شعر و ادبیات
179 subscribers
1.2K photos
92 videos
55 files
184 links
«تو همان روح لطیفی که خداوندِ غزل
به تو خورده‌ست میان کلماتش سوگند»

همراهمان باشید تا کمی ادبیات بچشیم!

@Fateme_Rahaei
Download Telegram
از آن زمان که به زلف تو مبتلاست دلم
اگر به کعبه رود، روی بر قفاست دلم

خبر ز سایه‌ی خود نیست صید وحشی را
من رمیده چه دانم که در کجاست دلم

چه نسبت است به آیینه اشتیاق مرا
که آب گشت و همان تشنه‌ی لقاست دلم

به خشم و ناز مرا ناامید نتوان کرد
به شیوه‌های غریب تو آشناست دلم

به من کشاکش گردون چه می‌تواند کرد
که در حمایت آن طره‌ی دوتاست دلم

نگاه حسرت من ترجمان مطلب‌هاست
اگر خموش از اظهار مدعاست دلم

به حسن شوخ ندانم چه نسبت است مرا
که هیچ جا نه و در صد هزار جاست دلم

برهنه را نتواند برهنه کرد کسی
چه نعمتی است که بی‌برگ و بی‌نواست دلم

مرا ز نعمت الوان حسن، سیری نیست
گرسنه‌چشم‌تر از کاسه‌ی گداست دلم

میی چون خون شهیدان به من کرامت کن
که از خمار چو صحرای کربلاست دلم

ز مشت خار و خسم دود برنمی‌خیزد
ز بس که واله آن آتشین لقاست دلم

ز انقلاب جهان نیستم غمین صائب
که در بلندی و پستی به یک هواست دلم

#صائب_تبریزی
@PoemAndLiterature
ای نگه! مشقِ شنا در چشم خون‌پالا بس است
چشمت آب آورد؛ غواصی درین دریا بس است

#صائب_تبریزی

@voque_hendi
@PoemAndLiterature