در افسانهها آمده است كه قُقنُس مرغی است خوشرنگ و خوشآواز كه منقار او سيصد و شصت سوراخ دارد و بر كوه بلندی در مقابل باد نشيند و صداهای عجيب از منقار او برآيد. گفتهاند كه هزارسال عمر كند و چون سال هزارم به سرآيد، و عمرش به آخر رسد، هيزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن نشيمن گيرد و سرودن آغاز كند و مست گردد و بال بر هم زند، بدانگونه كه آتشی از بال او بجهد و در هيزم افتد و او در آتش خود بسوزد و از خاكسترش تخمی حادث گردد و از آن قُقنُسی ديگر پديد آيد. گفتهاند كه او را جفت نيست و موسيقی را از آواز او دريافتهاند.
بين افسانه ققنس و سرگذشت ايران تشابهی می توان ديد. ايران نيز چون آن مرغ شگفت بیهمتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاكستر خويش زایيده شده.
ایران را از یاد نبریم!
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده و پژوهشگر نامدار درگذشت.
روحش شاد و نامش جاودان باد!
@PoemAndLiterature
بين افسانه ققنس و سرگذشت ايران تشابهی می توان ديد. ايران نيز چون آن مرغ شگفت بیهمتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاكستر خويش زایيده شده.
ایران را از یاد نبریم!
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده و پژوهشگر نامدار درگذشت.
روحش شاد و نامش جاودان باد!
@PoemAndLiterature
از خصایص و شگفتیهای این عهد است که هرکس خواست از روی صداقت و شجاعت به حال این مردم و این کشور دلسوزی کند، زندگیاش بر باد رفت؛ یا دربهدر و دقمرگ شد. در این دوران، زبانی نخواست به راست بگردد مگر آنکه بریده شد، کسی نخواست «اصيل» زندگی کند، مگر آنکه «بوف کور»وار به کنج نکبت خزید؛ سری نخواست اندیشهای بلند بپروراند مگر آنکه به سنگ خورد.
قائممقام فراهانی و میرزا تقیخان امیرکبیر کشته شدند. شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی و صدها تن دیگر از فداییان گمنام و نامدار آزادی ایران، چون شریفزاده، صور اسرافیل، ملکالمتکلمین، سیدجمال اصفهانی و شیخمحمد خیابانی، به همین سرنوشت دچار آمدند...
ابوالقاسم عارف قزوینی در حکم شهیدشدگان است و صادق هدایت در غربت، خود را به دست خویش از میان برداشت...
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
قائممقام فراهانی و میرزا تقیخان امیرکبیر کشته شدند. شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی و صدها تن دیگر از فداییان گمنام و نامدار آزادی ایران، چون شریفزاده، صور اسرافیل، ملکالمتکلمین، سیدجمال اصفهانی و شیخمحمد خیابانی، به همین سرنوشت دچار آمدند...
ابوالقاسم عارف قزوینی در حکم شهیدشدگان است و صادق هدایت در غربت، خود را به دست خویش از میان برداشت...
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
زندگی ماهیّتی بهتر از آنچه هماکنون دارد، نمیتوانست داشته باشد. با همهی شِکوههایی که شاعران و فیلسوفان داشتهاند و هزاران عیب بر آن گرفتهاند، اگر به دست خود آنان میدادند که آن را بسازند، بهتر از وضع کنونیاش از کار در نمیآوردند. چرخ و فلک و ستاره را به بادِ سرزنش میگیرند، ولی همین هستیِ نقصپذیر است که ربایش و معنی به خود گرفته، وگرنه اگر بهشتآسا میبود به همان تسلسل بیآبورنگ لحظهها ختم میگردید. در میان همهی فرشتگان، تنها ابلیس است که نامی از او بر جای مانده، برای آنکه ابراز وجود کرد و چون و چرا پیش آورد؛
زندگی میبایست به گونهای باشد که غوغا داشته باشد.
بهار در پاییز
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
زندگی میبایست به گونهای باشد که غوغا داشته باشد.
بهار در پاییز
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
«پس از آنکه با تمدن غرب آشنایی پیدا شد و مشروطه آمد، "ریا" میدانی تازه برای خودنمایی یافت، و آن سنگ اصلاحات و تجدد بر سینه زدن بود.
یک طبقهی بهاصطلاح روشنفکر ناآشنا به فرهنگ که به ادعای خود میخواستند شرق را از ظلمت قرون وسطایی بیرون آورند، خود را بر دوش مردم سوار کردند و چنان تسمهای از پشت آنان کشیدند که استبداد قاجار در برابرش رنگ پریده بود.»
«من در ایران کسی را روشنفکر میخوانم که دارای این دو خصوصیت باشد:
یکی آنکه کشور و تمدن خود را تا اندازهای بشناسد؛ یعنی با ژنهای مؤثر معنوی این سرزمین بیگانه نباشد. خلاصه، با تاریخ و فرهنگ آن تا اندازهای آشنا باشد. منظورم آن است که به بهانهی تجددخواهی، به آن پشت نکرده باشد.
دوم آنکه دریچهی ذهن خود را به روی معارف جهانی باز نگه دارد؛ یعنی آنچه که بشر را به سوی روشنی و پیشرفت دعوت میکند.»
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
یک طبقهی بهاصطلاح روشنفکر ناآشنا به فرهنگ که به ادعای خود میخواستند شرق را از ظلمت قرون وسطایی بیرون آورند، خود را بر دوش مردم سوار کردند و چنان تسمهای از پشت آنان کشیدند که استبداد قاجار در برابرش رنگ پریده بود.»
«من در ایران کسی را روشنفکر میخوانم که دارای این دو خصوصیت باشد:
یکی آنکه کشور و تمدن خود را تا اندازهای بشناسد؛ یعنی با ژنهای مؤثر معنوی این سرزمین بیگانه نباشد. خلاصه، با تاریخ و فرهنگ آن تا اندازهای آشنا باشد. منظورم آن است که به بهانهی تجددخواهی، به آن پشت نکرده باشد.
دوم آنکه دریچهی ذهن خود را به روی معارف جهانی باز نگه دارد؛ یعنی آنچه که بشر را به سوی روشنی و پیشرفت دعوت میکند.»
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
👍1
من در لحظههای بدبینی اینگونه خود را دلداری میدهم: کشوری که لااقل سه هزار سال خود را بر سرِ پا نگه داشته، چه دلیلی هست که باز هم نتواند بر مشکلات فائق آید؟
دو تکیهگاه دیگر را هم برای تسلّای خود به یاد میآورم: یکی اصل واکنش و دیگری ضرورت؛ با این حال اعتراف میکنم که نشانههای دلسردکننده هم کم نیست.
آنچه مایهی شگفتی و تأثّر است، آن است که کشورهای دیگر مشکلات خود را از «کمبود» میگیرند، ولی ایران آنها را از «بود» و حتّی «زیادبود» دریافت کرده است. بر سر هم، کم هستند کشورهایی در جهان که مانند ایران، آنهمه عوامل ذاتی مثبت در اختیار داشته باشند.
یگانگی در چندگانگی
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
دو تکیهگاه دیگر را هم برای تسلّای خود به یاد میآورم: یکی اصل واکنش و دیگری ضرورت؛ با این حال اعتراف میکنم که نشانههای دلسردکننده هم کم نیست.
آنچه مایهی شگفتی و تأثّر است، آن است که کشورهای دیگر مشکلات خود را از «کمبود» میگیرند، ولی ایران آنها را از «بود» و حتّی «زیادبود» دریافت کرده است. بر سر هم، کم هستند کشورهایی در جهان که مانند ایران، آنهمه عوامل ذاتی مثبت در اختیار داشته باشند.
یگانگی در چندگانگی
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
❤1
زیاد نیستند کشورهایی در جهان، نظیر ایران، که هم دیروز داشته باشند، هم امروز و هم آینده در برابرشان بازبماند.
پس این سؤال پیش میآید که: [ایران] چه کم دارد؟
اگر در یک کلمه بخواهیم بگوییم: «اندیشه»؛ اندیشه همراه با احساس مسئولیّت.
اگر ایران قدر خود را نداند، دیگران هم قدر او را نخواهند دانست. آنگاه کار به جایی میکشد که نورسیدگان سیاست، به خود اجازه بدهند که مثلاً بر سر نام چندهزارسالهی «خلیج فارس» با او به مشاجره بپردازند. این یک نمونه؛ نمونههای دیگر هم هست.
ما اگر از کسی گلهمند باشیم، در وهلهی اوّل باید از خود باشیم. منظور آن نیست که بر افتخارات بیهوده و یا وطنخواهی خام تکیه شود؛ منظور آن است که نسبت به شناخت آنچه مورد احترام و اعتراف تاریخ و دنیای متمدّن است، غفلت ورزیده نشود.
برگریزان
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
پس این سؤال پیش میآید که: [ایران] چه کم دارد؟
اگر در یک کلمه بخواهیم بگوییم: «اندیشه»؛ اندیشه همراه با احساس مسئولیّت.
اگر ایران قدر خود را نداند، دیگران هم قدر او را نخواهند دانست. آنگاه کار به جایی میکشد که نورسیدگان سیاست، به خود اجازه بدهند که مثلاً بر سر نام چندهزارسالهی «خلیج فارس» با او به مشاجره بپردازند. این یک نمونه؛ نمونههای دیگر هم هست.
ما اگر از کسی گلهمند باشیم، در وهلهی اوّل باید از خود باشیم. منظور آن نیست که بر افتخارات بیهوده و یا وطنخواهی خام تکیه شود؛ منظور آن است که نسبت به شناخت آنچه مورد احترام و اعتراف تاریخ و دنیای متمدّن است، غفلت ورزیده نشود.
برگریزان
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@PoemAndLiterature
❤2