بخشی از نامه ی یک پزشک مسئول درمان بیماری کرونا به فرزندش:
اما اگر جان به در نبردم ، یک چیز را در مورد من بدان:
“من شهید نیستم”
اگر من مردم و قلدران حاکم که البته امیدوارم در روزگار جوانی تو دیگر از این دیار رخت بربسته باشند ، به من یک لقب پرطمطراق شهید دادند و تو خواستی از عواید آن بهرمند شوی به خودت مربوط است!
به من تا آنجایی مربوط است که بخواهم خودم را به درستی به تو معرفی کنم و گفتن این حقیقت که:
من شهید نیستم
و از این لقب پوشالی و کاسبکارانه حالم بهم میخورد
من فقط یک انسانم
یک انسانی که پزشک است
درگیر فعالیت کاری در یک دوره از اپیدمی خطرناکی بنام کرونا شده
کارش را دوست دارد
به انجام دقیق و صحیح آن متعهد است
مردم را دوست دارد و بلکه عاشق آنهاست
مسئولیت پذیر و خستگی ناپذیر است
حاضر است جور همه همکاران و بیمارانش را یکجا بکشد
تاخیر در ورود و تعجیل در خروج ندارد
و …
اما؛ اگر در این گیر و دار عمرش به آخر رسید ، بدان و آگاه باش که هرگز و هرگز خودش را شهید ندانسته بود!
اخیرا در رسانه ها خبری منتشر شد مبنی بر اینکه قرار شده به من و امثال منی که شاید در حین درمان بیماران کرونایی ، خود مبتلا و یحتمل بمیریم لقب “شهید” اعطا شود!
بگذریم از اینکه خود کسانی که نظیر اسلافشان در دوره قاجاریه القاب پلنگ السلطنه و ببرالدوله به اقاربشان بذل و بخشش میکردند چقدر در این بحران کنونی مملکتمان مقصرند ، بگذریم از اینکه چرا و به دلیل این اپیدمی تا این حد فراگیر و دردسرساز شده است ، بگذریم از اینکه چقدر گرته های کمرنگ این بزرگان نظیر آخوند تبریزیان رجاله در قصور اجتماعی اکثر لایه های جامعه نقش داشته اند ، بگذریم از اینکه چقدر از سرمایه های کشورمان که میتوانست سبب تجهیز بیمارستانها و ارتقا خدمات بهداشتی درمانی شود برای جنگهای نیابتی در سوریه و یمن و عراق هزینه شده اند یا موشکهای شصت متری منقش به شعار مرگ بر این و آن با آن سرمایه ها تولیده شده اند …
آری از همه اینها بگذریم
اما از این نمیگذرم
“من شهید نیستم”
اهل هیچ ایدئولوژی و فرقه ای نیستم
برای هیچ مکتبی هم جانفشانی نکرده و نمیکنم
من به هیچ خاکی تعلق ندارم الا زمین
و به هیچ آئینی الا انسانیت!
ایران را دوست دارم و مردمانش را
همین!
نه چیزی بیش ، نه چیزی کم!
و اجازه هم نمیدهم نام من ، حرفه طبابتم و نقش آفرینی اجتماعی ام در هیئت یک پزشک (که به آن افتخار میکنم)ّ دستمایه و خوراک تبلیغاتی لازم برای هر نوع مکتب یا حاکمیتی را فراهم آورد!
پسرکم؛
تجربه تلخ جنگ که انجا هم چندی پدرت دور و نزدیک درگیرش بود به من آموخت که لقب “شهید” خیلی بیشتر از آنکه حاکی از شرافت یک انسان از جان گذشته باشد ، دلالت بر حقانیت مسلم و محرز حاکمیتی دارد که از هر نمدی (ولو خون جوانان بیگناهش) میخواهد کلاهی برای سلطنت خود بدوزد!
شهید که آمد به دنبالش “راه شهید” و “اعتقاد شهید” و “حق شهید” هم میایند!!
کسانی راه شهیدان را رجیستر میکنند
اعتقاداتشان را تبیین میکنند
حتی سالها بعد از شهادتشان برای آنها و از قول خودشان وصیتنامه های پرسوز و گداز مینویسند
و حقوق شان را آنچنان که گلوی شهیدناشدگان را بفشارد مشخص میکنند
از همه چندش آورتر اینکه بعد از مدتی هولدینگ های عظیمی هم به نام “بنیاد شهید” راه میافتند که در ظل فرمایش ها و تنویرات بزرگان و بازتعریف راه و مشی شهدا آب به آسیاب کسانی بریزند که اگر مرگ شهید برای خودش آبی نداشت حتما نانی برای آنها داشته باشد!!
نه دلبندم من اهل این خودفروشی و تزویر نیستم و به تو هم پیشنهاد میکنم که درگیر جو ریاکارانه اعطای این لقب آبکی به پدرت نشوی!
پدرت مرد است و مردانه کار میکند
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
اما اگر جان به در نبردم ، یک چیز را در مورد من بدان:
“من شهید نیستم”
اگر من مردم و قلدران حاکم که البته امیدوارم در روزگار جوانی تو دیگر از این دیار رخت بربسته باشند ، به من یک لقب پرطمطراق شهید دادند و تو خواستی از عواید آن بهرمند شوی به خودت مربوط است!
به من تا آنجایی مربوط است که بخواهم خودم را به درستی به تو معرفی کنم و گفتن این حقیقت که:
من شهید نیستم
و از این لقب پوشالی و کاسبکارانه حالم بهم میخورد
من فقط یک انسانم
یک انسانی که پزشک است
درگیر فعالیت کاری در یک دوره از اپیدمی خطرناکی بنام کرونا شده
کارش را دوست دارد
به انجام دقیق و صحیح آن متعهد است
مردم را دوست دارد و بلکه عاشق آنهاست
مسئولیت پذیر و خستگی ناپذیر است
حاضر است جور همه همکاران و بیمارانش را یکجا بکشد
تاخیر در ورود و تعجیل در خروج ندارد
و …
اما؛ اگر در این گیر و دار عمرش به آخر رسید ، بدان و آگاه باش که هرگز و هرگز خودش را شهید ندانسته بود!
اخیرا در رسانه ها خبری منتشر شد مبنی بر اینکه قرار شده به من و امثال منی که شاید در حین درمان بیماران کرونایی ، خود مبتلا و یحتمل بمیریم لقب “شهید” اعطا شود!
بگذریم از اینکه خود کسانی که نظیر اسلافشان در دوره قاجاریه القاب پلنگ السلطنه و ببرالدوله به اقاربشان بذل و بخشش میکردند چقدر در این بحران کنونی مملکتمان مقصرند ، بگذریم از اینکه چرا و به دلیل این اپیدمی تا این حد فراگیر و دردسرساز شده است ، بگذریم از اینکه چقدر گرته های کمرنگ این بزرگان نظیر آخوند تبریزیان رجاله در قصور اجتماعی اکثر لایه های جامعه نقش داشته اند ، بگذریم از اینکه چقدر از سرمایه های کشورمان که میتوانست سبب تجهیز بیمارستانها و ارتقا خدمات بهداشتی درمانی شود برای جنگهای نیابتی در سوریه و یمن و عراق هزینه شده اند یا موشکهای شصت متری منقش به شعار مرگ بر این و آن با آن سرمایه ها تولیده شده اند …
آری از همه اینها بگذریم
اما از این نمیگذرم
“من شهید نیستم”
اهل هیچ ایدئولوژی و فرقه ای نیستم
برای هیچ مکتبی هم جانفشانی نکرده و نمیکنم
من به هیچ خاکی تعلق ندارم الا زمین
و به هیچ آئینی الا انسانیت!
ایران را دوست دارم و مردمانش را
همین!
نه چیزی بیش ، نه چیزی کم!
و اجازه هم نمیدهم نام من ، حرفه طبابتم و نقش آفرینی اجتماعی ام در هیئت یک پزشک (که به آن افتخار میکنم)ّ دستمایه و خوراک تبلیغاتی لازم برای هر نوع مکتب یا حاکمیتی را فراهم آورد!
پسرکم؛
تجربه تلخ جنگ که انجا هم چندی پدرت دور و نزدیک درگیرش بود به من آموخت که لقب “شهید” خیلی بیشتر از آنکه حاکی از شرافت یک انسان از جان گذشته باشد ، دلالت بر حقانیت مسلم و محرز حاکمیتی دارد که از هر نمدی (ولو خون جوانان بیگناهش) میخواهد کلاهی برای سلطنت خود بدوزد!
شهید که آمد به دنبالش “راه شهید” و “اعتقاد شهید” و “حق شهید” هم میایند!!
کسانی راه شهیدان را رجیستر میکنند
اعتقاداتشان را تبیین میکنند
حتی سالها بعد از شهادتشان برای آنها و از قول خودشان وصیتنامه های پرسوز و گداز مینویسند
و حقوق شان را آنچنان که گلوی شهیدناشدگان را بفشارد مشخص میکنند
از همه چندش آورتر اینکه بعد از مدتی هولدینگ های عظیمی هم به نام “بنیاد شهید” راه میافتند که در ظل فرمایش ها و تنویرات بزرگان و بازتعریف راه و مشی شهدا آب به آسیاب کسانی بریزند که اگر مرگ شهید برای خودش آبی نداشت حتما نانی برای آنها داشته باشد!!
نه دلبندم من اهل این خودفروشی و تزویر نیستم و به تو هم پیشنهاد میکنم که درگیر جو ریاکارانه اعطای این لقب آبکی به پدرت نشوی!
پدرت مرد است و مردانه کار میکند
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
۷. زیبا از محمد حجازی
T.me/mrhallo
#کتاب
#کتاب_صوتی
#زیبا
نوشته: #محمد_حجازی
باصدای: ح. پرهام
#سیزده_شب
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
شب سوم
#کتاب_صوتی
#زیبا
نوشته: #محمد_حجازی
باصدای: ح. پرهام
#سیزده_شب
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
شب سوم
۸. زیبا از محمد حجازی
T.me/mrhallo
#کتاب
#کتاب_صوتی
#زیبا
نوشته: #محمد_حجازی
باصدای: ح. پرهام
#سیزده_شب
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
شب سوم
#کتاب_صوتی
#زیبا
نوشته: #محمد_حجازی
باصدای: ح. پرهام
#سیزده_شب
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
شب سوم
۹. زیبا از محمد حجازی
T.me/mrhallo
#کتاب
#کتاب_صوتی
#زیبا
نوشته: #محمد_حجازی
باصدای: ح. پرهام
#سیزده_شب
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
شب سوم
#کتاب_صوتی
#زیبا
نوشته: #محمد_حجازی
باصدای: ح. پرهام
#سیزده_شب
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
شب سوم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#هفت_خوان کرونایی
#خوان_پنجم
#رستم_و_خرید_آنلاین
انیمیشن #جمال_رحمتی
صداپیشه محمدرضا صولتی
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
#خوان_پنجم
#رستم_و_خرید_آنلاین
انیمیشن #جمال_رحمتی
صداپیشه محمدرضا صولتی
کانال اشعار هالو
@mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
👏1
کردها.TEDX
t.me/mrhallo
#سخنرانی های تد
استیفن منزفیلد درباره کردها
#TEDX
ترجمه : احسان توفیقیان و لیلا طاهری
💭 برای صرفهجویی در حجم اینترنت شما عزیزان فایل کم حجم شده به شکل صوتی تقدیم شده
فایل تصویری را میتوانید در یوتوپ ببینید:
https://youtu.be/Wiqhu3Q5NpE
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#گاهانه
استیفن منزفیلد درباره کردها
#TEDX
ترجمه : احسان توفیقیان و لیلا طاهری
💭 برای صرفهجویی در حجم اینترنت شما عزیزان فایل کم حجم شده به شکل صوتی تقدیم شده
فایل تصویری را میتوانید در یوتوپ ببینید:
https://youtu.be/Wiqhu3Q5NpE
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
#گاهانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دروغگو کم حافظه است.
رسمن میگوید از چه تاریخی خبر داشتند که کرونا در کشور وجود دارد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
رسمن میگوید از چه تاریخی خبر داشتند که کرونا در کشور وجود دارد
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo
سلام اقای عالی پیام چند وقت پیش تلوزیون یه تبلیغی بابت ژل ضدعفونی انجام داد گفت شماره ۲ رو به ۳۰۰۰۱۹۳۶ بفرستید ۲۵ اسفند مبلغ ۱۴۰هزارتومان پرداخت کردیم ولی هنوز که هنوزه برامون ارسال نکردن حتی جواب دیگه نمیدن خواهش تو کانالتون اطلاعات رسانید کنید بی زحمت به خدا کارگرم اون موقع ژل جای نبود بعدشم تلوزیون تبلیغ کرد فکر نمی کردیم کلاه برداری باشه
پرواز همای و لوطیاش
در اواسط دههی هشتاد شخص جوانی به نام سعید جعفرزاده احمد سرگورابی معروف به «پرواز همای» پای به عرصه موسیقی بازاری ایران نهاد.همای یک نمونه مثالی از دالیهای میانمایهایاست (رجوع شود به یادداشت گرگها و گوسفندان دالی) که در طی این چند دهه اخیر از همآغوشی نظام اقتصاد سرمایهداری با نظام حاکم سیاسی در ایران برساخته شده است.در واقع این همآغوشی سبب پدید آمدن میانمایگانی در عرصه هنر شده است که تشکیل دهنده غشای هسته آپاراتوس ایدئولوژی نظام حاکم هستند.
همای در ابتدا با ترانه سازیهای عامیانه و با رمزگذاریهای سطحی و به ظاهر ضد مذهب و ارکستراسیون سازهای موسیقی سنتی کار خود را آغاز کرد. رمزگذاریهای که، در سطحی ترین رمزگشاییهای مشتریانش، قرائتی ضد استیلای نظام حاکم دینی پیدا میکرد و او و مشتریانش را در قشریترین و سخیفترین شکل مقاومت، سرشار از شوق و شعف بیان «امر مگوی» مینمود.
شوق و شعف کاذبی که در سطح انتزاعی باقی میماند و هر نوع کنش(عمل) انباشت شده از سرکوب «اراده به آزادی حقیقی» را در بطن جامعه خنثی یا منحرف میکرد.
بعد از مدتی این امر بر آقای گورابی مشتبه شد که خود عامل است و میتواند از لوطیاش جدا و مستقل شود. پس به خارج کشور سفر کرد. در ابتدا کمی تاخت مصاحبه کرد کنسرت برگزار کرد. از شیخ و زاهد گفت که می و معشوق را حرام کردهاند. ولی او در غیاب لوطیاش، دیگر گوراب جماعتی نبود که در آپاراتوس هدایت شده برایش پول بریزند و سوت و جیغ بزنند.در جمع گورابیهای سرگردان خارج کشور که اغلب دنبال لوطی جدید جهت نشان دادن «جای دوست و دشمن» برای یک لقمه نان در آشکارترین صورت ممکن هستند دیگر رمزگذاریهایی پیشپا افتاده و مبتذل آقای گورابی، نه کارکرد داشت نه شهرتساز و پولساز بود و نه حتی نولوطی شاد کن. بنابراین نالهی همای خیزی برنداشت که عزم به بازگشت گرفت.
اغلب این میانمایگان، هنگام که برگشت میخورند مجبور هستند که در گیت ورودی ایران، جلوی لوطی قدیمشان لخت و برهنه شوند و دار و ندارشان را بر روی دایره لوطی بریزند.
او در آپاراتوس پنهان حاکم دیگر جایی نداشت و برای آنکه توبهاش پذیرفته شود باید در آپاراتوس عیان حاکم سخت خوش رقصی میکرد؛ چیزی تقریبا مانند طرح جمعآوری اراذل و اوباش که آفتابه به گردن به دور شهر و محلهشان میگردانند
«... من پاسخ اعتماد نظام را، پاسخ محبت مردم را و پاسخ انتقاد اهالی موسیقی و منتقدان را فقط روی صحنه میتوانم بدهم، چرا این فرصت را نداشته باشم؟ ناحق به من تهمت ضد انقلاب میزنید؟ من فرزند این انقلاب هستم و تا زندهام وفادار به این سرزمین خواهم ماند[...]متاسفانه برداشتهای گوناگون از شعرها و آهنگهایم خیلیها را به اشتباه میاندازد، اما به امید پروردگار امروز یک همای تکامل یافته و آگاه با زبانی متفاوت خواهید دید. باور نمیکنید؟ بیایید و ببینید.»(مصاحبه پرواز همای خبرگزاری ایسنا ۱۹ خرداد ۱۳۹۴)
از رسانهها؛
- البته «پرواز همای» به سخن گفتن از تغییر و تعهد به ایران بسنده نکرده و در روزهای گذشته و همزمان با تفحص پیکر 175 شهید غواص، قطعهای از او منتشر شد که عنوان شد برای ادای دِین به شهدا این قطعه را خوانده است.
[...]این خواننده همچنین با انتشار ویدئوی «بشر کُشها»، اعتراض خود را به نسلکشیها و تحریمهای سیاسی اعلام کرد. (خبرگزاری تسنیم 19 خرداد 1394)
- در کنسرت شب گذشته که ساعت 21:30 در تالار وحدت آغاز شد "همای" با اشاره به تلاش برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کنسرت را با قطعه «به نام یزدان» و"گمنام" شروع کرده و آن را به روح بزرگ سردار شهید حسین همدانی تقدیم کرد.(خبرگزاری مشرق ۲۱ مهر ۱۳۹۴)
- پیروز ارجمند:«[همای] این خواننده جوان کشورمان چند سال است که بر پایه ضوابط کشور گام برمیدارد و هیچ تخلفی نکرده و حتی کارهای خوبی نیز انجام داده از جمله خواندن یک قطعه برای مردم غزه. پس ما نیز باید با او همراهی کنیم و گذشت داشته باشیم تا او را به دامن نظام بازگردانیم.»(سایت مشرق ۶ خرداد ۱۳۹۴)
- همای که خواننده جوان [...] پس از درگیر شدن با حواشی مختلف سرانجام به سرعت توانست خطاهای گذشته را بپوشاند و با ذخیره کردن مخاطبان سابقش در سبد مخاطبان امروز میزان علاقمندان آثارش را تا اندازهای بالا ببرد (خبرگزاری مشرق 21 مهر 1394)
- برای «همای» در دادسرای فرهنگ و رسانه «قرار منع تعقیب» صادر و اعلام شد که این هنرمند مشکلی برای اجرای کنسرت ندارد.( خبرگزاری ایلنا 27 خرداد 1394)
و بازگشت به آپاراتوس پنهان
سعید جعفرزاده احمد سرگورابی ملقب به پرواز همای بعد از کشتار آبان 98 در تور کنسرتش از معالیآباد شیراز تا فرمانداری قلعه حسن خان: آسوده بخوابید لوطی در امن و امان است وضعیت عادی ست.
و این داستان همچنان ادامه دارد.
#ادمین_برگه_موسیقی_ایران
@musiqueiran
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
در اواسط دههی هشتاد شخص جوانی به نام سعید جعفرزاده احمد سرگورابی معروف به «پرواز همای» پای به عرصه موسیقی بازاری ایران نهاد.همای یک نمونه مثالی از دالیهای میانمایهایاست (رجوع شود به یادداشت گرگها و گوسفندان دالی) که در طی این چند دهه اخیر از همآغوشی نظام اقتصاد سرمایهداری با نظام حاکم سیاسی در ایران برساخته شده است.در واقع این همآغوشی سبب پدید آمدن میانمایگانی در عرصه هنر شده است که تشکیل دهنده غشای هسته آپاراتوس ایدئولوژی نظام حاکم هستند.
همای در ابتدا با ترانه سازیهای عامیانه و با رمزگذاریهای سطحی و به ظاهر ضد مذهب و ارکستراسیون سازهای موسیقی سنتی کار خود را آغاز کرد. رمزگذاریهای که، در سطحی ترین رمزگشاییهای مشتریانش، قرائتی ضد استیلای نظام حاکم دینی پیدا میکرد و او و مشتریانش را در قشریترین و سخیفترین شکل مقاومت، سرشار از شوق و شعف بیان «امر مگوی» مینمود.
شوق و شعف کاذبی که در سطح انتزاعی باقی میماند و هر نوع کنش(عمل) انباشت شده از سرکوب «اراده به آزادی حقیقی» را در بطن جامعه خنثی یا منحرف میکرد.
بعد از مدتی این امر بر آقای گورابی مشتبه شد که خود عامل است و میتواند از لوطیاش جدا و مستقل شود. پس به خارج کشور سفر کرد. در ابتدا کمی تاخت مصاحبه کرد کنسرت برگزار کرد. از شیخ و زاهد گفت که می و معشوق را حرام کردهاند. ولی او در غیاب لوطیاش، دیگر گوراب جماعتی نبود که در آپاراتوس هدایت شده برایش پول بریزند و سوت و جیغ بزنند.در جمع گورابیهای سرگردان خارج کشور که اغلب دنبال لوطی جدید جهت نشان دادن «جای دوست و دشمن» برای یک لقمه نان در آشکارترین صورت ممکن هستند دیگر رمزگذاریهایی پیشپا افتاده و مبتذل آقای گورابی، نه کارکرد داشت نه شهرتساز و پولساز بود و نه حتی نولوطی شاد کن. بنابراین نالهی همای خیزی برنداشت که عزم به بازگشت گرفت.
اغلب این میانمایگان، هنگام که برگشت میخورند مجبور هستند که در گیت ورودی ایران، جلوی لوطی قدیمشان لخت و برهنه شوند و دار و ندارشان را بر روی دایره لوطی بریزند.
او در آپاراتوس پنهان حاکم دیگر جایی نداشت و برای آنکه توبهاش پذیرفته شود باید در آپاراتوس عیان حاکم سخت خوش رقصی میکرد؛ چیزی تقریبا مانند طرح جمعآوری اراذل و اوباش که آفتابه به گردن به دور شهر و محلهشان میگردانند
«... من پاسخ اعتماد نظام را، پاسخ محبت مردم را و پاسخ انتقاد اهالی موسیقی و منتقدان را فقط روی صحنه میتوانم بدهم، چرا این فرصت را نداشته باشم؟ ناحق به من تهمت ضد انقلاب میزنید؟ من فرزند این انقلاب هستم و تا زندهام وفادار به این سرزمین خواهم ماند[...]متاسفانه برداشتهای گوناگون از شعرها و آهنگهایم خیلیها را به اشتباه میاندازد، اما به امید پروردگار امروز یک همای تکامل یافته و آگاه با زبانی متفاوت خواهید دید. باور نمیکنید؟ بیایید و ببینید.»(مصاحبه پرواز همای خبرگزاری ایسنا ۱۹ خرداد ۱۳۹۴)
از رسانهها؛
- البته «پرواز همای» به سخن گفتن از تغییر و تعهد به ایران بسنده نکرده و در روزهای گذشته و همزمان با تفحص پیکر 175 شهید غواص، قطعهای از او منتشر شد که عنوان شد برای ادای دِین به شهدا این قطعه را خوانده است.
[...]این خواننده همچنین با انتشار ویدئوی «بشر کُشها»، اعتراض خود را به نسلکشیها و تحریمهای سیاسی اعلام کرد. (خبرگزاری تسنیم 19 خرداد 1394)
- در کنسرت شب گذشته که ساعت 21:30 در تالار وحدت آغاز شد "همای" با اشاره به تلاش برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کنسرت را با قطعه «به نام یزدان» و"گمنام" شروع کرده و آن را به روح بزرگ سردار شهید حسین همدانی تقدیم کرد.(خبرگزاری مشرق ۲۱ مهر ۱۳۹۴)
- پیروز ارجمند:«[همای] این خواننده جوان کشورمان چند سال است که بر پایه ضوابط کشور گام برمیدارد و هیچ تخلفی نکرده و حتی کارهای خوبی نیز انجام داده از جمله خواندن یک قطعه برای مردم غزه. پس ما نیز باید با او همراهی کنیم و گذشت داشته باشیم تا او را به دامن نظام بازگردانیم.»(سایت مشرق ۶ خرداد ۱۳۹۴)
- همای که خواننده جوان [...] پس از درگیر شدن با حواشی مختلف سرانجام به سرعت توانست خطاهای گذشته را بپوشاند و با ذخیره کردن مخاطبان سابقش در سبد مخاطبان امروز میزان علاقمندان آثارش را تا اندازهای بالا ببرد (خبرگزاری مشرق 21 مهر 1394)
- برای «همای» در دادسرای فرهنگ و رسانه «قرار منع تعقیب» صادر و اعلام شد که این هنرمند مشکلی برای اجرای کنسرت ندارد.( خبرگزاری ایلنا 27 خرداد 1394)
و بازگشت به آپاراتوس پنهان
سعید جعفرزاده احمد سرگورابی ملقب به پرواز همای بعد از کشتار آبان 98 در تور کنسرتش از معالیآباد شیراز تا فرمانداری قلعه حسن خان: آسوده بخوابید لوطی در امن و امان است وضعیت عادی ست.
و این داستان همچنان ادامه دارد.
#ادمین_برگه_موسیقی_ایران
@musiqueiran
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
شب نشيني هالو
"صورتحساب" کودتای 28 مرداد!! "کاشانی و بهبهانی" 800 هزار ریال "شعبان و دستجات او" 200 هزار ریال "وعاظ مختلف" 500 هزار ریال فلسفی 100 هزار ریال 20 روزنامه یک میلیون ریال این سند را اردشیر زاهدی (فرزند سرلشکر فضل الله زاهدی) به موسسه هوور دانشگاه استنفورد…
خیلی عوامل وجود داره که کسی مثل نراقی یا زاهدی از ترس حذف فیزیکی مجبور به غش کردن به سمت نظام باشند،سیستم مشروطه خواهی عاری از ضعف و ابهام نيست اما انتقاد رو چه کسی میکنه مهمِ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرین لحظات زندگی
به همراه متن زیبایی از نامه خداحافظی گابریل گارسیا مارکز
اگر خداوند تکه کوچکی زندگی به من ارزانی میداشت
هنگامی که دیگران میایستادند راه میرفتم، و هنگامی که دیگران میخوابیدند بیدار میماندم، و هنگامی که دیگران صحبت میکردند گوش میدادم. گلهای رز را، با اشكم آب میدادم تا درد خارهایشان و بوسه گلبرگهایشان را حس كنم.
کمتر میخوابیدم و بیشتر رویا میدیدم، چون دیگر میدانم که هر دقیقه که چشم برهم میگذارم شصت ثانیه نور را از دست میدهم.
به انسانها نشان میدادم که چه قدر در اشتباه اند که گمان میبرند وقتی پیر شدند دیگر نمیتوانند عاشق باشند، در حالیکه نمیدانند که آنها زمانی پیر میشوند که عاشق نباشند!
به هر کودکی دو بال میدادم، اما رهایش میکردم تا خود پرواز را بیاموزد.
به سالخوردگان می آموختم که مرگ نه با سالخوردگی، که با فراموش شدن سر میرسد.
خدایا! اگر تکه ای زندگی میداشتم، نمیگذاشتم حتی یک روز بگذرد بی آنکه به مردمی که دوستشان دارم، نگویم که دوستشان دارم... به همه مردان و زنان می قبولاندم که محبوب مناند، و در کمند عشق زندگی میکردم.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
به همراه متن زیبایی از نامه خداحافظی گابریل گارسیا مارکز
اگر خداوند تکه کوچکی زندگی به من ارزانی میداشت
هنگامی که دیگران میایستادند راه میرفتم، و هنگامی که دیگران میخوابیدند بیدار میماندم، و هنگامی که دیگران صحبت میکردند گوش میدادم. گلهای رز را، با اشكم آب میدادم تا درد خارهایشان و بوسه گلبرگهایشان را حس كنم.
کمتر میخوابیدم و بیشتر رویا میدیدم، چون دیگر میدانم که هر دقیقه که چشم برهم میگذارم شصت ثانیه نور را از دست میدهم.
به انسانها نشان میدادم که چه قدر در اشتباه اند که گمان میبرند وقتی پیر شدند دیگر نمیتوانند عاشق باشند، در حالیکه نمیدانند که آنها زمانی پیر میشوند که عاشق نباشند!
به هر کودکی دو بال میدادم، اما رهایش میکردم تا خود پرواز را بیاموزد.
به سالخوردگان می آموختم که مرگ نه با سالخوردگی، که با فراموش شدن سر میرسد.
خدایا! اگر تکه ای زندگی میداشتم، نمیگذاشتم حتی یک روز بگذرد بی آنکه به مردمی که دوستشان دارم، نگویم که دوستشان دارم... به همه مردان و زنان می قبولاندم که محبوب مناند، و در کمند عشق زندگی میکردم.
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو