This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"فراموش كن" از آلبوم آواى كوچه. تنظيم و آواز:مهرداد بهزاداول
بازخوانى ترانه اى قديمى با صداى آفت
.
هميشه صداقت و زندگيى كه در موسيقى كوچه بازاراى موج ميزند برايم جذاب بوده چيزى كه اين روزها در موسيقى پاپ و مردمى ايران بايد با چراغ به دنبالش گشت،كاش زودتر ترنم و عشق به كوچه هايمان برگردد!
.
@behzadavalmusic
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
بازخوانى ترانه اى قديمى با صداى آفت
.
هميشه صداقت و زندگيى كه در موسيقى كوچه بازاراى موج ميزند برايم جذاب بوده چيزى كه اين روزها در موسيقى پاپ و مردمى ايران بايد با چراغ به دنبالش گشت،كاش زودتر ترنم و عشق به كوچه هايمان برگردد!
.
@behzadavalmusic
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
دو نفری که در این عکس می بینید ایوان فرناندز دونده ی اهل اسپانیا و آبل موتای دونده ی اهل کنیا هستند. موضوع مربوط به هشت سال پیش می شود. دونده ی کنیایی نفر اول است و تا خط پایان ده متر فاصله دارد که با خیال اینکه از خط پایان عبور کرده، می ایستد. فرناندز که نفر دوم و پشت سر او بوده متوجه اشتباه او می شود، ابتدا به او اشاره می کند که خط پایان آنجاست! وقتی می بیند که او متوجه زبان او نمی شود، حریف را هل می دهد و پشت سر او می دود. موتای به عنوان نفر اول از خط عبور می کند و فرناندز دوم. همه اینها طی چند ثانیه اتفاق می افتد.
خبرنگار از فرناندز می پرسد که "برای چه این کار را کردی؟"
پاسخ می دهد "رویای من این است که روزی همه ما اینچنین زندگی اجتماعی ای داشته باشیم."
خبرنگار قانع نمی شود: "ولی چرا اجازه دادی دونده ی کنیایی اول شود؟"
ایوان می گوید "من که اجازه ندادم! او خودش داشت اول می شد."
خبرنگار اصرار دارد که "اما تو می توانستی اول شوی."
ایوان نگاهی به او می اندازد و می گوید "درست. اما حاصل ان پیروزی چه بود؟ آن مدال چه افتخاری برای من داشت؟
مادرم چه فکری در مورد من می کرد؟"
اولین عکس العملم از خواندن این گزارش اشک بود. گریه ی زیاد! نمی دانم برای چه و از کجا. بعدش فکر کردم که با پرسش ها، انتظارات، آفرین ها و اخم ها چه ارزش هایی را به ناخودآگاه فرزندانم منتقل می کنم؟ جایی دیدم که نوشته بود که "روش ها و ابزارهای درستِ بردن را به بچه هایمان بیاموزیم."
خیلی به هنر مادر ایوان فکر می کنم. به رویایی که در وجود فرزندش پرورانده و به رابطه ی عمیقی که با او ساخته.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
خبرنگار از فرناندز می پرسد که "برای چه این کار را کردی؟"
پاسخ می دهد "رویای من این است که روزی همه ما اینچنین زندگی اجتماعی ای داشته باشیم."
خبرنگار قانع نمی شود: "ولی چرا اجازه دادی دونده ی کنیایی اول شود؟"
ایوان می گوید "من که اجازه ندادم! او خودش داشت اول می شد."
خبرنگار اصرار دارد که "اما تو می توانستی اول شوی."
ایوان نگاهی به او می اندازد و می گوید "درست. اما حاصل ان پیروزی چه بود؟ آن مدال چه افتخاری برای من داشت؟
مادرم چه فکری در مورد من می کرد؟"
اولین عکس العملم از خواندن این گزارش اشک بود. گریه ی زیاد! نمی دانم برای چه و از کجا. بعدش فکر کردم که با پرسش ها، انتظارات، آفرین ها و اخم ها چه ارزش هایی را به ناخودآگاه فرزندانم منتقل می کنم؟ جایی دیدم که نوشته بود که "روش ها و ابزارهای درستِ بردن را به بچه هایمان بیاموزیم."
