آه، ادبیات چیز شگفتی است، وارنکا!
یک چیز خیلی شگفت...
من این را پریروز در کنار این آدمها کشف کردم. ادبیات چیز عمیقی است!
ادبیات دل آدمها را قوی میکند و به آنها خیلی چیزها یاد میدهد
و در هر کتاب کوچکی که اینها دارند چیزهای شگفت زیادی هست.
چه عالی نوشته شدهاند!
ادبیات یک تصویر است، یا به تعبیری، هم یک تصویر است هم یک آینه؛ بیان احساسات است، شکل ظریفی از انتقاد است، یک درس پندآموز و یک سند است...
بیچارگان
#فئودور_داستایفسکی
یک چیز خیلی شگفت...
من این را پریروز در کنار این آدمها کشف کردم. ادبیات چیز عمیقی است!
ادبیات دل آدمها را قوی میکند و به آنها خیلی چیزها یاد میدهد
و در هر کتاب کوچکی که اینها دارند چیزهای شگفت زیادی هست.
چه عالی نوشته شدهاند!
ادبیات یک تصویر است، یا به تعبیری، هم یک تصویر است هم یک آینه؛ بیان احساسات است، شکل ظریفی از انتقاد است، یک درس پندآموز و یک سند است...
بیچارگان
#فئودور_داستایفسکی
قتل قضایی به مراتب از قتل عادی وحشتناکتر است. آن کسی که هنگام شب در بیشه ای به دست راهزنان خفه میشود تا آخرین لحظه زندگی امیدوار است شاید از مرگ رهایی یابد. چنانچه بسیار دیده شده اشخاصی با گلوی قطع شده ، هم چنان امید خود را به زندگی حفظ میکنند و برای رهایی از مرگ، شروع به دویدن و یا تضرع میکنند.
اما وقتی رأی صادر شد و متهم مطمئن شد راه نجاتی وجود ندارد، دچار رنجی میشود که دهشت انگیز تر از آن در جهان، دردی یافت نمیشود.
#فئودور_داستایفسکی
اما وقتی رأی صادر شد و متهم مطمئن شد راه نجاتی وجود ندارد، دچار رنجی میشود که دهشت انگیز تر از آن در جهان، دردی یافت نمیشود.
#فئودور_داستایفسکی
آدمهای ثروتمند از فقیرهایی که به صدای بلند از بختشان شکوه و شکایت میکنند خوششان نمیآید
میگویند اینها سمج هستند و مزاحمشان میشوند!
بله، فقر همیشه سمج است
شاید غرولند این گرسنهها خواب را از سر ثروتمند بپراند!
بیچارگان
#فئودور_داستایفسکی
میگویند اینها سمج هستند و مزاحمشان میشوند!
بله، فقر همیشه سمج است
شاید غرولند این گرسنهها خواب را از سر ثروتمند بپراند!
بیچارگان
#فئودور_داستایفسکی
محکوم به مرگ یک ساعت پیش از مرگ میگوید یا میاندیشد که اگر مجبور میشد در بلندی یا بر فراز صخرهای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش به روی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذره فضا تمام عمر، هزار سال، برای ابد بایستد، باز هم ترجیح میداد زنده بماند تا اینکه فوراً بمیرد!
زیستن، زیستن و زیستن...
هر طور که باشد، اما زنده ماندن و زیستن!
عجب حقیقتی!
خداوندا!
چه حقیقتی!
چه پست است انسان!
پس از لحظهای افزود اما آن کسی هم که او را به این سبب پست میخواند، خودش هم پست است.
«جنایت و مکافات»
#فئودور_داستایفسکی
@PoemAndLiterature
زیستن، زیستن و زیستن...
هر طور که باشد، اما زنده ماندن و زیستن!
عجب حقیقتی!
خداوندا!
چه حقیقتی!
چه پست است انسان!
پس از لحظهای افزود اما آن کسی هم که او را به این سبب پست میخواند، خودش هم پست است.
«جنایت و مکافات»
#فئودور_داستایفسکی
@PoemAndLiterature