فلسفه را جدی بگیرید. فلسفه یادگیری اصطلاحات، اثبات عقاید و سخنوری بهتر نیست و اینها کلام است. موضوعات فلسفه و کلام یک چیز است ولی روش فرق میکند. برای فیلسوف شدن ابتدا باید سوفسطایی شویم و از خودمان و پیشفرضهایمان خارج شویم. سوفسطایی شدن هنر میخواهد.
فلسفه طرح مشکل میکند و چیزی را حل نمیکند. فلسفه راه تاریکی است که معلوم نیست به کجا میرسد. انسانها به دنبال راه حل هستند و کسی به مشکل نمیاندیشد. انسانی که مشکل نداشته باشد احمق است. راه حل هست ولی وقتی راه حل، راه حل است که مشکل را بفهمیم. وقتی مشکل را نفهمیم، راه حل همان پر شدن مانند خیک است و از مفروضات دیگران پر میشویم.
#غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
فلسفه طرح مشکل میکند و چیزی را حل نمیکند. فلسفه راه تاریکی است که معلوم نیست به کجا میرسد. انسانها به دنبال راه حل هستند و کسی به مشکل نمیاندیشد. انسانی که مشکل نداشته باشد احمق است. راه حل هست ولی وقتی راه حل، راه حل است که مشکل را بفهمیم. وقتی مشکل را نفهمیم، راه حل همان پر شدن مانند خیک است و از مفروضات دیگران پر میشویم.
#غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
بال زدن یک پروانه در آمازون با سونامی در جنوب شرقی آسیا ارتباط دارد (اثر پروانهای). در نظر دقیق عقلی، همه چیز به همه چیز ربط دارد و هیچ چیز با هیچ چیز بیارتباط نیست. آیا چیزی هست که با چیزی ارتباط نداشته باشد؟ همین که آن را پیدا کنیم، یعنی با آن ارتباط داریم. چگونه میتوان چیزی را تصور کرد که هیچ ارتباطی با هیچ چیز نداشته باشد. ابتدا ارتباط را پیدا میکنیم سپس مرتبط را یا ابتدا مرتبط را پیدا میکنیم سپس ارتباط را؟
آیا اصل مرتبط است؟ یکی از دو طرف ارتباط این شی است که این شی مرتبط است، آیا این شی مرتبط است یا خود این شی عین ارتباط است؟ خود این شی عین ارتباط است و اگر ارتباط را از اتمهای این شی بگیریم، دیگر این شی نیست. اگر ارتباط بین ذراتی که در فیزیک کوانتوم مطرح میشود نباشد، چه هست؟ حالا اصل مرتبط است یا ارتباط؟ خود مرتبط عین ارتباط است و مرتبطی بدون ارتباط نیست. آیا به مرتبطی میرسیم که ارتباط نباشد؟ خود مرتبط چیزی جز ارتباط نیست و اگر مرتبط عین الارتباط است، یعنی لیس الا الارتباط الا مرتبطٌ واحد، الا حق تعالی و حق تعالی ارتباط نیست.
اگر همه عالم را ربط بدانیم، حل میشود. یک مستقل هست که حق تعالی است و لیس الا و همه چیز ربط است. عرفا نیز همین را میگویند و آخرین سخن ممکنه را گفتهاند. بدون درک وجود رابط، نمیتوان خداوند را شناخت. همین که درباره خدا سخن میگوییم، با ربط سخن میگوییم و اگر ربط را بگیریم، سخن نیست. اگر رابطه نباشد جملهای داریم؟ جمله موضوع و محمول دارد، اگر ربط نباشد جملهای ساخته میشود؟ در خود موضوع و محمول نیز رابطه هست. اگر جمله نداشته باشیم، میتوانیم سخن بگوییم؟ آیا با گفتن مفردات، جملهای ساخته و القای معنی میشود؟ سخن جز ربط چیزی نیست و عالم جز ربط چیزی نیست.
#غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
آیا اصل مرتبط است؟ یکی از دو طرف ارتباط این شی است که این شی مرتبط است، آیا این شی مرتبط است یا خود این شی عین ارتباط است؟ خود این شی عین ارتباط است و اگر ارتباط را از اتمهای این شی بگیریم، دیگر این شی نیست. اگر ارتباط بین ذراتی که در فیزیک کوانتوم مطرح میشود نباشد، چه هست؟ حالا اصل مرتبط است یا ارتباط؟ خود مرتبط عین ارتباط است و مرتبطی بدون ارتباط نیست. آیا به مرتبطی میرسیم که ارتباط نباشد؟ خود مرتبط چیزی جز ارتباط نیست و اگر مرتبط عین الارتباط است، یعنی لیس الا الارتباط الا مرتبطٌ واحد، الا حق تعالی و حق تعالی ارتباط نیست.
اگر همه عالم را ربط بدانیم، حل میشود. یک مستقل هست که حق تعالی است و لیس الا و همه چیز ربط است. عرفا نیز همین را میگویند و آخرین سخن ممکنه را گفتهاند. بدون درک وجود رابط، نمیتوان خداوند را شناخت. همین که درباره خدا سخن میگوییم، با ربط سخن میگوییم و اگر ربط را بگیریم، سخن نیست. اگر رابطه نباشد جملهای داریم؟ جمله موضوع و محمول دارد، اگر ربط نباشد جملهای ساخته میشود؟ در خود موضوع و محمول نیز رابطه هست. اگر جمله نداشته باشیم، میتوانیم سخن بگوییم؟ آیا با گفتن مفردات، جملهای ساخته و القای معنی میشود؟ سخن جز ربط چیزی نیست و عالم جز ربط چیزی نیست.
#غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
Forwarded from گلِ آفتاب 🌻
عقل انسان آشیانهی الفاظ و کلمات شناخته میشود، هنگامی که فضای مناسب و هوای صاف و روشن پیدا میشود، جملهها به پرواز در میآیند و در آفاق بیکران سیر و سیاحت میکنند؛ آنجا که فضای مناسب و زمینهی مساعد وجود نداشته باشد، الفاظ و کلماتی که در آشیانهی عقل مأوا گزیدهاند پرواز نمیکنند و از آشیانهی خود بیرون نمیآیند.
شمس تبریزی سالهای متمادی سخن نمیگفت؛ ولی هنگامی که با مولوی ملاقات کرد، هر آنچه در دل داشت بر زبان آورد. زبان حال شمس تبریزی قبل از ملاقات او با جلال الدین مولوی در این بیت خلاصه شده بود:
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
پرسش از هستی یا هستی پرسش
#غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
شمس تبریزی سالهای متمادی سخن نمیگفت؛ ولی هنگامی که با مولوی ملاقات کرد، هر آنچه در دل داشت بر زبان آورد. زبان حال شمس تبریزی قبل از ملاقات او با جلال الدین مولوی در این بیت خلاصه شده بود:
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
پرسش از هستی یا هستی پرسش
#غلامحسین_ابراهیمی_دینانی