خیلی به هنر مادر ایوان فکر می کنم. به رویایی که در وجود فرزندش پرورانده و به رابطه ی عمیقی که با او ساخته.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
یه زمانی هم بود همه هوای هم و داشتن
آدمای اون موقع دِلای بزرگی داشتن...
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
آدمای اون موقع دِلای بزرگی داشتن...
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فکر کنم الان پخش این کلیپ مصداق اقدام علیه نظام به حساب بیاد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام هالوی عزیز استادبزرگوار
توکانالت خبرمرخص شدنت وازبیمارستان خبردارشدم
خیلی خوشحال شدم
ازخدای بزرگ ویکتاخواستارم
مثل تمام طول سالهای عمرباعزتت (نمیدانم چندسالته) همچنان زنده وپایدارباشی
شماتهرانی منهم عباس محمدی برده نقشینه کردستانم(شهربوکان)
دوست داشتم ازته دل بیام ازنزدیک زیارتت کنم ببوسمت
دسته گلی بیارم درحضورمبارکتان فیصی ببرم
این آهنگ کردی رو چون طبق معمول شغل شریفتون شکست دادن کرونابودە و این کروناروهم شکست دادی ازراه دوربه سلامتی هالوتقدیم میکنم
ارادتمندشما
عباس محمدی برده نقشینه شهرستان بوکان
توکانالت خبرمرخص شدنت وازبیمارستان خبردارشدم
خیلی خوشحال شدم
ازخدای بزرگ ویکتاخواستارم
مثل تمام طول سالهای عمرباعزتت (نمیدانم چندسالته) همچنان زنده وپایدارباشی
شماتهرانی منهم عباس محمدی برده نقشینه کردستانم(شهربوکان)
دوست داشتم ازته دل بیام ازنزدیک زیارتت کنم ببوسمت
دسته گلی بیارم درحضورمبارکتان فیصی ببرم
این آهنگ کردی رو چون طبق معمول شغل شریفتون شکست دادن کرونابودە و این کروناروهم شکست دادی ازراه دوربه سلامتی هالوتقدیم میکنم
ارادتمندشما
عباس محمدی برده نقشینه شهرستان بوکان
۳۸. خسرو و باغبان
T.me/mrhallo
#قصههای_کهن_ایران_زمین
#مرزبان_نامه
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#پایان
#مرزبان_نامه
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: گ.جاسمی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#پایان
۸-پول نوشته یووال نوح هراری ترجمه محمد رضا فرهادی پور
T.me/mrhallo
#پول
نوشته یووال نوح هراری
ترجمه محمدرضا فرهادیپور
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: ح. عزتنژاد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#پایان
نوشته یووال نوح هراری
ترجمه محمدرضا فرهادیپور
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: ح. عزتنژاد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#پایان
۸-دیوانه ای در روح او - اسماعیل فصیح
T.mr/mthallo
#خاک_اشنا
نوشته اسماعیل فصیح
دیوانهای در روح او
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: ح. عزت نژاد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
نوشته اسماعیل فصیح
دیوانهای در روح او
#کتاب_صوتی
راوی : ح.پرهام
باسپاس از: ح. عزت نژاد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
از چپو کردنِ این خانه خجالت نکشید
از منِ ساکن ویرانه خجالت نکشید
مملکت را بفروشید به روسیه و چین
اصلا از مردمِ بی خانه خجالت نکشید
مرد و زن را به فروشِ بدن انداخته اید
از فروشِ تنِ ریحانه خجالت نکشید
خرج نوسازیِ لبنان و یمن را بدهید
از مریوان و بم و بانه خجالت نکشید
