ای جز چسبیدن به دامن حکومتهای فاسد سرکوبگر ندارند. این تجربه شوم تا کی باید ادامه یابد؟».
https://t.me/n00re30yah
?
Telegram
نور سیاه
یادداشتهای ایرانشناسی میلاد عظیمی
@MilaadAzimi
@MilaadAzimi
جهانشاه صارمی - نوشته ها
قمرالملوک وزیری - صدا و صفاتش
ماهنامه آدینه شماره ۳۷- مهر ۱۳۶۸
به مناسبت ۱۴ مرداد ، سالروز درگذشت قمرالملوک وزیری
برای دسترسی به متن تایپ شده این مقاله به کانال تلگرام اینجانب مراجعه نمایید.
@Jahanshah_Saremi
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
قمرالملوک وزیری - صدا و صفاتش
ماهنامه آدینه شماره ۳۷- مهر ۱۳۶۸
به مناسبت ۱۴ مرداد ، سالروز درگذشت قمرالملوک وزیری
برای دسترسی به متن تایپ شده این مقاله به کانال تلگرام اینجانب مراجعه نمایید.
@Jahanshah_Saremi
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
8 -سندبادنامه - زن زیبای دهقان
t.me/mrhallo
#قصههای_کهن_ایران_زمین
#سندبادنامه
زن زیبای دهقان
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
#سندبادنامه
زن زیبای دهقان
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
سایه مغول - صادق هدایت
t.me/mrhallo
شاهکارهای نثر فارسی معاصر
تدوین استاد سعید نفیسی
#کتاب_صوتی
سایه مغول
صادق هدایت
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#هر_شب_با_کتاب
#کتابخانه_هالو
تدوین استاد سعید نفیسی
#کتاب_صوتی
سایه مغول
صادق هدایت
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#هر_شب_با_کتاب
#کتابخانه_هالو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موج انفجار در کلیسایی در ۲ کیلومتری بندر بیروت
پدر روحانی "عیسی مسیح" را تنها گذاشت و گریخت
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
پدر روحانی "عیسی مسیح" را تنها گذاشت و گریخت
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
📱چین هوشمندانه ایران را دور می زند و به حاشیه میراند
📝 پدرام سلطانی، نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران:
🔹این هفته سفری تجاری به چین داشتم. بیش از ١٢ سال است که با چینی ها تعاملات تجاری دارم و در این مدت مکرراٌ به چین سفر داشته ام. این سفر اما متفاوت از تمام سفرهای قبلی بود. اولین تغییر را در فرودگاه شانگهای احساس کردم، هنگامی که گذرنامه خود را به پلیس گذرنامه چین دادم و او شروع کرد به پرس و جو در خصوص علت سفر من به چین، محل اقامتم و داشتن بلیط برگشت. در تمام این ١٢ سال به خاطر نداشتم که هنگام ورود به چین با چنین سئوالاتی برخورد کرده باشم.
🔸در اولین جلسه کاری ام دریافتم که حساب های شرکت های ایرانی ثبت شده در چین یک به یک در بانک های چینی در حال بسته شدن است و موضوع، بر خلاف آنچه که در اخبار ایران انعکاس یافته است، منحصر به دانشجویان و اشخاص حقیقی ایرانی نیست. حتی شرکت هایی که از ١٥-١٠ سال پیش در چین ثبت شده اند مشمول این رفتار جدید بانک های چینی شده اند. تجار ایرانی به کارمندان چینی خود متوسل شده اند و شرکت های جدیدی به نام آنان تأسیس می کنند و به امید امانتداری آن ها دارایی خود را به نامشان می زنند.
🔹بیش از یک سال است که با یکی از شرکت های چینی مشغول مذاکره برای سرمایه گذاری مشترکی در ایران هستیم. در جلسه ای که برای ادامه مذاکرات با او داشتم خبر ناخوشایندی به من داد: دولت چین سرمایه گذاری شرکت های چینی در ایران را تقریباٌ ممنوع کرده است و به سختی مجوز سرمایه گذاری خارجی در ایران را صادر می کند.
🔸تقریباٌ در همه جلساتی که داشتم مشتریان چینی اشاره به سختتر شدن کار با ایران داشتند. اظهار میداشتند که بسیاری از شرکت های چینی ترجیح میدهند خرید خود را در شرایط برابر از ایران نداشته باشند زیرا پرداخت بسیار مشکل است و باید اسناد تجاری را تغییر دهند و به نام کشور دیگری بزنند تا امکان پرداخت پول از بانک هایشان فراهم شود.
🔹"چین عزیز" آرام آرام، ایران این شریک وفادار خود را به حاشیه می راند. از سال ١٣٨٩ که شرکت دولتی نفت چین، علیرغم اخذ امتیازات ویژه از دولت وقت ایران در قرارداد 2.5 میلیارد دلاری سرمایه گذاری در میدان نفتی آزادگان، شروع به کند کردن کار و بهانهتراشی کرد، سیاست عقبگرد چین آشکار شد. قطعاٌ مشکل این نبود که آن ها توان انجام کار را نداشتند بلکه سیگنال پایین کشیدن فتیله کار با ایران را دریافت کرده بودند.
🔸چینیها در تمام این سالهایی که ایران عضو ناظر سازمان همکاریهای شانگهای بود، تنها مخالف عضویت کامل ایران در این سازمان، که در آینده می تواند بزرگترین و مهمترین سازمان اقتصادی آسیا باشد، بودند و برای جلوگیری از عضویت ایران در این سازمان در منشور آن گنجانده بودند که کشورهایی که سازمان ملل بر علیه شان تحریم هایی وضع کرده است نمیتوانند به عضویت این سازمان در آیند. حتی پس از لغو تحریم های سازمان ملل، آنها مخالف عضویت ایران باقی ماندند و در حالی که به عضویت کامل هند، رقیب آسیایی خود، در این سازمان رأی مثبت دادند اما با عضویت ایران موافقت نکردند.
🔹چینیها حتی در پروژه بلند پروازانه جاده ابریشم نوین مسیر تاریخی جاده ابریشم را به نحوی تغییر داده اند که از بالای ایران بگذرد و یک مسیر فرعی از مسیر اصلی برای ورود به ایران منشعب شده است. داستان سرمایه گذاری کلان چین در بندر گوادر پاکستان نیز مکمل این پروژه در دور زدن ایران است.
🔹در طول این ١٢ سال، دشمنی آمریکا با ما، و ما با آمریکا، باعث شد که ایران به عنوان بهترین مسیر خطوط لوله انتقال نفت و گاز خلیج فارس و آسیای میانه به اروپا، از این مسیرها حذف شود و به یک مسیر فرعی در نقشه انتقال انرژی منطقه تبدیل شود. از بین رفتن این مزیت مهم ژئوپلیتیک ایران تلخ، اما قابل فهم است. اما این که چین، کشوری که این چنین از ما بهره برده است و ما به او چشم امید داشتیم، ایران را از مسیر ترانزیت کالا از شرق به غرب و شمال به جنوب کنار گذاشته است و نگاه درجه دومی به ایران دارد جای تأمل بسیار دارد.
🔸چین نشان داده است که در عرصه شطرنج جهانی هوشمندانه بازی می کند و چشم انداز بلند مدتی دارد. چرا چین چنین سیاستمدارانه و به آرامی ایران را به حاشیه می برد؟ او آینده را چه می بیند که پاکستان و افغانستان را به ایران ترجیح می دهد؟ چین برای چینی بند زده اقتصاد ایران چه نقشه ای میکشد؟/ایران امروز
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
📝 پدرام سلطانی، نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران:
🔹این هفته سفری تجاری به چین داشتم. بیش از ١٢ سال است که با چینی ها تعاملات تجاری دارم و در این مدت مکرراٌ به چین سفر داشته ام. این سفر اما متفاوت از تمام سفرهای قبلی بود. اولین تغییر را در فرودگاه شانگهای احساس کردم، هنگامی که گذرنامه خود را به پلیس گذرنامه چین دادم و او شروع کرد به پرس و جو در خصوص علت سفر من به چین، محل اقامتم و داشتن بلیط برگشت. در تمام این ١٢ سال به خاطر نداشتم که هنگام ورود به چین با چنین سئوالاتی برخورد کرده باشم.
🔸در اولین جلسه کاری ام دریافتم که حساب های شرکت های ایرانی ثبت شده در چین یک به یک در بانک های چینی در حال بسته شدن است و موضوع، بر خلاف آنچه که در اخبار ایران انعکاس یافته است، منحصر به دانشجویان و اشخاص حقیقی ایرانی نیست. حتی شرکت هایی که از ١٥-١٠ سال پیش در چین ثبت شده اند مشمول این رفتار جدید بانک های چینی شده اند. تجار ایرانی به کارمندان چینی خود متوسل شده اند و شرکت های جدیدی به نام آنان تأسیس می کنند و به امید امانتداری آن ها دارایی خود را به نامشان می زنند.
🔹بیش از یک سال است که با یکی از شرکت های چینی مشغول مذاکره برای سرمایه گذاری مشترکی در ایران هستیم. در جلسه ای که برای ادامه مذاکرات با او داشتم خبر ناخوشایندی به من داد: دولت چین سرمایه گذاری شرکت های چینی در ایران را تقریباٌ ممنوع کرده است و به سختی مجوز سرمایه گذاری خارجی در ایران را صادر می کند.
🔸تقریباٌ در همه جلساتی که داشتم مشتریان چینی اشاره به سختتر شدن کار با ایران داشتند. اظهار میداشتند که بسیاری از شرکت های چینی ترجیح میدهند خرید خود را در شرایط برابر از ایران نداشته باشند زیرا پرداخت بسیار مشکل است و باید اسناد تجاری را تغییر دهند و به نام کشور دیگری بزنند تا امکان پرداخت پول از بانک هایشان فراهم شود.
🔹"چین عزیز" آرام آرام، ایران این شریک وفادار خود را به حاشیه می راند. از سال ١٣٨٩ که شرکت دولتی نفت چین، علیرغم اخذ امتیازات ویژه از دولت وقت ایران در قرارداد 2.5 میلیارد دلاری سرمایه گذاری در میدان نفتی آزادگان، شروع به کند کردن کار و بهانهتراشی کرد، سیاست عقبگرد چین آشکار شد. قطعاٌ مشکل این نبود که آن ها توان انجام کار را نداشتند بلکه سیگنال پایین کشیدن فتیله کار با ایران را دریافت کرده بودند.
🔸چینیها در تمام این سالهایی که ایران عضو ناظر سازمان همکاریهای شانگهای بود، تنها مخالف عضویت کامل ایران در این سازمان، که در آینده می تواند بزرگترین و مهمترین سازمان اقتصادی آسیا باشد، بودند و برای جلوگیری از عضویت ایران در این سازمان در منشور آن گنجانده بودند که کشورهایی که سازمان ملل بر علیه شان تحریم هایی وضع کرده است نمیتوانند به عضویت این سازمان در آیند. حتی پس از لغو تحریم های سازمان ملل، آنها مخالف عضویت ایران باقی ماندند و در حالی که به عضویت کامل هند، رقیب آسیایی خود، در این سازمان رأی مثبت دادند اما با عضویت ایران موافقت نکردند.
🔹چینیها حتی در پروژه بلند پروازانه جاده ابریشم نوین مسیر تاریخی جاده ابریشم را به نحوی تغییر داده اند که از بالای ایران بگذرد و یک مسیر فرعی از مسیر اصلی برای ورود به ایران منشعب شده است. داستان سرمایه گذاری کلان چین در بندر گوادر پاکستان نیز مکمل این پروژه در دور زدن ایران است.
🔹در طول این ١٢ سال، دشمنی آمریکا با ما، و ما با آمریکا، باعث شد که ایران به عنوان بهترین مسیر خطوط لوله انتقال نفت و گاز خلیج فارس و آسیای میانه به اروپا، از این مسیرها حذف شود و به یک مسیر فرعی در نقشه انتقال انرژی منطقه تبدیل شود. از بین رفتن این مزیت مهم ژئوپلیتیک ایران تلخ، اما قابل فهم است. اما این که چین، کشوری که این چنین از ما بهره برده است و ما به او چشم امید داشتیم، ایران را از مسیر ترانزیت کالا از شرق به غرب و شمال به جنوب کنار گذاشته است و نگاه درجه دومی به ایران دارد جای تأمل بسیار دارد.
🔸چین نشان داده است که در عرصه شطرنج جهانی هوشمندانه بازی می کند و چشم انداز بلند مدتی دارد. چرا چین چنین سیاستمدارانه و به آرامی ایران را به حاشیه می برد؟ او آینده را چه می بیند که پاکستان و افغانستان را به ایران ترجیح می دهد؟ چین برای چینی بند زده اقتصاد ایران چه نقشه ای میکشد؟/ایران امروز
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
اهم اخبار
#طنزیمات_ادبی
خبرنگارم و غم ریشه کرده در جانم
عزیز ِ من چه بگویم ، تو را نرنجانم
"نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت"
به من نوشت که باید فقط غلط ننوشت
"خبرنگار" نوشت و "خبرندارم" کرد
سه حرف اول من را گرفت و خوارم کرد
زمانه کرده دهان من و تو را سرویس
خدای کرده رهامان پناه بر ...سانسور!
و ما که از همه چیز همه خبر داریم
برای گفتن حق ، باز درد سر داریم
اگر چه شهره شهریم ، در خبر چیدن
ولی به مسلک ما نیست پاچه مالیدن!
قبول کردن رنج و ستم که آسان نیست
همیشه خوردن نان از قلم که آسان نیست
خبرخبر، چه خبر، غیر محنت و سختی
نفس کشیدنِ مردم در اوج ِ بدبختی
خدا کند که یکی هم به دادشان برسد
"خدا کند که فقط زود آن زمان برسد"
خبر خبر چه خبر غیر فقر و بیکاری
بگو به من که از این خوب تر خبر داری
نشسته بر همه ی شهر سایه ی هیزی
حیای گربه ی شیخ است و قصه ی دیزی
دلم گرفته ولی خنده برلبم جاری ست
برای آدم بدبخت ، خنده اجباری است
اگر که مرد ِ خدایید ، ادعا نکنید
برای مردم ایران فقط دعا نکنید
کمی به داد دل ِ مردمان ِ ما برسید
فقط نه این که به فامیل و آشنا برسید
کمی به خالوی طناز ِ خویش جا بدهید....
به نصف هیکل او لااقل فضا بدهید!
#راشد_انصاری
@rashedansari
@tanz20 👈
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#طنزیمات_ادبی
خبرنگارم و غم ریشه کرده در جانم
عزیز ِ من چه بگویم ، تو را نرنجانم
"نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت"
به من نوشت که باید فقط غلط ننوشت
"خبرنگار" نوشت و "خبرندارم" کرد
سه حرف اول من را گرفت و خوارم کرد
زمانه کرده دهان من و تو را سرویس
خدای کرده رهامان پناه بر ...سانسور!
و ما که از همه چیز همه خبر داریم
برای گفتن حق ، باز درد سر داریم
اگر چه شهره شهریم ، در خبر چیدن
ولی به مسلک ما نیست پاچه مالیدن!
قبول کردن رنج و ستم که آسان نیست
همیشه خوردن نان از قلم که آسان نیست
خبرخبر، چه خبر، غیر محنت و سختی
نفس کشیدنِ مردم در اوج ِ بدبختی
خدا کند که یکی هم به دادشان برسد
"خدا کند که فقط زود آن زمان برسد"
خبر خبر چه خبر غیر فقر و بیکاری
بگو به من که از این خوب تر خبر داری
نشسته بر همه ی شهر سایه ی هیزی
حیای گربه ی شیخ است و قصه ی دیزی
دلم گرفته ولی خنده برلبم جاری ست
برای آدم بدبخت ، خنده اجباری است
اگر که مرد ِ خدایید ، ادعا نکنید
برای مردم ایران فقط دعا نکنید
کمی به داد دل ِ مردمان ِ ما برسید
فقط نه این که به فامیل و آشنا برسید
کمی به خالوی طناز ِ خویش جا بدهید....
به نصف هیکل او لااقل فضا بدهید!
#راشد_انصاری
@rashedansari
@tanz20 👈
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo