شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
شعر و ادبیات
چو شبروان سرآسیمه، گرد خانه مگرد تو خود بهانهٔ خویشی؛ پی بهانه مگرد تو نور دیدهٔ مایی؛ به جای خویش در آی چنین چو مردم بیگانه گرد خانه مگرد 1 تویی که خانه‌خدایی؛ بیا و خود را باش 2 برونِ در منشین و بر آستانه مگرد زمانه گشت و دگر بر مدار بی‌مهری‌ست تو بر…
کمی توضیح:


1. ارتباط بین دیده (چشم) و مردم و خانه را ببینید؛ مردم در خانه هستند و مردمک در خانهٔ چشم.

2. خانه‌خدا (خدای خانه): صاحب خانه

3. به بازی با حروف و کلمات دقت کنید. نمودِ آرایه‌های لفظی، این بیت را بیش از شعر به نظم نزدیک ساخته.
- جناس اشتقاق «گشت» و «مگرد»
- جناس «بر مدار» و «بر مدار»؛ اولی، حرف اضافه + اسم است و دومی، فعل نهی.
- تضاد «مهر» و «بی‌مهری»
- تکرار «زمانه»

4. نکتهٔ بسیار مهم در «دایره‌ای است» (که نوشتن آن، تنها به همین شکل صحیح است) در پست بعد.

5. اگر جای سایه، من این حال و هوا را داشتم، یک همچنین بیتی برای تخلص خیلی مناسب بود. «هوای رهایی» به دلم نشست. خلاصه که در هوای رهایی نباشید.

6. باز هم بازی با کلمات. «سایه» یک ‌بار، تخلص شاعر است و یک ‌جا هم مربوط به مهتاب.

#یادداشت
@PoemAndLiterature
کوه با تمام صلابتش،
درخت با همهٔ استواری‌اش،
و دریا با تمام وسعتش،
حقیر می‌نمایند؛
وقتی «پدر»،
از وجودش خرج می‌کند،
قامتش خم می‌شود و چهره‌اش شکسته.
اصلاً انگار با همین شکستگی‌هاست که باشکوه‌تر می‌شود.
و این شکوه، چیزی است که نه محو می‌شود و نه انکار.
سعادت یعنی همین که صلابتِ کوه، استواریِ درخت و وسعتِ دریا را در کنار خود حس کنی؛ شکوهی به نام «پدر»!

روز مقدس پدر مبارک؛
به نیت آمرزش پدران سفرکرده،
صحت پدران بیمار
و شادمانی پدرانی که از نعمت زنده و سلامت ‌بودنشان برخورداریم.

#یادداشت
@PoemAndLiterature