خاکمان را اگر از بابِ وِتو کردن ها
باج دادید به بیگانه،خجالت نکشید
صد برابر شده اجناس،کما فی السابق
موقع دادن یارانه خجالت نکشید
نامِ ما را بگذارید نفوذی،خس و خاک
مثل آن مردک دیوانه خجالت نکشید
ضربه ای مانده که بر پیکر مردم نزدید؟
خب اگر هست،صمیمانه خجالت نکشید
#مصطفی_علوی
@moalavi
از منِ ساکن ویرانه خجالت نکشید
مملکت را بفروشید به روسیه و چین
اصلا از مردمِ بی خانه خجالت نکشید
مرد و زن را به فروشِ بدن انداخته اید
از فروشِ تنِ ریحانه خجالت نکشید
خرج نوسازیِ لبنان و یمن را بدهید
از مریوان و بم و بانه خجالت نکشید
خاکمان را اگر از بابِ وِتو کردن ها
باج دادید به بیگانه،خجالت نکشید
صد برابر شده اجناس،کما فی السابق
موقع دادن یارانه خجالت نکشید
نامِ ما را بگذارید نفوذی،خس و خاک
مثل آن مردک دیوانه خجالت نکشید
ضربه ای مانده که بر پیکر مردم نزدید؟
خب اگر هست،صمیمانه خجالت نکشید
#مصطفی_علوی
@moalavi
#خبر
🔺دریافتی جز به جز یک نماینده مجلس شورای اسلامی .
۱۱ میلیون و نیم حقوق یک ماه .
۳ میلیون هزینه دفتر نماینده در یک ماه .
۹ میلیون حقوق برای کارمند دفتر در یک ماه .
۲ میلیون ۲۰۰ هزار تومان هزینه ایاب و ذهاب در یک ماه .
۵ میلیون برای اجاره منزل در یک ماه .
۵۰۰ هزار تومان برای هزینه ی قبض موبایل در یک ماه .
به هر نماینده یک پژو پارس هم واگذار میشود .
مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان برای هزینه اجاره یا رهن منزل نیز واگذار میشود .
منبع سایت انتخاب
18 تیر 99
❇️ کانال تفت آنلاین
🆔 @taftonline◽️◻️
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔺دریافتی جز به جز یک نماینده مجلس شورای اسلامی .
۱۱ میلیون و نیم حقوق یک ماه .
۳ میلیون هزینه دفتر نماینده در یک ماه .
۹ میلیون حقوق برای کارمند دفتر در یک ماه .
۲ میلیون ۲۰۰ هزار تومان هزینه ایاب و ذهاب در یک ماه .
۵ میلیون برای اجاره منزل در یک ماه .
۵۰۰ هزار تومان برای هزینه ی قبض موبایل در یک ماه .
به هر نماینده یک پژو پارس هم واگذار میشود .
مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان برای هزینه اجاره یا رهن منزل نیز واگذار میشود .
منبع سایت انتخاب
18 تیر 99
❇️ کانال تفت آنلاین
🆔 @taftonline◽️◻️
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
Forwarded from اتاق کار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ارسالی دوست گرامی: محمد رحیمی
از دنبال کنندگان کانال شب نشینی
از دنبال کنندگان کانال شب نشینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر میر جلال الدین کزازی استاد زبان پارسی و حدادعادل رییس فرهنگستان زبان پارسی
هالو: به نظر من یکی از این سر بام افتاده است، یکی از آن سر بام
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
هالو: به نظر من یکی از این سر بام افتاده است، یکی از آن سر بام
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
میگن ملانصرالدین ، برای اینکه بفهمه چقدر از رمضون گذشته و چقدر مونده ، از روز اول ۳۰ تا کشمش میذاره تو جیب عباش و هر بار وقت افطا یه دونه کشمش میخورده .
زن ملا یه روز اتفاقی دستش به جیب عبای ملا میره و کشمشهارو میبینه .
میگه : بمیرم برات نمیدونستم اینقد کشمش دوست داری !
پس میره دو مشت حسابی کشمش میریزه تو جیبش !
بعد از چند روز تو مسجد مردم از ملانصرالدین میپرسن
ملا ، چقدر مونده به عید فطر؟
اونم دست میکنه تو جیبش و بعد از کمی مکث و تعجب میگه :
والا اگه حساب با حساب کشمشها باشه
امسال عیدی در کار نیست !
حالا وضعیت ما ملت ایران هم همینه ، معلوم نیست !
کی سال تحصیلی تموم میشه
کی کرونا از بین میره
کی اختلاس تموم میشه
کی آب و برق مجانی میشه
کی آمریکا نابود میشه
کی اسرائیل محو میشه
کی قیمت خودرو پایین میاد
کی قیمت ارز و دلار پایین میاد
کی قیمت سکه پایین میاد
کی میتونیم نفت بفروشیم
کی برجام به سرانجام میرسه
کی حضرات دست از دزدی برمیدارن
یا اصلاً قدس کی آزاد میشه
تنها چیزی که معلومه اینکه عمر ، منو شماست که داره هر روز به آخر نزدیک میشه ولی رنگ آرامش واقعی و خوشی تو این عمر........ ندیدیم !
میگن وضع کشمشیه همینه!!!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
زن ملا یه روز اتفاقی دستش به جیب عبای ملا میره و کشمشهارو میبینه .
میگه : بمیرم برات نمیدونستم اینقد کشمش دوست داری !
پس میره دو مشت حسابی کشمش میریزه تو جیبش !
بعد از چند روز تو مسجد مردم از ملانصرالدین میپرسن
ملا ، چقدر مونده به عید فطر؟
اونم دست میکنه تو جیبش و بعد از کمی مکث و تعجب میگه :
والا اگه حساب با حساب کشمشها باشه
امسال عیدی در کار نیست !
حالا وضعیت ما ملت ایران هم همینه ، معلوم نیست !
کی سال تحصیلی تموم میشه
کی کرونا از بین میره
کی اختلاس تموم میشه
کی آب و برق مجانی میشه
کی آمریکا نابود میشه
کی اسرائیل محو میشه
کی قیمت خودرو پایین میاد
کی قیمت ارز و دلار پایین میاد
کی قیمت سکه پایین میاد
کی میتونیم نفت بفروشیم
کی برجام به سرانجام میرسه
کی حضرات دست از دزدی برمیدارن
یا اصلاً قدس کی آزاد میشه
تنها چیزی که معلومه اینکه عمر ، منو شماست که داره هر روز به آخر نزدیک میشه ولی رنگ آرامش واقعی و خوشی تو این عمر........ ندیدیم !
میگن وضع کشمشیه همینه!!!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
🔴 ادامه جولان آزادانه کشتیهای ترال چینی در آبهای جنوبی ایران؛ تکهای از پازل قرارداد ۲۵ ساله؟
عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی: شرکتهایی تشکیل دادهاند با مشارکت ۴۹ درصد چینیها و ۵۱ درصد از افرادی که نمیدانم اصطلاح «ژن خوب» برایشان به کار ببریم یا نه!
نماینده وقت بندرعباس در مجلس شورای اسلامی نیز از وجود رانت و دستهای پشت پرده در حضور کشتیهای چینی در آبهای جنوبی ایران خبر داده بود.
حضور کشتیهای چینی در آبهای خلیج فارس با خبری درباره اجاره ۲۵ ساله کیش به چینیها همزمان شده بود!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی: شرکتهایی تشکیل دادهاند با مشارکت ۴۹ درصد چینیها و ۵۱ درصد از افرادی که نمیدانم اصطلاح «ژن خوب» برایشان به کار ببریم یا نه!
نماینده وقت بندرعباس در مجلس شورای اسلامی نیز از وجود رانت و دستهای پشت پرده در حضور کشتیهای چینی در آبهای جنوبی ایران خبر داده بود.
حضور کشتیهای چینی در آبهای خلیج فارس با خبری درباره اجاره ۲۵ ساله کیش به چینیها همزمان شده بود!
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
"قاچاق نبی"
نبی در سال ۱۸۵۴ در روستای آشاغی موللو در منطقه قوبادلی در حاشیه رود آراز به دنیا آمد. پدرش علی کیشی و مادرش گؤزل به دلیل فقیر بودن در زمین های کشاورزی و خانه های اربابان کار می کردند.
نبی هر چه بزرگ تر می شد و درکش از دنیای پیرامون و زندگی واقعی بیشتر می شد، رنج خانواده و مردمش را عمیق تر احساس می کرد و از ظلم اربابان خشمگین تر می شد، تا اینکه روزی در سنین نوجوانی، جعفر خان، ارباب پدرش برای دریافت مالیات سراغ على کیشی می آید و چون علی کیشی اعتراض می کند، او را آنقدر می زند تا نیمه جان بر زمین می افتد، این بار نبی به اعتراض برمی خیزد و به خاطر تمام ناعدالتی ها و ظلم هایی که در حق خود و مردمش روا| داشته اند، بر سر ارباب هجوم می آورد، سربازهای تزار نبی ۱۶ ساله را زندانی می کنند و او بعد از ۲ سال از زندان فرار می کند و با کمک سایر کشاورزان رسالتش را برای دفاع از مظلومین شروع می کند.
قاچاق نبی دلداده هَجَر بود، دختری شجاع، جسور و جنگجو که نه تنها با اهداف و دغدغه های او مخالف نبود، بلکه روحیه حق طلبی اش باعث قدرت گرفتن قاچاق نبی بود.
قاچاق نبی در طول مبارزاتش از پذیرفتن هیچ مسئولیتی نهراسید؛ آن گونه که همه نبی را با هجر و هجر را با نبی می شناختند و مقاومت این شیرزن در مقابل طعمه ها، تطمیع ها و تهدید های اربابان قدرتمند، شاهدی بزرگ برای شجاعت و عشق هجر است.
قاچاق نبی مبارز و حق طلبی دلیر، منصف و راهبر بود، به طوری که در مقابل همه مظلومین احساس وظیفه می کرد و با تفنگ و اسبش می تاخت و چاقو بر گلوی اربابان سنگدل و بی انصاف می گذاشت، ولیکن انصافش حکم می کرد جان کسی را نگیرد، هدف او برابری بود نه زورگویی، صاحبان زمین به دلیل قدرت و شجاعت و علاوه بر آن نفوذی که در میان مردم داشت، از او ترس و واهمه داشتند. لازم به ذکر است، قاچاق نبی مبارزات در شمال آراز را کافی نمی دانست و با چشم پوشی بر مرزهای موجود بین دو آزربایجان، در جنوب رود آراز نیز به مبارزات خود ادامه می داد.
در نهایت بسیاری جاسوس برای از پای انداختن او گماردند و حتی پیشنهاد های چرب و لذیذی برایش داشتند که قاچاق نبی و هجر با هوشیاری تمام راه ورود را بستند و همین فداکاری آنان باعث شد که قاچاق نبی به قهرمان مردمی تبدیل شود و نام هایشان در تاریخ جاودانه بدرخشد.
قاچاق نبی در تاریخ ۱۲ مارس ۱۸۹۶ در مرز بین ایران و ترکیه کنونی قربانی خیانتی بزرگ شد که از پیش فراهم شده بود و به واسطه جاسوسان روسی کشته شد.
عجب آنکه پس از گذشت تمام این سال ها نه تنها خاطره این شجاعت ها کمتر نشده، بلکه به واسطه مردمی که باورش داشتند و سینه به سینه داستان هایش را نقل کردند و حتی رشادت های قاچاق نبی را در گوش کودکانشان لالایی گفتند، این حماسه در اکثر زمینه های هنری از جمله فیلم سازی، نمایشنامه نویسی، تئاتر، موسیقی و... مشهود است.
ترانه "قاچاق نبی" که در پست بعدی آمده است، یکی از آهنگ های معروف آذربایجانی می باشد که توسط خواننده معروف آذربایجان خان شوشینسکی اجرا شده است.
👇👇👇👇👇👇
نبی در سال ۱۸۵۴ در روستای آشاغی موللو در منطقه قوبادلی در حاشیه رود آراز به دنیا آمد. پدرش علی کیشی و مادرش گؤزل به دلیل فقیر بودن در زمین های کشاورزی و خانه های اربابان کار می کردند.
نبی هر چه بزرگ تر می شد و درکش از دنیای پیرامون و زندگی واقعی بیشتر می شد، رنج خانواده و مردمش را عمیق تر احساس می کرد و از ظلم اربابان خشمگین تر می شد، تا اینکه روزی در سنین نوجوانی، جعفر خان، ارباب پدرش برای دریافت مالیات سراغ على کیشی می آید و چون علی کیشی اعتراض می کند، او را آنقدر می زند تا نیمه جان بر زمین می افتد، این بار نبی به اعتراض برمی خیزد و به خاطر تمام ناعدالتی ها و ظلم هایی که در حق خود و مردمش روا| داشته اند، بر سر ارباب هجوم می آورد، سربازهای تزار نبی ۱۶ ساله را زندانی می کنند و او بعد از ۲ سال از زندان فرار می کند و با کمک سایر کشاورزان رسالتش را برای دفاع از مظلومین شروع می کند.
قاچاق نبی دلداده هَجَر بود، دختری شجاع، جسور و جنگجو که نه تنها با اهداف و دغدغه های او مخالف نبود، بلکه روحیه حق طلبی اش باعث قدرت گرفتن قاچاق نبی بود.
قاچاق نبی در طول مبارزاتش از پذیرفتن هیچ مسئولیتی نهراسید؛ آن گونه که همه نبی را با هجر و هجر را با نبی می شناختند و مقاومت این شیرزن در مقابل طعمه ها، تطمیع ها و تهدید های اربابان قدرتمند، شاهدی بزرگ برای شجاعت و عشق هجر است.
قاچاق نبی مبارز و حق طلبی دلیر، منصف و راهبر بود، به طوری که در مقابل همه مظلومین احساس وظیفه می کرد و با تفنگ و اسبش می تاخت و چاقو بر گلوی اربابان سنگدل و بی انصاف می گذاشت، ولیکن انصافش حکم می کرد جان کسی را نگیرد، هدف او برابری بود نه زورگویی، صاحبان زمین به دلیل قدرت و شجاعت و علاوه بر آن نفوذی که در میان مردم داشت، از او ترس و واهمه داشتند. لازم به ذکر است، قاچاق نبی مبارزات در شمال آراز را کافی نمی دانست و با چشم پوشی بر مرزهای موجود بین دو آزربایجان، در جنوب رود آراز نیز به مبارزات خود ادامه می داد.
در نهایت بسیاری جاسوس برای از پای انداختن او گماردند و حتی پیشنهاد های چرب و لذیذی برایش داشتند که قاچاق نبی و هجر با هوشیاری تمام راه ورود را بستند و همین فداکاری آنان باعث شد که قاچاق نبی به قهرمان مردمی تبدیل شود و نام هایشان در تاریخ جاودانه بدرخشد.
قاچاق نبی در تاریخ ۱۲ مارس ۱۸۹۶ در مرز بین ایران و ترکیه کنونی قربانی خیانتی بزرگ شد که از پیش فراهم شده بود و به واسطه جاسوسان روسی کشته شد.
عجب آنکه پس از گذشت تمام این سال ها نه تنها خاطره این شجاعت ها کمتر نشده، بلکه به واسطه مردمی که باورش داشتند و سینه به سینه داستان هایش را نقل کردند و حتی رشادت های قاچاق نبی را در گوش کودکانشان لالایی گفتند، این حماسه در اکثر زمینه های هنری از جمله فیلم سازی، نمایشنامه نویسی، تئاتر، موسیقی و... مشهود است.
ترانه "قاچاق نبی" که در پست بعدی آمده است، یکی از آهنگ های معروف آذربایجانی می باشد که توسط خواننده معروف آذربایجان خان شوشینسکی اجرا شده است.
👇👇👇👇👇👇
👍1