ايستگاه صلواتي روز ششم محرم( زنگ دوم)
با تشكر از خانواده هاي محترم آقاي اسدي دانش آموز پايه دهم و آقاي صيانتي دانش آموز موفق المپيادي پايه دوازدهم بابت زحمت امروز
ان شاءالله خدا از ايشان به شايستگي قبول بفرمايد.
امروز ٥/٢
#محرم
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
با تشكر از خانواده هاي محترم آقاي اسدي دانش آموز پايه دهم و آقاي صيانتي دانش آموز موفق المپيادي پايه دوازدهم بابت زحمت امروز
ان شاءالله خدا از ايشان به شايستگي قبول بفرمايد.
امروز ٥/٢
#محرم
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
❤5👌3👍1
جلسه هم انديشي دبيران محترم پايه دوازدهم دوره ٢٠
بررسي نتايج امتحانات نهايي ، تغييرات كنكور ، كنكور ارديبهشت و…
امروز ٥/٢
#كنكور٤٠٣
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
بررسي نتايج امتحانات نهايي ، تغييرات كنكور ، كنكور ارديبهشت و…
امروز ٥/٢
#كنكور٤٠٣
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
❤10😍1
✨ آشنایي با رشتهها و دبیران پژوهشي
🔺 رشته چهارم : بازيسازي 🕹
🔻نام دبیر : جناب آقاي صادقي
🔔 دانش اموزان دهم و یازدهم علاقه مند به شرکت در کلاس بازيسازي تا اخر همین هفته (جمعه ۶ مرداد ماه) براي ثبت نام به معاونت پژوهشي دبیرستان اقاي فرشبافان ( @pedram_bhn ) پیام دهند.
#پژوهشی
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
🔺 رشته چهارم : بازيسازي 🕹
🔻نام دبیر : جناب آقاي صادقي
🔔 دانش اموزان دهم و یازدهم علاقه مند به شرکت در کلاس بازيسازي تا اخر همین هفته (جمعه ۶ مرداد ماه) براي ثبت نام به معاونت پژوهشي دبیرستان اقاي فرشبافان ( @pedram_bhn ) پیام دهند.
#پژوهشی
#سلام_تجريش #مدرسه_زندگی
😍3❤1
خون تو جاذبه را ریخت به هم...
در هفتمين روز محرم ، مراسم عزاداري از ساعت ١١/٣٠ الي ١٢/١٥ در محل سالن شهيد مطهري برگزار خواهد شد و پس از آن عزيزان ناهار را ميهمان سفره با بركت حضرت اباعبدالله خواهند بود.
منتظر حضور همه عزيزان هستيم.
از عزيزان فارغ التحصيل هم براي حضور در مراسم دعوت مي كنيم…
#السلام_علیک_یا_باب_الحوائج
#مناسبتها #محرم #سلام_تجریش
در هفتمين روز محرم ، مراسم عزاداري از ساعت ١١/٣٠ الي ١٢/١٥ در محل سالن شهيد مطهري برگزار خواهد شد و پس از آن عزيزان ناهار را ميهمان سفره با بركت حضرت اباعبدالله خواهند بود.
منتظر حضور همه عزيزان هستيم.
از عزيزان فارغ التحصيل هم براي حضور در مراسم دعوت مي كنيم…
#السلام_علیک_یا_باب_الحوائج
#مناسبتها #محرم #سلام_تجریش
❤21👎2
متن استاد احمدنژاد دبير محترم ادبيات پايه دوازدهم درباره محرم
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت ونظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
حافظ
در این ایام سوگواری بر خود فرض دانستم مختصری در باره شاه عالی جاه ،حضرت امام حسین،بنویسم .البته اساس و تکیه من در این نوشته کتاب عالم آرای عباسی از اسکندر بیک ترکمان است .
همان گونه که دوستان می دانند شاهان صفوی توجهی به شاعران مداح نداشتند و اجازه ی عرضه کردن قطعه و قصاید مدحی را نمی دادند .به عنوان مثال مولانا محتشم کاشانی قصیده ای غرا در مدح شاه تهماسب فرستاده بود آن شاه جنت مکان فرمودندکه من راضی نیستم شعرا در مدح و ثنای من سخن بگویند.قصاید در شان و منزلت شاه ولایت پناه و ائمه معصومین بگویند ابتدا صله و انعام از ارواح مقدس حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند .
غرض آن که مولانا محتشم صله ای در یافت نکرد و آن ترکیب بند معروف را در منقبت حضرت سید الشهدا سرود باز این چه شورش است که در خلق عالم است ...که جاودان ماند .
از دیگر شاعران در اردوگاه معلا ضمیری اصفهانی بود .ساحت درونش منبع معانی و پیرایه فکرش فصاحت سحبانی بود سخنان مروارید گونه اش از حیز شمار بیرون است .از دریای مواج طبعش درر غرر به ساحل ظهور امده است .
این بیت از اوست
روزی که شد افراخته،ایوان قصر رفعتش / بوده زمین مشت گلی از دست بنا ریخته
در راه کربلای معلا پای جناب را سرما برده بود قطعه ای در آن باب گفت
شعر
به سر بایست رفتن در طریق کربلا ای دل/که تا یابی طواف پادشاه دین و دنیارا
غلط کردم به پا رفتم از آن سرما ربود از من/گناه از جانب من بود جرمی نیست سرمارا
ولی معذور می دارم که در راه تمنایت/چنان بودم که از مستی ز سر نشناختم پا را
در خاتمه هم مرثیه ای از محتشم کاشانی را که در وصف سید الشهدا ،خامس ال عبا در سلک نظم آورده است می آورم
شعر
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار /خورشید سر برهنه بر آمد ز کوهسار
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند /یک باره بر جریده رحمت رقم زنند
ارادتمند وکمترین رحمان احمدنژاد لنگرودی عضو کوچک مکتب سلام
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت ونظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
حافظ
در این ایام سوگواری بر خود فرض دانستم مختصری در باره شاه عالی جاه ،حضرت امام حسین،بنویسم .البته اساس و تکیه من در این نوشته کتاب عالم آرای عباسی از اسکندر بیک ترکمان است .
همان گونه که دوستان می دانند شاهان صفوی توجهی به شاعران مداح نداشتند و اجازه ی عرضه کردن قطعه و قصاید مدحی را نمی دادند .به عنوان مثال مولانا محتشم کاشانی قصیده ای غرا در مدح شاه تهماسب فرستاده بود آن شاه جنت مکان فرمودندکه من راضی نیستم شعرا در مدح و ثنای من سخن بگویند.قصاید در شان و منزلت شاه ولایت پناه و ائمه معصومین بگویند ابتدا صله و انعام از ارواح مقدس حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند .
غرض آن که مولانا محتشم صله ای در یافت نکرد و آن ترکیب بند معروف را در منقبت حضرت سید الشهدا سرود باز این چه شورش است که در خلق عالم است ...که جاودان ماند .
از دیگر شاعران در اردوگاه معلا ضمیری اصفهانی بود .ساحت درونش منبع معانی و پیرایه فکرش فصاحت سحبانی بود سخنان مروارید گونه اش از حیز شمار بیرون است .از دریای مواج طبعش درر غرر به ساحل ظهور امده است .
این بیت از اوست
روزی که شد افراخته،ایوان قصر رفعتش / بوده زمین مشت گلی از دست بنا ریخته
در راه کربلای معلا پای جناب را سرما برده بود قطعه ای در آن باب گفت
شعر
به سر بایست رفتن در طریق کربلا ای دل/که تا یابی طواف پادشاه دین و دنیارا
غلط کردم به پا رفتم از آن سرما ربود از من/گناه از جانب من بود جرمی نیست سرمارا
ولی معذور می دارم که در راه تمنایت/چنان بودم که از مستی ز سر نشناختم پا را
در خاتمه هم مرثیه ای از محتشم کاشانی را که در وصف سید الشهدا ،خامس ال عبا در سلک نظم آورده است می آورم
شعر
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار /خورشید سر برهنه بر آمد ز کوهسار
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند /یک باره بر جریده رحمت رقم زنند
ارادتمند وکمترین رحمان احمدنژاد لنگرودی عضو کوچک مکتب سلام
❤26👍4👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در زلف چون كمندش اي دل مپيچ كانجا
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
مراسم عزاداري روز هفتم محرم
امروز ٥/٣
#محرم
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
مراسم عزاداري روز هفتم محرم
امروز ٥/٣
#محرم
#سلام_تجریش #مدرسه_زندگی
❤8