- باورنکردنیهای این سرزمین تمامی ندارند!
یک: چگونه ممکن است یک شخصیت حقیقی بتواند از دادگاهی در ایران حکم بگیرد - ولو به بهانهٔ وقف و کار خیر - تا بخشی از مایملک همهٔ ایرانیان در همهٔ زمانها را به خود اختصاص دهد؟ آقای رییسی شما دقیقاً کجا هستید؟
دو: مگر مطابق قانون ملیشدن اراضی که در سالهای نخست دههٔ چهل شمسی تصویب شد و به تأیید نظام جمهوری اسلامی ایران هم رسیده، قرار نیست تا همهٔ عرصههای طبیعی اعم از جنگل، مرتع، بیابان و تالاب ملی باشند و مالک خصوصی نداشته باشند؟ و مگر قرار نبود تا قوانین قبل از آن کنلمیکن اعلام شود؟ پس چگونه یک فرد حقیقی به استناد یک سند زیرخاکی چندصدساله میخواهد نزدیک به ششهزار هکتار از مرغوبترین رویشگاههای هیرکانی در مازندران را وقف یک امامزاده کند؟ آیا صدور چنین حکمی چراغ سبز به دیگر زمینخواران برای آغاز عملیات پایان هیرکانی نمیدهد؟ و آیا آنها با استناد به وحدترویه، خواهان صدور احکامی مشابه برای بنچاقهای مادربزرگها و پدربزرگهای تازه متولدشده اما زیرخاکی خود نخواهند شد؟! آیا اگر یکی از نوادگان خشایارشاه یا شاهعباس صفوی اینک سندی ارایه دهد که کل اصفهان بزرگ متعلق به من بوده، باید به آن تن داد؟!
سه: یادمان باشد «ناصر پیروی» جنگلبان شجاع ماسالی جان خویش را داد و جنگلخواران گردنش را با تیغ موکتبری بریدند، اما حاضر نشد پای سندی را امضا کند که منجر به تغییر مالکیت چند هکتار از رویشگاه هیرکانی شود. به احترام خون پاکش، جنگلخواری را به بهانهٔ وقف قانونی نکنیم.
چهار: دماوند نماد ایران و ثبت ملی است. دماوند مهمترین مؤلفه در تولید آب شیرین در شمال و مرکز ایران است. چگونه ممکن است هزاران هکتار از این کوهستان بیرقیب را کسی مالک بوده و ادعای وقف کرده باشد؟ اصلاً آقای رییسی! فلسفهٔ فقه و مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟ مگر جز این است که اگر حکمی شرعی در تضاد با حقوق ملی و مصلحت نظام اسلامی وجود داشته باشد، باید از اجرای آن ممانعت کرد. اجازه ندهید بیش از این مردم به مفاهیم قابل احترامی چون وقف بدبین شوند.
پنج: در ماجرای آقمشهد و دماوند، تشکلهای مردمنهاد در مازندران با هماهنگی نهادها و انجمنهای تخصصی مرتبط باید به سرعت رهبری جنبش مقابله با زمینخواری، جنگلخواری و کوهخواری را بدست گرفته و با تنظیم یک پتیشن در فضای وب از همهٔ ایرانیان به صورت منسجم بخواهند تا پایش را امضا کنند.
محمد درویش،
فعال محیط زیست
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
یک: چگونه ممکن است یک شخصیت حقیقی بتواند از دادگاهی در ایران حکم بگیرد - ولو به بهانهٔ وقف و کار خیر - تا بخشی از مایملک همهٔ ایرانیان در همهٔ زمانها را به خود اختصاص دهد؟ آقای رییسی شما دقیقاً کجا هستید؟
دو: مگر مطابق قانون ملیشدن اراضی که در سالهای نخست دههٔ چهل شمسی تصویب شد و به تأیید نظام جمهوری اسلامی ایران هم رسیده، قرار نیست تا همهٔ عرصههای طبیعی اعم از جنگل، مرتع، بیابان و تالاب ملی باشند و مالک خصوصی نداشته باشند؟ و مگر قرار نبود تا قوانین قبل از آن کنلمیکن اعلام شود؟ پس چگونه یک فرد حقیقی به استناد یک سند زیرخاکی چندصدساله میخواهد نزدیک به ششهزار هکتار از مرغوبترین رویشگاههای هیرکانی در مازندران را وقف یک امامزاده کند؟ آیا صدور چنین حکمی چراغ سبز به دیگر زمینخواران برای آغاز عملیات پایان هیرکانی نمیدهد؟ و آیا آنها با استناد به وحدترویه، خواهان صدور احکامی مشابه برای بنچاقهای مادربزرگها و پدربزرگهای تازه متولدشده اما زیرخاکی خود نخواهند شد؟! آیا اگر یکی از نوادگان خشایارشاه یا شاهعباس صفوی اینک سندی ارایه دهد که کل اصفهان بزرگ متعلق به من بوده، باید به آن تن داد؟!
سه: یادمان باشد «ناصر پیروی» جنگلبان شجاع ماسالی جان خویش را داد و جنگلخواران گردنش را با تیغ موکتبری بریدند، اما حاضر نشد پای سندی را امضا کند که منجر به تغییر مالکیت چند هکتار از رویشگاه هیرکانی شود. به احترام خون پاکش، جنگلخواری را به بهانهٔ وقف قانونی نکنیم.
چهار: دماوند نماد ایران و ثبت ملی است. دماوند مهمترین مؤلفه در تولید آب شیرین در شمال و مرکز ایران است. چگونه ممکن است هزاران هکتار از این کوهستان بیرقیب را کسی مالک بوده و ادعای وقف کرده باشد؟ اصلاً آقای رییسی! فلسفهٔ فقه و مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟ مگر جز این است که اگر حکمی شرعی در تضاد با حقوق ملی و مصلحت نظام اسلامی وجود داشته باشد، باید از اجرای آن ممانعت کرد. اجازه ندهید بیش از این مردم به مفاهیم قابل احترامی چون وقف بدبین شوند.
پنج: در ماجرای آقمشهد و دماوند، تشکلهای مردمنهاد در مازندران با هماهنگی نهادها و انجمنهای تخصصی مرتبط باید به سرعت رهبری جنبش مقابله با زمینخواری، جنگلخواری و کوهخواری را بدست گرفته و با تنظیم یک پتیشن در فضای وب از همهٔ ایرانیان به صورت منسجم بخواهند تا پایش را امضا کنند.
محمد درویش،
فعال محیط زیست
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
ﭘﯿﺎﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺯﻓﺎﻑ
داستانی زیبا از "علامه دهخدا"
ﭘﻴﺎﺯ ﻓﺮﻭﺵ هی ﻣﻴﺰﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺘﺶ و ﻣﻴﮕﻪ:
« ﭼﻪ ﺧﺎکی ﺗﻮ ﺳرﻡ ﻛﻨﻢ حالا ، ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺷﺪﻡ ﺭﻓﺖ»
ﮔﻔﺘﻢ: «چی ﺷﺪﻩ داداش من»؟
ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﮔﻔﺖ:
«ﭘﻴﺎﺯاﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯿﺸﻪ! کلی ﺷﺘﺮ ﺑﺎﺭ ﺯﺩﻡ ، ﺍﺯ ولایت ﮐﺮﺑﻼ ﭘﻴﺎﺯ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻣﺸﻬﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭﻳﻎ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭ»!
ﻫﻨﻮﺯ ﺣﺮﻓﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﭘﻴش نماز ﻣﺴﺠﺪ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺮﺍی ﻧﻤﺎﺯ ، ﺻﺪﺍﺵ ﻛﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ:
« ای ﺷﻴﺦ ﺩﺳﺖ ﺍین ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﻋَﺒﺎت!
ﭘﻴﺎﺯاﺵ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﺮﺍﺏ میشه! کلی ﭘﻴﺎﺯ ﺍﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ، ﻭلی ﺍﻫﺎلی ﻣﺸﻬﺪ ﺍَصلأ ﭘﻴﺎﺯ نمیﺧﻮﺭن »!
ﺷﻴﺦ ﻳﻪ ﻧﮕﺎهی ﺑﻪ ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ﻛﺮﺩ وﮔﻔﺖ:
«ﻛﻴﻠﻮ ﭼﻨﺪﻩ ﺍﻳﻨﺎ»؟
ﭘﻴﺎﺯ ﻓﺮﻭﺵ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻛﻴﻠﻮ ﻧﻴﻢ ﺳﻜﻪ.
ﺷﻴﺦ ﮔﻔﺖ:
«ﺍﮔﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍی ﭘﻴﺎﺯﺍﺕ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺮﻩ ۵۰ ﺳﻜﻪ ﺑﺮﻳﺰ ﺗﻮی ﺟﻴﺐ این ﻋﺒﺎ»
ﭘﻴﺎﺯ ﻓﺮﻭﺵ ﻳﻪ ﻧﮕﺎهی ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ یعنی ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺮﻳﺰ ﻭ ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ۵۰ ﺳﻜﻪ ﺭﻳﺨﺖ ﺗﻮی ﺟﻴﺐ ﺷﻴﺦ.
ﺷﻴﺦ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻻﻥ ﻳﻚ ﻛﻴﺴﻪ ﭘﻴﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﻴﻔﺮستی ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻭ ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺸﻢ»
ﺷﻴﺦ ﮔﻔﺖ: «ﻳﻪ ﻛﺎﻏﺬ میﻧﻮیسی،
ﭘﻴﺎﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﻫﺮ ﻛﻴﻠﻮ ۳ ﺳﻜﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ﻳﻚ ﻛﻴﻠﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ داده نمیشود»
ﻣﺮﺩ ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ﮔﻔﺖ: «ای ﺷﻴﺦ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪی؟ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻴﻢ ﺳﻜﻪ ﻫﻢ نمیﺧَﺮَند ﺍﻭﻧ ﻮقت ﺗﻮ میگی: ۳ ﺳﻜﻪ؟ تازه من از خدا می خوام به هر كس یك كیسه پیاز بفروشم…! تو میگی یك كیلو بیشتر نَدم…؟
شیخ یك نگاه عاقل اندر سفیهی به پیاز فروش انداخت و گفت:
ای ملعون …اگه چیزایی كه گفتم گوش نكنی پیازات به فروش نمیره…تو فقط همین كاری كه گفتم و میكنی و روانه مسجد شد منم به دنبالش…!
نماز كه تموم شد شیخ رفت،
بالای منبر رفت و گفت:
نقل است از امام محمد باقر كه روزی مردی به خدمت ایشان رسید و گفت یا ابالحسن بنده یك غلطی كردم سه تا زن گرفتم اما دیگه كشش ندارم
یا ابالحسن…!
چه خاكی توی سرم بكنم…!؟
ابالحسن گفت: پیاز کربلا را در مشهد بخور اون وقت حسابی میكشه…! (غریزه ات زیاد میشه)
از رسول خدا شنیدم كه هر كس پیاز کربلا را در مشهد بخُورد تا صبح با هفتاد هزار حوری بهشتی میتواند هم بستر شود و تازه صبح سرحال و با انرژی میگوید: دیگه نبود…؟
خلاصه شیخ با صدای بلند فریاد کشید؛ ای کسانی که از مردی افتادین یا كمرتون شله …!
پیازکربلا بخورین كه آب روی آتشه!
هنوز حرف شیخ تموم نشده بود كه دیدم كسی پای منبر نیست…!
از مسجد كه اومدم بیرون دیدم جلوی پیاز فروشی یك صفی طویل كشیدن مرد و زن كه اون سرش ناپیدا و دارن پیاز میخرن كیلویی سه سكه و تازه التماس میكنن كه بیشتر از یك كیلو بده… رفتم جلو و به پیاز فروش كه سر از پا نمیشناخت كمك كردم تا نوبت یه پیرزن شد…!
پیر زن مشهدی هم التماس میكرد و
میگفت:
الهی خیر ببینی ننه جان به مو دو كیلو بده…!
دعات مكُنُم ننه …! مو شوهرم چند ساله كه بخار مخار ندره دیگه …!
ان شاءالله ای پیاز کربلا ره بخوره حاجت موره بده …!
خشك رفته دیگه ای زمین لامصب، بس كه آب نخورده…!
خلاصه اون روز پیاز فروش همه پیازاش و فروخت و یه دونه پیاز مقبول هم به من داد….!
فرداش رفتم دم بساط پیاز فروش دیدم داره سكه هاش رو میشمره
كه پیر زن دیروزی اومد گفت:
خیر ببینی الهی ، پیاز کربلا نیاوردی هنوز…؟
پیاز فروش گفت: مگه یك كیلوی دیروز افاغه نكرد بی بی…؟
پیرزن خنده ریزی كرد و گفت : وا….خاك عالم...! چه چیزا مپرسی تو…!
پیاز فروش گفت: نقل است از امام صادق كه هر كس پیاز کربلا رو در مشهد بفروشه مثل دكتر محرَمه نَنه جان !
پیرزن گفت وا…محرَمه…!؟
خوب حالا كه محرَمی مگم:
دیشب بزور لنگه كفش دادم یك كیلو پیازه خالی خالی خورد بعد جا انداختُم رو ایوون خودم و آرایش كردم تا حاجی آمد…!
چه شبی بود دیشب…
یاد شب زفافُم افتادم…….آخی…!
تا سحر داشت بیل مزَد آب مداد ای زمین خُشكه ، همچی دلُم وا رفت كه نَگو ننه…. خلاصه همه چیش خوب بود ولی دهنش خیلی بوی پیاز مداد…!
غروب باید برُم مسجد ببینم ای امام باقر كه الهی به قربونش برُم حدیثی چیزی بره بوی پیاز نگفته…!
خلاصه ننه پیاز كه آوردی دو سه كیسه بفرست در خانه ما…!
پیر بری الهی ننه.
داستان بالا رو دهخدا تو کتابش آورده بود.
بعد از خواندنش خیلی به فکر فرو رفتم..
هنوز همون ملت دوره صفویه وقاجاریم
😓 😓 😓
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
داستانی زیبا از "علامه دهخدا"
ﭘﻴﺎﺯ ﻓﺮﻭﺵ هی ﻣﻴﺰﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺘﺶ و ﻣﻴﮕﻪ:
« ﭼﻪ ﺧﺎکی ﺗﻮ ﺳرﻡ ﻛﻨﻢ حالا ، ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺷﺪﻡ ﺭﻓﺖ»
ﮔﻔﺘﻢ: «چی ﺷﺪﻩ داداش من»؟
ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﮔﻔﺖ:
«ﭘﻴﺎﺯاﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯿﺸﻪ! کلی ﺷﺘﺮ ﺑﺎﺭ ﺯﺩﻡ ، ﺍﺯ ولایت ﮐﺮﺑﻼ ﭘﻴﺎﺯ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻣﺸﻬﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭﻳﻎ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭ»!
ﻫﻨﻮﺯ ﺣﺮﻓﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﭘﻴش نماز ﻣﺴﺠﺪ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺮﺍی ﻧﻤﺎﺯ ، ﺻﺪﺍﺵ ﻛﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ:
« ای ﺷﻴﺦ ﺩﺳﺖ ﺍین ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﻋَﺒﺎت!
ﭘﻴﺎﺯاﺵ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﺮﺍﺏ میشه! کلی ﭘﻴﺎﺯ ﺍﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ، ﻭلی ﺍﻫﺎلی ﻣﺸﻬﺪ ﺍَصلأ ﭘﻴﺎﺯ نمیﺧﻮﺭن »!
ﺷﻴﺦ ﻳﻪ ﻧﮕﺎهی ﺑﻪ ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ﻛﺮﺩ وﮔﻔﺖ:
«ﻛﻴﻠﻮ ﭼﻨﺪﻩ ﺍﻳﻨﺎ»؟
ﭘﻴﺎﺯ ﻓﺮﻭﺵ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻛﻴﻠﻮ ﻧﻴﻢ ﺳﻜﻪ.
ﺷﻴﺦ ﮔﻔﺖ:
«ﺍﮔﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍی ﭘﻴﺎﺯﺍﺕ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺮﻩ ۵۰ ﺳﻜﻪ ﺑﺮﻳﺰ ﺗﻮی ﺟﻴﺐ این ﻋﺒﺎ»
ﭘﻴﺎﺯ ﻓﺮﻭﺵ ﻳﻪ ﻧﮕﺎهی ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ یعنی ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺮﻳﺰ ﻭ ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ۵۰ ﺳﻜﻪ ﺭﻳﺨﺖ ﺗﻮی ﺟﻴﺐ ﺷﻴﺦ.
ﺷﻴﺦ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻻﻥ ﻳﻚ ﻛﻴﺴﻪ ﭘﻴﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﻴﻔﺮستی ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻭ ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺸﻢ»
ﺷﻴﺦ ﮔﻔﺖ: «ﻳﻪ ﻛﺎﻏﺬ میﻧﻮیسی،
ﭘﻴﺎﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﻫﺮ ﻛﻴﻠﻮ ۳ ﺳﻜﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ﻳﻚ ﻛﻴﻠﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ داده نمیشود»
ﻣﺮﺩ ﭘﻴﺎﺯﻓﺮﻭﺵ ﮔﻔﺖ: «ای ﺷﻴﺦ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪی؟ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻴﻢ ﺳﻜﻪ ﻫﻢ نمیﺧَﺮَند ﺍﻭﻧ ﻮقت ﺗﻮ میگی: ۳ ﺳﻜﻪ؟ تازه من از خدا می خوام به هر كس یك كیسه پیاز بفروشم…! تو میگی یك كیلو بیشتر نَدم…؟
شیخ یك نگاه عاقل اندر سفیهی به پیاز فروش انداخت و گفت:
ای ملعون …اگه چیزایی كه گفتم گوش نكنی پیازات به فروش نمیره…تو فقط همین كاری كه گفتم و میكنی و روانه مسجد شد منم به دنبالش…!
نماز كه تموم شد شیخ رفت،
بالای منبر رفت و گفت:
نقل است از امام محمد باقر كه روزی مردی به خدمت ایشان رسید و گفت یا ابالحسن بنده یك غلطی كردم سه تا زن گرفتم اما دیگه كشش ندارم
یا ابالحسن…!
چه خاكی توی سرم بكنم…!؟
ابالحسن گفت: پیاز کربلا را در مشهد بخور اون وقت حسابی میكشه…! (غریزه ات زیاد میشه)
از رسول خدا شنیدم كه هر كس پیاز کربلا را در مشهد بخُورد تا صبح با هفتاد هزار حوری بهشتی میتواند هم بستر شود و تازه صبح سرحال و با انرژی میگوید: دیگه نبود…؟
خلاصه شیخ با صدای بلند فریاد کشید؛ ای کسانی که از مردی افتادین یا كمرتون شله …!
پیازکربلا بخورین كه آب روی آتشه!
هنوز حرف شیخ تموم نشده بود كه دیدم كسی پای منبر نیست…!
از مسجد كه اومدم بیرون دیدم جلوی پیاز فروشی یك صفی طویل كشیدن مرد و زن كه اون سرش ناپیدا و دارن پیاز میخرن كیلویی سه سكه و تازه التماس میكنن كه بیشتر از یك كیلو بده… رفتم جلو و به پیاز فروش كه سر از پا نمیشناخت كمك كردم تا نوبت یه پیرزن شد…!
پیر زن مشهدی هم التماس میكرد و
میگفت:
الهی خیر ببینی ننه جان به مو دو كیلو بده…!
دعات مكُنُم ننه …! مو شوهرم چند ساله كه بخار مخار ندره دیگه …!
ان شاءالله ای پیاز کربلا ره بخوره حاجت موره بده …!
خشك رفته دیگه ای زمین لامصب، بس كه آب نخورده…!
خلاصه اون روز پیاز فروش همه پیازاش و فروخت و یه دونه پیاز مقبول هم به من داد….!
فرداش رفتم دم بساط پیاز فروش دیدم داره سكه هاش رو میشمره
كه پیر زن دیروزی اومد گفت:
خیر ببینی الهی ، پیاز کربلا نیاوردی هنوز…؟
پیاز فروش گفت: مگه یك كیلوی دیروز افاغه نكرد بی بی…؟
پیرزن خنده ریزی كرد و گفت : وا….خاك عالم...! چه چیزا مپرسی تو…!
پیاز فروش گفت: نقل است از امام صادق كه هر كس پیاز کربلا رو در مشهد بفروشه مثل دكتر محرَمه نَنه جان !
پیرزن گفت وا…محرَمه…!؟
خوب حالا كه محرَمی مگم:
دیشب بزور لنگه كفش دادم یك كیلو پیازه خالی خالی خورد بعد جا انداختُم رو ایوون خودم و آرایش كردم تا حاجی آمد…!
چه شبی بود دیشب…
یاد شب زفافُم افتادم…….آخی…!
تا سحر داشت بیل مزَد آب مداد ای زمین خُشكه ، همچی دلُم وا رفت كه نَگو ننه…. خلاصه همه چیش خوب بود ولی دهنش خیلی بوی پیاز مداد…!
غروب باید برُم مسجد ببینم ای امام باقر كه الهی به قربونش برُم حدیثی چیزی بره بوی پیاز نگفته…!
خلاصه ننه پیاز كه آوردی دو سه كیسه بفرست در خانه ما…!
پیر بری الهی ننه.
داستان بالا رو دهخدا تو کتابش آورده بود.
بعد از خواندنش خیلی به فکر فرو رفتم..
هنوز همون ملت دوره صفویه وقاجاریم
😓 😓 😓
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Forwarded from اتاق کار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصرف زمینهای کشاورزی مردم بلوچ توسط پیمانکاران وابسته به سپاه پاسداران!
امروز سه شنبه شرکت گاز توسط پیمانکاران شرکت های وابسته به سپاه پاسداران تحت عنوان حفاری جهت انتقال خط لوله گاز طبیعی به پاکستان، تلاش کرد زمینهای کشاورزی بلوچهای شهر «دراز» ایرانشهر را با زور تصرف کند. بنا به گزارش رسیده، این زمین های کشاورزی مردم است که جزو اراضی ملی محسوب نمیشوند و روستائیان در آن کشت کردهاند.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
امروز سه شنبه شرکت گاز توسط پیمانکاران شرکت های وابسته به سپاه پاسداران تحت عنوان حفاری جهت انتقال خط لوله گاز طبیعی به پاکستان، تلاش کرد زمینهای کشاورزی بلوچهای شهر «دراز» ایرانشهر را با زور تصرف کند. بنا به گزارش رسیده، این زمین های کشاورزی مردم است که جزو اراضی ملی محسوب نمیشوند و روستائیان در آن کشت کردهاند.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Forwarded from اتاق کار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتاق کار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پول میدهیم، بشکههای نفت و محصولات نهایی ارزان را میبریم!
«اویل پرایس» ابعاد تازهای از تزریق پنهانی سرمایه توسط پکن در نفت و گاز ایران را منتشر کرده است.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
«اویل پرایس» ابعاد تازهای از تزریق پنهانی سرمایه توسط پکن در نفت و گاز ایران را منتشر کرده است.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
۲- سندباد نامه - روباه و بوزینه
t.me/mrhallo
#قصههای_کهن_ایران_زمین
#سندبادنامه
روباه. بوزینه
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
#سندبادنامه
روباه. بوزینه
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#هر_شب_با_كتاب
#کتابخانه_هالو
آخرین لبخند- صادق هدایت
t.me/mrhallo
شاهکارهای نثر فارسی معاصر
تدوین استاد سعید نفیسی
#کتاب_صوتی
آخرین لبخند
صادق هدایت
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#هر_شب_با_کتاب
#کتابخانه_هالو
تدوین استاد سعید نفیسی
#کتاب_صوتی
آخرین لبخند
صادق هدایت
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#هر_شب_با_کتاب
#کتابخانه_هالو
Forwarded from اتاق کار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توریستهای شکارچی خارجی در مناطق حفاظت شده ایران در خراسان با تفنگهای شکاری مدرن و مجهز و با حضور افراد ایرانی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Forwarded from اتاق کار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتاق کار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگرفته از:شاخه گل ۳۴۷
آواز:اکبر گلپایگانی
تار:لطف الله مجد
شعر: طاهر انجدانی
مایه:بیات اصفهان
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
آواز:اکبر گلپایگانی
تار:لطف الله مجد
شعر: طاهر انجدانی
مایه:بیات اصفهان
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Forwarded from اتاق کار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM